eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
از آن زمان که شده قلبم آشنای حسن (ع) شده است کار شب و روز من ثنای حسن (ع) اگر حسینی ام و سینه میزنم ز غمش بدون شک بود از سفره ی عطای حسن (ع) به روز واقعه خندان رود به عرصه حشر کسی‌که گریه نموده است در عزای حسن (ع) به قاسمش نظر افکند هر زمان که حسین (ع) دلش گرفته و دارد به سر هوای حسن (ع) تمام آرزو و حاجتم فقط این است که شیعه باز بسازد‌ حرم برای حسن(ع) (یونس) @babollharam
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل او (صلوات‌الله علیهم) می شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد : 👇👇👇 @babollharam
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی زخون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر، گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت @babollharam
(ع) قلب و جانم گرفته خدا کن عنایت دوباره به ما تا رویم سوی کرب و بلا قرآن من (حسین) ایمان من(حسین) جانان من(حسین) سلطان من(حسین) یا اباعبدالله الحسین (۴) تا ابد عشق تو در دلم حل نما یا حسین مشکلم کن کرم گر چه ناقابلم دنیای من(حسین) عقبای من(حسین) آقای من(حسین) مولای من(حسین) یا اباعبدالله الحسین کربلا کعبه و قبله ام من به عشق حسین زنده ام لطف او کرده شرمنده ام تو دلبری(حسین) تو رهبری(حسین) تو سروری(حسین) تو بی سری (حسین) یا اباعبدالله الحسین من فدای غم و غربتت غصه های دل زینبت جسم صدچاک و خونین تنت شیب الخضیب(حسین) خدالتریب(حسین) ای بی حبیب(حسین) گشتی غریب(حسین) یا اباعبدالله الحسین @babollharam
(ع) حسین ای دینم تویی آئینم به زیر خِیمَت. تو رُو می بینم حسین ای یارم تویی دلدارم توی قلب من تویی نگارم اباعبدالله (۴) حسین ای هستم ز تو سَرمَستم گِرِه با عشقت به قلبم بستم حسین ایمانم تویی قرآنم به وادیِ عشق تو رُو می خوانم اباعبدالله @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
مسیر بی‌پایان-160.mp3
91.92M
💽 نسخه کامل صوتي مجموعه "مسیر بی‌پایان" ⏱یک ساعت و شانزده دقیقه 🎤 با نوای 🔉 جهت استفاده‌ی زائران و موکب‌داران در ایام حسینی 🌐 @fadaeianhoseinir 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
۱۴۰۱ اربعین آمده اِی وای که تنها ماندم باز هم از سفر عشق ببین جا ماندم حسرت پای پیاده به سوی کرببلا دوری و غُصه ی جاماندنِ از قافله ها این همه حسرت و غم ، کرده مرا بیچاره گِرد هر هیئت و هر روضه شدم آواره گر نشد قسمت من پای پیاده حَرَمَت دل ناقابل من را بپذیر از کرمت از ره دور سلامی به تو دادم آقا با دلم زائرم و عازم راهم آقا اسم من را بنویس بینِ همه زائرها زائر مضطر و دل سوخته ی کرببلا اربعین است دلم را به حرم راه بده مثل جابر به لبم ناله ی جانکاه بده تا که من جار زنم آه کشم از غم تو تا بمیرم به کنار حرم از ماتم تو @babollharam
🏴 یک اربعین گذشت و رسیدم کنار تو تا درد دل کنم به کنار مزار تو حالا رسیدم از سفری که نبوده ای شکر خدا ، مصیبت ما را ندیده ای ماندم چه گویم از سفرِ پر زِ اِزدحام از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام رفتی حسین ، بعد تو زینب اسیر شد بنگر به خواهرت ، که چهل روزه پیر شد بنگر به روز من ز فِراق تو شب شده دیدی که زینبت ، همه دم جان به لب شده از رنج این سفر چه بگویم چه دیده ام از ظلم و کین دشمن تو ، قد خمیده ام زخمی شده دلم زِ هیاهو و هلهله زخم زبان و قهقهه ی شمر و حرمله از جا بلند شو ، دل زینب گرفته است چل شب گذشت و این دل پُر تب گرفته است دیدی غم فِراق تو با خواهرت چه کرد رأس بُریده ات به دل دخترت چه کرد از من نپرس از سر و روی رقیه ات شرمنده ام ز تو که نیامد سه ساله ات @babollharam
(به همه سبکها خوانده میشود) یک اربعین گذشت و من از اسارت آمدم از کوفه و شهرِ شام بَرا زیارت آمدم سلام ای برادرم سلام ای حسینِ بی سر زینبِ غم پرورت آمده مَحزون و مُضطر زینب تو برگشته دل غمین و سرگشته برادرم یا حسین (۴) تو رُو اینجا برادر از من جدا کردن حسین لبِ تشنه سرت رُو از تن جدا کردن حسین هفتاد و دو لاله رُو به خاک و به خون کشیدن سرهای شهدا رُو اینجا به نیزه ها زدن بار گران کشیدم تو رُو بر نیزه دیدم برادرم یا حسین بشکنه دست اونی که گلوی تو رو بُرید بعد تو گوشواره از گوشِ طفلان تو کشید کاش دعا کرده بودی زینب بعد تو بمیره نباشه از فِراقت بعد تو ماتم بگیره سلام ای نورِ عینم گل زهرا حسینم برادرم یا حسین چهل روزه خواهرت با درد و غم آشنا شد زینبِ تو مهمونِ کوفیا و شامیا شد از کجا بگم حسین از لب و طشت و خیزران هلهله و جسارت از غم های شامِ ویران شنیدی طعنه ها رُو خارجی گفتن ما رُو برادرم یا حسین شده ام شرمنده از جایِ خالیِ دخترت آخه توی خرابه جان داده طفل صغیرت سرِ تو رُو آوردن پیش دخترِ سه ساله تا که سرِ تو رُو دید جون داد با فغان و ناله کاشکی من مُرده بودم جای رقیه بودم برادرم یا حسین @babollharam
رسیده خواهرت با کمر خمیده نمیشناسه دیگه هرکسی من رو دیده چهل روزه مهمون شامیا شدم چهل روزه با غربت آشنا شدم چهل روزه با چادری خاکی شده پناه و تکیه گاه بچه ها شدم برادرم غریب کربلا حسین آسمون چشام پر از غبار و دوده کاش میشدببینی سرتابه پام کبوده واویلتا از شامیا و طعنه ها واویلتا خارجی می گفتن به ما واویلتا از بُغض کوفیایِ پست زنده شده تو کوچه داغ کربلا برادرم غریب کربلا حسین از غم ربابت ببین در التهابم داغ دختر تو می بینی کرده آبم ازمن مپرس زینب معجرت چی شد به من بگو برادرم سرت چی شد از من بپرس شرح تمام سفرو اما نپرس تو شام دخترت چی شد برادرم غریب کربلا حسین یه دنیا درد و دل آوردم از اسارت سیلی و شادی و هلهله و جسارت زَدَن حسین پرستوهای خسته رو زدن حسین قلب بخون نشسته رو با غلاف و با تازیانه دشمنا زدن حسین طفلای دل شکسته رو برادرم غریب کربلا حسین @babollharam
زمینه یا شور امام حسین خیمه زد تو دلم داغ کرببلا می پیچه بوی غم باز توی روضه ها دوباره باز دلم ٬ می خونه دم به دم ز روضه های تو ارباب داره نوای غم ٬ ز دوری حرم بیا غلامتو دریاب یا حسین غریب کربلا ارباب (۳) پر زده قلب من تا به عرش خدا عرش اعلای حق جنت الکربلا شاه کرم تویی ٬ تاج سرم تویی تویی همه کس و کارم دار و ندار من ٬ باغ و بهار من تو هستی یاور و یارم یا حسین غریب کربلا ارباب عشق تو یا حسین راه قرب خداست آخرین منزل عشق ما کربلاست ای تو صفای دل ٬ هستم ز تو خجل دل منو خدایی کن ای سرور و امیر ٬ تو دستمو بگیر منو کرببلایی کن یا حسین غریب کربلا ارباب @babollharam
«زبان حال حضرَت زینب سلام الله علیها در اَربعین» چقَدربی تو دل شَب خدا خدا کَردَم چقَدر گریه بَرای تو بی صدا کَردَم هَزار نَغمهٔ نَی در دل حزینَم بود بیاد روی تو درَ هَر کجا نَوا کَردَم شَبی نبوده برای تو دل نَسوزانَم ز داغ مأتم تو روضه ها بپا کَردَم به هَر کجا که رسیدَم حسین. حسین گفتَم به هر کجا که نشَستَم تو را صدا کَردَم بروی خار مَغیلان دَویده اَم اَماّ ز پای دُختَر تو خار را جُدا کَردَم به طوف پیکَر تو حَج بجای آوَردَم زیارَت تَن بی سَر به کَربَلا کَردَم تو آمَدی و به عَهد خودَت وَفا کَردی منم به عَهد و وَفای خودَم وَفا کَردَم رسالَتی که بدوشم نَهادی و رفتی هزار مَرتَبه شُکر خدا اَدا کَردَم اَگرچه نافله اَم را نشَسته میخواندَم به هر نماز که خواندَم تو را دُعا کَردَم ز صوت خواندن قُرآن تو دلَم وا شُد چو گوش بَر تو و آن صوت دلرُبا کَردَم ز خاطرَم نَرَوَد لحظه های آخَر که بَغل بروی تو دَر قتلگاه وا کَردَم @babollharam
باز هم جامانده ام از قافله، ای وایِ من می کُشد من را غم این فاصله، ای وایِ من زائرانت یک به یک راهی شدند و باز هم از تو دورم کرده آقا مشغله، ای وایِ من چندسالی می شود که از فراق کربلا آه حسرت می کشم دارم گله، ای وای من مثل آن طفل سه ساله که نیامد اربعین چون رقیه خسته و بی حوصله، ای وای من با سر بر روی نیزه گفت و گو ها می کند از دویدن روی خار و آبله، ای وای من گفت بابا جای من روی سر عباس بود نه که در بین سنان و حرمله،‌ ای وای من من النگو از حجاز‌ و از مدینه داشتم دست من بسته شده با سلسله،‌ ای وای من بین بازار و میان مجلس خَمّار ها دختر تو رفت بین هلهله، ای وای من @babollharam
اَربعینی ها قَدَم در راه ایمان میزَنَند بادلی لَبریزاَزغَم سوی«جانان»میرَوَند گَه سَواره گَه پیاده دل جادّه میزَنَند کوله پُشتی ها بدوش ودیده«گریان» میروند اَزعَراقی های خون گَرم وخداباورمَپُرس که چگونه روبسوی خانه«مهمان»میبَرَند خَرجی یکسالشان راخَرج زائر میکنَند بَرسَرشانه برای میهمان «نان»میبَرَند منَتّ پاهای زائر رابدیده می کشند زائران راباقَسم دادَن به«قُرآن»میبرند رزق خودرامیکنند تقسیم بین زائران اَزتَنورعشق گَرمی را «گدایان»میبرَند شارع فیض مُدام است این رَه دورودراز ای خوشاآنانکه باخودچشم«گریان» میبرند وقت بَرگَشتَن بعنوان تَبَرّک زآن سَفَر قَبضه ای اَزخاک تُربَت رابه ایران میبَرَند یک زیارت باهزاران حَج بَرابَر می شود مَردُم اَزاین رَهگُذَرسود«فراوان»میبَرَند گریه کُن های حسین راروزمَحشَرکه شَود روبسوی باغ جنتّ شادو«خندان» میبرند دردبیدرمان مُداوا میشَوَد درآن حَرَم هَرمَریضی رابه آنجابَهر«دَرمان»میبَرَند ما حسینی مَذهبیم وعاشق کَربُبَلا عاشقان رامَجضَرسُلطان خوبان میبرند تشنگان عشق راباشوروشوق بی حساب روزمَحشَربه حُضورشاه عَطشان میبَرَند اَربَعین لاله هاشدکاروان عشق را روبسوی مَقتَل شاه «شَهیدان» میبَرَند @babollharam
حضرت زینب(س) زینب دل خسته هستم دل غمین گشته ام من زائرت در اربعین یا حسین گرچه غمین و خسته ام در کنار مرقدت بنشسته ام از سفر قامت خمیده آمدم سوی تو ای نور دیده آمدم آمدم من از سفر با شور و شین زیر لب گویم فدایت یا حسین سوزم و با آه و با اشک بصر بهر تو گویم حسین شرح سفر بعد تو خون شد دل اهل حرم زد شرر بر حاصل اهل حرم آتشی در خیمه ها افروختند کودکان بی گناهت سوختند بعد تو سیلی زدن آزاد شد ای برادر خون دل سجاد شد کودکان را وحشیانه می زدند کعب نی یا تازیانه می زدند روی شان را جوهر نیلی زدند یا حسین بر کودکان سیلی زدند غنچه های تو همه پژمرده اند زیر بوته دو گل از تو مرده‌اند پرپر از کین غنچه های یاس بود علقمه نقش زمین عباس بود زخم ما را دشمنت می زد نمک اهل بیتت را عدو می زد کتک بهر تشییع جنازه آمدند اسب ها با نعل تازه آمدند شد به دست قوم اشقی الاشقیا پیکرت پامال سم اسب‌ها ای عزیز زینب ای صد پاره تن پیکرت را خاک صحرا شد کفن گویمت از کوفیان بی حیا بی وفا بی غیرت و پر مدعا کوفیان چنگ و نی و دف می ‌زدند جای عرض تسلیت کف می زدند روز دشمن را نمودم من سیاه یکه و تنها شدم بر تو سپاه روز دشمن با بیانم تار شد دشمن دور از خدایت خوار شد تا که دیدم رأس تو خون شد دلم زان سبب سر را زدم بر محملم گویم از نامردمان شهر شام سنگ بر ما می‌ زدند از روی بام زین مصیبت گشته ام چون شمع آب دختر زهرا کجا؟ بزم شراب رو به روی من یزید بی حیا رو به روی او یکی تشت طلا ناگهان دیدم سرِ از تن جدا مرگ خود را خواستم من از خدا سوخت جان زینبت ای نور عین چوب می ‌زد بر لبانت یا حسین از سه ساله دخترت منما سؤال سوی جنت رفت با شوق وصال ای برادر از تو من شرمنده‌ام دخترت جان داده و من زنده‌ام من بمیرم بر سه ساله دخترت دفن او شد شب به سان مادرت دیگر از این زندگی سیرم حسین کرده داغ تو زمین گیرم حسین هدیه ای دِه یا حسین بر این (رضا) دستگیری کن ز او روز جزا هرچه باشد عبد درگاه شماست عاشق صحن و سرای کربلاست @babollharam
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌به‌جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به روی گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به حکم عشق الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوع انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توایم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم @babollharam
سَرو رفتم از کنارت؛ قدکمان برگشته‌ام سبز از باغت سفر کردم؛ خزان برگشته‌ام راهِ پروازم به دستِ ریسمانی بسته شد با پَرِ زخمی به بامِ آسمان برگشته‌ام نیمه‌ام را نیم‌روزِ داغِ عاشورا گرفت ای تمام جانم؛! اکنون نیمه‌جان برگشته‌ام زیر جِلدِ جامه‌ی زخمم کتابِ مقتل است گوش کن؛ هم روضه‌ام هم روضه‌خوان برگشته‌ام بر تنم با کعب‌ِ نی‌ها مُهرِ داغت را زدند بی‌نشان رفتم از اینجا بانشان برگشته‌ام از کنارِ نخل‌هایی که پدر با اشک کاشت از دیارِ نذری خرما و نان برگشته‌ام داغدارِ قاری قرآنم و بزم شراب از کنارِ تشت و چوبِ خیزران برگشته‌ام ای غیورِ رفته زیر خاک، گوشت را بگیر ! از میان مجلس نامحرمان برگشته‌ام @babollharam
خسته و دیوانه گشتم از فراق کربلا حال من خیلی خراب است از فراق کربلا دوری از صحن و سرا آتش به جانم میزند مست و حیرانم دلا من از فراق کربلا اربعین است ودلم پرحسرت وغرقِ غم است با که گویم غصه و سوز فراق کربلا هر غمی را من تحمل کرده ام با عشقِ یار مانده ام‌ ، درمانده اینک از فراق کربلا قدرنعمت چون ندانستم چنین شدقسمتم تا شوم مجنون و نالان در فراق کربلا گرچه باشد در دلم جای حسین ابن علی طاقتم طاق است اینک در فراق کربلا اربعینِ سال قبل در کربلا بودم ولی حال ، دور از حرم وای از فراق کربلا در طریق یا حسین یارب چه حالی داشتیم میگرفتیم از همه آنجا سراغ کربلا خیمه گاه و قتله گاه شاه دین یادش بخیر سوزم و سازم از این غم از فراق کربلا حُبِّ تو سرمایهِ ء دنیا و عُقباِ ی من است زین سبب سوزم ز هجر و از فراق کربلا دست و پا گُم کرده ام از دوریِ کوی حبیب همتی تا من بسازم با فراق کربلا مادرم از روز اول مهر تو تعلیم کرد گفت باید جان دِهی تو از فراق کربلا نام حیدرچون به گوشم خوانده شدوقت اذان هم بسوزم بر نجف هم بر فراق کربلا هرچه را گویم دروغ ، اما به جان مادرت راست میگویم که مُردم از فراق کربلا ای"طریقت"دست،زن بَردامن صاحب زمان(ع) تا رها گردی تو از هجر و فراق کربلا •┈┈••✾•🌿 ¤🌿•✾••┈┈ @babollharam
با تو شروع می کنم ای ابتدای من! ای جلوۀ خدایی بی منتهای من پایان راه تو به خدا ختم می شود از راه کربلاست مسیر خدای من لحظه به لحظه محضر زهرا رسیده است رنگ خدا گرفته اگر گریه های من از روی فرش های حسینیۀ عزا تا عرش می رود اثر ردپای من شکر خدا که در دهۀ آخر الزمان خرج تو می شود نفس من صدای من این گریه‌ی برای تو کفاره‌ی من است این راه توبه ایست برای خطای من از من نیاز می رسد و از تو ناز-عجب دردسری شده سفر کربلای من اکبر لطیفیان @babollharam