eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم جذبه و جاذبه و جلوه‌ی اعظم حسن است علی و عالی و علامه و اعلم حسن است به خداوند بهشتش حسن آباد خداست شرف‌الشمس خداوندِ دو عالم حسن است بنویس از نفَسش فاطمه را می‌فهمند بسکه آئینه‌یِ پیغمبر اکرم حسن است از حسن جانِ علی بِینِ جمل فهمیدم دومین حیدرِ این قوم  مُسَلم حسن است چهارده تَن همه اوصافِ حسن را دارند دو حسن هست ولیکن همه از دَم حسن است بیشتر داد به هر کَس که اهانت کردَش بسکه بخشید که گفتیم خدا هم حسن است او حسین است و حسین است حسن پس خوب است بنویسیم که در هر دو مجسم حسن است بارها گفت حسین اینکه کریم این آقاست بارها گفت حسین اینکه مقدم حسن است کیست او قبله‌ی اصحابِ اباعبدالله نقشِ پُر جذبه‌ی هفتادو دو پرچم حسن است شیخ عباس قمی ، مُنتهی الآمالش گفت در کرببلا سیلِ دمادم حسن است شش شهیدند از او ، پس به محرم سوگند صاحبِ بیشترین سهم در این غم حسن است کاش می شد که بگویم به ضریحِ حرمش اینهمه غم حسن است اینهمه ماتم حسن است ابن طاووس بخوان  آه مُقَرَم بنویس روضه‌ی غربتِ شبهای محرم حسن است (حسن لطفی)
بسم‌الله الرحمن الرحیم دارد به رویِ چشم خود اَبروی حسن را جانم ، چقدر می‌دهد او بویِ حسن را اینقدر عقیله بر سری شانه نمی‌زد بر شانه‌ی خود ریخته گیسویِ حسن را ای کاش گره وا شود از بندِ نقابش ای کاش نشانی بدهد رویِ حسن را ارث از پدرش برده اگر سفره گشوده او آمده تا گرم کُند کوی حسن را بند آمده این راه شبیهِ پدرش باز... آورده پِیِ خویش هیاهویِ حسن را هر روز عسل می‌چکد از کنجِ لبانش دارد همه شیرینیِ کندوی حسن را ای اَرزقِ شامی چه بلایی سرت آورد؟ دیدی به تنت ضربه‌ی بازویِ حسن را باید قدمی چرخ زَنَد پیش عمویش تا بشنود این معرکه هوهوی حسن را  سوگند که خون نَه به رگش غیرت زهراست ابن‌الحسن است این نوه‌ی حضرت زهراست مانند حسن هرکه پدر داشته باشد مانند علمدار جگر داشته باشد خوب است گُشایند کمی بندِ نقابش تا اینکه عشیره دو قمر داشته باشد اصلا به زِره فکر نکرده است محال است قاسم به زِره نیز نظر داشته باشد با دست تُهی رفت و رجز خواند و به هم ریخت ای وای اگر تیغِ دوسَر داشته باشد با این هنرِ رزم عمو زیرِ لبی گفت : بایدعَلَم ؛ این ، شیر پسر داشته باشد دل می‌بَرَد از خیمه و دل می‌دَرَد از خصم فرزندِ علی چند هنر داشته باشد باید که کَرَم خانه بسازند برایش باید که چنین خانه ، دو در داشته باشد حق بود بسازند ضریحش ، حسنی بود اما حرمی کاش پدر  داشته باشد.... - - تصمیم حسین است : هر آنچه حسنش گفت در نامه‌اش از روضه‌ی کوچه ، حسنش گفت... انگار خودت حلقه‌ی ماتم شده‌ای تو دورت چه شلوغ است چرا کم شده‌ای تو یکریز پُر از روضه‌یِ بازی پسر من مانندِ علی مثل مُحَرَم شده‌ای تو رفتی نگفتی به منِ سوخته بابا رفتی و نگفتی که چرا خم شده‌ای تو بستم به سرت شالِ خودم را که نریزی ای کاش نبینند مُعَمم شده‌ای تو من هیچ تو فکرِ جگر نجمه نکردی اینقدر پُر از زخم مجسم شده‌ای تو باید که تو را بِکَنَم از خاک عزیزم در خون و شن و تیر چه محکم شده‌ای تو صد سنگ چه کردند که این خنده عوض شد صد نعل چه کردند که دَرهَم شده‌ای تو خون میزند از پیرهن از هر طرفت وای بدجور پُر از چشمه‌ی زمزم شده‌ای تو امیدِ من این است که نجمه نشناسد ای جان ، چه سرت آمده مُبهم شده‌ای تو - - گفتند یتیمی سرِ گیسوت کشیدند تا من برسم نیزه به پهلوت کشیدند (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم غزل اول جلسه ای شب ششم محرم در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی جز گریه بر حسین نداریم عادتی ما وارثان گریهء آدم شدیم پس داریم تا ابد به خلائق شرافتی این افتخار ماست که در زیر آسمان فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی در نامهء عمل چه هراسی است روز حشر که غیر آه و گریه نباشد عبادتی این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست اشکی ببار تا که نماند جراحتی جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده‌ایم در این بساط شامل خیر و محبّتی این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود تا که حسن به جلوه نماید قیامتی قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی بالا سرش صدای شکستن زیاد بود شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..‌ مجتبی صمدی شهاب ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
زمزمه ونوحه شهادت قاسم ابن الحسن خدایا خدایا.. گلی رفته زدستم شدم مضطر کنار، گل پرپر نشستم، گل پرپر نشستم گل زیبای من، ابن الحسن بود مثال اکبرم، او جان من بود عمو جانم عمو.. جانم عمو جان2 __________________ حسن جان حسن جان... ز تو شرمنده هستم امانت بوده قاسم... ولی رفته ز دستم. ولی رفته زدستم کنار جسم او، توان ندارم سرش را روی زانویم گذارم عموجان عمو.... __________________ عزیزم عزیزم.. صدا کردی عمویت ولی صد آه و افسوس... که دیر آمد بسویت، که دیر آمد بسویت لهیده گشته ای، با نعل اسبان در آغوشت کشم، گریان ونالان عمو جانم عمو.... ____________________ بیا زینب من، دوباره شو تو یارم کمک کن تا که قاسم، بسوی خیمه آرم، بسوی خیمه ارم به خیمه مادرش چشم انتظارست برای دیدن او بیقرارست عمو جانم عمو..... شعر :اسماعیل تقوایی
⚜️🍂⚜️دودمه _ شبِ ششم محرم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج قاسم نعمتی⚜️🍂 ⚜️ پسرِ شیر ، به تاراجِ سپاه آمده است قرصِ ماه آمده است ... با نیابت زِ حسن یاریِ شاه آمده است قرصِ ماه آمده است ... میشود بر ماه پاره وقتِ جلوه ماه گفت ای بنازم به حسن ... گردنِ ازرق زد و عباس ای والله گفت ای بنازم به حسن ...
نوگل باغ حسن افتاده زیر دست و پا یا اباصالح بیا چشم دارد سوی خیمه ای عمو جانم بیا یا اباصالح بیا ای عمو بنگر تنم اندازه ی سقا شده قاسمت رعنا شده بند بندم زیر نعل اسب از هم وا شده قاسمت رعنا شده داماد حسین یا که گل یاسمنی تو عزیز حسنی تو از چیست عزیزم که مشبک بدنی تو عزیز حسنی تو قاسم به عمو گفت یل صف شکنم من یتیم حسنم من محبوب حسن آن شه خونین کفنم من یتیم حسنم من پسر شیر به تاراج سپاه آمده است قرص ماه آمده است با نیابت ز حسن یاری شاه آمده است قرص ماه آمده است ای شده در باور تو مرگ احلی من عسل یابن زهرا العجل سوی میدان می روی حی علی خیر العمل یابن زهرا العجل قاسمم افتاده ام از زین مرکب بر زمین ای عمو حالم ببین در کنار من نشسته قاتل من در کمین ای عمو حالم ببین تو میان خیمه هستی من به زیر دست و پا ای عمو جانم بیا تیر باران شد تنم همچون امام مجتبی ای عمو جانم بیا پسر ارشد شیر جمل انداز منم قاسم بن الحسنم آمدم گردن یل های عرب را بزنم قاسم بن الحسنم نوه ی شیر عرب، شیره ی جان حسنم نوجوان حسنم صاحب خاطره ی نام و نشان حسنم نوجوان حسنم بی زره آمده و پیرهن او کفن است قاسم بن الحسن است مثل عباس عمویش بخدا صف شکن است قاسم بن الحسن است به گمانم که حسن آمده در یاد حسین ماه داماد حسین جمل انداز سپاه آمده امداد حسین ماه داماد حسین شده ذکر همه‌ی اهل حرم یا قاسم یابن زهرا قاسم زنده شد خاطره‌ی جنگ جمل با قاسم یابن زهرا قاسم کربلا با رجز تو حسن آباد شده پسرم ای قاسم حمله کن باز که روح پدرت شاد شده پسرم ای قاسم یادگار مجتبایم در شجاعت حیدرم قاسم بن الحسنم می روم با روی خونین نزد زهرا مادرم قاسم بن الحسنم من نشان می دهم امروز عقیق یمنم قاسم بن الحسنم شده حرز علی و فاطمه جوشن به تنم قاسم بن الحسنم بیش از قبل من امروز شبیه حسنم قاسم بن الحسنم پدرم جای زره دوخته بر تن کفنم قاسم بن الحسنم از حرم تا قتلگه قاسم شتابان می‌ رود ماه تابان می رود یادگار مجتبی با چشم گریان می‌ رود ماه تابان می رود مثل سقای حرم خوش قد و بالا شده ای تو چه رعنا شده ای چقدر مثل علی اکبر لیلا شده ای تو چه رعنا شده ای این حسن زاده به تنهایی خودش یک لشگر است یادگار حیدر است بهترین شاگرد عباس و علی اکبر است یادگار حیدر است پدرم شیرِ جمل بوده و نامش به لبم قاسم‌ بن‌ الحسنم حسنی زاده‌ام ای قوم و حسینی نَسَبم قاسم‌ بن‌ الحسنم
بین میدان سنگباران شد عزیز مجتبی'/ یااباصالح بیا قدکشیده حضرت قاسم به زیر دست و پا/ یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 شد حسین از داغ قاسم بین میدان نیمه جان/ العجل صاحب زمان می برد او را به روی سینه با قدّ کمان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 زیر دست و پای مرکب مانده یاس مجتبی'/ یااباصالح بیا از گلش دارد نشان هر گوشه ی کربوبلا/ یااباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب
به بند کفش تو عالم دخیل می بندد که مقصد تو حسین و مسیر تو حسن است تن تو مصحف پاک تمام اسماء است زره نداری و جوشن کبیر تو حسن است قبای سبز امامت بپوش نجل حسن به قامتت شده اندازه جامه ی پدرت به دست خط حسن میخورم قسم ز ازل خدا نوشته تو را در ادامه ی پدرت تشرف تو به صحن عتیق آغوشم بقیع سبز حسن را به کربلا افزود به دفتر وجناتت حسن تجلی کرد قلم به لوح غمت داغ کوچه را افزود شبیه باغ فدک زخمی خزان شده ای گلی و برگ تو در دست های گلچین است زبرجد حسنی یا عقیق سرخ حسین؟! غمت شبیه غم گوشواره سنگین است چه شد ستاره دنباله دار نجمه شدی شبیه فاطمه از تو خیال مانده فقط من از قساوت این نعل ها نمیگذرم به روی ماه تو نقش هلال مانده فقط شده است زائر تو باطن امین الله امانت حسنی و حسین شرمنده است مرا دوباره بخوان تا اجابتت بکنم چه ناگوار! پس از تو عموی تو زنده است شاعر: حجت الاسلام
(ع) ۱۴۰۰ 🏴بند اول: روی لبهام باز این آهنگه نوکر واسه حرم دل تنگه هر نفسم با سوز و گریه هماهنگه، هماهنگه ای اربابم یک سال پیشت نیومدم مُردم آقا تو رو به حق مادرت زهرا قسمت کن امسال بیام کربلا حرم حرم عمریه دارم میخونم آقا، از فراغ تو دلخونم بذار، بیام حرمت بمونم، یا ثارالله (حسین آقا جان۳) ای آقا جان 🏴بند دوم: قلبم به عشق تو میکوبه بی تو لحظه لحظم آشوبه وقتایی که باشم پیش تو حالم خوبه، حالم خوبه ای اربابم واسه عالم هستی کشتی هدایت آقا تو رو به جون رقیّت بذار، عمرم بگذره تو هیئت نفس نفس همینه فقط آوازم سمت کربلا بدی پروازم میخوام، با تو دنیامو بسازم، یا ثارالله (حسین آقا جان۳) ای آقا جان 🏴بند سوم: تو سختی ها بودی کنارم تو دلواپسی ها دلدارم بی مقدمه میگم آقا دوسِت دارم، دوسِت دارم ای اربابم ممنونتم محرم رو بازم دیدم بازم پیرهَنْ مشکیمو پوشیدم امسال دیگه تو روضه جون میدم محرمات بهونه ی بندگیمه شور و شیرینیه زندگیمه پر از خاطرات بچگیمه، یا ثارالله (حسین آقا جان۳) ای آقا جان : طاها تحقیقی(یاحسین) : مهدی زهدی
4_5796613271431680897.mp3
1.74M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🌹 بسم الله الرّحمن الرّحیم 🌹 8 رباعی حضرتِ قاسم علیه السلام عطرِ گلِ یاس و یاسمن یا قاسم شوقِ نفسِ دشت و دَمَن یا قاسم در جود و سخا و غیرت و بی باکی سر تا به قدمِ خود حسن یا قاسم با نعره ی یا فاطمه یا پیغمبر افکنده ای واهمه به قلبِ لشگر با ضربه ای کشتی اَزرَقِ شامی را شیرِ علوی یا قاسم اِبنِ الحیدر قتِالِ سپاهِ اهرمن یا قاسم در راهِ حسین کفن به تن یا قاسم هر ضربه ای که می زدی می گفت عبّاس ایول الله یلِ امام حسن یا قاسم یا حضرتِ قاسم ای یلِ با اخلاص مانندِ پدر کریمی و با احساس دشمن می هراسد از تو چون که هستی شاگردِ کلاسِ درسِ رزمِ عبّاس شهزاده ی دشتِ کربلا یا قاسم آیینه ی جودِ مجتبی یا قاسم اُفتاده گره به كارِ ما خود بُگشا زيرا كه تويی گره گشا يا قاسم این شیری که خصم برابرش تسلیمه اِبنُ الحسن است و واجب التعظیمه با ضربتِ حیدری او در میدان شد اَزرَقِ شامی از وسط دو نیمه ای شیرِ نرِ شیرِ جَمَل یا قاسم در جنگ و جدل ضرب المثل یا قاسم مانند حسن جسور و بی پروایی مرگ نزدِ تو اَحلی مِن عسل یا قاسم شهزاده ی دشتِ کربلایی قاسم مرآتِ جمالِ مجتبایی قاسم از دستِ کریمِ تو کرم می ریزد محبوبِ دلِ شاه و گدایی قاسم