eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
@roze_daftari رباعی صلوات برای موسی بن جعفر -( بر موسی جعفر شه والا صلوات ) بر موسی جعفر شه والا صلوات بر زاده ی آزاده ی زهرا صلوات 🥀🥀🥀🥀 او باب حوائج است از سوی خدا از او بطلب حاجت خود با صلوات شاعر : محمد مبشری 🥀🥀🥀🥀 گر توخواهی زخداوند که خیروبرکات بر امام کاظمین باب الحوائج صلوات 🥀🥀🥀🥀 گرکه خواهی بشودغم زدلت پاک بر پدرامام رضا موسی بن جعفرصلوات 🥀🥀🥀🥀 گرکه خواهی بکنی خوشحال مولای خویش بررضا و معصومه اش صلوات 🥀🥀🥀🥀 گرکه خواهی شودبرتوبازباب نجات بهر فرج مهدی موعودصلوات 🥀🥀🥀🥀 👇 @roze_daftari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ واحد شهادت امام کاظم علیه السلام اثر مجتبی صمدی شهاب تو وارث رکن ولائی آقا ذات منزه ات الهی آقا ستاره هفتم زهرا آقا تو بهترین گره گشایی آقا کی میگه اسیری همه اسیرتن حاتم های عالم همه فقیرتن آدمهای دنیان که جرعه گیرتن یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر حق عاشق ذکر و دعاته آقا هفت آسمون به زیر پاته آقا واشدن هر گره کور آقا وابسته به یه نیم نگاته آقا گوشه سیاه چال اگر چه پر غمه ولی با تو آقا بهشت عالمه اسم تو به هر غم شفا و مرهمه یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر حق در مقامت در جلوسه آقا فرشته خاکت می بوسه آقا دختر تو ملیکه عشق آقا گل پسرت سلطان طوسه آقا تو کلیم عشقی همه غلامتن آزاده عالم همه به دامتن آسمونا فرش به زیر گامتن یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر موسای بی عصایی امّا آقا عصای دست عالمینی آقا گوشه زندون کربلاته آقا تو وارث غم حسینی آقا پیاله داغت ز غم لب به لبه تو گوشه زندون همه روزات شبه اسارتت آقا شبیه زینبه یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
💠 مسمط شعر مبعث ➖➖➖ السَّلامُ علیکَ یٰا رَسولَ اللّٰه(ص) خرمن غصه ها شرار گرفت سوز را حملهء بهار گرفت سینهء سبزه ها قرار گرفت بلبل از پای غنچه خوار گرفت شجر وحی برگ و بار گرفت همهء سنگها قمر شده اند زیر پایش تمام زر شده اند باد و باران رفیق تر شده اند بی پسرهایمان پدر شده اند تا توسل به زلف یار گرفت در سماوات بوی گل پیچید غنچه ای باز شد نسیم وزید شک ندارم که باغبان خندید او که خندید آسمان خندید آسمان عطر نوبهار گرفت حق بنا داشت سینه خلق کند بهر خلقت زمینه خلق کند بعد از آن هم مدینه خلق کند تا که یک بی قرینه خلق کند قدرتش را خدا به کار گرفت غمزهء دل فریب میگیرد چشم مستش حبیب میگیرید عطر و بویش عجیب میگیرد از خدا نصفه سیب میگیرد دخترش از خدا انار گرفت جانشین خداست روی زمین دخترانش تمام پرده نشین ثقلینش جواز خُلد برین حب اولاد اوست حصن حصین دور شیعه نبی حصار گرفت ما که نه هود و نوح و یحییٰ هم یوسف و سام و شیث و موسی هم همه هستند مخلصش باهم شک ندارم دم مسیحا هم از نفس هاش حکم کار گرفت احمد و خاتم و رسول امین مصطفی و مُزَمِّل و یاسین سیدالکائنات و هادی دین اُمّی و أبطحی و شمس مبین چقدر نام مستعار گرفت مصطفی کیست؟ گوهر نایاب مصطفی کیست؟ بهترین ارباب مصطفی کیست؟ شوکت محراب در اُحُد قند در دلش شد آب تا علی(ع) تیغ ذوالفقار گرفت مصطفی کیست؟ حق پرست خدا مصطفی کیست؟ مستِ مست خدا بهترین است.. ناز شصت خدا عید مبعث که شد ز دست خدا بیرقش را طلایه دار گرفت شب معراج مست صهبا رفت ذکر حیدر شنید هر جا رفت در غدیر از دلش محن ها رفت و یدالله تا که بالا رفت دین جاوید اعتبار گرفت ➖➖➖
💠 غزل بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 💠 تویی آن دلبری که بر جهان پیغمبری کردی تویی پیغمبری که از جهانی دلبری کردی تو تنها خاتمی هستی که از روز ازل بودی و بر پیغمبران قبل خود پیغمبری کردی میان کهکشانها ذره ها حیران و سرگردان اراده کردی و آن ذره ها را مشتری کردی به لطف خال هندویت گرفته طبع هندی گو تو صائب را و بیدل را مثل در شاعری کردی تویی معنای وحی و حجت و اعجاز تا آنجا که جبرائیل و میکائیل را پامنبری کردی خدا را شکر ای عطر نسیم و نفح ربانی جهان را مست از بوی گل نیلوفری کردی تمام شیعیان مدیون حج آخرت هستند همانجا که زلال برکه ها را حیدری کردی چه دری قیمتی تر از سرودن از کمالاتت گدا را آبرو دادی ، رعیت پروری کردی
💠 سبک زمزمه عید مبعث 💠 ⭐️ مجید رجبی⭐️ می دمد خورشید مکه از فراز کوه نور جبرییل دارد پیام از جانب رب غفور شد عزیز مکه امشب سرور هر دو جهان عاشقان مژده که آمد فصل شادی و سرور یا محمد یا محمد یا نبی یا مصطفی می کشد پر مرغ روحم به سوی غار حرا می دهد از شوق رویش مرغ روحم این نوا گویم از عمق وجودم همره خیل ملک تهنیت بادا محمد تهنیت یا مصطفا یا محمد.... آسمان غرق سرور و در زمین غوغا به پاست بانگ اقرا یا محمد بر لب پیک خداست عمر جهل و عمر عصیان رو به پایان آمده بعد از این از امر داور او رسول دو سراست یا محمد...
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از خاک تا به خاک تربت فرق دارد جنات هم جنت به جنت فرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد پایی که مشهد میرود رفته مدینه هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم پبش رضا صور قیامت فرق دارد یک‌ غار کوچک عرش را جاداده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مطمئنا این نبوت فرق دارد یا ایها المزمل از جا زود برخیز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد حالا در این ام القری چه محشری شد خواندی به محض این‌ بسم رب زهرا فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر آیه شأنی از علی را داشت باخود یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد از آن زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شیعه عجب تاج سری شد از عالم زر پیشمرگت بود آقا از عالم زر کار حیدر حیدری شد پرواز یعنی یاعلی و یا محمد اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فورا برو بتخانه را ویران سرا کن حالا که روی شانه ات آقا علی هست بفرست از مکه بیاید تا مدینه باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست.. سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه.. مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست در دره گیر افتاده ای آرام هستی یاران‌ اگرچه رفته اند اما علی هست خورشید را هم‌ چند ساعت جابجا کرد مث تو سکاندار این دنیا علی هست خورشید شد حتی به شب تابید حیدر راحت میان بسترت خوابید حیدر اینروزها اشکی روان داری دوباره چشم تر و قدی کمان داری دوباره مستوره ها در بین هر محمل نشستند دلشوره ی یک کاروان داری دوباره مانند آن بعضی که‌ زینب در گلو داشت بغض گلویی بی کران داری دوباره اکبر کنار دست زینب ایستاده حسرت به این تازه جوان داری دوباره روبنده ها برروی صورت ها نشسته روضه برای دختران داری دوباره سقا به روی دوش مشکش را گرفته داغ قد این پهلوان داری دوباره داغی به یاد ازدحام کوچه بازار... از خنده و زخم زبان داری دوباره آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد آرامش این روزگارت‌ رفتنی شد
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ الا ای نغمه های ناله پرداز محرم از همین حالا شد آغاز مدینه دارد آهنگ جدایی حسین فاطمه شد کربلایی الا ای اشک های پر ز احساس بپاشید آب پشت پای عباس غمی از تربت پیغمبر آید که نجوای علی اکبر آید الهی دشمنت خواری ببیند قد و بالای زینب را نبیند صدای ناله ای در بین زن ها زده شعله به روی جان و تن ها الهی می روم با او از این جا مبادا بی حسین آیم خدایا وصیت های زهرا را گرفتم شبانه راه صحرا را گرفتم مبادا رهبرم تنها بماند میان لشگر غم ها بماند الهی با حسینم درد دل هاست کمی آهسته تر مادر همین جاست مبادا ای دوای زخم سینه روی بی خواهر از شهر مدینه تو باید سرو من باشی برادر مبادا بی کفن باشی برادر مبادا شاخه هایم بی گل یاس جدا گردد ز تن دستان عباس و یا بی قاسم و اکبر بمانم عزادار غم معجر بمانم روم با قوم نامحرم اسیری ببینم در جوانی رنگ پیری به نام خارجی از دین و اسلام روم با دخترت تا کوفه و شام
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان
مدح ۲۶ رجب سالروز ، پدر مظلوم امیرالمومنین حضرت علی (ع) امام صادق(ع) فرمودند: به خدا سوگند اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه‌ی ترازو و ایمان همه‌ی خلق را در کفه‌ی دیگر ترازو قرار دهند همانا ایمان ابوطالب بر ایمان خلائق ترجیح پیدا می‌کند. 📚بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۱۲ يگانه حامي قرآن و پيغمبر ابوطالب به ايمانت سلام از خالق داور ابوطالب سلام‌الله بر اخلاص و صدق و دين و توحيدت كه ايمانت بود از كوه سنگين‌تر ابوطالب تو آن درياي نور استي كه پروردي به دامانت همانند اميرالمؤمنين گوهر ابوطالب سزد خاك رهت را توتياي ديده گردانم كه عمّ المصطفايي و ابوالحيدر ابوطالب عجب نبود شفاعت گر كشد ناز تو را فردا چو آيي با علي در عرصه محشر ابوطالب تو در امواج سختي يار گرديدي محمد را تو بودي مصطفي را بهترين ياور ابوطالب رسول‌الله خُرسندت، ولي‌الله فرزندت عروست حضرت صديقه اطهر ابوطالب كيم من تا كنم وصف تو را اي حامي احمد تو را بايد خدا گردد ثنا گستر ابوطالب وفات تو است عام الحزنِ شخص اول خلقت ز بس بودي گرامي نزد پيغمبر ابوطالب به غير از تو كه چون جان پرورش دادي محمد را نگردد كس در اين عالم علي پرور ابوطالب سرم خاك كف پايت كه در ياري پيغمبر ز ياران بودي اي پاكيزه طينت سر ابوطالب تو از قرآن و از اسلام و از پيغمبر اكرم حمايت كرده‌اي تا لحظه آخر ابوطالب نه تنها خود، كه شد يار محمد چار فرزندت عقيل و طالب و مولا علي، جعفر، ابوطالب سزد كافرترم خوانند از هر كافري فردا نخوانم دشمنانت را اگر كافر ابوطالب رسول‌الله دشمن شاد شد با رفتنت آري غمت زد بر دل ختم رسل آذر ابوطالب تو تا رفتي علي گرد يتيمي ماند بر رويش ز جا خيز و بگير او را چو جان در بر ابوطالب تو گويي جان برون شد از تن اصحاب پيغمبر كه بودي جمله را چون روح در پيكر ابوطالب اگر چه نيست قبرت را رواق و قبّه و صحني مزارت شهر دل ها راست روشنگر ابوطالب عجب ني گر محمد در كنار تربت پاكت فشاند اشك ماتم از دو چشم‌تر ابوطالب سزد در سوز هجرانت بسوزد آن چنان «ميثم» كه سوزد در عزايت صفحه و دفتر ابوطالب استاد حاج غلامرضا سازگار
. شب شام غریبان است امشب که خون قلب محبان است امشب تمام شیعیان در شور و شینند همه در سوگ ماه کاظمینند همه گریند امشب با دل خون شده موسی خلاص از حبس هارون گل زهرا امام بی قرینه شده مسموم کین دور از مدینه زده سندی دون آتش به جانش بسوزانده است،مغز استخوانش امام هفتمین راحت شداز غم زداغ اورضا بگرفته ماتم دگر راحت شداز هر ظلم و بیداد تنش مانده به روی جسر بغداد اگر چه هر دلی در کاظمین است به یاد کاظم و جدش حسین است اگر چه گشته تشییع جنازه دوباره داغ جدش گشته تازه تن او بر زمین خواهر ندیده ندیده روی نی راس بریده میان موج خون غمدیده دختر ندیده پیکر موسی بن جعفر تن پاکش به روی دوش یاران تن جدش به زیر سم اسبان بمیرم کربلا حرمت دریدند سر فرزند زهرا را بریدند زدند آتش به خیمه وحشیانه یتیمان را زدند با تازیانه به جای تسلیت زخمش نمک خورد کنار قتلگه زینب کتک خورد (رضایم) نوکر موسی بن جعفر دهد مزد مرا زهرای اطهر .