بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
آن شب که شب از صبح محشر تیرهتر بود
آن شب که از آن مرغ شب هم بیخبر بود
آن شب که رخت غم به مه پوشیده بودند
آن شب که انجم هم سیه پوشیده بودند
آن شب که خون از دامن مهتاب میریخت
اسما برای غسل زهرا آب میریخت
آن شب خدا داند خدا داند که چون بود
قلب علی زندانی از فریاد و خون بود
طفلی گرفته آستین غم به دندان
تا نالهی خود را کند در سینه پنهان
آن شب امیرالمؤمنین با اشک دیده
میشست تنها پیکر یار شهیده
میشست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه
صد بار از پا رفت و دست از خویشتن شست
جانان خود را در درون پیرهن شست
میشست جسم یار خود آرام و خاموش
میکرد بر دستش نگه طفلی سیهپوش
خود در کفن پیچید آن خونین بدن را
خونین بدن نه بلکه جان خویشتن را
چشم از نگه نای از نوا لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست
ناگه فتاد آن تیره کوکب را نظاره
گریان بگرد آفتابش دو ستاره
دو گوشواره که ز گوش افتاده بودند
بر خاک تنهائی خموش افتاده بودند
دو طایر در آشیان بی آشیانه
دو بلبل گردیده خاموش از ترانه
از بیکسی در بال هم سر برده بودند
گوئی کنار جسم مادر مرده بودند
داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را زد صدا پای جنازه
کای گوشهگیران شب غربت بیایید
آخر وداع خویش با مادر نمایید
آن پر شکسته طایران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند
چون جان شیرین جسم او در برگرفتند
گلبوسه از آن لالهی پرپر گرفتند
یکباره از عمق کفن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد
در قلب شب خورشید خاموش مدینه
بگذاشت روی هر دو ماهش را به سینه
میخواست بیتابی ز طفلان جان بگیرد
می رفت تا عمر علی پایان بگیرد
ناگه ندا آمد علی پشتاب پشتاب
دُردانههای وحی را دریاب دریاب
مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینه مادر بمیرند
خیل ملک را رحمی از بهر خدا کن
از پیکر مادر یتیمتان را جدا کن
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
امروز روز عید هستی آفرین است
عیدی که از هست آفرینش آفرین است
امشب به فلک آفرینش نوح دادند
بار دگر بر جسم احمد روح دادند
نوری که از سیب بهشت آن شب درخشید
امشب به چشم آفرینش نور بخشید
این نور در قلب نبی نور آفرین شد
تا منتقل از او به ام المؤمنین شد
ای چار سادات بهشت اینک کجایید؟
کلثوم، ساره، آسیه، مریم بیایید
چون اختران امشب به گرد ماه باشید
پروانه شمع رسول الله باشید
اطراف آن پاکیزه مادر را بگیرید
تطهیر و قدر و نور و کوثر را بگیرید
قرآن روی دست احمد را ببینید
در دامن احمد محمد را ببینید
پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند
روز ازل تصویر یک آیینه بودند
این هر سه یک نورند و دارای سه اسم اند
در اصل یک روح مجرد در سه جسم اند
ای روح پاک و جسم پاکت آسمانی
ای مصطفی را صورتت "سبع المثانی"
دست تو بالای سر خلق دو عالم
پایت به چشم حاملان عرش اعظم
تو آسمان آسمان ها در زمینى
محکم ترین رکن امیرالمؤمنینى
وصف تو از قول نبی «روحی فداها"ست
تطهیر و قدر و کوثر و یاسین و طاهاست
دست تو دست کبریا در آستین است
اعضای تو اعضای ختم المرسلین است
چشم تو در چشم محمد «حا و میم» است
ابروت «بسم الله رحمان و رحیم» است
آدم چو در امواج غم نام تو را گفت
ذات الهی توبه او را پذیرفت
تو کیستی که عقل کل گوید فدایت
یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت
تو کیستی که روز و شب ختم نبوت
کرده زیارت خانه ات را پنج نوبت
تو کیستی که ذات حق خوانده عزیزت
اعجاز مریم آید از دست کنیزت
تو کیستی؟ من کیستم تا از تو گویم؟
گیرم دهان خویش از کوثر بشویم
آخر چه گویم تا نریزد آبرویم
طوطی شوم تا هرچه گویی من بگویم
در حشر امت هرچه دارند از تو دارند
پیغمبران هم بانگ یا زهرا برآرند
آید ندا از جانب ذات الهی
محبوبه ام از من طلب کن هرچه خواهی
گو خلق را بر عصمت و پاکیت بخشم
بر وصله های چادر خاکیت بخشم
امروز در بین خلایق داوری کن
هم اولیا هم انبیا را مادری کن
آن روز باشد روز داد زینبینت
آن روز خون جوشد ز رگهای حسینت
آن روز حکم از خالق یکتا بیاید
هرکس که زهرایی است با زهرا بیاید
روزی که امت ها ز دوزخ می هراسند
هم فاطمه هم شیعه اش را می شناسند
آتش کجا و ما کجا؟ کی باور ماست
ما با همه گفتیم زهرا مادر ماست
روز قیامت روز وانفساست فردا
ای وای بر آنکس که بی زهراست فردا...
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای زینب دوم محمد
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهرخویش هست زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام ام کلثوم
ریحانه مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
توحید ز منطق تو پیروز
هفتادو دو داغ دیده یک روز
عصمت ز تو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا دُرِّ حسینی
حَقّا که تَفاخُر حسینی
تو مادر عرش در زمینی
تو دخت امیر مومنینی
آتش به دل عدو فشاندی
در کوفه و شام خطبه خواندی
ای پاره ی آیه های تطهیر
ای در نفست صدای تکبیر
سر تا قدمت همه فروغ است
حوریه و دیو این دروغ است
تو دختر دختر رسولی
سر تا به قدم همه همه بتولی
حیدر که بود ولی ذوالمن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت
ای بانوی قهرمان عصمت
یک خاطره از تو یاد دارم
وصفش همه هست افتخارم
دروازه شام بود و محشر
سرها سر نیزه بود یکسر
جمعیت و رقص و چنگ و دف بود
گه زخم زبان و گاه کف بود
بسمالله الرحمن الرحیم
به مناسبت #حلول_ماه_رجب
#غلامرضا_سازگار
ماه پـر فیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست
ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست
ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن
خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست
مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی
که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست
جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی
در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست
دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است
عید میـلاد علـی بـن جـواد بن رضاست
سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجت حـق
جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست
دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد
موجزن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست
بـارک الله کــه در سیــزده مــاه رجـب
عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست
کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم
کــه ز قـلب حـرمالله، علـی عقـدهگشاست
صـاحبخانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد
خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست
قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم
پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست
نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم
گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـامآور ماست
این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم
این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست
نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب
او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست
زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز
زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــربوبـلاست
شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن
که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست
بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی
روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست
روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول
روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست
گوییـا در دل تـاریـک سیــهچـال، هنـوز
بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست
آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض
چشمها گر ز غمش خـون بفشانند رواست
روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر
بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست
بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد
آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمانهاست
بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر
عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست
عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید
به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست
عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن
عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست
بیست و هشت رجب آغاز فراقیست بزرگ
که حسینبنعلی عازم دشت و صحراست
کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر
سر به کف دارد و عازم به سوی کربوبلاست
عــزم حــج دارد و در اول ره مـیبینــد
قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست
همقـدم زینـب و عبـاس و علیاکبر
پیش رویش علی و پشت سر او زهراست
گاه بـر فـرق علـیاکبـر خـود مینگــرد
گاه میگرید و چشمش به دو دست سقاست
گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس
گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست
سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر
سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست
«میثم!»آن تربت ششگوشه بود در بر تو
وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟
@babollharam
#امیرالمومنین_ولادت
خدا در کعبه مهمان دارد امشب
حرم در سینه قرآن دارد امشب
زمین خورشیدِ تابان دارد امشب
محمد یک جهان جان دارد امشب
درون بیت جانان دارد امشب
فلک اسرار پنهان دارد امشب
نوشته بر در و دیوار کعبه
که امشب بخت گشته یار کعبه
الا عیدت مبارک باد کعبه
خدا امشب امامت داد کعبه
علی در تو قدم بنهاد کعبه
تولد یافت عدل و داد کعبه
مبارک باد این میلاد کعبه
چه شوری در وجود افتاد کعبه
بتان هم با علی گفتند امشب
سخن ها با علی گفتند امشب
خداوند حرم را مظهر است این
محمد را چو جان در پیکر است این
تمام هستی پیغمبر است این
زمین و آسمان را محور است این
یم و طوفان و موج و لنگراست این
چگویم حیدر است این حیدر است این
تمام افتخار کعبه این است
خدا گفته امیر المؤمنین است
مه برج اسد امشب اسد زاد
اسد، آری اسد، بنت اسد زاد
ازل را جلوه ی حسن ابد زاد
جمال قل هو الله احد زاد
بگو مرآت الله الصمد زاد
خدارا چشم وگوش و وجه و ید زاد
رخ صاحب حرم تا شد هویدا
حرم گمگشته اش را کرد پیدا
جهان یک سایه از دیوار مولاست
زمان هم مست و هم هشیار مولاست
فضا لبریز از انوار مولاست
حرم محو گل رخسار مولاست
خدا در کعبه مهماندار مولاست
محمد عاشق دیدار مولاست
که دیده بزم الله الصّمد را؟
خدا و حیدر و بنت اسد را
مرا مولا و سرور کیست؟ حیدر
دل و دلدار و دلبر کیست؟ حیدر
امیر دادگستر کیست؟ حیدر
امام عدل پرور کیست؟ حیدر
محمّد (ص) را اگر پیغمبری بود
خدا داند که او هم حیدری بود
علی مرآت ربّ العالمین است
علی استاد جبریل امین است
علی سرّ خداوند مبین است
علی آیینۀ حقّ الیقین است
علی مولای اصحاب الیمین است
علی کلّ ولایت کلّ دین است
همین است و همین است و جز این نیست
کسی جز او امیرالمؤمنین نیست
علی ذکر و علی حمد و علی دم
علی بیت و مقام و رکن و زمزم
علی یعنی صراط الله اعظم
علی یعنی کتاب الله محکم
علی یعنی تمام دین آدم
علی یعنی امام کلّ عالم
علی در عالم خلقت یکی بود
محمّد هم به مهرش متّکی بود
تو در جسم نبی جانی علی جان
تو اصل اصل ایمانی علی جان
تو روح روح قرآنی علی جان
تو نوحِ نوح طوفانی علی جان
تو میزانی تو فرقانی علی جان
تو روز حشر ساطانی علی جان
لوای حمد در دست تو باشد
تمام حشر پابست تو باشد
تو جا بر دوش پیغمبر گرفتی
تو در از قلعۀ خیبر گرفتی
تو از عَمر دلاور سر گرفتی
تو چون جان مرگ مرگ را در بر گرفتی
تو از ختم رسل کوثر گرفتی
تو دل از انبیا یکسر گرفتی
تو قاتل را ز رأفت شیر دادی
تو خصم خویش را شمشیر دادی
تو روی خاک، معراج نمازی
تو بال طایر راز و نیازی
تو درد عالمی را چاره سازی
تو وقت جان فشانی پیشتازی
تو دل بشکسته گان را دلنوازی
تو بین انبیا نشکفته رازی
اگر چه با خلایق زیستی تو
خدا می داند و بس کیستی تو
به جز تو کیست با آن اقتدارش
زند وصله به کفش وصله دارش
فلک خورشید گردون خاکسارش
کند اشک یتیمی بی قرارش
فدای لطف و احسانت علی جان
که «میثم» شد ثنا خوانت علی جان
#غلامرضا_سازگار
بسمالله الرحمن الرحیم
#دهه_فجر
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#غلامرضا_سازگار
▶️
عید بهار سرخ فجر انقلاب است
گلهای پرپر گشته را فصل گلاب است
خورشید پیغام آورد با خندهی نور
چشم همه روشن که عید آفتاب است
عید رهایی عید عزت عید ایمان
عید حیا عید شرف عید حجاب است
عید همه مستضعفان عید تو و من
عید امام و عید امت عید بهمن
بهمن که در سردی بسی گرمی به ما داد
بهمن که چون نور روز گیتی را صفا داد
بهمن که داغ سینهسوز باغبان را
با عطر انفاس مسیحایی شفا داد
بهمن که با بگسستن بند اسارت
سر خط آزادی به دست ما خدا داد
بهمن بهار لالهگون خنده و اشگ
بهمن که فروردین به دامانش برد رشک
دست خدا با خون به خاک ما نوشته
بگریخت دیو، اینک بهشت، اینک فرشته
اهریمن طاغوت با ضعف و زبونی
چون عنکبوت افتاده در تاری که رشته
از کربلای کشور ایران بچیند
محصول بذری را که ثارالله کشته
اینک خدا امام را به عالم برتری داد
بر کودک ما هم مقام رهبری داد
دیگر از آن شبهای ظلمانی خبر نیست
دیگر بجز خورشید اینجا جلوهگر نیست
هان ای شهیدان به خونآغشته خیزید
که امروز در ما از شما کس زندهتر نیست
در باغ سر سبزی که از خون آب دادید
نخلی به غیر از نخل قرآن بارور نیست
چون لاله بر هر دل هزاران داغ دیدیم
تا میوهی آزادی از این باغ چیدیم
اینک شده بهمن بهاران در بهاران
گردیده دامان زمستان لالهباران
در پرتو خورشید قرآن گشت روشن
فکر جوانان چون دل پیر جماران
با اشگ شادی از سر مژگان فرو ریخت
آن خارهای سالها در چشم یاران
در هر قدم چندین چراغ راه داریم
قرآن و ثارالله و روح الله داریم
دشمن به نابودی ما بگرفت تصمیم
با حربههای کهنه تهدید و تحریم
آن حربهها افتاد از کار و نیفتاد
یک لحظه پای عزم مادر دام تسلیم
سر دادن بر حکم ظالم تن ندادن
ما را محمّد (ص) داده از آغاز تعلیم
لا گفته و بر هر بلا گردن نهادیم
در شعب بوطالب مقاوم ایستادیم
باید شمردن عید بهمن را گرامی
باید گرفتن جشن آن با شادکامی
باید به موسای زمان تبریک گفتن
کاری وادی ایمن تهی شد از حرامی
باید بر این ارض مقدس سجده بردن
هرگز مباد این خاک را بی احترامی
زین سرزمین بر چشم عالم نور دادیم
شور آفرینان جهان را شور دادیم
نتوان گرفتن ره صدور نور ما را
خواندند مظلومان همه منشور ما را
آن روزگار تلخ تر از زهر بگذشت
شیرین گرفته ملک عالم شور ما را
زندانی گور سیاه خویش گردید
خصمی که کند از روز اول گو رما را
در لاله زار خون یاران تا قیامت
ماییم سرو جاودانه راست قامت
ما از می قالو بلا مستیم مستیم
عهدی کز اول با خدا بستیم بستیم
در خط جندالله تا بودیم بودیم
سرباز روح الله تا بودیم هستیم
الله را الله را خواندیم خواندیم
ابلیس را ابلیس را راندیم راندیم
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#غلامرضا_سازگار
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگـر سـر بـرای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون ناله زینب است
«طرماح» یک لحظه محمل مران!
خدا را که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ «یارب» است
شما هم چو مرغ شب ای ناقهها
بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـهها
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لب تشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نـوای جـرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر امالبنین
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان
بوَد روز و شب اشک «میثم» روان
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#غلامرضا_سازگار
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگـر سـر بـرای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون ناله زینب است
«طرماح» یک لحظه محمل مران!
خدا را که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ «یارب» است
شما هم چو مرغ شب ای ناقهها
بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـهها
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لب تشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نـوای جـرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر امالبنین
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان
بوَد روز و شب اشک «میثم» روان
#امام_سجاد_سرود
#سرود
عید میلاد علیبنالحسین آمد
یا محمّد بر حسینت نور عین آمد
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
****
ای به خیر مقدمت ملک خدا گلشن
ای به ماه عارضت چشم حسین روشن
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
****
این پسر باشد تمام هست ثارالله
مصحف ختم رسل در دست ثارالله
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
مادر ایران بهین قرص قمر زادی
شهربانو بر حسین امشب پسر زادی
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
****
تو وصی چارم پیغمبری مولا
هم حسینی هم حسن هم حیدری مولا
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
****
دست حق باب المرادی یابن ثارالله
زینت کل عبادی یابن ثارالله
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
****
گرچه تو یار من استی من تو را دارم
هر چه هستم در دلم مهر تو را دارم
یا حضرت سجاد عیدت مبارک باد
#غلامرضا_سازگار
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
ای اختر تابان قمرت باد مبارک
ای مادر ایران پسرت باد مبارک
ریحانۀ خیر البشرت باد مبارک
از خوبتران خوبترت باد مبارک
-فرزند تو بر پنج قمر نور دو عین است
-با نـام علی آینـه روی حسین است
ای پیش رویت آینه شمس ولایت
ای همسر و ای مادر دو رکن هدایت
امروز خدا کرده علی بر تو عنایت
رویش کند از آینه غیب حکایت
-گل بوسه بزن بر روی این گل پسر امشب
-این جان حسین است که داری به بر امشب
این خوبترین گل زگلستان خلیل است
این آینه حسن خداوند جلیل است
این بر ملک و جن و بشر پیر و دلیل است
بیمثل بدیل است، جمیل است، جمیل است
-طوبای بهشت علوی این ثمر توست
-تبریک که میلاد یگانه پسـر توست
زیبا پسر تو پدر هشت امام است
در پنجم ماه آمده و ماه تمام است
این بر شهدا حامل خون است و پیام است
این حجّ و زکات است و صلات است و صیام است
-بـا هـر نفسش نغمـۀ تکبیر مبارک
-بر خال و خطش آیۀ تطهیر مبارک
ای نخل وجودت، ثمر یوسف زهرا
ای روی تو قرصِ قمرِ یوسف زهرا
ای پاره قلب و جگر یوسف زهرا
ای یوسف زهرا، پسر یوسف زهرا
-گلبوسه شیـرین دعـا بـر دهن تو
-آیات خـدا مـوج زده در سخن تو
ای با سخنت زنده شده جان ولایت
ای روح کتاب الله و ریحان ولایت
پیغامبر خون شهیدان ولایت
از اشک شبت سبز گلستان ولایت
-تو خون خدا در بدن خون خدایی
-فریـاد خروشـان تمــام شهـدایی
ای مرغ سحر مست مناجات شب تو
پیوسته دعا بوسه نهاده به لب تو
بال و پَرِ پرواز دعا تاب و تب تو
ای وحی خدا بال زده در طلب تو
-وصف تو شده زینت آیات شریفه
-از متن مناجات تو داریم صحیفه
ای وجه تو بر وجه خدا منظر دیگر
سجاده خاکت دل شب سنگر دیگر
مارا نبود غیر شما یاور دیگر
برما نگشودند جز این در، درِ دیگر
-ما در دو جهان بنده فرمان شماییم
-در موج بلا دست به دامان شماییم
ما راست گدایی و شما راست کرامت
داریم همه عمر به کوی تو اقامت
ای بر همه ملک الهیت امامت
یک حرف ز قد قامت کرده قیامت
-جن و بشر و حور و ملایک همگان گوش
-با صوت مناجات تو دادند زکف هوش
رخسار تو هنگام دعا سوره نور است
سروِ قدِ تو سبزتر از نخلۀ طور است
ما را همه جا با نفست فیض حضور است
بی روی گلزار جنان خانه گور است
-در دیده آن بنده که پاکیزه سرشت است
-دامان بقیع تو بهشت است، بهشت است
ای بر تو درود از نبی و از علی و آل
ای سرو قدت وقت مناجات شده دال
ای روح عبادت زده بر دور سرت بال
کی مثل تو با بودن در بند کُند حال
-کی مثل تو در حال چهل روز اسیری
-در سلسله بر سلسله ها کرده امیری
تو حج و زکاتی و صلاتی و صیامی
تو یک تنه در شام بلا فاتح شامی
در گوشۀ ویرانه سرا عرش مقامی
آری تو امامی، تو امامی، تو امامی
-هر چنـد که در ابـر، رخِ مـاه بگیرد
-مـه چهرهگشایـی کند و ابـر بمیرد
ای جان دو عالم، همه عالم به فدایت
ای جن و بشر یکسره محتاج دعایت
ما دست گشودیم به دامان ولایت
«میثم» متحیّر که چه گوید به ثنایت
-ما را چه رسـد نزد شمـا مدح سرایی
-بهتر که گشاییم سویت دست گدایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_ولادت
#غلامرضا_سازگار
ای زمین سامره طور تجلّا خوانمت
یا بهشت حضرت باری تعالا خوانمت
سرزمین مکّه یا گلزار بطحا خوانمت
جبهه هفت آسمان با عرش اعلا خوانمت
کعبۀ پیغمبران یا طور سینا خوانمت
قبلۀ امید فرزندان زهرا خوانمت
هر چه هستی طور دل سینای جان میدانمت
زادگاه مهدی صاحب زمان میدانمت
نو عروس فاطمه امشب محمّد زادهای
دختر شاهنشه رومی و احمد زادهای
اختر برج ولایی، ماه امجد زادهای
هیکل توحید یا روح مجرّد زادهای
عابدی معبود و یا عبدی مؤید زادهای
پای تا سر مظهر دادار سرمد زادهای
انبیا را اولیا را، جان جان است این پسر
مصلح کل مهدی صاحب الزمان است این پسر
کودکی نورس مپندارش که پیر آدم است
رهنمای آدم است و مقتدای عالم است
انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است
هم خطاب مبرم است و هم کتاب محکم است
هم بدرد جان دوا هم زخم دل را مرحم است
نوح دل، یوسف لقا، موسی بیان، عیسی دم است
شیعه تنها مصلح کلّ بشر میداندش
عالم خلقت امام منتظر میداندش
نرگس امشب تا سحر با مرغ شب بیدار باش
صبحدم چشم انتظار وعدۀ دیدار باش
دیده بگشا در تمشای رخ دلدار باش
در رخ دلدار محو جلوۀ دادار باش
شاهد لبخند گل در دامن گلزار باش
در نشاط و شور و شادی باغبان را یار باش
شب دعایت روح را غرق حلاوت میکند
صبح مهدی در برت قرآن تلاوت میکند
ای عروس فاطمه ام العلوم الکامله
ای جهان قربان حملت ای بمهدی حامله
ای تو را سادات زنهای بهشتی قابله
خیز از جا و بجا آور نماز نافله
نور شد بین تو و چشم حکیمه فاصله
کاروان دل به پا آمد امید قافله
حبذّا یار آمده یار آمده یار آمده
یوسف گم گشتۀ زهرا به بازار آمده
نرگس امشب موسِئی با نور طور آوردهای
یا مگر داور دیگر باز بور آوردهای
آدم است این یا ملک یا آنکه حور آوردهای
یا بدامن مظهر الله نور آوردهای
آفرینش را به شوق و وجد و شور آوردهای
سید الاشهاد را بدر البدور آوردهای
از زمین یک آسمان توحید داری در بغل
ماه دورت گردد و خورشید داری در بغل
قلب امکان، رکن ایمان، جان جان ماست این
ناخدای کشتی دین مصلح دنیاست این
لنگر و طوفان و موج و ساحل و دریاست این
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیساست این
نور و طور و فجر و قدر و کوثر و طاهاست این
ای دو صد یوسف فدایش یوسف زهراست این
نامش از اهل زمین و آسمان دل میبرد
چهرهاش نادیده از خلق جهان دل میبرد
والد خلق خدا در نقش مولود آمده
در جمال عبد پیدا، حُسن معبود آمده
آفتاب ظلّ جان یا ظلّ ممدود آمده
بحرهای آرزو را دُرّ مقصود آمده
با لوای حمد بشتابید محمود آمده
آی مظلومان بپا مهدی موعود آمده
روز عشق و وحدت و ایثار و هم عهدی رسید
از کنار کعبه فریاد انا المهدی رسید
ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا
ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا
ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا
ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا
ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا
ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا
زینب کبرا سر بازار میخواند تو را
فاطمه بین در و دیوار میخواند تو را
آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟
ماهتابا جلوهای شبهای هجران تا بکی؟
باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟
یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟
احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟
مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟
از جگرها آه میجوشد که یا مهدی بیا
خون ثارالله میجوشد که یا مهدی بیا
گاه دور کعبه با اشک روان میجویمت
گه چو بلبل نغمه زن در بوستان میجویمت
گه کنار خانه برگرد جهان میجویمت
در منی من در زمین و آسمان میجویمت
که به بزم دوستان با دوستان میجویمت
گه درون خویشتن مانند جان میجویمت
هرچه میگردم در این گلشن نمیبینم تو را
تو مرا میبینی امّا من نمیبینم تو را
دیدهها اختر شمار صبح دیدار تؤاند
اختران آئینهدار ماه رخسار تؤاند
گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند
شهریاران خاکسار پای زوّار توأند
سربداران پایدار دار ایثار توأند
دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند
یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی
از تو عالم میشود چون نظم «میثم» با صفا
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
امیر:
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
#غلامرضا_سازگار
رمضان آمده از ره که من انشاءالله
با خداوند شوم همسخن انشاءالله
رمضان آمده از راه که شب تا به سحر
شویم از ذکر الهی دهن انشاءالله
رمضان آمده تا روزه بگیریم همه
پاک سازیم دل و جان و تن انشاءالله
رمضان آمده تا شمع صفت آب شویم
نور بخشیم به هر انجمن انشاءالله
رمضان آمده تا بال و پری باز کنیم
پا بـرآریـم ز دام دل و پرواز کنیم
رمضان آمده تا سوی خدا پر بزنیم
وقت آن است که با دست دعا در بزنیم
رمضان آمده تا در پی آمرزش خویش
دست بر دامن اولاد پیمبر بزنیم
رمضان آمده تا بهر تقرب به خدا
اشک ریزیم و در خانۀ حیدر بزنیم
رمضان آمده کز خواندن قرآن مجید
خود به آیینۀ دل صیقل دیگر بزنیم
رمضان آمده تـا اشک فشانیم همه
جمع گردیم و ابوحمزه بخوانیم همه
رمضان ماه خدای احد ذوالمنن است
رمضان ماه سراپای خداییشدن است
رمضان سفرۀ مهمانی مخصوص خداست
سر این سفره ببین جای تو و جای من است
رمضان ماه مناجات و دعا و قرآن
ماه زهرا و علی، ماه حسین و حسن است
ماه اشک و مه شوق و مه سوز و مه شور
ماه توبه مه آمرزش هر مرد و زن است
رمضان آمده تا جمع کند یاران را
میخرد لطف خدا ناز گنهکاران را
به سر دوش اگر کوه خطا را داریم
ناله و اشک و مناجات و دعا را داریم
دست خالی به سوی دوست نیاریم نیاز
فرق بشکافتۀ شیر خدا را داریم
عوض اشک به رخ،خون دل ما جاری است
به جگر زخم امام شهدا را داریم
چادر خاکی زهراست شفیع همگان
فاطمه شافعۀ روز جزا را داریم
ذات معبود بر آن است که بخشد همه را
تا کنـد شـاد از ایـن کـار دل فاطمه را
روز آغاز که پروندۀ ما را دیدند
شک نداریم که ما را به علی بخشیدند
خوش به احوال کسانی که در این ماه عزیز
با دعا بهر تقرب به خدا کوشیدند
خوش به احوال کسانی که به هنگام عطش
بادۀ معرفت از دست خدا نوشیدند
چشم از غیر خداوند تعالی بستند
هر چه دیدند، ندیدند خدا را دیدند
«میثم» از غیر خدا دیده اگر بربندی
هر کجا باشی بر روی خدا میخندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم