eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر ولادت حضرت قاسم (ع) من که در کنج خرابات نشستم هرشب تا بود حرف عسل وار تو مستم هرشب عشق آموخته ام من ز اویس قرنی که دلم را چو جبین تو شکستم هرشب قاسم بن الحسنی قاسم الطاف خدا بی جهت نیست که من عبد تو هستم هرشب ای مسیحی نشوم مثل تو مشرک, اما این پسر با پدرش را بپرستم هرشب گه غلام پسر و بنده لطف پدرم گه غلام پدر و بنده لطف پسرم چشم خورشید به گیسوی تو در خواب شود حاصل تابش لبخند تو مهتاب شود ام قاسم تو بخوان سوره ی توحید بر او دل مریم ز چنین گل پسری آب شود تا خجالت نکشی پیش عمو در قامت قامتت سرو تر از حضرت ارباب شود عاشقان قصه ی فرهاد گذارند کنار مرگ شیرین تو در عشق اگر باب شود بند نعلین تو هر چند معما باشد بی گمان حبل متین همه دنیا باشد مثل دستی که مزین به عقیق یمن است این پسر زینت بابای کریمش حسن است از شجاعت زره حیدر اگر پشت نداشت پشت و روی تو زره نیست همان پیرهن است با عمو گفته ای آرام که مانند پدر خون من تا سحر حشر به روی کفن است جان من, روح من و سینه ی من مال شما لذت مردن در راه شما جام من است درد بر دوش فقط مرد بلاکش بکشد عشق را سینه ام ای دوست به چالش بکشد ای عمو گریه ما را منگر نزد خودت شیر در بیشه چنان صائقه غرش بکشد جان عباس بده اذن به میدان ,مپسند که چنین کار من ای عشق به خواهش بکشد من یتیم حسنم جان عمو دقت کن نعل اسبان به سرم دست نوازش بکشد گرچه بر روی سرم نعل چو باران بارد از زمین دیدن رزم تو تماشا دارد محسن قاسمی غریب شعر ولادت حضرت قاسم (ع)
. دلا رو نمودمنجلی،نور ماه دائم مدینه منور شده، از جمال قاسم داره جلال حسن یوسف آل حسن در وجناتش ببین خوی وخصال حسن حضرت قاسم مدد.... یا اومده ابن الکریم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 شده دلای عرشیان،با نگاش قیامت یکی یکی حور اومده ، از برا زیارت دل ربای عالمین برده دل زینبین جانشین مجتبی بین سپاه حسین حضرت قاسم مدد.... 🌸🌸🌸🌸🌸 امیدم به لطفت که تو،معدن سخایی برا زیارتت آقا ، شد دلم هوایی سردار نینوا ای صاحب عطا امضا کن باز آقا تذکره ی کربلا حضرت قاسم مدد... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🌺🌺🌺🌺 سرود ولادت امام حسن عليه السلام اثر حاج مجتبي صمدي شهاب باز امشب بيقرارم آواره پي يارم امشب مثل گداها در خونه ي يه سفره دارم دل بر دلبر سپردم كشكولم رو آوردم روزي مو زود گرفتم نمك امام حسن رو خوردم ياحسن عشقمه كس و كارمه ياحسن نور هرشب تارمه ياحسن ذكر دم افطارمه ياحسن يا سيدي يامولا از بالا گل ميباره دنيا شد پرستاره حيدر موقع افطار لب و رو لب حسن ميزاره احسانش بي زواله زيباييش بي مثاله نذر روي قشنگش اگه بميره يوسف حلاله تا ميخنده فاطمه خندون ميشه بسكه زيباست ديده ها حيرون ميشه هرجايي ميشينه رابندون ميشه ياحسن يا سيدي يامولا دل بر لطفش اسيره هر دستي رو ميگيره حتي سگ از حريميش بخداكه نااميد نميره مثل ماه ميدرخشه عطرش هرجايي پخشه امشب حتما خداوند مارو به امام حسن ميبخشه فلك مهروبوني هاش پرابره بخدا كه خداي جود و صبره شب عيدش عين شباي قدره ياحسن يا سيدي يامولا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5935926046120479849.mp3
1.95M
✅بند اول ای یله یله یل یل یلا یا قاسم (ع) آخر وفا آخر صفا یا قاسم (ع) با تو میگیره قلب ما جلا یا قاسم) ع) جانم به روی تو و موی تو و قدرت بازوی تو و ذکر هوالهوی تو و شیرینی شهد و عسل قاسم(ع) جانم به ماه دل آرای تو و قامت رعنای تو و زلف چلیپای توو ای پسر شیر جمل قاسم (ع) از عشق تو شدم دیوانه اسم تو میبرم مستانه تو شمعی و منم پروانه یا قاسم مدد مدد یا قاسم (ع) ✅بند دوم دلبره حسن یاوره حسین یا قاسم(ع) پهلوونه نام آوره حسین یا قاسم (ع) حیدره حسن لشکره حسین یا قاسم (ع) ایواالله بر وجنات مادری و سکنات اکبری و جلوات حیدری و رجز و چاوش تو قاسم(ع) جانم به صولت قرآنی تو سرعت طوفانی تو قدرت یزدانی و آن نيروی ازرق کش تو قاسم(ع) دو چشم مسیحا داری سالاری عجب سالاری چه اسم قشنگی داری یا قاسم مدد مدد یا قاسم (ع) مجیدمرادزاده 💠💠💠1⃣1⃣1⃣5⃣💠💠💠
➣‌﷽➣ ~ نام اثر : راه آسمون 💯 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️علی حاجیان فر♦️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎼 راه آسمون بازه ولی بال پرواز من بسته ست خیلی وقته فهمیدم خدا جاش تو دلهای شکسته ست با اینکه گنهکارم ولی میکشه روی سرم دست ــ توقع نداشتم ببینم که انقد/باهام مهربون تا کنه توقع نداشتم ببینم که با یک/الهیٓ العفو گره وا کنه ــ الهی العفو بیا و نزا راهمو اشتباهی برم نزاری دوباره که سوی تباهی برم نزار که ازین دنیا با روسیاهی برم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️(الهی العفو)♦️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎼 شبایی که گریونم همون شبایی که کم آوردم کنارم اگه نبودی تا الآن هزار دفعه میمردم تو آرامش قلبمی آخه دلم رو به تو سپردم ــ تو وقتی باهامی دیگه تنها نیستم/نیازی به هیچکی ندارم باید من همیشه دو دست خودم رو/توی دستای تو بزارم ــ بگیر دستم رو از این منجلاب گناهام تو بیرون بکش تویی اونکسی که توکل دآرم بهش برای یبارم نکردی منو سرزنش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️(الهی العفو)♦️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎼 از دوری کرببلا دیگه به لب رسیده این جونم دعایی دارم یارب اینو از ته دلم میخونم اربعین امسالو نزار از کربلا جا بمونم ــ فقط تو میدونی دلم خیلی تنگه/برا دیدن کربلا چقد سخته دوری که یکسال و چندماه/باشم از حرم من جدا ــ بحق ارباب بزودی منو راهی کربلا کن خدا مگه چی میخاد از شما یک گدا نصیبش کنی یک شب جمعه ای کربلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️(بحق‌ارباب_الهی العفو)♦️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍شعروسبک : پنجشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ➖➖
خِجالتم نده وُ عاصیم خطاب مکن نده جواب مرا لااقل جواب مکن تمام خواسته هایم برای نَفسم بود دعای من که دعا نیست، مستجاب مکن صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم مرا به وقت مناجات غرقِ خواب مکن همینکه ترس بَرَم داشته خودش کافیست تو با عتاب دلم را پُر اضطراب مکن عتاب کردنِ تو بدتر از جهنم هست جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن چقدر جار زدم من که دوستم داری بیا مقابل مردم مرا خراب مکن خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم زیاد روی من و توبه ام حساب مکن اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم مرا به خاطر شاهِ نجف عذاب مکن سوا نکن که همه با همیم، جان حسین همه غلامِ حسینیم، انتخاب مکن /علی اکبر لطیفیان
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم وحید محمدی
با شما حال خراب دل ما خوب تر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است این همه راه بیایی وسط جمعیت نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است وحید محمدی
امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو دور از ادب نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟ آگه ز هَر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم هستی محرابی
رمضانی و گریز به کربلا باز ماه رمضان آمد و مهمان توام بر سر سفره ی تو چشم به احسان توام باز ماه رمضان آمد و گریان هستم تو ببین حال تباهم که پریشان هستم با همه کثرت عصیان تو گرفتی دستم لطف تو شامل من بوده که مهمان هستم رمضان است که آغوش تو بر من باز است نیمه شب اشک و دعا با دل من دمساز است با همه بار گناهم تو نجاتم دادی دعوتم کرده ای و برگ براتم دادی یعنی از آتش دوزخ تو رهایم کردی و مرا شیفته ی کرب و بلایم کردی بار الها به پیمبر به علی و زهرا گنهم عفو نما و ببرم کرب و بلا کربلایی که غمش بُرده همه تاب و تَبَم شده دوریِ حرم غُصه ی هر روز و شبم در غروب رمضان تشنه و بی تاب شدم یاد لب تشنگیِ حضرت ارباب شدم یاد آن خنجرِ دشمن به روی حنجرِ شاه دل پریشان دست بر سر میکند زینب نگاه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو برای بی کسی فاطمه بمان بانو به جان دختر مظلومه ات مرو از دست مساز اشک یتیمانه را روا بانو بمان و فاطمه را خود عروس کن آری که دختران همه محتاج مادران بانو برای غربت من جان به لب شدی اما بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو به باغ یاس تو سیلی زنند باور کن بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو میان این در و دیوار فضه میطلبد مرو که مشکل او را کنی نهان بانو بمان برای همیشه ،همیشه یارم باش مرا هنوز غریب وطن بدان بانو نمانده هیچ برایت که یک کفن بخری عبای ختم رسل بر تو ارمغان بانو حضرت خدیجه (س) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در بین زنها برتر خدیجه والا خدیجه پشت و پناه و سنگ صبور طاها خدیجه مریم خدیجه ساره خدیجه حوا خدیجه هاجرخدیجه بهتر بگویم زهرا خدیجه نازل شده بر دامان پاکش آیات کوثر تفسیر یاسین تفسیر قدر و طاها خدیجه اول زنی که آورده ایمان بر همسر خود هم کفو احمد بی شک ندارد همتا خدیجه مردی نمود و دارایی اش را در راه دین داد هرگز نبوده دلبسته بر این دنیا خدیجه شمشیر حیدر،مال خدیجه دین را نگه داشت والی والا عالی اعلا مولا،خدیجه کوری چشم مرکب سوار جنگ جمل گو ام الائمه است ام الائمه است تنها خدیجه در روز محشر در اوج سختی مارا غمی نیست آنجا بسنجند معیار هرکس را باخدیجه عشق محمد(ص) عشق به اسلام داریم اما در وادی عشق ما قطره ایم و دریا خدیجه از جانب حق آمد کفن بر جسم شریفت قطعا که بوده جایت در عرش اعلا خدیجه رفتی ندیدی کرببلا را وقتی کفن شد جسم حسینت با بوریای صحرا خدیجه بس کن (بهار) از این روضه بگذر در کربلا هم حتما رسیده بازینب و با زهرا خدیجه ابوذر رئیس میرزایی(بهار) حضرت خدیجه (س) روضه
. ایام ------------ باید گریست مثل سحاب از فراق تو باید که گشت خانه خراب از فراق تو با جرم ماست فصل ظهورت نمی رسد باید کشید داغ عذاب از فراق تو بی خود که نیست در دل یاران بی قرار افتاده عشق در تب و تاب از فراق تو جز غم نبود در دل گلهای ارغوان جز خون نداشت لاله گلاب از فراق تو هر عاشقی که گشت بیابان نشین وصل لب تشنه بود و دید سراب از فراق تو پیدا تر از تو نیست ، که باید بگویمت این چشم ماست غرق حجاب از فراق تو ما را گناه کرده جواب از وصال عشق اکنون رسید پیک خطاب از فراق تو این ناله ها که هست ، اثر هم نمی کند اینک شدیم جمله مجاب از فراق تو باید نهیب بر دل عصیانی ام زنم باید به خویش کرد عتاب از فراق تو این شعله های درد که آتش زده مرا آقا دلم شده ست کباب از فراق تو هم سینه داشت ناله عزای خدیجه را هم دیده ریخت گوهر ناب از فراق تو هم دل شده ست غرق غم از اشک مصطفی هم لاله خیز گشته تراب از فراق تو «یاسر» گرفت صد صدف از بحر اشک و آه تا آن که ریخت دُر خوشاب از فراق تو ** محمود تاری «یاسر»✍ .....................................
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ماهی و دلگرمی خورشید از تو بوده پشت و پناه وحی و توحید از تو بوده توفیق دین بی شک و تردید از تو بوده کمتر سخن در مدح و تمجید تو بوده بانوی با خیر و فضیلت یا خدیجه ای دست و بازویت نبوت را خریده تو اولین بنیانگذار عشق بودی عشقت محمد بود و یار عشق بودی پروانه ای دور مدار عشق بودی از جان و از دل پای کار عشق بودی سرمایه ات را در دکان عشق دادی عاشق شدن را تو نشان عشق دادی زن بودی و مردی را به مردان یاد داری بانو! به زنها دین و ایمان یاد داری عاشق شدن را به جوانان یاد دادی انفاق کردن را به پیران یاد دادی گویند شغل انبیا آموزگاریست شان شما هم کمتر از پیغمبران نیست در ظلمت شب می شدی مهتاب بانو مادر بزرگ حضرت اریاب بانو بعد از تو عالم می شود بی تاب بانو از داغ تو دردانه ات شد آب بانو در زندگی خیلی مصیبت ها کشیدی اما خدا را شکر از این بدتر ندیدی گرچه تحمل کرده ای آزار بسیار اما نخوردی با سر و صورت به دیوار هرگز نرفتی دست بسته سوی بازار سیلی نخوردی از یهود مردم آزار بعد از شما دختر شدن هم دردسر داشت خواهر شدن، مادر شدن هم دردسر داشت رفتی و عام الحزن شد هر سال بی تو احمد شده یک بلبل بی بال بی تو زهرای تو هی می رود از حال بی تو روزی همین زهرا ..ته گودال ..بی تو آتش به جان ها می زند شور و شینش عالم به هم ریزد از داغ حسینش گودال و زهرا و حسین و شمر و خنجر یک گام عقب تر چشم های خیس خواهر شمشیر دارد می برد ... الله اکبر ناگاه بالا می رود از نیزه ها، سر سر می رود تن مانده زیر سم مرکب بین سر و تن می دود بیچاره زینب شاعر : داود رحیمی حضرت خدیجه (س) روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وفات حضرت خدیجه(س) -(ای همسر با عزت طاها خدیجه) ای همسر با عزت طاها خدیجه ای شأنِ تو بالاتر از بالا خدیجه اوجِ مقامت فوقِ اَوْاَدْنا خدیجه تو دائم‌الْاِکرام هستی یا خدیجه دار و ندار حضرت زهرا خدیجه شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی اول مسلمانِ زنِ دین خدایی مادر بزرگِ خاندان هل اتایی تنها طرفدار حریم مصطفایی همراه احمد بوده‌ای هر جا خدیجه دل را به جانان دادی و دلبر گرفتی اندوه و غم از قلبِ پیغمبر گرفتی دارایی‌ات را دادی و کوثر گرفتی زهرا که آمد رتبه‌ی مادر گرفتی ای که مقام تو بوَد والا خدیجه پای نبی تا لحظه‌ی آخر نشستی با همتِ خود پشت ظلمت را شکستی در راه دین بر مالِ دنیا دل نبستی الحق که ام‌المؤمنینِ ما تو هستی در راه حق کردی فدا جان را خدیجه سجاده پای بندگی‌ات سر نهاده اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده دین خدا پیمانه و عشق تو باده الحق که زهرایت بُوَد محراب زاده ای مادر ام ابیها یا خدیجه مادر که باشد، شأن دختر پایدار است امنیت خانه برایش برقرار است مادر نباشد، روز روشن شام تار است امشب دل زهرا برایت داغدار است بعد از تو زهرا می‌شود تنها خدیجه بوی جدایی می‌دهد حال و هوایت دیگر نمی‌آید صدای ربنایت این لحظه‌های آخری باید برایت روضه بخوانیم از غم آلاله‌هایت تا چشم‌های تو شود دریا خدیجه هر چند که دور و برت را ، غم گرفته اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته قلبِ شریفِ حضرت خاتم گرفته شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته وای از غروب روز عاشورا، خدیجه شاعر:
نوحه حضرت خدیجه سلام الله علیها -(آسمان نیلی پوش مکه در آه و خروش) آسمان نیلی پوش مکه در آه و خروش شد چراغ عمر یار طاها خاموش دیدن اشک به چشمان پیمبر سخت است دختری گریه کند از غم مادر سخت است تسلیت یا زهرا س..... خانه غرق محن است دختری سینه زن است گریه کن شهر حجاز بانویت بی کفن است همه ی هستی خود داده به راه داور عاقبت شد کفنش پیرهن پیغمبر تسلیت یا زهرا س شیر حق نوحه سرا مصطفی صاحب عزا نرود تا به ابد این غم از خاطره ها باغبان گریه کند در غم پژمردن گل لاله بر سر زند از دیدن جان دادن گل تسلیت یا زهرا س...... شاعر:
حضرت خدیجه سلام الله علیها -(داغ خدیجه زد آتش به دلها) داغ خدیجه زد آتش به دلها صاحب عزا شده حضرت زهرا علی دلخون و نبی دلغمین صلی الله علی ام المومنین پیراهن نبی شد کفن او با گریه گل ریزند بر بدن او داده سلامش رب العالمین صلی الله.... چشم مکه شده چشمه ی کوثر ملائک محزون از حزن پیمبر گریان اسلام و نوحه خوان شد دین صلی الله .... شاعر:
سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ...... کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ....... دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است