eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول ذکر هر دل شیدا، یاخدیجه الکبری نور دیدة طاها، یاخدیجه الکبری مام حضرت زهرا، یاخدیجه الکبری مادر منی           سرورمنی یاخدیجه الکبری بند دوم هم عصارة عفت، هم تمام ایمانی هستیم فدایِ تو، مادرِ امامانی شیعیان مولا را، جانی و تو جانانی ذکر دلنشین          امّ مومنین یاخدیجه الکبری بند سوم سال رحلتت گشته، سال حزن پیغمبر فاطمه زند بر سر، گریه می کند حیدر توتیای چشم ما، خاک پای تو مادر این شعارمه              افتخارمه یاخدیجه الکبری    @babollharam @babolharam_net
چادر زهرا رو سر من همیشه اینه باور من مادر زهراست مادر من مادر من مادر من گریه کن حسینیم با دعای خدیجه بچه هامون فدای نوه های خدیجه سلام ای بانوی یکتا سلام ای یاور طاها سلام ای مادر زهرا سلام ای مادر زهرا تو لحظه های آخر تو نشسته پیشِ بستر تو داره میخونه دختر تو دختر تو دختر تو مادر مهربونم برات عزا میگیریم جون میدی پیش چشمام الهی که بمیرم نشست غم رو قلب طاها شکست امشب دل زهرا شکست امشب دل زهرا سلام ای مادر زهرا تو سینه ی تو کوه غمه لحظه ی آخر با واهمه فقط میخونی یا فاطمه یافاطمه یافاطمه سفارش زهراتو کردی به اسما اما ندیدی دخترت رو چجور زدن نامردا آتیش شعله ور ز هر سو غلاف بوسه زد به بازو لگد زد عدو به پهلو سلام... این دم آخر با شور و شین با حال زارو اشک دوعین تو گریه کردی برا حسین براحسین براحسین رفتی تا کربلا و دیدی میون گودال حسین غریب مادر رو خاکا رفته از حال یکی نیزه از جفا زد یکی سنگِ بی هوا زد یکی با چوب عصا زد حسین ای غریب مادر @babolharam_net @babollharam
بند اول: فاطمه و اشک و خونجگری دیگه نمیمونه بال و پری باید آروم آروم آمادشه برای روزای بی مادری یافاطمه جونم فدات فدای غم و غصه هات سخته ببینی مادرت جون میده به پیش چشات سرت سلامت فدای چشمای ترت سرت سلامت میسوزه قلب مضطرت سرت سلامت شده عزای مادرت وای مظلومه خدیجه بند دوم: داره فکر فرداشو میکنه فکر غم و درداشو میکنه خدیجه با گریه به شوهرش سفارش زهراشو میکنه اشک تو چشای ترش میسوزه دل مضطرش نکنه یه روزی بیاد سیلی بخوره دخترش یه روز میادکه دل پره درد و‌محنه به پیش حیدر بازوی زهرا میشکنه یه پست نامرد لگد به پهلوش میزنه بند سوم: این لحظه ی آخر پریشونه کسی غصه هاشو نمیدونه با گریه پیمبر داره براش روضه ی حسینش رو میخونه میفته از رو مرکبش العطشه روی لبش سر حسینو میبرن نوحه میخونه زینبش برات بمیرم غریب گیر آوردنت برات بمیرم برای نیزه خوردنت با نعل تازه تورو به خاک سپردنت میدونی که من روسیاهمو تویی تو فقط تکیه گاهمو خدارو به خونت قسم میدم تا اینکه ببخشه گناهمو بند چهارم: تو فقط آرامشم اینه همه خواهشم همیشه تو آقام بشی همیشه غلامت بشم آقای خوبم ساکن کربلا حسین آقای خوبم منو نکن رها حسین آقای خوبم روحی لک الفدا حسین . @babollharam @babolharam_net
سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ...... کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ....... دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است
ای سایه‌سار سیّد لولاک، موی تو خورشید و ماه آینه گردان روی تو وی اوّلین ستارۀ محراب آفتاب پیشانی بلند فلک، سجده جوی تو آذین گوش هوش زنان تا قیامت است دُرّ شهادت از لب تهلیل‌گوی تو صف می‌کشند زیر دو دستت فرشتگان بر جُستن تبرّک از آب وضوی تو بی اختیار خُلق عظیم آورد به چشم اشک از حدیث خاطرۀ خُلق و خوی تو با آن‌همه بلیّه که دیدی، نبی ندید یک‌بار شِکوه در دلِ بی‌آرزوی تو شد بی‌نیاز شِعب ابی‌طالب از قریش در سایۀ سخاوت طبع نکوی تو از کربلا نسیم عجب عطری آورد این بوی سیب آمده میراث بوی تو پرورده گوهری صدف دامنت که شد دریای رشک مریم عَذرا به بوی تو هر مادری که مادر زهرا نمی‌شود الله و اکبر از تو و از آبروی تو گیرم زنان مکّه سراغت نجُسته‌اند گو تا یکی مباد پیِ پرس و جوی تو حوّا و ساره آمده از امر ایزدی در التزام مریم و آسیّه سوی تو خوشتر از آن تکلّم زهرا شنیده‌ای کز دست غم هماره شدی چاره‌جوی تو دارد به لب حدیث که مادر غمین مباش من کوثرم که ریخته حق در سبوی تو غمگین مباش مادر زهرا دگر بخند زیرا کند بهشت خدا آرزوی تو بانو «یتیم» را برسان جنّت‌البقیع تا توتیای دیده کند خاک کوی تو
بدون عشق بیتی درخورِ املا نخواهدشد وبی اذن قلم شاعر غزل انشاءنخواهدشد غزل در وصفِ‌کوثرآفرین بانوی اسلام‌ست که‌جز در مدح‌اوگفتن،زبان گویانخواهدشد بر آدم همسری آمد بر احمد نیز همتایی چه‌همتایی‌که‌قدرشوکتش حوّانخواهدشد یکی مَرد و یکی زن هردو اماکفو یکدیگر که دریا روبه‌رو جز باخودِ دریانخواهدشد چه‌بیهوده‌ست‌بی‌نامش‌کلامی‌برزبان‌راندن از اسلامی که بی‌ایثار او احیانخواهد شد خدیجه،یک زن‌ست‌امابه‌مردان‌آبرو داده‌ست که‌تااوهست درمیدان نبی تنهانخواهدشد مپندار از عروجش مصطفی تنهابماند نه که ذکر لااله ای دوست! بی الّا نخواهدشد اگرچه راویان گفتند زنهایی پیمبر داشت زنی غیر از خدیجه مادر زهرا نخواهدشد از اوکه مادر زهراست زهرا دختری آورد که زن درنسل‌اوجز زینب‌کبری نخواهدشد نه‌چون‌مریم،نه‌چون‌حوّا،نه‌چون‌هاجر،بجززهرا چه‌می‌جویی؟که‌در زنهاچواوپیدانخواهدشد "امیرالمومنین"یک‌مَردو"امّ المومنین"یک‌زن به غیرازاین اگرباشدلقب معنانخواهدشد
تنها مگذار ای نفس تازه جهان را در غربت آیینه دو چشم نگران را بردار سر از دامن رفتن که نگیری از چشمه‌ی بیداری خلقت هیجان را بی تو چه کند فاطمه با کودکی خود مگذار سر شانه‌اش این بار گران را ای ثروت اندوخته ات عشق محمد با خود به دل خاک مبر گنج نهان را لبخند بزن رو به پیمبر که ببندند دو دوخترک لات و هبل چاک دهان را جای کفن از یار عبا خواسته ای تا آسوده کند خاطره اش خاطرتان را هنگام خداحافظی همسرت انگار در بین عبا عشق نگه داشت زمان را شد خیره به روی تو که خوابیده ای آرام تا بیشتر از پیش نبینی خفقان را در شعب علی ابن ابیطالبِ فردا هرلحظه تحمل نکنی زخم زبان را خوب است بخوابی و نبینی که بخوانند پروانه‌ی پر سوخته زهرای جوان را در روشنی خون دل کوچه نبینی شش ماهگی گم شده با تیر و کمان را بر نیزه نبینی غم هفتادو دو سر را پیش‌وپس این بغض گران شمر و سنان را در شأن شما پیشکش آنگونه نداریم در روضه بگیر ازمن دلسوخته جان را
از اهل مکه کینه ی بسیار دیده ای هم شانه با پیمبرت ازار دیده ای در بذل جان و مال خودت کم نزاشتی در راه دین اهانت اغیار دیده ای زخم زبان به حد فراوان شنیده ای جان مرا همیشه گرفتار دیده ای با این وجود خانه ی تو بیت امن بود در بین خانه حمله ی کفار دیده ای؟ همسایه از صدای تو شاکی نمی شود زخم زبان به مرد عزادار دیده ای؟ از دوستان کنایه به جانت خریده ای؟ لبخند زهردار به بیمار دیده ای؟ اتش به جای تسلیت ایا شنیده ای؟ حوریه بین یک در و دیوار دیده ای؟ وقتی که غنچه ی تو زمان رسیدن است جای کمک حرارت مسمار دیده ای؟
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام وی محمّد برده نامت را به لب با احترام همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام سایه‌ات تا صبح محشر بر سر دین مستدام ای شده وقف خداوند تعالی هست تو وی تمام هستی خالق به روی دست تو پاک‌تر از پردۀ بیت الهی دامنت خلعت زیبای اُم‌المؤمنینی بر تنت بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟ کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟ این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت می‌سزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی هر که هستی احمد مختار داند کیستی بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت در مقام زن ولی مردانگی قانون توست تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست هر که از اسلام دارد بهره‌ای، مدیون توست مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین راستی این است در اسلام، دین راستین با علی همگام در احیای قرآن بوده‌ای پیشتر از بعثت احمد مسلمان بوده‌ای مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز بر تو می‌بالد محمّد، بر تو می‌نازد حجاز با محمّد خوانده‌ای پیش از شب بعثت، نماز مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت شد روان از دیده‌اش بر چهره اشک ماتمت ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر در هجوم سنگ‌ها جان محمّد را سپر بر محمّد از همه زن‌های عالم خوب‌تر مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد منطقت تا حشر بر بوجهل‌ها کوبنده باد جان شیرین محمّددرلب خندان توست میوه‌های نخل«میثم» مدح فرزندان توست
بند اول: فاطمه و اشک و خونجگری دیگه نمیمونه بال و پری باید آروم آروم آمادشه برای روزای بی مادری یافاطمه جونم فدات فدای غم و غصه هات سخته ببینی مادرت جون میده به پیش چشات سرت سلامت فدای چشمای ترت سرت سلامت میسوزه قلب مضطرت سرت سلامت شده عزای مادرت وای مظلومه خدیجه بند دوم: داره فکر فرداشو میکنه فکر غم و درداشو میکنه خدیجه با گریه به شوهرش سفارش زهراشو میکنه اشک تو چشای ترش میسوزه دل مضطرش نکنه یه روزی بیاد سیلی بخوره دخترش یه روز میادکه دل پره درد و‌محنه به پیش حیدر بازوی زهرا میشکنه یه پست نامرد لگد به پهلوش میزنه بند سوم: این لحظه ی آخر پریشونه کسی غصه هاشو نمیدونه با گریه پیمبر داره براش روضه ی حسینش رو میخونه میفته از رو مرکبش العطشه روی لبش سر حسینو میبرن نوحه میخونه زینبش برات بمیرم غریب گیر آوردنت برات بمیرم برای نیزه خوردنت با نعل تازه تورو به خاک سپردنت میدونی که من روسیاهمو تویی تو فقط تکیه گاهمو خدارو به خونت قسم میدم تا اینکه ببخشه گناهمو بند چهارم: تو فقط آرامشم اینه همه خواهشم همیشه تو آقام بشی همیشه غلامت بشم آقای خوبم ساکن کربلا حسین آقای خوبم منو نکن رها حسین آقای خوبم روحی لک الفدا حسین .