4_5792027045223467046.m4a
1.17M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه زمینه - قرآن و حضرت علی علیه السلام - سبک اسم تو میبارد....
قاریِ آیاتِ رحمت و امیدم
جاری و نورانی چشمهیِ توحیدم
اهلِ دعا و... راز و نیاز و... نمازموُ بندگی
شیرینه این زندگی
منم
ممنونِ کراماتِ حق
مدیونِ عنایاتِ حق
مشمولِ دعایِ حسین
منم
اهلِ بندگی و دعا
سربازِ حریمِ ولا
جون میدم برایِ حسین
اِغفرلنا یاالله حقِّ اباعبدالله (۴)
ماهِ خدا ماهِ تلاوتِ قرآن
ماهِ علی ماهِ بندگی و ایمان
ذکرِ لبِ ما پس از تلاوت به امرِ حیِّ جَلی
یک صد و ده یاعلی
نجف
ای آرزوی عاشقان
زائرِ تو صاحب زمان
بهشتمِه ایوونْ طلا
نجف
مبداءِ مسیرِ حرم
دوست دارم پیاده برم
از صحنِ علی کربلا
ذکرِ لبم تو این راه حسین اباعبدالله (۴)
#شب_قدر
#حسین_ایمانی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_علی
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_حاج_ناظم
شب شهادت علی مظلوم
غربت مرتضی گردیده معلوم
گردیده روان به سوی جنان
یا صاحب الزمان آجرک الله(۲)
گرید و مینالد مظلومه زینب
از داغ بابایش جان او بر لب
قلب شکسته در غم نشسته
یا صاحب الزمان آجرک الله
در کنار پدر نور دو عینش
ریزد در ماتمش اشک حسینش
از غم می سوزد شعله افروزد
یا صاحب الزمان آجرک الله
خانه ی ولایت غرق محن شد
با دست مجتبی حیدر کفن شد
زینب دل خون گردیده محزون
یا صاحب الزمان آجرک الله
نفس ختم رسل گردیده خاموش
با دستان حسن گشته کفنپوش
حسین غمین است زینب حزین است
یا صاحب الزمان آجرک الله
غربت بابا را نموده احساس
وقت غسل وکفن غمدیده عباس
ماه مدینه زند به سینه
یا صاحب الزمان آجرک الله
گلهای مرتضی چون گل فسردند
پیکر بابا را از خانه بردند
هم غریبانه هم مخفیانه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#نوحه_شهادت_امام_علی_علیه_السلام
#شب_قدر #امام_علی
#مشهد_مقدس
.
سبک زمینه شب بیست و یکم شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
بند اول:
شهر کوفه دیگه از دستم سیره
موندنم برای مردم دلگیره
مرتضی هم از بین مردم میره
غربت توی چشای من خیلی بی حسابه
یاد حسینمم که چشمام به ظرف آبه
آه غریبی و کشیدم من
مثل تو کشته ای ندیدم من
صدای نالتو شنیدم تا
به سمت گودال دویدم من
""به سمت گودال از کوفه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من""
عزیز عطشانم جانم حسین جانم
بند دوم:
سخته زندگی برام جونه زهرا
قلبم از فراق تو خونه زهرا
گریه هام دوباره میخونه زهرا
از باغ زندگیمون وقتی ثمر گرفتن
دیدم که محسنم رو با میخ در گرفتن
رفته بازم دلت به دنباله
تنی که غرق خون و بی حاله
براش بمیرم که دلم با تو
ز کوچه ها عازم گوداله
""به سمت گودال از کوچه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من""
عزیز عطشانم جانم حسین جانم
بند سوم:
همدم غمای من وقتی چاهه
حرف اشک زینبم تنها آهه
گریه با صدای حزنش همراهه
دیدم حسینمو که با خون گرفت وضوشو
میده به دست تیغه شمر لعین گلوشو
برید سر تو رو بریدم من
سرت رو روی نیزه دیدم من
با بچه های بی پناه تو
به سمت گودال دویدم من
""به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من""
عزیز عطشانم جانم حسین جانم
علی رضوانی
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع)
زتیغ مردک پستی.. عمامه افتاده
ز شانه های امامت ،جامه ـ افتاده
برای خواندن نهجالبلاغه بس دیر است
چنین ز هر طرفی صد چکامه افتاده
علی بگو به که دل خوش کنند اولادت
گرسنه ای ز «حجاز» و «یمامه» افتاده
به خواب قدرت بازوی تو نیاید کس
به یومن زورتواین گونه افتاده
خوشم علی به تو و قرص نان این سفره
مرا بس است همین یک دو جامه افتاده
... تو شاهدی که زمین مانده است و ما ماندیم
که میزهای پر از بخشنامه؛ افتاده
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
____________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
جانم علی (ع)
حمد لله تاقیامت من گداي حیدرم
سرخوش ومستم که عمری مبتلای حیدرم
از تولد يا كه نه روز ازل تا روز حشر
ای جماعت مست مست و آشناي حیدرم
رو گرفته ماه امشب از حلولِ ماهِ من
در نماز و سجدهي شكرِ خداي حیدرم
شاهکارخلقتست وشاهکارعالمست
من چو مبهوتان عالم در هواي حیدرم
جان دهم گر جان پذيرد، پيش پاي مرتضی
خود به مسلخ ميبرم چون من فداي حیدرم
شکرلله اشهدما دراذان شدیاعلی
تا شود روزي بگويم خاكِ پايِ حیدرم
چشمِ ابري من امشب پر ز بارانِ میشود
سينه گويد عقده دارِ عقدههاي حیدرم
شکرلله والی ما فاتح آن خیبرست
چون قلندر تا ابد من هم صداي حیدرم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#امام_علی
#مرثیه_امام_علی
شهادت امیرالمومنین(ع)
بین محراب علی شیرجهان افتاده
که از این واقعه عالم به فغان افتاده
بین محرب دعابود علی خورد زمین
فاطمه موی پریشان به جنان افتاده
شده منشق سر ه مولا،چه کندبا زینب
پیشواز سر بشکسته چسان افتاده
نفسی نیست دگر در دل این باغ خزان
پی او باد صبا اشک فشان افتاده
شده پاشیده زهم عرش برایت حیدر
جبرییل مویه کنُان، مویه کنان افتاده
باز گودال مرایاد توانداخت حسین
غارت خیمه ی سلطان، به سنان افتاده
شمرآمدپی گودال و دل زینب دید
سوی این باغ دگر باد خزان افتاده
دو سه باری به زمین خورد ودلش گفت حسین
گوشه ی خیمه چنین او نگران افتاده
#شب_قدر
#آرمین غلامی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
دو قدم رفت ولی پیکر اومیسوزد
زتَرَک خوردن سَرَ ،دُختراومیسوزد
تیغ تا رفت فرو ،رفت میانِ اَبرو
تیغ وشمشیرچنین با سر اومیسوزد
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربهیِ در همسر اومیسوزد
آمدعباس ولی گریه کنان درپی او
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَ اومیسوزد
پیش ِ زینب رویِ پا بود ولی باز افتاد
زینبش دیدکه بال وپر اومیسوزد
دیدناگه به زمین خوردنِ بابایش را
گریه میکرد...خودش آخر اومیسوزد
رویِ تَل تا لبِ گودال دویده زینب
کربلا بینِ همه خواهر اومیسوزد
نیزهای آمدو او را چقدرهول نمود
نیزه کمتر بزنیدچون سَرَ اومیسوزد
پیش چشم خواهری بود سَنان میخندید
روی گودال چنین مادر اومیسوزد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
رجزحیدری...
هرکجا حضرت معشوق تویی دلخواهم
روزگاریست گدای تو واین درگاهم
من زانگور ضریحت شده ام مست علی
دلخوش ازاین شده ام تویی تو شاهنشاهم
مست ازآن باده ی انگور شراب نجفم
قبله ی من نجف وعشق علی شد راهم
من غلام حرم وصحن وسرای علی ام
همه حرفم شده این نوکر ثاراللهم
سینه ی بوی علی بازگرفته بخدا
چکنم عطر تو بگرفته شمیم آهم
بردن نام تو در کنج حرم می چسپد
درخیالم همه شب کشته ی این درگاهم
جرمم این است فقط عاشق نام علی ام
به خدازیارت شاه نجف می خواهم
حاجتی دارم و غیرازتوبه کس رونزدم
دوری صحن نجف گشته غم جانکاهم
آن که (مجنون) تو شد شاه جهانش کردی
من به دلدادگی شاه نجف آگاهم
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
______________________
#امام_علی
#مرثیه_امام_علی
مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام🌿
من حیدری ام حالِ پریشان شده دارم
درسینه بسی آتش حیران شده دارم
امشب زشرابش مِیِ طوفان شده دارم
تا صبح دل زار پریشان شده دارم
ما مرد شرابیم دوصدباده بیارید
ما را به درِ بیتِ علی مست گذارید
رخساره علی قبلهی دنیا شدنی بود
دیدارعلی گرمِ تماشا شدنی بود
سلطان پی دیدار مُهیا شدنی بود
این دیده بسی دیده ی بینا شدنی بود
مارابه جهان دیدن اوهست تمنا
عمریست گداییم گدای دره مولا
شاید شبِ قدر مقدر شده باشد
مشتاق علی باز پیمبر شده باشد
ازعشق چنین گوشِ زمان کر شده باشد
مشتاق لقا حضرت دلبر شده باشد
منشق شده تصویرِ خداوند به محراب
افتادزپاشیرِ خداوند به محراب
یعقوب دو دیده به ره تو نظرش بود
گریان پدر گوشه ای از در پسرش بود
منشق زسرتیغ پر از زهر سرش بود
قاتل به جهان کشتن حیدرهنرش بود
مولابه جهان گردشِ این روز و شب از توست
شیرینیِ افطارِ پی هر رُطب از توست
باناز نگاه تو زمین زیر و زِبَر شد
بارفتن تو زینب توخون به جگر شد
بند آمده این راه از این کوچه گذر شد
ازخاکِ قدمهات به ما نیز نظر شد
چشمان علی جلوه ی محراب سحر بود
دیدارتو آقا همه شب پای سحربود
تا شدت نور ملکوتی علی بود
کوفه جلوات جبروتی علی بود
شاهدبه غم واوج سکوتی علی بود
حق گرمِ تماشایِ قنوتی علی بود
پیش تو ذلیلم مددی حضرت سلطان
یک عمر دخیلم مددی حضرت سلطان
هستی توطبیب دل و بیمار توهستم
یا این همه در شهر بدهکار توهستم
عمریست گدا بر در و دیوار توهستم
تقصیر من این است که سربار توهستم
عمریست کَرَم رویِ کَرَم ریخته ای تو
(مجنون) درت رابه خود آویخته ای تو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_علي علیه السلام
#مناجات #اول_مجلسی #
✅ یا امیرالمومنین(ع) ...
دل ما وقف سراي نجف است
هست وبودما فدای نجف است
رونق سفره اگرگشت زیاد
همه از لطف و عطای نجف است
چقدر دور علی(ع)زواراست
چونکه مرهون دعای نجف است
عاشق ونوکره کوی علی ام
ایل واجدادم گدای نجف است
هرکه بیمارست.گوییدش بیا
دارویش دارالشفای نجف است
قد کشیدم با دعای حضرتش
این دلم تحت لوای نجف است
گنج علمت یاعلی درسینه است
چشم ما خاک سرای نجف است
مرتضی برعاشقش دارد نظر
سینه ام غار حرای نجف است
یاعلی گویم به هرصبح ومسا
راز هستی درسرای نجف است
پای میزان عمل ,میزان علیست
هرگنهکاری گدای نجف است
می شود شبهاسحردراین سرا
درسرعاشق هوای نجف است
ذکره حیدر مرده را احیاکند
مردن عاشق برای نجف است
کاش عمرم صرف مولایم شود
درسرمن ماجرای نجف است
گردتاگرده علی خیل ملک
جبرییل عبده سرایِ نجف است
تاابدسلطان (مجنون)حیدر است
عرش اعلاخودگدای نجف است
🔸شاعر:
#آرمين غلامي(مجنون كرمانشاهي)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
___________________________
اشعار رجز امیرالمومنین(ع)....
خوشا دمی بنویسم برای شاه نجف
که طی شود همه عمرم بپای شاه نجف
شبی که صحن علی رانظاره میکردم
رسیدشعروَسرودم، رَثای شاه نجف
اگر چه وصف علی درزبان نمیگنجد
چوقطره ای شده ام درسرای شاه نجف
نشسته ام بنویسم، من ازجهاد علی
که کُنجِ گَنج نمانَد صدای شاه نجف
چه گُلشنی که در آن، باغبان بود حیدر
تمام زندگی ما فدای شاه نجف
روایت است حیدر.بودشه دوسرا
منم گدای حریم سَرای شاه نجف
گدای حلقه بگوش دره سرای توام
نشسته مردم این شهر، پای شاه نجف
نیامده به جهان مثل او کسی دیگر
نیامده دگرهمتابه، جای شاه نجف
علیست آنکه کند در زقلعه ی خیبر
وپس گرفت زدشمن خدای شاه نجف
دعای شیرخدا بود و همّتِ مولا
که فتح گشته جهان درهوای شاه نجف
هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا
شدند فاتحِ این، نینوای شاه نجف
اگرکه طالب فیضی.علیست صاحب فیض
چه مؤمنی که نخواهد بقای شاه نجف
ولایت شه مردان نصیب ما گشته
خوشاکسی که شوداوگدای شاه نجف
أذانِ مسجد جامع، صدای نام علیست
رسد ز مأذنه اَش رَبّنای شاه نجف
ببین که اشهدوان علی ولی الله
رسدزماذنه هاماجرای شاه نجف
بگو که صحن وسرای علی اگر..اینجاست
مدافع حرم است، جای جای شاه نجف
فدای قاضریه.زینبیه، عسگریّه،
هر آنکه هست هماره، فدای شاه نجف
مراهوای علی کرده اینچنین(مجنون)
که هست سینه ی من مبتلای شاه نجف
_آرمین غلامی(مجنون)
___________________________
رجزحیدری(ع)
پر گرفته مرغ جانم درحرم
پیش حیدرپیش سلطان،کرم
زائرت هستم اميرلوکشف
تاشوم زائر درايوان نجف
یاعلی امشب صدایم كرده اي
بر دره صحنت گدایم کرده ای
درنجف گشته گدا پا بوس تو
دم زندتنهافقط مخصوص تو
یاعلی بینم تو رادرهر جهت
شد دلم راهی به سوی مزجعت
مادرم بایاعلی دستم گرفت
عشق توآمدهمه هستم گرفت
زنده شد بانام توآقا دلم
میکندعشق توبازی با دلم
ای همه داروندارم یاعلی
گرده صحنت بیقرارم یاعلی
صد گره افتاده درکارم علی
من فقط آقاتورادارم علی
درد مند م تو دوایم داده ای
من مریضم تو شفایم داده ای
من به شوقت اشک بارم یاعلی
من بیادم بی قرارم یاعلی
شد دل پر درد من همپای من
در زمستان یاد تو گرمای من
عکس صحن تو به دلها قاب شد
با نگاهت برف این دل آب شد
دست خودرا من به دستت میدهم
روی خود بر سنگ فرشت مینهم
پا برهنه صحن تو طی کرده ام
من جدایت از خودم کی کرده ام
تامراکردی غلام خودخطاب
باعنایت روی من کردی حساب
با تو (مجنون)روبه لیلا کی کند
پابرهنه ,راه عشقت طی کند
_آرمین غلامی(مجنون)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
◾️🎤نوحه تشییع جنازه مولا علی ع
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دوباره ماییم و تشییع شبانه
دوباره ماییم و قبری بینشانه
تازه شد داغ تنهایی و غربت
تازه شد ماتم و آه زینبین
کوفه هم چون مدینه بیند امشب
در آغوش حسن گریه حسین
(الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ما ماندهایم و دلی غمگین و خسته
بر چهره مان گَرد یتیمی نشسته
میروی امشب اما مانده بر خاک
کیسه نان و خرمای یتیمان
بابای خوب یتیمان کوفه
پرس و جو کن ز دلهای پریشان
(الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بار سفر بستهای ای پدر امشب
بعد از تو اما امان از دل زینب
فزت و رب الکعبه گفتهای و
گشتهای راهی دیدار زهرا
الوداع ای پدر ای هستی من
سوی مادر ببر سلام ما را
(الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر
🏴🏴🏴🏴🏴
⚜واحد شلاقی فوق العاده زيبا⚜
حضرت اميرالمومنين عليه السلام
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
روح اذان حيدر شاه و سلطان حيدر
مصداق و معناي ايمان حيدر
عشق نبي حيدر والي ولي حيدر
حضرت مرتضي علي حيدر
دل و دلدار علی سرور و سردار علی
به زمين و زمان نقطه ي پرگار علي
عبد کوي تو منم حيدر کرار علي
اين بود نغمه ي هر دل آگاه
اشهدان عليا ولي الله
ا✨✨✨✨✨✨✨✨✨ا
حصن حصين حيدريعسوب دين حيدر
عين اليقين حبل المتين حيدر
ابوتراب حيدر گوهرناب حيدر
ساقي ساغر جام و شراب حيدر
به نبي يار علي محرم اسرار علي
قبله ام روي تو کعبه ي سيار علي
به سر زلف تو من شدم گرفتار علي
فاطمه ميخونه با دل آگاه
اشهدان علي ولي الله
ا✨✨✨✨✨✨✨✨✨ا
حج مقبول حيدر زوج بتول حيدر
زينت منبر رسول حيدر
سعي و صفا حيدر مروه منا حيدر
قبله ي ما کعبه ی ما حيدر
قسيم النار علي قدرت دادار علي
جنات تجري من تحتهاالانهار علی
به خداوندي عالم تو سزاوار علي
عاشقونه ميگم با دل آگاه
اشهدان علي ولي الهه
این مرد كه در گوشه بستر نگران است
واللهِ كه مظلومترین مرد جهان است
از زندگى پرغم خود سیر شد امشب
خیبر شكن از غصه زمینگیر شد امشب
خورشید دلش خون شده و ماه زمین خورد
سخت است بگویم اسدالله زمین خورد
در بستر مظلومیت آقاى حنین است
این مرد جگر سوخته باباى حسین است
طفلان همه با اشك سرازیر رسیدند
واى از دل زینب همه با شیر رسیدند
واى از دل زینب چه كند زخم سرش را
این پارچه ء خونى و چشمان ترش را
با زحمت علی امر به خیرالعملش كرد
هرطور كه شد زینب خود را بغلش كرد
بعض وسط حنجره ها زنده شد امشب
با گریه همه خاطره ها زنده شد امشب
دور و بر بستر همگى مرثیه خواندند
با روضه مادر همگى مرثیه خواندند
از آن در ودیوار علی خاطره دارد
از تیزی مسمار علی خاطره دارد
زردى رخش یاد همان روى كبود است
روى لب او روضه بازوى كبود است
سى سال غمش را اسدالله نگفته
میگفت از آن درد كه با چاه نگفته
سخت است كه زن با لگد مرد بیفتد
در پیش نگاه همه با درد بیفتد
سخت است به ناموس كسى راه ببندند
سخت است كه بر گریه مظلوم بخندند
من مانده به یادم زد و آیینه و ترك خورد
زهرا سر من بود كه در كوچه كتك خورد
***
میخواست كه در روضه احساس بماند
رفتند همه، گفت كه عباس بماند
هم آینه هم آب سپردم به تو عباس
من زینب بی تاب سپردم به تو عباس
مِن بعد نگاه تو و چشمان عقیله
ساقى حرم جان تو و جان عقیله
در كوفه مبادا بى علمدار بیاید
بى تو نكند بر سر بازار بیاید
سوگند به این خون سر و روى خضابم
دلواپس ناموسم و آن بزم شرابم
شاعر:
محمد جواد پرچمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
تب گرفته تمام جسم مرا
همه جا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم..
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست..
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونه هاش جا انداخت
بروقنبر میان هرکوچه
بگو از حال و روز غمبارم
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم
این حسین است ، چهره ی اورا
ای پسربچه ها نگاه کنید
سر رخت و لباس او نکند..
کشمکش بین قتلگاه کنید
سنگ از روی بام ها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سری معجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید
شاعر:
سید پوریا هاشمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد ، گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورد بود
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده بود
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
پیشش نشست فاطمه همراه محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
بابا رسید او پدری بر عبا ندید
آری هزار شکر که او بوریا ندید
(حسن لطفی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
زبان حال حضرت زینب سلام الله
در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است
بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است
لَختهخون بسته ببين چادرِ مادر امشب
قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است
قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد
يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است
باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد
باز اين خانه پُر از روضهیِ زهرا شده است
ديدم آن روز در آن كوچهیِ باريک چه شد
ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است
وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد
آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
(حسن لطفی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
دست من خالی است و چشمانی
پُرِ اشک و گناه آوردم
از خودم هم فراری ام، امشب
من به اینجا پناه آوردم
چیز بهتر نداشتم، با خود
غیر ازین چشم های گریانم
گریه ام قاطی ریا شده است
اشک خالص که نیست، میدانم
باخودم فکر می کنم گاهی
" بی حیا این هزارمین بار است"
در دلم وحی می شود انگار
که دوباره بیا که غفار است
سال ها بنده ی خودم بودم
هی خودم را فریب می دادم
همه چیزم به پای نفسم رفت
جان مولا برس به فریادم
قسمت می دهم تورا حقِ
خانه ای که درش در آتش سوخت
قسمت می دهم به آن مردی
که پَر همسرش در آتش سوخت
به همان ذوالفقار تنها که
سپرش را مقابلش کشتند
به علی که دو دست او بستند
همسرش را مقابلش کشتند
یا الهی به حق آن اشک و
گریه های درون چاه علی
آهِ مرد غریب می گیرد
قسمت می دهم به آه علی
روسیاهم خدا و حقِ من است
به رویم درب بسته مانده اگر
روضه میخوانم و یقین دارم
گره ام باز می شود آخر
می روم با دوچشم گریانم
به در خانه ی علی امشب
آن علی که حدود سی سال است
کم کَمَک جانش آمده بر لب
خاطرات گذشته می کشد و
فکر فردا عذاب می دهدش
تب مولا که می رود بالا
دست عباس، آب می دهدش
به حسن خیره می شود گاهی
یاد کوچه ... و می رود از حال
به حسینش نگاه می کند و
روضه می خواند از تهِ گودال
حسنم پس چرا از آن سیلی
هیچ حرفی به من نمی گفتی؟
نگرانم حسین جان! روزی
زیر پاهای اسب می افتی
چقدر حرف های ناگفته
از وصایای همسرش دارد
به حسینش نگاه می کند و
گوشه چشمی به دخترش دارد
همه ی ماجرای فردا را
از دوچشم حسین خود می خواند
یاد آن نیزه ها و خنجر ها...
خیره بر حنجر پسر می ماند
همه ی روضه های کرب و بلا
باهم از پیش چشم او رد شد
آه این قامت رشید حسین
قسمت سم اسب خواهد شد
لحظه های وداع آخر تا
خواست زیر گلوش بوسه زند
یادش آمد که هیچ شمشیری
جای این بوسه را نمی بُرد
تا به زینب نکاه می کرد...آه
صورتش غرق حسِ غربت بود
آخر این ناز دانه ی بابا
سرنوشتش غم و اسارت بود؟
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
شاعر:
داود رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم