eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم مادرت دیده به راه است که سیراب آیی با چه رویی تن تو خیمه رسانم چه کنم بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم خون من گردن آنکس که گلوی تو برید حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم صبر کن تا پر قنداقه ی تو پاره کنم سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم ز ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است خندهی آخر تو برده توانم پسرم می کَنم قبر تورا دور ز چشم مادر پدرم داده ره چاره نشانم پسرم با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک باز هم جان تو بابا نگرانم پسرم قاسم نعمتی
عجب حال خوشی در روضه ها هست به قدر وسعت عالم صفا هست در این شهر سیه رو بین روضه نفس تنگی نمیگیری هوا هست به دور هم جمعند عاشقان و به قدر وُسع عشق است و وفا هست حرم را در حسینیه ببینید به هر جا روضه باشد کربلا هست سگ کهف حریم کربلا شو فنای جای دگر اینجا بقا هست اگر داری مریض لا علاجی بیا روضه بیا دارالشّفا هست به این خانه بیا تا که ببینی سر این سُفره شاه است و گدا هست خضاب دیگران رنگی ندارد در این وادی زخون آری حنا هست اگر با گوش دل، دل داده باشی صدای گریهء یک آشنا هست هزار و چار صد سال است مهدی(عج) عزادار غمِ خون خدا هست روایت از امام صادق(ع) آمد که گریه بهر جدّم کیمیا هست خدا این اشک را از ما نگیرد که هر چه خیر از حال بُکا هست بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم برای تشنه ای که سر جدا هست به لطف مادرش زهرا همیشه میان روضه ها آب و غذا هست اگر چه آب مهر مادرش بود ولی شرح غمش پُر ماجرا هست به منّت بهر طفلش آب خواهد ز قومی که تماما اشقیا هست پدر فریاد زد رحمی به طفلم اگر یک مرد در بین شما هست ... بگیرد طفل من سیراب سازد اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست به جای آب تیر آمد چه تیری که بهر صید زخمش بی دوا هست چه تیری اُستخوان حلق بشکست چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟ علی را تا نبیند مادر او چه جایی بهتر از زیر عبا هست به حیرانی بابا خنده کردند بگو آیا که یک ذره حیا هست الهی مادرش اصلا نبیند سرِ ششماهه در طشت طلا هست مجتبی صمدی شهاب
ای از تلظّی‌های تو در چشم من دریا خجل مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل در خون، خدا را دیده‌ای جان دادی و خندیده‌ای تا دامن محشر بود از خنده‌ات بابا خجل از حنجر خشکیده‌ات خون خورده تیر حرمله پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل خشکیده‌لب بردم تو را لب‌تشنه آوردم تو را هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل دعویِّ دین و کشتن شش‌ماهه آن هم تشنه‌لب اینجا مسلمان می‌شود از گبر و از ترسا خجل با این عذار لاله‌گون، با این جمال غرقه خون جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده! پیش گل لبخند تو، از باغبان، گل‌ها خجل باب‌النّجات عالمی، خون خدا را همدمی شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل استاد حاج غلامرضا سازگار
ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته بیشتر شد تشنگی ها، او خودش  آب، آب بود پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته آن همه لبیک گفتن یکطرف، این یکطرف پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته گردنی که خشک باشد آخرش این میشود تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته روی این دستم تنش؛ برروی این دستم سرش آه بفرستم کدامش را برای مادرش علی اکبر لطیفیان
پسرم از نفس افتاد به دادم برسید داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید تشنه ام ،شیر ندارم، چکنم؟ حیرانم باید آخر چه به او داد؟ به دادم برسید دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید بوی آب و،دل بی تاب و،سپاهی بی رحم طفلی و اینهمه جلاد،به دادم برسید آب،دامی ست،که دلبند مرا صید کند وای از حیله ی صیاد،به دادم برسید باپدر رفت وندانم چه شده کز میدان شاه پیغام فرستاد،به دادم برسید بارالها چه بلائی سرش آمده؟که حسین میزند اینهمه فریاد،به دادم برسید آن کماندار،که تیرش کمی از نیزه نداشت گشته اینقدر چرا شاد؟به دادم برسید حاج حیدر توکلی
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۱ 🖊 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ مثل تو بین همه دنیا نیست کسی اینقد نفسِ بابا نیست تو به اهل دنیا ثابت کردی مرد بودن به قد و بالا نیست مرد بودن یعنی حامی مولا شدن مرد بودن یعنی فدای بابا شدن مرد بودن یعنی عزیزِ دنیا شدن به تنم جان بده لطفی کن و فرمان بده تا سر به قدوم تو بیندازم تویی دنیای من ای حضرت والای من ای نام قشنگت پرِ پروازم "یا علی اصغر" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ فوق ادراکِ همه دنیایی از تصور ما خارج هستی چه مقامی داری ای شهزاده که تو هم باب حوائج هستی علیِ اصغر نورِ نور خدایی آقا علیِ اصغر عزیز قلب زهرا علیِ اصغر نور خدای اعلی جان و جانان علی و قدیم الاحسان علی ای نام تو درمانم صاحب دم علی و عشق مجسم علی ای عشق تو میزانم "یا علی اصغر" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۱ 🎤 🖊 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ سردمداری ، حیدر کراری بر این عالم سرور و سالاری خیبر چیزی نبود برات آقا تو میتونی عالمو برداری وقتی که قدم میزاری تو میدون کار و بارِ جنگیدن تعطیله پهلوونا رو دو تا نیمه کرده ذوالفقارت انگاری عزرائیلِ مولا ، اسداللهی ، تو یداللهی ، غیرت اللهی حیدر حیدر مولا ولی اللهی اذن اللهی عین اللهی حیدر حیدر یا علی مولا جانم حیدر ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ هم آقایی ، هم شهِ مردایی جانم مولا ، قاتل الاعدایی هم زهرا شد ، جانِ ولی الله هم تو جانِ ، ام ابیهایی فاتح بدر و حنین و خندق حیدر پهلوونِ پیروز مطلق حیدر قسیم النار و الجنت مولا دین ما داره با تو رونق حیدر مولا ، مرد مردایی ، عشق دنیایی ، جان طاهایی ، حیدر حیدر مولا ، صاحب منبر ، اول و آخر ، فتاح خیبر ، حیدر حیدر یا علی جانم مولا حیدر ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اشعار امیر قربانی فر
4_5969558895633369848.mp3
3.59M
هدیه به حضرت رباب صلوات شور یا زمینه و زمزمه سبک مسیر روضه حضرت علی اصغر صحبت اب می شه گریم می گیره من حرف رباب می شه گریم می گیره من‌ شیر خواره می بینم تو بغله مادر اروم تاخواب می شه گریم می گیره من شدم از غصه ی تو پیر اصغر با گلوی تو چه کرد تیر اصغر یه جوری گلوتو پاره کرده انگاری که خرده شمشیر اصغر ‌ لالایی اصغر من لالایی مگه یه شیر خواره چقد می خواد اب که وقته جواب می شه گریم می گیره من دست خودم نیست که هر جایی حرفی از جام شراب می شه گریم می گیره من نیزه داره لاابالیه مست سرتو دیدم گرفت توی دست کنار سر عمو عباست سر تو به نوک نیزه می بست لالایی اصغر من لالایی مادری از بچش که بی خبر باشه پر اضطراب می شه گریم می گیره من ببینم مردی رو غمگین و مضطر هست حالم خراب می شه گریم می گیره من حرمله به حال من می خنده شدم از مادرتو شرمنده دست و پا می زنی و می بینم سرتو تنها به پوستی بنده لالایی اصغر من لالایی @babollharam
4_5965475687404930489.mp3
596K
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول به تب و تاب داری می سوزی از غمه اب داری می سوزی از تو شرمنده هستم مادر زیر افتاب داری می سوزی نشستم پهلوی تو اصغر «ع» تا گرفتم بوی تو اصغر «ع» اللهی که بمیره مادر زده تاول روی تو اصغر «ع» کاشکی بارون بیاد از اسمون بیاد یک کم بخواب علی علی علی علی به جای جرعه آب هی می بینم سراب چیکار کنه رباب علی علی علی علی لالا لالا لالایی اصغر •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم تشنه لب اصغرم ای بابا ای گله زیبای بی هم تا یک کم آروم بگیر شش ماهه رفته که آب بیاره سقا .... لالا لالا لالا لالایی به تن تو نمونده نایی روی دستای من ای اصغر یکم آروم بگیر بابایی .... یکم آروم بگیر رباب نداره شیر لالا لالا لالا علی علی علی (ع) خشکی زده لبات درنمیادصدات لالا لالا علی علی علی علی(ع) لالا لالا لالایی اصغر •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم دیدی سیراب شدی توآخر روی دستام زدی بال و پر باتير حرمله ي ملعون پاره شدحنجرت ای اصغر ... شده روزم مث شب تیره غصه توی دلم زنجیره دست و پایی بزن که بابا نفسم از غمت میگیره ..... روم نمیشه برم اینجوری به حرم چیکار کنم بابا بابا بابا بابا چه قدر تو بیصدا تو آغوشم بابا کرده ای تو لالا لالا لالا لالا لالا لالا لالایی اصغر«ع» 💠💠8⃣7⃣7⃣💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @babollharam
🔘🔘🔘116🔘🔘🔘 بند1⃣ رنگی به رخ نداری الهی مادر فدات این قده گریه نکن گرفت علی جوون صدات ..... میدونم که تشنه ی آبی تب داری و خیلی بی تابی لالایی میخونم بخوابی(لالا لالایی)۲ محتضری نایی نداری خدا کنه طاقت بیاری داغ تو به دلم نذاری(لالا لالایی)٢ لالایی علی،لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ امیدم این بود عمو میره وآب میاره ولی برگشته بابا با مشک پاره پاره ..... تشنه ای آروم نمیگیری من ندارم واسه تو شیری داری از تشنگی میمیری (لالا لالایی)۲ پیش چشمای مثل دریام داری جون میدی توی دستام نوگل لب تشنه ی تنهام(لالا لالایی)۲ لالای علی , لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند3⃣ نداری راه چاره داری میری تو میدون مواظب خودت باش فدات بشم مادرجون ..... میری و من دلنگرونم کاشکی برگردی بپوشونم سفیدی گلوتو جونم. عزیزمادر۲ فدای خشکی لبات شم میری زود برگردی فدات شم نداری منتظر به رات شم عزیز مادر۲ لالایی علی لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند4⃣ کی آخه اینجوری پس أمانتی رو میده؟ تورو برام آوردن باگلوی دریده ..... اونا که ترسو و پلیدن سفیدی گلوتو دیدن سرتو گوش تا گوش بریدن عزیز مادر۲ منو ازبند غم رها کن اصغر من چشماتو وا کن منو یکبار مادر صدا کن. عزیز مادر۲ لالایی علی،لای لای علی 💠💠💠1⃣1⃣6⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• شعرای مشترک:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مناجات با امام زمان ارواحنا فداه در شب جمعه 🔻سعید نسیمی خدا کند که دمی غافل از شما نشوم تمام عمر ز دامانتان جدا نشوم به حال خویش رهایم نکن که من بی تو ز دام غفلت و نفس و گنه رها نشوم عجب بلای عظیمیست غیبتت آقا که راحت از گنه تنزل البلا نشوم بگیر دست مرا و خودت دعایم کن اسیر معصیت تحبس الدعا نشوم طبیب عشق دلم از گناه بیمار است تو گر نظر نکنی درد من دوا نشوم دوباره شد شب جمعه گدایتان آمد بدون اذن تو من وارد عزا نشوم به حق فاطمه برگرد یا اباصالح که بیشتر به فراق تو مبتلا نشوم مرا ببر به حرم همرهت که می ترسم دگر بمیرم و راهی کربلا نشوم امید ماست فقط گریه بر عزای حسین قبول جز با این اشک روضه ها نشوم علیه السلام
غمِ دوری و فراق تو عذابم کرده معصیت عاقبت کار، خرابم کرده قطره ای اشک، به گلدان دو چشمم برسان دیدهء خشک، بیابان و سرابم کرده شُبهه، در سفره ام آمد که ز تو سیر شدم وای بر من! که همین داغ، کبابم کرده نکند از سگِ بازار نجف خسته شدی نکند حیدر کرار، عقابم کرده به تنفس دم ایوان طلا محتاجم به خدا هرچه طبیب است جوابم کرده آنقدر پشتِ درِ بسته نشاندند مرا... مادرت نوکر دربار خطابم کرده پای دیگِ غم تو جوش حرم را زده ام غوره ام! مستی شش گوشه شرابم کرده به حسابم برس اما برسانم به حسین تا بدانم که مرا باز حسابم کرده گره ام را بده در دست علی اصغر او آنکه با اشک خودش رود پر آبم کرده غنچهء خشک، تلنگر بخورد می ریزد حنجر پارهء او، آه مُذابم کرده آب که بود، چرا تیر به خوردش دادند حرمله، سوختهء طفل ربابم کرده رضا دین پرور @babollharam
نوحه شهادت علی اصغر ای علی اصغر، شش ماهه دلبر بروی دستم، زدی تو پرپر سیراب از خون گلو گشتی علی جان بر پدر خود آبرو گشتی علی جان جانم علی جانم علی جانم علی جان2 _________________ تیر سه شعبه، آمد بسویت بریده آن تیر، کل گلویت دیدار ما افتاد بابا در قیامت لعن خدا بر حرمله آن بی مروت جانم علی.... ________________ جانم بسوزد، بهر تو بابا تو تشنه بودی، رفتی زدنیا لبخند تو بابا شرر برجان من شد حسن ختام لحظه ی پایان من شد جانم علی.. __________________ مادر به خیمه، چشم انتظار است بهر تو بابا، او بی قرار است بابا بیفتاده گره حالا به کارم ماندم چگونه رو بسوی خیمه آرم جانم علی.... _________________ در پشت خیمه، غلاف شمشیر یک قبر کوچک، این طفل بی شیر ناگه صدا آمد زمادر گوش مولا صبری نما بینم گل خود یابن زهرا جانم علی... شعر :اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت حضرت علی اصغر روی دستم، گشته پرپر اصغر شیرین زبانم خنده اش در، آخرین دم، می زند آتش به جانم آخرین سرباز بابا ای علی جان کرده ای شرمنده اعدا ای علی جان ای علی جان ای علی جان ای علی جان۲ __________________ کودک من، تشنه بود و، دشمنان آبش ندادند با سه شعبه، داغ او را، بر دل بابا نهادند این گلوی ناز واین تیرِچو شمشیر با نظر بر حلق اصغر گشته ام پیر ای علی جان.... _____________________-- کن قبولش، ای خدایا، آخرین قربانی ام را می برم دیگر به پایان، کار گل افشانی را آخرین گل کرده دنیا را معطر می درخشد هر زمانی، همچو اختر ای علی جان.... _______________________ مادر او، بین خیمه، مضطرب در انتظار است زینب من در کنار خیمه ی او بیقرار است رفته از دستم خدایا راه چاره من چسازم با گلوی پاره پاره ای علی جان... شعر:اسماعیل تقوایینوحه شهادت حضرت علی اصغر روی دستم، گشته پرپر اصغر شیرین زبانم خنده اش در، آخرین دم، می زند آتش به جانم آخرین سرباز بابا ای علی جان کرده ای شرمنده اعدا ای علی جان ای علی جان ای علی جان ای علی جان۲ __________________ کودک من، تشنه بود و، دشمنان آبش ندادند با سه شعبه، داغ او را، بر دل بابا نهادند این گلوی ناز واین تیرِچو شمشیر با نظر بر حلق اصغر گشته ام پیر ای علی جان.... _____________________-- کن قبولش، ای خدایا، آخرین قربانی ام را می برم دیگر به پایان، کار گل افشانی را آخرین گل کرده دنیا را معطر می درخشد هر زمانی، همچو اختر ای علی جان.... _______________________ مادر او، بین خیمه، مضطرب در انتظار است زینب من در کنار خیمه ی او بیقرار است رفته از دستم خدایا راه چاره من چسازم با گلوی پاره پاره ای علی جان... شعر:اسماعیل تقوایی
زمزمه و....شب هفتم(حضرت علی اصغر) میان گهواره،تشنه وبیتاب است غنچه ی نشکفته به حسرت آب است لبش ترک خورده،اصغر بی شیرم پریده رنگ او،شبیه مهتاب است وای علی اصغر،وای علی اصغر،وای علی اصغر،وای علی اصغر۲ ___________________ عموی او رفته،همره مشک آب دل علی آرام،رفته کمی درخواب علقمه نزدیک است،چرا نیامد او اصغر معصومم،دگر نخواهد آب وای علی اصغر.... ______________________ زبیکسی خود،حرفی مزن بابا مرده مگر اصغر،که تو شدی تنها مرا ببر میدان،شش ماه سربازم راه سعادت را،بروی من بگشا وای علی اصغر... ______________________ سپیدی زیر،گلوی او را دید حرمله با تیرش،گل حسین را چید دلخوشی بابا،این گل شش ماهه پرپر شد اما بر،روی پدر خندید وای علی اصغر... _____________________ رباب در خیمه،منتظر اصغر حسین در میدان،درمانده ومضطر خدا چسازم من،چسان روم خیمه به مادرش گویم،گلش شده پرپر وای علی اصغر شعر؛اسماعیل تقوایی