#حضرت_علی_اصغر
بوسه ای تیر سه شعبه به گلویت زد و رفت
حرمله آمد و یک تیر به سویت زد و رفت
آتشی خنده ی تو بر دل بابا زده بود
دم آخر پدرت بوسه به رویت زد و رفت
راس تو بر روی نیزه چه منور شده بود
یک نسیم آمد و یک شانه به مویت زد و رفت
سند غربت مولا به خدا خون تو بود
خون تو شعله به عقبای عدویت زد و رفت
به روی نی سر عباس نگاهش به تو بود
عطشت ضربه ی سختی به عمویت زد و رفت
دم آخر به ملاقات تو مادر آمد
آمد و بوسه به آن روی نکویت زد و رفت
#وحید_زحمت_کش_شهری
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر.ع
#زمینه
#عالیه_رجبی
#امیر_اسدی
#وقتیصدایگریهاتوشنیدم
#حلقه_ادبی_ریان
وقتی صدای گریهات و شنیدم
برگشتم و به گهوارت رسیدم
پیش خودم آرومتری باباجون
بیا بریم، شاید به آب رسیدیم ای امیدم
نخواستی تو خیمه بمونی، از گریه هات معلومه
تو حال و روزم و میدونی، این از صدات معلومه
میخوای بشی آسمونی، از تو چشات معلومه، معلومه، معلومه
میبینی بابا، کنارمون دریاس
میبینی بابا، نیومد عمو عباس ع
میبینی بابا، بابات چقد تنهاس
بند دوم
تو آخرین علیِ کربلایی
کوچیکترین دلاور بابایی
بذار ببینم گلوت و پوشوندن
عزیز من، الهی که نیاد سرت بلایی
با گریههات رجز میخونی، حرمله هم تو میدونه
مبارز تیر و کمونی، گلوی تو پر خونه
رو نیزهها پیشم میمونی، چشم بابا گریونه، گریونه، گریونه
میبینی بابا، میلرزه دست و پام
میبینی بابا، که گریونه چشمام
میبینی بابا، بازم چقد تنهام
بندسوم
پاهام دیگه را نمیره یک قدم
مادر تو منتظره تو حرم
این پا و اون پا میکنم تو میدون
ببین علی ع، روم نمیشه تو رو نشونش بدم
میفهمه که آروم ندارم،از تو چشام میخونه
میفهمه خیلی بیقرارم، میدونه قلبم خونه
نشد تو رو زنده بیارم، شرمندشم میدونه، میدونه، میدونه
میبینی بابا، رفتی و بیچارم
تنت و حالا، به خاک میسپارم
میدونی که من، چقد دوست دارم
4_5895214472028489562.mp3
1.34M
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر ع
#زمینه
#دانیال_مهرانی
#لالاییایگلرباب
#حلقه_ریان
#بنداول
لالایی ای گل رباب روی دست مادر بخواب
عمو جون رفته علقمه تا براک بیاره یه قطره آب
یه کم ببند چشاتو ببین زخم صداتو
آروم بگیر عزیزم بهم نزن لباتو
آخه خشکی لبات پیرم کرده
طاول روی چشات پیرم کرده
فکر بی تو بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
مهتاب اومده بالا لالایی گلم لالا
#بنددوم
روی دستای عمه جون رفتی تو آغوش بابات
با همه گفتی سرباز آخر حسینم با گریه هات
نگاه نیزه دارا تو رو گرفت نشونه
کار از کارم گذشته علیم تو آسمونه
خنده های حرمله پیرم کرده
آتیش تو قافله پیرم کرده
فکر بی ت بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
موقع خوابه حالا لالایی گلم لالا
#بندسوم
با عمو روی نیزه ها حال و روز منو ببین
میمیرم هر دفه سرش از نیزه می افته رو رمین
حالا با کلی غصه پای غمت میشینم
ولی رو این دلم موند دومادیتو ببینم
لحظه های آخرت پیرم کرده
روی نیزه ها سرت پیرم کرده
فکر بی تو بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
لالا گل نیلوفر لالایی علی اصغر
#حلقه_ادبی_ریان
4_5890776520976238811.mp3
557.3K
#حضرت_علی_اصغر ع
#عالیه_رجبی
#محسن_بیننده
#لالالابالاعلی
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
لا لالا بالام علی لالالالا
دعام اینه خدایا
پس کی بارون میگیره
بچم داره میمیره
زینب
به داد من برس
میبینی علی بی هوشه
زینب
می بینی دل من
داره از غصه میجوشه
بچم بی هوشه
لالایی لالایی
گرما به چشمات خواب آورده
لالایی لالایی
مادرم فاطمه آب آورده
#بنددوم
بی/ جونه/ رو دست من
چشمش تاره
ببین نفس نداره
واسه یه ذره هق هق
دارم دق میکنم دق
بچم
آخه سه روزه که
تنش کوره ی آتیشه
بچم
نفس کشیدناش
داره بدجوری کم میشه
از تشنگیشه
ای بارون ای بارون
داره بچم از دستم میره
ای بارون ای بارون
تا بیای اصغرم جون میگیره
#بندسوم
چی/میخوای/بگی گلم
که بی قراری
چرا آروم نداری
چشمات لبریزه درده
مادر دورت بگرده
باشه
میخوای بری برو
میدونم که چقد مردی
باشه
برو که میدونم
هوای رفتنو کردی
میدونم مردی
رو نیزه رونیزه
آروم میگیری جون مادر
رو نیزه رونیزه
واسه مادر میشی سایه ی سر
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_____
#حضرت_علی_اصغر
جانِ هرکس دوست داری، جانِ من آرام تر
دست و پا را گم نکن،ناله مزن آرام تر
دست و پا کمتر بزن بیرون کشم این تیر را
می کُشی آخر مرا ای بت شکن ..آرام تر
شیرخواره کودکم! آماده ای؟ وای از دلم
تیر را بیرون کشیدم ، خسته تن ..آرام تر
گوش تا گوشت عجب ذبحی شده بی عیب و نقص
سر که آویزان شده گلگون بدن ..آرام تر
باز هم کُشتی مرا با خنده هایِ آخرت
می زنم بوسه بر این غنچه دهن ..آرام تر
مادرت ایکاش از خیمه نیاید دیدنت
می برم دفنت کنم دور از دو زن ..آرام تر
مطمئنم سُمّ مرکب ها به تو خواهد رسید
می شوی مانندِ من صدپاره تن ..آرام تر
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
✅ اشعار #شب_هفتم_محرم
___________________________
#حضرت_علی_اصغر
هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم
قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم
پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد
کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم
داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد
نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم
مادرت دیده به راه است که سیراب آیی
با چه رویی تن تو خیمه رسانم چه کنم
بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد
با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم
خون من گردن آنکس که گلوی تو برید
حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم
صبر کن تا پر قنداقه ی تو پاره کنم
سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم
ز ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است
خندۀ آخر تو برده توانم پسرم
می کَنم قبر تو را دور ز چشم مادر
پدرم داده ره چاره نشانم پسرم
با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک
باز هم جان تو بابا نگرانم پسرم
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
از شبِ هفتم به اهل خیمه بستند آب را
تشنگیِ کودک شش ماهه برده تاب را
از دوچشمِ مادرش ، آری ، گرفته خواب را
او دراورده به گریه ، از عطش ، مهتاب را
کل خیمه در پیِ آبی برای این پسر
ما همه بودیم تشنه ، لکن اصغر تشنه تر
دشمنان با اشکِ چشمِ من ، تسبم میکنند
بی علی هستند و قطعا قبله را گم میکنند
شاید اینها بر منِ خسته ترحم میکنند
این غدیرِ خونیِ مارا کمی خُم میکنند
بردمش من اصغرم را سمتِ میانِ نبرد
هیچکس یک قطره آبی هم به ما هدیه نکرد
تازه ، من دیدم که تیری هم به سمتِ ما زدند...
کل لشکر تیر را دیدند و از خود جا زدند
تا سفیدیِ گلو ، چون ماه ، شد پیدا ، زدند
آب ، هیچ اصلا! چرا با تیر ، کودک را زدند؟
داشتم میگفتم از خشکیِ لب هایش ولی
آه... ، بدجوری به خود پیچید یک دفعه علی
گرچه لشکر خواستند آبی دهند ، اما نشد
هیچکس بهرِ کمک کردنِ به کودک پا نشد
اصغر از این همهمه حتی دو چشمش وا نشد
گفتم: اصغر رو زدم! شرمنده ام بابا ، نشد...
حال من ماندم میانِ خیمه و این دشمنان
مانده ام حیران و سرگردان ، میانِ این و آن...
کودکِ شش ماههی من ، سوخته بال و پرش
بین قنداقِ پر از خون است ، جسمِ اطهرش
روی یک دستم تنش ، برروی یک دستم سرش
حال بفرستم کدامش را برای مادرش؟
تیر خورده جای شیر و خواب رفته اصغرم
بهرِ خوابیدن ، علی را پشتِ خیمه میبرم
آرزو دارم نبیند مادرش این صحنه را
پیکرش در بین قنداق است و سر از تن جدا
خاک میکردم علی را در زمین کربلا
ناگهان هم مادرش آمد به پشتِ خیمه ها
کاش وقتی که میانِ خون نشستم ، بی پناه
مادرم هرگز نیاید گوشه ای از قتلگاه...
محمدحسین چاوشی
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
این غبغب تو ناز به تفسیر می کشد
لب لب مکن که این جگرم تیر می کشد
پنجه مکش به سینه تف دیده کویر
ناخن مگر ز سینه کمی شیر می کشد
در کودکی چه محشری در عشق کرده ای؟
حسرت به عاشقی تو هر پیر می کشد
هر کس قدم به سیر مقامات تو نهد
کارش در این دیار به تکفیر می کشد
گویا شنیده شد که خدا هم ز داغ تو
در عرش ناله های فرا گیر می کشد
می دانم عاقبت که سر (چند قطره آب)
کار امام عشق به تحقیر می کشد
با آن که دیر آمدم بالای قبر تو
دیدم پدر ز حنجر تو تیر می کشد
این جسم غرق خون تو و حالت پدر
آن ماجرای کوچه به تصویر می کشد
بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست
بر روی خاک نیزه و شمشیر می کشد
باور نمی کنم بدن توست روی نی؟
دشمن میان هلهله تکبیر می کشد
چشمان باز و حنجره ریش ریش تو
حال دل رباب به تحریر می کشد
تا نیزه در گلوی تو جا باز می کند
انگار از وجود من اکسیر می کشد
دیده ببند تا که نبینی عدوی تو
ناموس خانواده به زنجیر می کشد
قاسم نعمتی
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
ای از تلظّیهای تو در چشم من دریا خجل
مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل
در خون، خدا را دیدهای جان دادی و خندیدهای
تا دامن محشر بود از خندهات بابا خجل
از حنجر خشکیدهات خون خورده تیر حرمله
پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل
در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت
هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل
خشکیدهلب بردم تو را لبتشنه آوردم تو را
هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل
از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز
از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل
دعویِّ دین و کشتن ششماهه آن هم تشنهلب
اینجا مسلمان میشود از گبر و از ترسا خجل
با این عذار لالهگون، با این جمال غرقه خون
جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل
ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده!
پیش گل لبخند تو، از باغبان، گلها خجل
بابالنّجات عالمی، خون خدا را همدمی
شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل
استاد حاج غلامرضا سازگار
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________
#حضرت_علی_اصغر
سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند
باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند
گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود
حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند
مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان
خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند
با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد
کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند
گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد
خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..
🔸شاعر:
#مجید_تال
#امام_حسین_مناجات
#حضرت_علی_اصغر
شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود
چشم های من فقط با نام تو تَر میشود
قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو
خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود
خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا
همتراز با نود حج پیمبر میشود
هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات
چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود
لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر
خار در آغوش گل باشد معطّر میشود
حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد
گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود
مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب
در دل صحرا روان مانند هاجر میشود
اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست
حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود
نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم
خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود
کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن
میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود
عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود
مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود
#نوید_طاهری
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
صدا ۰۰۲-۴۵.m4a
1.04M
#حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
اگرچه تو بی تابِ آبی، بمان
تو آرام قلب ربابی بمان
تو همنام با بوترابی بمان
علی جان مبادا بخوابی، بمان
تو دیگر دلم را نسوزان، علی
چه کرده لب خشک تو با حسین
که اینجا شده از وسط تا، حسین
نگفتی تو یکبار: بابا حسین
اگر خسته جانی بگو یا حسین
تو آرام جانی نده جان، علی
چونان گرگ از هر طرف می زنند
عروسی گرفتند و دف می زنند
برای کماندار، کف می زنند
همیشه به قلب هدف می زنند
گلی را به همراه گلدان، علی
ببین مرگ من را دعا می کنند
ببین حرمله را صدا می کنند
چه تیر بزرگی رها می کنند
علی جان سرت را جدا می کنند
ذبیح من ای پور عطشان، علی
حسودند و زنگ خطر می زنند
تو از بس قشنگی نظر می زنند
سه شعبه به قلب پدر می زنند
گلوی تو را سر به سر می زنند
گلوی خودت را بپوشان! علی
مگر وقت هل من مبارز شده
مگر کشتن طفل، جایز شده؟
چرا رنگ قنداقه قرمز شده؟
پدر پیش درد تو عاجز شده
تو ای ماهی سرخ بی جان، علی
اگر قلب من را تو راضی کنی
بخندی و با خنده نازی کنی
تو را می برم خیمه، بازی کنی
به شرطی که کمتر تلظّی کنی
دعا می کنم بهر باران، علی
نباشی دل ما ترک می خورد
و بر چهره آب، لک می خورد
دل عرش سنگ محَک می خورد
نباشی رقیه کتک می خورد
تسلای قلب یتیمان، علی...
عباس احمدی
✅واحد حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🔻محمد حسین رحیمیان
1⃣بند اول
سلام لطف بی حساب
یاین علی ابوتراب
یا دافع البلا مدد
باب الحوائج رباب
سلام منتهی الرجا
و یا من اسمه دوا
هر جا برات گریه کنم
اونجا میشه دارالشفا
کار همه ، خورده گره
خیلی گدا ، پشت دره
جان عموت ، لطفی بکن
این درد ازین ، عالم بره
لای لای علی ...
2⃣بند دوم
سلام محسن حرم
دلیل چشمای ترم
قبل سه شعبه تو رو کشت
دوری ِ صاحب ِ علم
فریا یا محمدا
لعنت به دین کوفیا
گناه تو چی بود که رفت
سرت به روی نیزه ها
واویلتا ، واویلتا
دنیا چه قد ، هس بی وفا
پیش دو تا ، چشم رباب
افتاد سرت ، از نیزه ها
لای لای علی..
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#واحد
#محمد_حسین_رحیمیان
#محرم۱۴۰۰
✅زمینه حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🔻احسان پیریائی
1⃣بند اول
می سوزم هر روز و هرشب، روضه می خونم برا تو
میریزه رو گونه اشکام، تا می بینم نوکراتو
به روی چشمام می ذارم، غبار دولت سراتو
واحزناه، وااسفاه، واعطشا، محرم شد
دوباره عطش، دوباره جفا، به حرمت شاه، محرم شد
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
2⃣بند دوم
لالایی بارون چشمات، دل مادر رو سوزونده
پای غصه ها رو کم کم، میونه خیمه کشونده
بی زبونی اما مادر، همهٔ حرفاتو خونده
می بینم، لب خشکت، ترک خورده، واویلا
می بینم، عطش جون، تو رو برده، واویلا
علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی لای لای
3⃣بند سوم
خدا رو چی دیدی شاید، یه کمی بارون بباره
شایدم عمو بیاد و، برای تو آب بیاره
برا تو لالا می خونم، اگر این بغضم بذاره
می بینم، می لرزه، لبات مادر، از گریه
می بینم، شده بی جون، چشات مادر، از گریه
لالا لالا- لالا لالا- لالا لالا- لالا لالا
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#زمینه
#احسان_پیریائی
#محرم۱۴۰۰
.
#واحد
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم عليه السلام
#محمد_فصولی🎤
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
سخت است ای قاسمم
تو روی خاک صحرا
از من کمک بخواهی / پیشت نباشم اما
یادگار مجتبی
با تو این دنیا چه کرد
با تن مثل گُلت
نعل مرکبها چه کرد
بعدکَ ویلٌ، علی الدنیا
پا نکش بر خاک، گل زهرا
غربتت بغضی، گلوگیر است
با همین غربت، کُشتی ما را
دیدی آخر تو هم
در خون خود تپیدی
آخر به آرزویت
در خاک و خون رسیدی
شیشهٔ عمر حرم
از چه با سنگت زدند
دورهات کردند و از
هرکجا سنگت زدند
ای که بیتابت، همه دلهاست
کاکلت در دســـت قاتلهاست
قد من از دا غ تو خم شد
بردنت هم یکی از مشکلهاست
#محمد_بیابانی ✍
.....................
#واحد #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر عليه السلام
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
ای قنداقت کفن
سوزاندهای دلم را
سنگ مزار پاکت / شد خاک داغ صحرا
چون که در راه خداست
سر نیامد صبر من
ماندم اما خاک تو
قبر توست یا قبر من
ماندم اکنون با، دلی صدچاک
مردم از داغت، و ما ادراک
میکشد من را، همین غم که
روی زخم تیر، میریزم خاک
خشکی کام تو
محتاج آب و شیر است
سهمت ولی علیجان
تنها سهشعبه تیر است
آسمان خون تو را
بر سر دوشش گرفت
مادرم قنداقهات
را در آغوشش گرفت
روح پاکت با، رسول الله
من ولی از دل کشیدم آه
طفل من ذبحِ، عظیمی تو
گشته آغوش ِ، من قربانگاه
........................
#واحد #شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر عليه السلام
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
گفتی از تشنگیت
شرمندهام ز رویت
شرمندهتر ولی از / من شد ز تو عمویت
خم شد از داغت علی
قامت آبآورم
بیقرار رفتن است
بعد تو ای اکبرم
رفتنت کشته، همه ما را
عمه را من را، دو دنیا را
اکبرم رفتی، نخواهی دید
چشم غرق خون سقا را
نیزه در پهلویت
ای روضهخوان زهرا
یادآور مدینهست/کشتی مرا تو بابا
عمهات هم آمده
از میان همهمه
پیش تو افتادهایم
یاد داغ فاطمه
من بمیرم که، هزاران زخم
بوسه بر جسمت زده اکبر
مثل زهرا دو ره ات کردند
با هزاران نیـــزه و خنجر
....................
#واحد #شب_تاسوعا
#حضرت_عباس عليه السلام
#شب_نهم_محرم
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
صلی الله علیک
ای باب حاجت ما
ما تشنهٔ تو هستیم/یا ساقی العطاشا
ای شهید تشنهلب
در میان علقمه
ای که اول زائرِ
تربتت شد فاطمه
در غم چشمت عزاداریم
ما مگر جز تو که را داریم؟
در تب هجر تو میسوزیم
در فراق صحـــنت بیماریم
من بمیرم که تو
از روی زین میفتی
بی دست و غرق در خون/ روی زمین میفتی
ای همه امّید من
ای تمام لشکرم
میروی و بعد تو
میشود تنها حرم
تا که از دستت، علم افتاد
اضطرابی در، حرم افتاد
تو که از مرکب، زمین خوردی
در حرم هم دخـــترم افتاد
...................
#واحد #شب_عاشورا
#روز_عاشورا
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
از پیشم رفتی و
جانم جدا شد از تن
با تو وداع کردم / پیش نگاه دشمن
حرفمان شد یک نگاه
یک نگاه و یک درنگ
فرصت صحبت نشد
زیر آن باران سنگ
ای وجود من، خداحافظ
بعد تو تنها، شود زینب
میشود بیتو، جهانم تار
میرسد بیتو، جانم بر لب
پیش چشمان من
افتادی از روی زین
تنها شدی میانِ / نامردهای بیدین
دور تو غوغا شده
قتلگاهت محشر است
یک نفر با نیزه و
یک نفر با خنجر است
این امام عالم است ای قوم
این که زیر دســـت و پا مانده
من بمیرم که در این پیکر
اینهمه تیر و نیـــزه جامانده
#شب_دهم_محرم
#محمد_بیابانی ✍
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👆
#زمزمه
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی✍
#شب_هفتم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
رفتی علی جون پُر دردم
دلم برات تنگ میشه هر دم
برا تو مادری نکردم
دیدم / خشکی زبونتو توو گریه ها / دیدم
تشنه بودی خودمو عمری نبخشیدم / ای وای
دادن / شنیدم تیر سه شعبه جای آب / دادن
شنیدم بابا رو با خنده جواب / دادن / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بابا تو رو ازم گرفت بُرد
رو دست او تنت تکون خورد
اومد ولی تو رو نیاورد
ای کاش / یه دفعه می بوسیدم حنجرتو / ای کاش
نمی دیدم رویِ نیزه سرت و / ای کاش / ای وای
ای کاش / لالایی هات بره از خاطرِ من / ایکاش
میاوردم لااقل برات کفن / ای کاش / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حرمله کرده ناامیدم
چقد ازش طعنه شنیدم
گل پسرم چه ها که دیدم
رفتی / بعد تو با غم و غصه عجينم / رفتی
خصوصا شیرخواره هر جا می بينم / رفتی / ای وای
رفتی / جای تو خالیه توی آغوشم / رفتی
صدای گریه هاته توی گوشم / رفتی / ای وای
................
.
#زمزمه
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی✍
#شب_هشتم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اشهدم و صد دفه خوندم
تا خودم و به تو رسوندم
رو خاکا زانومو کشوندم
کاشکی / راه بری علی یه بار دیگه برام / کاشکی
نکشی پا رو زمین جلو چشام / کاشکی / ای وای
کاشکی / چشماتو وا کنی و ببینمت / ای کاش
وقت دست و پا زدن نبینمت / کاشکی / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نگام کن و برس به دادم
نفس بکش تا جون ندادم
خاطره هات اومده یادم
پاشو / دوباره برا بابا بگو اذون / پاشو
دور لبهاتو گرفته لخته خون / پاشو / ای وای
پاشو / علی اکبرم! امیدِ خیمه ها! / پاشو
عمه زینب اومده تو رو خدا / پاشو / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
گل پسرِ تازه جَوونم
هر کاری کردم نمی تونم
تو رو به خیمه برسونم
آخه / چجوری تو رو به آغوش بگیرم / آخه
إرباً إربا شدی و من میمیرم آخه / ای وای
آخه / سخته اما توو عبا می پیچمت / آخه
وقت رفتن شده و می بوسمت / آخه / ای وای
....................
.
#زمزمه
#حضرت_عباس علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی
#شب_نهم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بلند شو مهربون! نگام کن
نفس بکش بازم صدام کن
فکری به حال گریه هام کن
پاشو / علَم و بردار و مشکتو بگیر / پاشو
حرف بزن باهام دوباره سر به زیر / پاشو / ای وای
پاشو / دستمو بگیر شکسته کمرم / پاشو
حرمله می خنده به چشم ترم / پاشو / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
رقیه دیگه آب نمیخواد
مشک و زدن! نداره ایراد
فدا سرت که علَم افتاد
بی تو / برا فردایِ حرم پریشونم / بی تو
از خدا میخوام که خیلی نَمونم / بی تو / ای وای
بی تو / بسپارم به دست کی زینبمو / بی تو
چه کنم؟! غربت روز و شبمو / بی تو / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خودم رو به سختی رسوندم
بالا سرت مرثیه خوندم
غصه نخور که تشنه موندم
سخته / ببینم نیستی و بی برادرم / سخته
ریخته باشه بدنت دور و برم / سخته / ای وای
سخته / دمِ آخری صدام کنی «أخا» / سخته
داداشم پاشو! بسوزه خیمه ها / سخته / ای وای
.........................
.
#زمزمه #گودال
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی
#عاشورا #شب_دهم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حالِ دلم هی میشه بدتر
خوردی زمین! بمیره مادر
دور و بر تو شده محشر
بسّه / نیزه خورده همه جایِ بدنت! / بسه
بمیرم شکسته هر جای تنت! / بسه / ای وای
بسه / پا نکش روی زمین حسین من / بسه
اشک مادر و ببین حسین من / بسه / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دور و بر تو شده جنجال
نفس نداری شدی بی حال
انداختنت گوشهٔ گودال
مادر / می بینم شمر و نشسته رو سینه ت / مادر
می میرم نفس نداری توو سینه ت / مادر/ ای وای
مادر! / نگا کن منم نشستم روبروت / مادر
خنجرش کُنده و خشکیده گلوت / مادر / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو قتلگاه تنم چه لرزید
چقد تنت رو خاکا غلتید
رو چادرم خونِ تو پاشید
بردن / زیر سمِ مرکبا پیکرت و / بردن
کَندن انگشتت و انگشترت و / بردن / ای وای
بردن / پیرْهنِ یادگار مادرت و / بردن
بریدن با لب تشنه سرت و / بردن / ای وای
•┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#زمزمه
#محاوره_روضه
#شب_هفتم_محرم
#برایمادرتبده
#سعیده_کرمانی
برای مادرت بده
که خاکی باشه موی تو
بده جلوی چشم من
خونی باشه گلوی تو
سری توی سرا شدی
ولی می میرم به خدا
دلنگرانم که سرت
بیفته از رو نیزه ها
موهاتو شونه میکنه
رو نیزه دستای نسیم
شونهی تو دست منه
بیا عزیزم تا بریم
تا کجا اشک چشممو
هدیه به روسری کنم
وقتی رو نیزه ها باشی
چجوری مادری کنم
دست خودم نیست که همش
به صورتم چنگ میخوره
چه طوری طاقت بیارم
وقتی بهت سنگ میخوره
دق میده آخرش منو
دیدن خشکی لبات
خاکستر نشسته رو
موهای سوخته ی بابات
دلم رو خوش کرده بودم
به کفن و دفن بدنت
تو رو سپردمت به خاک
ولی بیرون کشیدنت
گرد سفیدی اومد و
موی سیاهمو گرفت
بابات پناهم بود و شمر
ازم پناهمو گرفت
کاش نمیدیدم به بابات
چطوری حمله ور شدن
چطوری تیر و نیزه ها
با خون بابات تر شدن
تازیونه کاشکی میذاشت
از دیدنت حظ ببرم
کاشکی تو آغوش بابات
خاکت میکردم پسرم
#حضرت_علی_اصغر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
#نوحه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اصغر
🎤#مداح_کربلایی_احمد_نظری
مثل مردابی که نیلوفر نداره بچم و کشتن دلم باور نداره
گریه هام واسه علی ممنوعه اینجا انگاری بچم اصلا مادر نداره
مثل عاشق پیشه که دلبر نداره مثل انگشتی که انگشتر نداره
از نفس افتادم و بیتاب و خسته این کبوتر دیگه بال و پر نداره
چه زیبا شدی اصغرم بالای نیزه علی اصغرم
فتادی تو از حجمه ی قوقای نیزه علی اصغرم
چه خونین شده صورت کوچک تو علی اصغرم
همه گویدم کو رباب کودک تو علی اصغرم
لالایی علی اصغرم
✧✾═✾🏴✾═✾✧
غنچه ی نشکفته که چیدن نداره بی علی گهواره دزدیدن ندارن
وقتی که تنهایی تو غربت توی یک شهر یک زن تنها رو که دیدن ندارن
دنیا رویا های زیبامو گرفتی
سایه سر سرو رعنامو گرفتی
من که با دنیای تو کاری ندارم
آخرش از من تو دنیامو گرفتی
تو قرآن بخون اصغر بالای نیزه علی اصغرم
شدی غرق خون دلبرم بالای نیزه علی اصغرم
ببین بعد تو من چه تنها شدم علی اصغرم
پسر دادم و شکل زهرا شدم علی اصغرم
#نوحه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اصغر
🎤#مداح_کربلایی_احمد_نظری
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
𓄂𝐻𝑍𓆃:
🔰#حضرت_مسلم #زمزمه
مانده در سینه ام کوه دردی
شد کار میهمان کوچه گردی
دست اهل کوفه دیدم
نیزه و شمشیرو سنگ است
یابن زهرا چون مدینه
کوچه های کوفه تنگ است
🔰ای حسین جان۲
جز طوعه مردی را من ندیدم
طعنه ها از کوفیان بشنیدم
صحبت از دروازه باشد
ظلم بی اندازه باشد
ای به قربان تن تو
حرف نعل تازه باشد
🔰ای حسین جان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🎆#ورودیه #زمزمه
ای برادر بیا تا برگردیم
جان خواهر بیا تا برگردیم
قلبم از غصه دوتاشد
تا که بر پا خیمه ها شد
دارم انگاری می بینم
که سرت از تن جدا شد
🎆حسین جانم۲
یوسفم دل نگرانت هستم
نگران و پریشانت هستم
بیم آن دارم ببینم
غرق خون پیراهنت را
کاش بمیرم تا نبینم
زیر مرکبها تنت را
🎆حسین جانم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
⚡️#حضرت_رقیه #زمزمه
دیدن دخترت دیر آمدی
حالا که من شدم پیر آمدی
واکنی گر بر روی من
هر دو چشم خون فشانت
جای لگدهایشان را
می دهم امشب نشانت
⚡️ای پدر جان۲
صد دفعه بین ره جان سپردم
دستم بسته بود وسیلی خوردم
دست من در سلسله بود
پای من پر آبله بود
تا خرابه جای اکبر
همسفرم حرمله بود
⚡️ای پدرجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
✨#طفلان_حضرت_زینب #زمزمه
دو هدیه ای گل بهرت آوردم
با دست خود هر دو را پروردم
هر دو تا گر جان ببازند
سرفراز سرفرازند
مرکبا جای تو ای کاش
بر تن این دو بتازند
✨ای برادر
تو کعبه ای من مُحرم دردم
با لاله هایم دورت می گردم
جان زهرا ده اجازه
تا روند و غم نبینند
مادر خود را میان
جمع نامحرم نبینند
✨ای برادر
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#حضرت_عبدالله #زمزمه
ای عمو دیدم از دور افتادی
طوری افتادی گفتم جان دادی
آمدم دیدم که قاتل
با لگد میزد به سینه
استخوانهای تنت شد
مثل بانوی مدینه
▪️ای عموجان۲
مثل اسپند بر مجمر پریدم
از حرم تا قتلگه دویدم
بر تن پاکت عموجان
هر دو دست من سپر شد
منکه افتادم کنارت
حرمله هم با خبر شد
▪️ای عموجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔳#حضرت_قاسم #زمزمه
من لاله ای از آل هاشمم
من یتیم مجتبی قاسمم
غم بوده صبرو تابم
تشنه ی یک جرعه آبم
من گُلم امّا گرفتن
با سُم مرکب گلابم
🔳ای عمو جان۲
ای عمو جان دلم بی تنگ است
نُقل دامادی من از سنگ است
یابن زهرا کن نگاهم
دیدنی شد قتلگاهم
شد ز قطره قطره خونم
لاله باران حجله گاهم
🔳ای عموجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#حضرت_علی_اصغر #زمزمه
تشنه جان میدهد طفل مستم
دست و پا میزند روی دستم
غربتم دیدن ندارد
غنچه ام چیدن ندارد
بس که پر خون گشته رویش
جای بوسیدن ندارد
▪️لای لای علی۲
من نفس های تو می شمارم
روی رفتن به خیمه ندارم
ای عزیز نازنینم
ای تو یار آخرینم
ترسم اینه بعد دفنت
من سرت بر نی ببینم
▪️لای لای علی۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔳#حضرت_علی_اکبر #زمزمه
دیده بگشا ای لاله ی خوشبو
آمد بابایت با سر زانو
پهلوی مثل گُل تو
بر نوک نیزه سپر شد
تا که دستم بر تنت خورد
پیکرت پاشیده تر شد
🔳ای اکبرم۲
لرزه افتاده بر پیکر من
شد بیابان پر از اکبر من
پاره پاره پیکرش را
می کند عمه تماشا
بین این قوم علی کُش
شد جوانم ارباً اربا
🔳ای اکبرم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔲#حضرت_اباالفضل #زمزمه
بی تو دیگر پناهی ندارم
بی تو دیگر سپاهی ندارم
بی تو جان از پیکرم رفت
قوّت از چشم ترم رفت
رفتی و با رفتن تو
حرمله سوی حرم رفت
🔲من غریبم۲
راضی مشو به زینب بخندن
راضی مشو که دستش ببندن
خیزو بین چشمم پُر آب است
صحبت از شام خراب است
ای علمدار غیورم
صحبت از بزم شراب است
🔲من غریبم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#عاشورا
▪️#امام_حسین #زمزمه
از خیمه تا گودالت دویدم
صدای مادرت را شنیدم
نیزه داران حرامی
دور جسمت حلقه بسته
گشتی از بس نیزه باران
استخوانهایت شکسته
▪️مظلوم من۲
دیدم شکسته آیینه ی تو
زانوی قاتل بر سینه ی تو
پیکرت را پیش چشمم
با نوک پا پشت و رو کرد
بی حیا با کهنه خنجر
روی رگهایت فرو کرد
▪️مظلوم من۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🏴#شام_غریبان #زمزمه
شام غریبانت آتشم زد
پیکر عریانت آتشم زد
سر بریده از سر نی
حال ما را کن نظاره
می دود در بین صحرا
دخترت با گوش پاره
🏴مظلوم حسین۲
کاش بعد از تو من زنده نمانم
از بس غم دیدم دیگر کمانم
من خودم دیدم برادر
پیکرت در زیر پا رفت
من امانت دارم اما
دخترت در زیر پا رفت
🏴مظلوم حسین۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🎤 سبک و شعر:
✅ نوحه سنتی حضرت مسلم
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
بین که مسلم چه عاشقانه جان میدهد
گاه قتلش ندا به کوفیان میدهد
نی گَهِ خواری است/ روز بیداری است
واحسينا وا غریبا
2️⃣ بند دوم
من فرستادهء امام آزادهام
بهر جانبازی و شهادت آمادهام
باهدف زندهام/ با شرف زندهام
واحسينا واغریبا
3️⃣ بند سوم
چون به عشق حسین درین دیار آمدم
شادم ار بر سر چوبهء دار آمدم
عاشقی این بود/ وه چه شیرین بود
واحسينا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
شد شعار همه مدافعان حرم
به فدای سر حسین و زینب سرم
وارث حيدريم/ تابع رهبريم
واحسينا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_مسلم
#نوحه_سنتی
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی ورودیه
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
وارد کربلا شد پسر فاطمه (س)
پرچمش روی دوش افسر علقمه
با جوانان تمام/ با حریم و خیام
واشهیدا واشهیدا
2️⃣ بند دوم
گفت با همرهان که این زمین کوی ماست
آخرین مسکن و مدفن نیکوی ماست
این بود کربلا/ ارض کرب و بلا
واشهیدا واشهیدا
3️⃣ بند سوم
این زمین مقتل قاسم و اکبر بود
قتلگاه من و تو ای برادر بود
خواهد از ما فدا/ دین پاک خدا
واشهیدا واشهیدا
4️⃣ بند چهارم
کشته اینجا شود تمام انصار من
شود این جا جدا دست علمدار من
قاسم و جعفرم/ شیرخوار اصغرم
واشهیدا واشهیدا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#ورود_به_کربلا
#نوحه_سنتی
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت رقیه (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
عمه جان! دیدهام خواب پدر این زمان
رفت و از نزد من آن که مرا بود جان
عمه مهربان/ زینب قهرمان
واغریبا واغریبا
2️⃣ بند دوم
داشتم با پدر از غم و محنت گله
دادم او را نشان پای پُر از آبله
ای که گفتی سفر/ رفته بودت پدر
واغریبا واغریبا
3️⃣ بند سوم
در ميان طبق سر پدر پيش رو
آه از آن دم که دیده آن بریده گلو
بر سر و روی باب/ بوسه زد با شتاب
واغریبا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
ای پدر بعد تو اسیر عدوان شدم
همچو گنجی نهان به کنج ویران شدم
همرهت اى پدر/ دخترت را ببر
واغریبا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_رقیه
#نوحه_سنتی
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی فرزندان حضرت زینب (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
این دوزیبا پسر که عزمشان مرکب است
دخت شیرخدا، مادرشان زینب است
هر دو را زیب تن/ کرده مادر کفن
واغریبا واغریبا
2️⃣ بند دوم
شانه مادر زده به زلف و گیسویشان
میکشد سُرمه بر نرگس جادویشان
هردو قربانیاند/ بهر حق فانیاند
واغریبا واغریبا
3️⃣ بند سوم
هر دو گرم رَجَز، گریهکنان از دوعین
که سروجان ما بود فدای حسین (ع)
او بود شاه ما/ راه او راه ما
واغریبا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
هر دو شهزاده تا زکینه گشتند شهید
شه به بالینشان با غم و محنت رسید
زد دو گل را به بر/ به حرم رهسپر
واغریبا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#طفلان_حضرت_زینب
#نوحه
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت قاسم (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
دِه اجازه عمو که سوی میدان روم
چون علی اکبرت فدای قرآن شوم
هم چو اکبر مرا/ کن در این ره فدا
واشهیدا، واغریبا
2️⃣ بند دوم
دست خطّ پدر بهر تو آوردهام
بهر روزی چنین نجمه بپروردهام
عموی مهربان!/ ای مرا هم چو جان
واشهیدا واغریبا
3️⃣ بند سوم
شد به میدان و پشت اهل عدوان شکست
تا که خود سینهاش زسمّ اسبان شکست
شد چو از صدر زین/ واژگون بر زمین
واشهیدا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
شه شدی حملهور به جانب قاتلش
تا که سازد رها زچنگ او کاکلش
دشمن بیحیا/ قاتل پرجفا
واشهیدا واغریبا
5️⃣ بند پنجم
پسر فاطمه بین دو آیینه بود
فرق آن منشق و شکستهزین سینه بود
دو گلش پرپر است/ قاسم و اکبر است
واشهیدا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_قاسم
#نوحه
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت علی اصغر (ع)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
نالهء شه شرر زد جگر خاره مرا
در تکاپو فکند کودک گهواره را
کای پدرجان! بیا/ بَر به میدان مرا
وا غریبا وا غریبا
2️⃣ بند دوم
ناوک حرمله کو که بگویم هدف
کُند و حق دهد مرا مدال شرف
خون مدال من است/ وصف حال من است
وا غریبا وا غریبا
3️⃣ بند سوم
هدیهات خون من به آسمانها رود
بانگ مظلومیام به کهکشانها رود
خون من برفشان/ به سوی آسمان
وا غریبا وا غریبا
4️⃣ بند چهارم
چون رسی بر رباب ای پدر از من بگو
داد آبم عدو ولی ز خون گلو
فارغی ای رباب/ دیگر از شیر و آب
وا غریبا وا غریبا
5️⃣ بند پنجم
دفن کن پشت خیمه ای پدرجان! تنم
تا نیارد برون جسم مرا دشمنم
تا که برگ نهال/ نشود پایمال
وا غریبا وا غریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_علی_اصغر
#نوحه
#محرم_1401
✅ نوحه سنتی حضرت علی اکبر (ع)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
اکبر نوجوان عازم میدان بود
در قفایش روان خسرو عطشان بود
این پدر شاه دین آن پسر ماه دین
وا غریبا
#زمینه #شهادت
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خجالت از خیمه کرده آبم
به فکر تنهایی ربابم
افتاده رو دست من سرت وای
خون گلوی تو کرد خضابم
تیر حرمله جلوی چشمم / حلقتو بُریده گوش تا گوش
پیکرت رو توو بغل می گیرم / می کِشم ولی عبامو روش
لرزه افتاده به دستای سرد بابا
تو، بگو که، چطور خیمه برگرده بابا
(یا علی ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خدا می دونه چه حالی دارم
خیسه چشام و دل بی قرارم
مُستأصلم کرده داغت اما
می خنده لشکر به حال زارم
از بارون چشم پر خون من / شد کویر لب تو نمناک
سخته واسه ی بابا وللّهِ / روی صورتت بریزه خاک
تا، ابد لایی لایی برات میگه مادر
خون تو مُهر مظلومی من شد آخر
(یا علی ۳ جان)
#زمینه_شور
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#رنگی_به_رخ_نداری
🔘🔘🔘116🔘🔘🔘
بند1⃣
رنگی به رخ نداری
الهی مادر فدات
این قده گریه نکن
گرفت علی جوون صدات
.....
میدونم که تشنه ی آبی
تب داری و خیلی بی تابی
لالایی میخونم بخوابی(لالا لالایی)۲
محتضری نایی نداری
خدا کنه طاقت بیاری
داغ تو به دلم نذاری(لالا لالایی)٢
لالایی علی،لای لای علی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
امیدم این بود عمو
میره وآب میاره
ولی برگشته بابا
با مشک پاره پاره
.....
تشنه ای آروم نمیگیری
من ندارم واسه تو شیری
داری از تشنگی میمیری (لالا لالایی)۲
پیش چشمای مثل دریام
داری جون میدی توی دستام
نوگل لب تشنه ی تنهام(لالا لالایی)۲
لالای علی , لای لای علی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
نداری راه چاره
داری میری تو میدون
مواظب خودت باش
فدات بشم مادرجون
.....
میری و من دلنگرونم
کاشکی برگردی بپوشونم
سفیدی گلوتو جونم. عزیزمادر۲
فدای خشکی لبات شم
میری زود برگردی فدات شم
نداری منتظر به رات شم عزیز مادر۲
لالایی علی لای لای علی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند4⃣
کی آخه اینجوری پس
أمانتی رو میده؟
تورو برام آوردن
باگلوی دریده
.....
اونا که ترسو و پلیدن
سفیدی گلوتو دیدن
سرتو گوش تا گوش بریدن عزیز مادر۲
منو ازبند غم رها کن
اصغر من چشماتو وا کن
منو یکبار مادر صدا کن. عزیز مادر۲
لالایی علی،لای لای علی
💠💠💠1⃣1⃣6⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
شعرای مشترک:
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#سیدمرتضی_پیرانیان