eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
پر می کنیم از می گلوی باده ها را تا مست باشیم انتهای جاده ها را بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده ها را امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت دست ارادت های ما سجاده ها را خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب آنی بگیرد دست این افتاده ها را بعد از پدر حالا پسر می آید از راه خدمت کنید آقا و آقازاده ها را این دومین نوریست که تا منجلی شد او هم علی بن حسین بن علی شد در آسمانم ماه را می بینم امشب گمراهم اما راه را می بینم امشب چشم سرم را بستم و با دیده ی دل لبخندهای شاه را می بینم امشب ارباب خوشحال است و من در دست هایم مال و منال و جاه را می بینم امشب در چشم های این علی دارم علی را یا که رسول الله را می بینم امشب می آید و با هر قدم در زیر پایش جان های خاطرخواه را می بینم امشب حالا که آقای دعا دارد میاید ما را خدا ای کاش قربانش نماید فخر است امشب آسمان را بر زمینش می خندد و افلاک حیران طنینش دست حسین بن علی امشب رکاب و روی علی بن حسین آمد نگینش بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت وقتی که لب های علی شد بوسه چینش خالی ست جای فاطمه هرچند اما خوابیده با لالایی ام البنینش در سوم شعبان رسید از راه، شاه و در پنجمین روزش رسیده جانشینش روح دعا، مرد خدا، جان حسین است او وارث ملک سلیمان حسین است با تیرهایی که روان از چشم جادوست صید غزال نرگس او هرچه آهوست حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست حالا که سجاد است و زین العابدین است محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست محصول پیوند عرب ها و عجم هاست طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست چون همسری پادشاه کشور عشق این افتخار مادری شهربانوست این افتخار مردم این آسمان است اربابمان داماد ما ایرانیان است با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده در راه اثباتت حجر لب باز کرده نه دوستانت که ید عقده گشایت از دشمانت هم گره ها باز کرده حتی دعاهایت؛ جدا از حرف هایت در علم حرفی تازه را آغاز کرده شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس آموزگار آسمان! ممتاز کرده هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده تا قاب قوسین خدا پرواز کرده هروقت میخواهم که قلبم را بشویم باید "الهی لاتودبنی" بگویم با دست لبریز از دعایی که تو داری ما را ببر سمت خدایی که تو داری حرفی بزن تا جام من لبریز گردد از باده های حرف هایی که تو داری گرم مناجات است شب های ملائک با لحن جانسوز صدایی که تو داری پرواز خواهم کرد با بالی که خاکی ست یک روز تا صحن و سرایی که تو داری ما را شبی مهمان خان روضه ات کن در خانه ات، در کربلایی که تو داری هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا انگار هر روز تو عاشوراست آقا آزادی از بند اسارت در اسارت دست خدا بوده است یارت در اسارت در مجلس حکام، بر منبر نشستی بر روی کرسی صدارت در اسارت بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی یعنی شدی پیک بشارت در اسارت با دست بسته باز دستی باز داری وقتی عطا گشته است کارت در اسارت جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی با اشک می خواندی زیارت در اسارت ای آسمان، شرمنده از باران چشمت دست مرا پر می کند احسان چشمت باران چشمان تو را باران ندارد ای آسمان! که بارشت پایان ندارد هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که پیراهنی را هم از او کنعان ندارد حد اقل آبی بنوش آقا که چشمت دیگر برای گریه کردن جان ندارد هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی بر حرمتی که قاری قرآن ندارد گفتی مرا ای کاش که مادر نمی زاد چه دیده ای که بدترش امکان ندارد؟ بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇 https://eitaa.com/babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی ماه روی تو دارد بشارت رمضان می دهد به ما برگرد! ای که لحظه ی افطار، عاقبت یک روز دست های تو نان می دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی ست حسی که بی تو وقت اذان می دهد به ما این ماه، فرصتی ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می دهد به ما امسال میهمان جد تو هستیم، جان حسین نامی که اشک های روان می دهد به ما حالا که سفره، سفره ی عشق است پس خدا هرچه بخواهد این دلمان می دهد به ما بی شک حواله همه امسال کربلاست مزدی که آخر رمضان می دهد به ما ⏹ https://eitaa.com/babollharam
بازم شب قدره و بیقراری غلْط میخوره رو گونه های خیسم بازم شب قدره و حاجتام و یکی یکی با گریه می نویسم حاجتایی که نزدیک یه ساله تو خاطرم مرور میشه همیشه ولی تموم حاجتای عمرم اندازه یه حاجتم نمیشه حاجتم اینه آقام و ببینم کاشکی که آرزو به دل نمونم دوس دارم از خجالتش در بیام خدا کنه ازش خجل نمونم بازم شب قدره و جات خالیه فقط غمه که جات و پُر میکنه فقط نگاه مهربون توئه که این دل سنگیم و در میکنه باز شب قدره و خودم میدونم که قَدرت و نمیدونم آقاجون من امشب اومدم بگم که دیگه پشیمونم پشیمونم آقاجون تو جامعه کبیره خوندم این و لطف خدا بسته به لطفتونه اگه تو از گناه من بگذری دیگه خدا من و نمی سوزونه کِی میشه از کعبه خبر بیاد و صدا اذونت بپیچه تو گوشم برای انتقام بریم مدینه کنار تو لباس رزم بپوشم نمیدونم کوفه ای یا کربلا نمیدونم کجا عزا گرفتی به یادمون باش آقا هر کجا که به آسمون دست دعا گرفتی 🔸شاعر: ___________________________
پر می کنیم از می گلوی باده ها را تا مست باشیم انتهای جاده ها را بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده ها را امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت دست ارادت های ما سجاده ها را خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب آنی بگیرد دست این افتاده ها را بعد از پدر حالا پسر می آید از راه خدمت کنید آقا و آقازاده ها را این دومین نوریست که تا منجلی شد او هم علی بن حسین بن علی شد در آسمانم ماه را می بینم امشب گمراهم اما راه را می بینم امشب چشم سرم را بستم و با دیده ی دل لبخندهای شاه را می بینم امشب ارباب خوشحال است و من در دست هایم مال و منال و جاه را می بینم امشب در چشم های این علی دارم علی را یا که رسول الله را می بینم امشب می آید و با هر قدم در زیر پایش جان های خاطرخواه را می بینم امشب حالا که آقای دعا دارد میاید ما را خدا ای کاش قربانش نماید فخر است امشب آسمان را بر زمینش می خندد و افلاک حیران طنینش دست حسین بن علی امشب رکاب و روی علی بن حسین آمد نگینش بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت وقتی که لب های علی شد بوسه چینش خالی ست جای فاطمه هرچند اما خوابیده با لالایی ام البنینش در سوم شعبان رسید از راه، شاه و در پنجمین روزش رسیده جانشینش روح دعا، مرد خدا، جان حسین است او وارث ملک سلیمان حسین است با تیرهایی که روان از چشم جادوست صید غزال نرگس او هرچه آهوست حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست حالا که سجاد است و زین العابدین است محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست محصول پیوند عرب ها و عجم هاست طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست چون همسری پادشاه کشور عشق این افتخار مادری شهربانوست این افتخار مردم این آسمان است اربابمان داماد ما ایرانیان است با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده در راه اثباتت حجر لب باز کرده نه دوستانت که ید عقده گشایت از دشمانت هم گره ها باز کرده حتی دعاهایت؛ جدا از حرف هایت در علم حرفی تازه را آغاز کرده شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس آموزگار آسمان! ممتاز کرده هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده تا قاب قوسین خدا پرواز کرده هروقت میخواهم که قلبم را بشویم باید "الهی لاتودبنی" بگویم با دست لبریز از دعایی که تو داری ما را ببر سمت خدایی که تو داری حرفی بزن تا جام من لبریز گردد از باده های حرف هایی که تو داری گرم مناجات است شب های ملائک با لحن جانسوز صدایی که تو داری پرواز خواهم کرد با بالی که خاکی ست یک روز تا صحن و سرایی که تو داری ما را شبی مهمان خان روضه ات کن در خانه ات، در کربلایی که تو داری هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا انگار هر روز تو عاشوراست آقا آزادی از بند اسارت در اسارت دست خدا بوده است یارت در اسارت در مجلس حکام، بر منبر نشستی بر روی کرسی صدارت در اسارت بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی یعنی شدی پیک بشارت در اسارت با دست بسته باز دستی باز داری وقتی عطا گشته است کارت در اسارت جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی با اشک می خواندی زیارت در اسارت ای آسمان، شرمنده از باران چشمت دست مرا پر می کند احسان چشمت باران چشمان تو را باران ندارد ای آسمان! که بارشت پایان ندارد هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که پیراهنی را هم از او کنعان ندارد حد اقل آبی بنوش آقا که چشمت دیگر برای گریه کردن جان ندارد هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی بر حرمتی که قاری قرآن ندارد گفتی مرا ای کاش که مادر نمی زاد چه دیده ای که بدترش امکان ندارد؟ بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یازهرا طاهره مطهره انسیة الحورا زهرا فاضله مکرمه محدثه عذرا زهرا یا زهرا جان زهرا جادهٔ لطف و محبت تو بی‌پایان زهرا کوثری تو و کتاب مدح تو قرآن زهرا جان زهرا دلداری و دلخواهی و دلدادهٔ حیدر ای همنفس زندگی سادهٔ حیدر هرکی دلش از عشق علی داره نشونه تو خونه‌ش مهمونه جان زهرا جانان زهرا ا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ماه زهرا روح مابین دو پهلوی رسول الله زهرا مادر تموم نوکرای ثارالله زهرا ماه زهرا یار زهرا سمبل عشق ميون هر دل و دلدار زهرا رمز پیروزی رزم حیدر کرار زهرا یار زهرا این جمله بود ذکر لب حضرت زهرا من مات علی حب علی مات شهیدا مشمول دعا و نظر آل کساییم وقتی با زهرایی
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به التماس نگاه یتیم‌های خودت به دست‌های کریمانه‌ی دعای خودت بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت برای پهلو و بازو و دست و پای خودت فقط برای نرفتن دعا کنی؛ باشد؟ برای بی‌کسی من دعا کنی؛ باشد؟ همین که دیدمت از صبح بهتری امروز به سفره نان خودت را می‌آوری امروز دوباره دست به پهلو نمی‌بری امروز نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز که گفته پیر شدی یا جوانیت رفته خدای من نکند مهربانیت رفته تو بار رفتن بستی، علی حلال کند؟! تو بین بستر هستی، علی حلال کند؟! تو بین شعله نشستی، علی حلال کند؟! تو بین کوچه شکستی، علی حلال کند؟! تورا به جان حسینت نگو حلالم کن از این غریب بخر آبرو حلالم کن کمی مراقب خود باش... فکر جانت باش به فکر من نه... کمی فکر کودکانت باش تو باش! با تن زخم و قد کمانت باش بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش همان که بست در این خانه دست حیدر را مخواه باز ببیند شکستِ حیدر را خدا نکرده به تابوت مرگ تن دادی؟ که دست بی کسی ام را به دست من دادی اگر به دخترکت چند تا کفن دادی بگو برای حسین از چه پیرهن دادی چرا که بر بدنش پیرهن نمی ماند نه پیرهن که برایش بدن نمی ماند
بسم‌ الله الرحمن الرحیم شب به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست را ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو آنقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم
‍ ‍ ‍ 🏴 عليه السلام 🎤 صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله در غربت مانده‌ای ای مسلم غریبم می‌بینمت سرِ دار / ای یار و ای حبیبم عید قربان من است اولین قربان تویی در قیام تشنگان اولین عطشان تویی تشنه‌لب رفتی، به قربانگاه می‌کشد از دل، یتیمت آه می‌شوم ملحق، پس از یک ماه من به تو مسلم، ان‌شاءالله غرقی در اضطراب سوی تو کِی می‌آیم با سر به خاک پاکت/بر روی نی می‌آیم من به کوفه می‌رسم با سری بر نیزه‌ها بی تنی که مانده است غرق خون در کربلا تو اگر امروز، شدی تنها می‌شوم مثل ِ، تو من فردا غربت است انگار، نصیب ما در میان این، بی‌غیرت‌ها .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله آه ای کرب و بلا مهمان رسیده انگار جان تو را نسیمی/در خون کشیده انگار پا به خاک تو نهاد کاروان حاجیان می‌شود اینجا تمام غرق در خون حجشان تو منایی و، تویی مشعر می‌شود در خا ک تو محشر روی خاک تو، که می‌ریزد خون پاک این، باغ بی‌سر آه ای آب فرات یک قافله رسیده با طفل شیرخوار و / با پیر قد خمیده روز آخر کافی است از تو یک پیمانه هم وای اگر منعت کنند ای فرات از این حرم ای فرات آن لحـــظهٔ آخر می‌روی از مشـــک آب‌آور در پی یک قطـــره از آبت می‌رود از دست، آخر اصغر ..................... ، عليها السلام امشب دیگر دلم از این جهان بریده از دوری تو دیگر / جانم به لب رسیده دخترت دلتنگ توست در سپاه جنگ توست غرق خون مثل سرت صورتم همرنگ توست دوریَت آتش، به جانم زد آن‌که سنگت زد، مرا هم زد آن‌که آتش در، حرم انداخت تا ابد آتش، در عالم زد کی قرآن مرا در خاک و خون کشیده از زخم روی لبهات/ جانم به لب رسیده ای سر از تن جدا تو کجا اینجا کجا ردّ سنگت بر جبین می‌کُشد امشب مرا کی مرا از تو، جدا کرده کی تو را ذبح از، قفا کرده با سرت خولی چه‌ها کرده با تو چه ای سر، دنیا کرده .................... عليها السلام و شهدا خواهر قربان تو مظلومی و غریبی تنهایی و میانِ / این قوم نانجیبی غم مخور امروز اگر شد سپاهت کم حسین نوجوان‌هایم فدات من مگر مُردم حسین زینب است و این، دو قربانی نذر تو هستند، تو می‌دانی هدیه‌هایم را، نرنجانی از نگاهم غمم، را می‌خوانی قربان تو شدن رزقی است بی‌نهایت هر کس فداییت شد / افتاد روی پایت نزد تو بی‌ارزش است جان بی‌مقدار من من فقط عار توام تو همیشه یار من ای فدای تو، سر و جانم پای تو والله، که می‌مانم من که دلتنگِ، شهیدانم با دل تنگ از، تو می‌خوانم ..‌..‌‌‌‌..........‌........‌.. آخر در قتلگاه من هم به تو رسیدم از بین تیر و شمشیر / دنبال تو دویدم بشکند دستم اگر نشکند در راه تو تا نبینم بی‌کسی آمد عبدالله تو من فداییّ، سرت هستم من شهید آخرت هستم پر زدم از خیـــمه تا گودال زخمی از زخم ِ، پرَت هستم دیدم که محشر است دور سرت عموجان زیر هجوم مانده بال و پرت عموجان نیزه‌ها دور سرت در طواف چندمند ناله‌های غربتت بین این غوغا گمند یک نفر سنگی، به سویت زد یک نفر با تیر، به رویت زد یک نفر با خنـــجری آمد پنجه در تابِ، گیسویت زد ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍ ‍ . عليه السلام 🎤 صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله سخت است ای قاسمم تو روی خاک صحرا از من کمک بخواهی / پیشت نباشم اما یادگار مجتبی با تو این دنیا چه کرد با تن مثل گُلت نعل مرکب‌ها چه کرد بعدکَ ویلٌ، علی الدنیا پا نکش بر خاک، گل زهرا غربتت بغضی، گلوگیر است با همین غربت، کُشتی ما را دیدی آخر تو هم در خون خود تپیدی آخر به آرزویت در خاک و خون رسیدی شیشهٔ عمر حرم از چه با سنگت زدند دوره‌ات کردند و از هرکجا سنگت زدند ای که بی‌تابت، همه دلهاست کاکلت در دســـت قاتلهاست قد من از دا غ تو خم شد بردنت هم یکی از مشکل‌هاست ✍ ..................... عليه السلام صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله ای قنداقت کفن سوزانده‌ای دلم را سنگ مزار پاکت / شد خاک داغ صحرا چون که در راه خداست سر نیامد صبر من ماندم اما خاک تو قبر توست یا قبر من ماندم اکنون با، دلی صدچاک مردم از داغت، و ما ادراک می‌کشد من را، همین غم که روی زخم تیر، می‌ریزم خاک خشکی کام تو محتاج آب و شیر است سهمت ولی علی‌جان تنها سه‌شعبه تیر است آسمان خون تو را بر سر دوشش گرفت مادرم قنداقه‌ات را در آغوشش گرفت روح پاکت با، رسول الله من ولی از دل کشیدم آه طفل من ذبحِ، عظیمی تو گشته آغوش ِ، من قربانگاه ........................ عليه السلام صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله گفتی از تشنگیت شرمنده‌ام ز رویت شرمنده‌تر ولی از / من شد ز تو عمویت خم شد از داغت علی قامت آب‌آورم بی‌قرار رفتن است بعد تو ای اکبرم رفتنت کشته، همه ما را عمه را من را، دو دنیا را اکبرم رفتی، نخواهی دید چشم غرق خون سقا را نیزه در پهلویت ای روضه‌خوان زهرا یادآور مدینه‌ست/کشتی مرا تو بابا عمه‌ات هم آمده از میان همهمه پیش تو افتاده‌ایم یاد داغ فاطمه من بمیرم که، هزاران زخم بوسه بر جسمت زده اکبر مثل زهرا دو ره ات کردند با هزاران نیـــزه و خنجر .................... عليه السلام صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله صلی الله علیک ای باب حاجت ما ما تشنهٔ تو هستیم/یا ساقی العطاشا ای شهید تشنه‌لب در میان علقمه ای که اول زائرِ تربتت شد فاطمه در غم چشمت عزاداریم ما مگر جز تو که را داریم؟ در تب هجر تو می‌سوزیم در فراق صحـــنت بیماریم من بمیرم که تو از روی زین میفتی بی دست و غرق در خون/ روی زمین میفتی ای همه امّید من ای تمام لشکرم می‌روی و بعد تو می‌شود تنها حرم تا که از دستت، علم افتاد اضطرابی در، حرم افتاد تو که از مرکب، زمین خوردی در حرم هم دخـــترم افتاد ................... صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله از پیشم رفتی و جانم جدا شد از تن با تو وداع کردم / پیش نگاه دشمن حرفمان شد یک نگاه یک نگاه و یک درنگ فرصت صحبت نشد زیر آن باران سنگ ای وجود من، خداحافظ بعد تو تنها، شود زینب می‌شود بی‌تو، جهانم تار می‌رسد بی‌تو، جانم بر لب پیش چشمان من افتادی از روی زین تنها شدی میانِ / نامردهای بی‌دین دور تو غوغا شده قتلگاهت محشر است یک نفر با نیزه و یک نفر با خنجر است این امام عالم است ای قوم این که زیر دســـت و پا مانده من بمیرم که در این پیکر این‌همه تیر و نیـــزه جامانده ✍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارد برای همسر خود گریه می کند با گریه های کوثر خود گریه می کند همسر فقط نبود خدیجه برای او او در فراق یاور خود گریه می کند دیروز بر عمویش و حالا به همسرش فردا برای دختر خود گریه می کند روزی که شعله می شود اجر رسالتش آنجا به یاس پرپر خود گریه می کند روزی که با جراحت پهلوی خود کسی بر حال و روز شوهر خود گریه می کند طفلی در امتداد مصیبات کوچه بر آثار درد مادر خود گریه می کند یک روز می رسد که زنی بین قتلگاه بر کشته های بی سر خود گریه می کند وقت نزول آیۀ سنگین کعب نی بر پیکر برادر خود گریه می کند …یا ایها الرسول ببین رأس روی نی دارد به حال خواهر خود گریه می کند عباس را بگو که دل زخم دختری دارد برای معجر خود گریه می کند (برگرفته از وبلاگ حسینیه) @babollharam