eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه مناجات لیلة الرغائب بر کام دل از رحمت طَعمی چو رطب آمد اولین شب جمعه از ماه رجب آمد الطاف تو بر جُرمِ،من چیره و غالب شد وقت رحمت و غفران لَیلةُ الرَّغائب شد اَستَغفِرُکَ یا رب... از شُبهه ی در مال و از فَرطِ گناهانم من شِکوه زِ خود دارم،وَز غصه پریشانم در راه عُبودیّت،چون حُرّ و زُهیرم کن مثل شهدا عَبد و عاقبت به خیرم کن اَستَغفِرُکَ یا رب... امشب شبِ وصل است و،هَمچو نِی نوا دارم با نالهٔ یا زهرا،شوق کربلا دارم امشب برود گودال،یک مادرِ دلخسته با چادر خاکی و،با پهلوی بشکسته یا سیّدی یا مظلوم... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت و بیدار شو، با رستخیز فصل ها بیدار شو هشیار شو، ای غافل از روز جزا هشیار شو قدری تفکر در زمین و خلقت افلاک کن از پرده ی ظاهر گذر کن، از اولوالابصار شو از رو سیاهی سر به زیر افتادنت را چاره کن با آب روی دیده ات دلگرمی رخسار شو یک خشم بی جا گاه می بندد در توفیق را آتش مزن بر بخت خود حیف است، خوش رفتار شو با این دل آلوده می خواهی ببینی یار را؟! خانه تکانی کن دلت را طالب دیدار شو آیینه ی جانت که از آلودگی ها پاک شد در معرض انوار حق، آیینه ی اسرار شو کوشش بدون معرفت هرگز ندارد فایده جام تهی قلبِ من، از معرفت سرشار شو تنها ملاک قرب، در این خانه اخلاص است و بس هم چون شهیدان باش، از اخلاص برخوردار شو خود را مهیا کن برای فتنه های پیش رو وقت حمایت از ولی فریاد کن، عمار شو ماه رجب آمد به پابوس علی پرواز کن قدری در این ماه علی سرگرم استغفار شو زیباترین لحظات را در صحن حیدر دیده ام لحظات خوب زیر ایوان طلا تکرار شو جا ماندی از کرب و بلا، اما شب جمعه بیا با یک سلامی از همین جا زائر دلدار شو مادر رسیده قتلگه، اخنس از این جا دور شو نامرد بس کن، بی خیال غارت دستار شو
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت و بر کامِ من طعمِ رطب رسیده ماهِ خدا ماهِ رجب رسیده زيباترين ماه خداست اين ماه هر ناله اي مشگل گشاست اين ماه اصلاً خدا باشد پِيِ بهانه تا بنده را راهش دهد به خانه اين ماه اذن ِ بندگي بگيريم از يار ، درسِ زندگي بگيريم جا دارد از دل عقده وا نماييم تا سفره هاي درد دل گشاييم آمد به گوشم نغمه منادی در خانه ات مارا تو راه دادی يك عمر پوشاندي تو عيب هايم تا يك سحر در كوي تو بيايم يك جمله گويم شرح حالِ يك سال از عيد فطر پيش تا همين حال با درد هجران ساختم الهي دارو ندارم باختم الهي شيطان به قلب غافلم كمين زد هر جا كه شد بار مرا زمين زد اين بنده روز خوش نديده بي تو كارش به رسوايي كشيده بي تو اما بدان دل خانه ی خدا بود شبهاي جمعه با تو آشنا بود گر بنگري مهمان اين حريمم ممنون لطف سيد الكريمم پير مناجاتي گرفت دستم پاي مناجات علي نشستم گر بر وصال تو تو كشيده مِيْلَم ممنون لطف ِصاحب كميلم با نور حق اين سينه منجلي شد دل مست نام مرتضي علي شد شاه نجف برده ز دل قرارم آواره ی ايوانْ طلايِ يارم يار ببين آشفته حالي ام را بنما نظر دستان خالي ام را اما غمي ديرينه دارم اي دوست داغ حرم بر سينه دارم اي دوست ترسم كه بر خاك سيه نشينم کرببلا را من دگر نبينم من عبدم و آقاي من حسين است عشق دل شيداي من حسين است شبهاي جمعه مادري حزينه ناله زند با زخمهاي سينه برخيز از جا يارِ سربريده پهلو شكسته مادرت رسيده از عرش تا گودال گریه کردم رفتی تو تا از حال؛ گریه کردم دیدم در آن گرد و غبار،مادر آمد کنارت نیزه دار ،مادر با خنده بالای سر تو آمد تا آب گفتی نیزه بر گلو زد ای" نحر" گشته حق بده عزیزم خاک ِ بیابان بر سرم بریزم با نيزه سويت تاختند عزيزم حق تو را نشناختند عزيزم ای تشنه لب آبت چرا ندادند بر روی لبهای تو پا نهادند نام علي را تا كه برده اي تو از هر طرف يك ضربه خورده اي تو غصه نخور این ارثِ ماست مادر بر سینه تو جای ِ پاست مادر روضه بخوانم تا سحر...بُنی بوسیدنت شد درد سر بنی می آید از رگهای ِ نا مرتب سوزِ عطشهای لبانِ زینب @babollharam
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت یا علی! مظهر العجائبِ من! ذکرِ هرروزه، ذکرِ واجبِ من! شب جمعه ست، بی قرارِ توام، مستیِ لیلة الرغائبِ من! رفته از دست، آن زلالیِ من سادگی های خردسالیِ من پدرِ خاک، خاکسارِ توام پس نگاهی به دستِ خالیِ من غیرِ حیدر، هوس ندارم من شوقِ دیدارِ کس ندارم من آه، ای شورِ زندگانیِ من! بی تو، دیگر نفس ندارم من آن که دنبالِ یک هدف باشد، نه پیِ آب و نه علف باشد مقصدِ عشق، روی ماهِ علی‌ست قبله ی عاشقان، نجف باشد گلِ زیبا! اگرچه خارِ توام باز خوبست در کنارِ توام به دلِ خسته ام نگاهی کن! صد و ده بار، بی قرارِ توام
بسم‌ الله الرحمن الرحیم شب به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست را ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو آنقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم
ای دل دیوانه امشب پر بزن پر به سوی خانه دلبر بزن در بزن هی در بزن هی در بزن در بنام حضرت حیدر بزن رازق روزی اشک ما علی ست ذکر استغفار ما یک یا علیست من کیم آلوده ای غرق گناه رفته ام یک عمر راهی اشتباه آه.. از این دل امان از این نگاه کوه عصیان مرا کن قد کاه رحم‌کن بدجور ذلت میکشم از علی دارم خجالت میکشم دوستی ها کرده ام با دشمنم آنکه بر شیطان وفا کرده منم بوی معصیت گرفته این تنم باز اما دم ز مولا میزنم گرچه از اعمال خود رنجیده ام با همین چشمم نجف را دیده ام آنقدر که ظلم کردم بر خودم ریختم آلودگی‌ ها در خودم خیر تو بودی ولیکن شر خودم نیستم من‌ناامید،اخر خودم... گرچه با غفلت تورا آزرده ام نان خورجین علی را خورده ام ابتدا تا انتها گفتم علی با ملایک یکصدا گفتم علی در نماز و در دعا گفتم علی سالها من به خدا گفتم علی! یا امین الله یا شمس العرب یک نجف روزی من کن در رجب از ازل تاب و تب من کربلاست ذکرخیر بر لب من کربلاست مکتب من مذهب من کربلاست آرزوی امشب من کربلاست تو دعایم کن گرفتارم حسین من هوای کربلا دارم حسین ای اسیر غصه های بیشمار ای بروی صورتت گرد و غبار تو تک و تنها و دشمن سی هزار دور تا دور خیامت نیزه زار داد بیداد از غمت ای شاه دین از روی مرکب چه بد خوردی زمین بعد از آنی که بسویت تیر رفت بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت شمر زود آمد به مقتل دیر رفت مانده ام من از چه با تاخیر رفت چکمه اش با پیکرت برخورد کرد استخوان سینه ات را خورد کرد میبُرید و میبرید و میبرید میکشید و میکشید و میکشید خنجرش را خواهرت از دور دید وا حسینا گفت و به سویت دوید ای تن بی سر تو کم پرپر بزن پیش زینب دست و پا کمتر بزن خیز از جا خواهرت در غربت است گوش کن این طبل طبل غارت است لحظه های سخت آل عصمت است محرم من خیمه بی امنیت است خیز و غم از خاطر زنها ببر دخترانت را ازین صحرا ببر
ای دل دیوانه امشب پر بزن پر به سوی خانه دلبر بزن در بزن هی در بزن هی در بزن در بنام حضرت حیدر بزن رازق روزی اشک ما علی ست ذکر استغفار ما یک یا علیست من کیم آلوده ای غرق گناه رفته ام یک عمر راهی اشتباه آه.. از این دل امان از این نگاه کوه عصیان مرا کن قد کاه رحم‌کن بدجور ذلت میکشم از علی دارم خجالت میکشم دوستی ها کرده ام با دشمنم آنکه بر شیطان وفا کرده منم بوی معصیت گرفته این تنم باز اما دم ز مولا میزنم گرچه از اعمال خود رنجیده ام با همین چشمم نجف را دیده ام آنقدر که ظلم کردم بر خودم ریختم آلودگی‌ ها در خودم خیر تو بودی ولیکن شر خودم نیستم من‌ناامید،اخر خودم... گرچه با غفلت تورا آزرده ام نان خورجین علی را خورده ام ابتدا تا انتها گفتم علی با ملایک یکصدا گفتم علی در نماز و در دعا گفتم علی سالها من به خدا گفتم علی! یا امین الله یا شمس العرب یک نجف روزی من کن در رجب از ازل تاب و تب من کربلاست ذکرخیر بر لب من کربلاست مکتب من مذهب من کربلاست آرزوی امشب من کربلاست تو دعایم کن گرفتارم حسین من هوای کربلا دارم حسین ای اسیر غصه های بیشمار ای بروی صورتت گرد و غبار تو تک و تنها و دشمن سی هزار دور تا دور خیامت نیزه زار داد بیداد از غمت ای شاه دین از روی مرکب چه بد خوردی زمین بعد از آنی که بسویت تیر رفت بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت شمر زود آمد به مقتل دیر رفت مانده ام من از چه با تاخیر رفت چکمه اش با پیکرت برخورد کرد استخوان سینه ات را خورد کرد میبُرید و میبرید و میبرید میکشید و میکشید و میکشید خنجرش را خواهرت از دور دید وا حسینا گفت و به سویت دوید ای تن بی سر تو کم پرپر بزن پیش زینب دست و پا کمتر بزن خیز از جا خواهرت در غربت است گوش کن این طبل طبل غارت است لحظه های سخت آل عصمت است محرم من خیمه بی امنیت است خیز و غم از خاطر زنها ببر دخترانت را ازین صحرا ببر سیدپوریا هاشمی
مثل گدا که باشد سوی کریم راغب من آمدم به سویت در لیلۃ الرغائب سالی گذشت اما ، بودم همان که هستم امشب مگر بگیری ، ای ذوالجلال دستم دستم دوباره مثلِ ، هر روزِ سال خالیست از سوز و اشک و آه و ، از شور و حال خالیست چون جنس بی بهایی ، افتاده بین راهم از جانب تو یا رب ، محتاج یک نگاهم امشب پی بهانه بودی که من بیایم خواب از سرم ربودی تا بشنوی صدایم می شد که من هم امشب ، در خواب ناز باشم بی بهره از کمیل و راز و نیاز باز باشم اما کرم نمودی ، دادی تو باز راهم انداختی تو سمتِ راز و نیاز راهم خواندی و آمدم من ، اما گناهکارم امشب به بخشش تو خیلی امیدوارم با مهر و با محبت بی عذر و بی بهانه واکن به سویم امشب آغوشِ مادرانه بیراهه رفتم اما اَنتَ الّذی هَدَیْتَ بیمار نفْسم اما اَنتَ الّذی شَفَیْتَ من رو سیاهم اما اَنتَ الّذی سَتَرْتَ غرق گناهم اما اَنتَ الّذی غَفَرْتَ در لیلۃ الرغائب سویت کشیده میلم با شوق تو نشسته بر سفره ی کمیلم ماه رجب رسید و سرمست کوثرم من در لیلۃ الرغائب دلتنگ حیدرم من من آمدم به سویت با این دل شکسته یا رب ببین که بر دل مهر علی نشسته امشب به شوق حیدر بیدار مانده ام من در سایه ی کمیلش ، نام تو خوانده ام من یا رب به حق مولا امشب ببخش ما را یا رب به حق زهرا امشب ببخش ما را امشب دلم دوباره شور و نوا گرفته امشب دلم هوای کرببلا گرفته امشب در انتظارِ ، روزی کربلایم امشب پی برات از ، دست امام رضایم امشب دلم به غیر از او گفتگو ندارد غیر از وصال رویش دل آرزو ندارد با یا حسین عمری ، در شور و در نوایم امشب به اشک روضه راهی کربلایم با روضه خوان بگو که امشب بگو ز گودال امشب بگو به گودال ارباب رفته از حال امشب بگو ز گودال آید صدای مادر بر سینه اش نشسته در پیش چشم خواهر گودال بود و شمر و ، کندیِ خنجر او با ضربه ها جدا کرد ، او از قفا سر او امشب به اشک روضه می خوانمت خدایا یا رب رسان تو دیگر صاحب زمان ما را امشب به شوق مهدی بی تاب جمکرانم باشد که خاک کویش بر دیده ام رسانم ناصر شهریاری
مثل گدا که باشد سوی کریم راغب من آمدم به سویت در لیلۃ الرغائب سالی گذشت اما ، بودم همان که هستم امشب مگر بگیری ، ای ذوالجلال دستم دستم دوباره مثلِ ، هر روزِ سال خالیست از سوز و اشک و آه و ، از شور و حال خالیست چون جنس بی بهایی ، افتاده بین راهم از جانب تو یا رب ، محتاج یک نگاهم امشب پی بهانه بودی که من بیایم خواب از سرم ربودی تا بشنوی صدایم می شد که من هم امشب ، در خواب ناز باشم بی بهره از کمیل و راز و نیاز باز باشم اما کرم نمودی ، دادی تو باز راهم انداختی تو سمتِ راز و نیاز راهم خواندی و آمدم من ، اما گناهکارم امشب به بخشش تو خیلی امیدوارم با مهر و با محبت بی عذر و بی بهانه واکن به سویم امشب آغوشِ مادرانه بیراهه رفتم اما اَنتَ الّذی هَدَیْتَ بیمار نفْسم اما اَنتَ الّذی شَفَیْتَ من رو سیاهم اما اَنتَ الّذی سَتَرْتَ غرق گناهم اما اَنتَ الّذی غَفَرْتَ در لیلۃ الرغائب سویت کشیده میلم با شوق تو نشسته بر سفره ی کمیلم ماه رجب رسید و سرمست کوثرم من در لیلۃ الرغائب دلتنگ حیدرم من من آمدم به سویت با این دل شکسته یا رب ببین که بر دل مهر علی نشسته امشب به شوق حیدر بیدار مانده ام من در سایه ی کمیلش ، نام تو خوانده ام من یا رب به حق مولا امشب ببخش ما را یا رب به حق زهرا امشب ببخش ما را امشب دلم دوباره شور و نوا گرفته امشب دلم هوای کرببلا گرفته امشب در انتظارِ ، روزی کربلایم امشب پی برات از ، دست امام رضایم امشب دلم به غیر از او گفتگو ندارد غیر از وصال رویش دل آرزو ندارد با یا حسین عمری ، در شور و در نوایم امشب به اشک روضه راهی کربلایم با روضه خوان بگو که امشب بگو ز گودال امشب بگو به گودال ارباب رفته از حال امشب بگو ز گودال آید صدای مادر بر سینه اش نشسته در پیش چشم خواهر گودال بود و شمر و ، کندیِ خنجر او با ضربه ها جدا کرد ، او از قفا سر او امشب به اشک روضه می خوانمت خدایا یا رب رسان تو دیگر صاحب زمان ما را امشب به شوق مهدی بی تاب جمکرانم باشد که خاک کویش بر دیده ام رسانم
به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو انقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی
جانِ ما در دستِ جانان هست و بس کیست جانان او حسین جان هست و بس قیمتی شد هر کسی شد هیئتی لطف زهرا بر محبان هست و بس باورم را با تو می سنجم حسین نام تو معیارِ ایمان هست و بس گریه بر هر درد بی درمان دواست گریه ای که بر تو ریزان هست و بس آن مسیری را که فرجامش نکوست گریه بر آقای عطشان هست و بس ای مریضِ لاعلاجِ نا امید تربتِ او راهِ درمان هست و بس کربلامان نیست دست این و آن دستِ سلطانِ خراسان هست و بس @babollharam
هر آرزو که داری در لیلة‌ الرغائب با شوق می‌نویسند فرشته‌هایِ کاتب امشب میانِ اشکت من را دعا کن ای دوست بعد از دعایِ اول یعنی ظهور صاحب 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ما منتظـــر امـــام غایب او منتظـــر یکی دو تائب دلبسته لطف دوست هستیم در نیمــه لیلة الرغایب 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 شب امید و دعا و گــریه و حال نذار یک خرمن اشک و حزن و یک ناله زار یک چشــم برای دوری کرب و بلا یک چشم برای انـــــــتظار و انتظار 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @babollharam
به یاد روی تو هستم، چه آرزو دیگر چه خوب می‌گذرد لیلة‌الرغائب من شاعر:
از درد زمانه‌ی فلج می‌خوانم از ساحت آخرین حجج می‌خوانم در خلوت لیلةالرغائب قطعاً عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج می‌خوانم شاعر:
به مناسبت ای مظهر مظهرالعجایب الغوث مظلوم‌ترین حاضرغایب الغوث جز دیدن‌تو چه آرزویی داریم؟ ای رغبت لیلةالرغایب الغوث! شاعر:
به مناسبت سر رشته ناب گفتگوها، فرج است بغضی که نشسته در گلوها، فرج است سوگند به لیلة‌الرغائب ای دوست سرفصل تمام آرزوها، فرج است شاعر:
باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟! حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین هر شب از ماهِ رجب در وادیِ إغفر لنا توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها معصیت هایم دوباره محوِ مطلق میشود پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم میزنم فریاد این را در میان روضه ها در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا من تبِ شش گوشه دارم! یک نفر کاری کُند لااقل باشم شب جمعه در آن حال و هوا کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا در شبانگاهِ رغائب بیشتر شد رغبتم رغبتم شد بیشتر نسبت به آن صحن و سرا مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا ابتدا و انتهایِ آرزوهایم حسین(ع) یا مّن أرجوهُ لِکلّ خَیر یعنی کربلا! @babollharam