هدایت شده از سبک وشعر باب الحرم
#نوحه #محرم
#حضرت_عبدالله (ع)
#سبک_شده_ماه_غم
#حسین_خدایاری
〰〰〰〰〰〰
شده ماه غم خون خدا
بیا یابن الحسن در این عزا
الا ای منجی و / امید عالمین
به پا کن پرچم / لَثاراتِ الحسین
حسین مظلوم حسین جان 3 حسین
〰〰〰〰〰〰
یتیم مجتبی عبدالهم
فدایی ره ثارالهم
نگو تنها شدی / میان این سپاه
که می آیم عمو / به سوی قتلگاه
عمو جانم حسین جان 3 حسین
〰〰〰〰〰〰
سپردی تا به دست زینبم
میان خیمه ها جان بر لبم
به میدان آمدم / به جای مجتبی
به روی سینه ات / سرم گشته جدا
عمو جانم حسین جان 3 حسین
کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه
مناسبتهای مذهبی،باماهمراه باشید.
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
#نوحه_سنگین
#حضرت_عبدالله
عمو بیا با هم بریم،عمه دلتنگه
اینجا تو دستای همه،نیزه و سنگه
دشمن نانجیب داره،با تو میجنگه
بیا بریم عمو دلم ،به خدا خونه
بدونِ باغبون عمو،گل نمیمونه
غصه ی قلب عمه رو،خدا میدونه
(یا میای با هم بریم به حرم
یا میبینی روی نی تو سرم
پا برهنه از حرم اومدم
جای زهرا مادرم اومدم)
عموی مهربون من
ماه تو آسمون من
الهی که فدات بشه
رگ رگ و استخون من
غریب عالمی حسین،حبیب عالمی حسین(۲)
میشم برای تو سپر،ای همه هستم
فدای تار موی تو،ای عمو دستم
برای دیدن بابام ،بارمو بستم
خدارو شکر منم شدم،به فدای تو
شدم گلی تو گلشن،کربلای توی
منم شدم فداییِ،بچه های تو
من ستاره ی شب حسنم
حالا کربلا شده وطنم
روی پات دارم عمو جون میدم
مثل قاسم برا تو خون میدم
مثل عموی با وفام
فدای تو دست جدام
خدارو شکر عمو جونم
دارم میرم پیش بابام
غریب عالمی حسین،حبیب عالمی حسین(۲)
بوی مدینه پیچیده،تو دل صحرا
میاد صدای ناله ی،مادرم زهرا
که داره روضه میخونه،یکه و تنها
فدای دست کوچیکت،شد جدا ازتن
سپر شدی برا عموت،غنچه ی حسن
چقدر شبیه هم شدیم،نور چشم من
دست من تو کوچه ها شد کبود
بابای غریبتم اونجا بود
دست تو تو کربلا شد جدا
پیش چشم سیدِ شهدا
روضه ی کوچه و حسن
روضه ی دست و پیرُهن
داغ دل یه عالمه
روضه ی شاه بی کفن
غریب عالمی حسین،حبیب عالمی حسین(۲)
#وحید_زحمت_کش_شهری
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
4_5888709735468763057.mp3
1.93M
#زمینه/شور
#حضرت_عبدالله
عمه دستمو رها کن که عموم تنها شده
خسته و زخمی و بی حال اسیر گرگا شده
نه کفن از تو میخوام و نه سپر، بذار برم
سرِ سر بریدنش عمه ببین دعوا شده
عمه باید برم و شمرو ازش جدا کنم
چجوری بشینم و غریبیشو نگاه کنم
لا اقل میشه یکم شمرو معطل بکنم
اگه جسمم رو سپر جلوی شمشیرا کنم
تا یکم جون به تنش مونده هنوز بذار برم
تا که سنگ ابروشو نشکونده هنوز بذار برم
داره خنجر میذاره روی گلوی عموجون
تا که پیکر رو نچرخونده هنوز بذار برم
ای وای عمو ای وای عمو
###
تا به گودال برسم صد دفه افتادم عمو
حال جون دادنتو دیدم و جون دادم عمو
صد دفه داد زدم از روو سینه ی عموم پاشو
ولی بش نمی رسید صدای فریادم عمو
توی گودال عمو هر نیزه که دیدم به تو خورد
تیغ و شمشیر و سپر حتی عصا هم به تو خورد
عمو شرمنده تنم طاقت شمشیرو نداشت
دستمو جلو آوردم ولی بازم به تو خورد
هرچی خون گلوتو پاک می کنم باز که تره!
نیزه ای که تو گلوت مونده برام درد سره
بایدم خنجر شمر حنجرتون رو نبره
اینجا جای بوسه ی فاطمه و پیمبره
✅واحد حضرت عبدالله بن حسن (علیه السلام)
🔻محمد حسین رحیمیان
1⃣بند اول
منم لشکر حسین
شهید آخر حسین
نایب سردار جمل
حسن برادر حسین
منم شیر حیدر و
مرید راه اکبر و
والله لا افارقم
بهم زده یه لشکر و
دشمن ببین ، دارم به تن
جای زره ، من پیرهن
هس دم به دم ، ذکر لبم
جانم حسین ، جانم حسن
جانم حسین
2⃣بند دوم
من و درد بی دوا
شده قیامتی به پا
ای پیرمرد بی حیا
نزن عمو رو با عصا
عمو زیر دست و پاست
اسیر درد و غصه هاست
از هر طرف نشونه ی
نیزه و سنگ و بی هواست
من موندم و ، این غائله
حیرونم از ، این ولوله
جای عمو ، تیرم بزن
ای بی حیا ، ای حرمله
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#واحد
#محمد_حسین_رحیمیان
#محرم۱۴۰۰
✅واحد حضرت عبدالله بن حسن (علیه السلام)
🔻محمد حسین رحیمیان
1⃣بند اول
منم لشکر حسین
شهید آخر حسین
نایب سردار جمل
حسن برادر حسین
منم شیر حیدر و
مرید راه اکبر و
والله لا افارقم
بهم زده یه لشکر و
دشمن ببین ، دارم به تن
جای زره ، من پیرهن
هس دم به دم ، ذکر لبم
جانم حسین ، جانم حسن
جانم حسین
2⃣بند دوم
من و درد بی دوا
شده قیامتی به پا
ای پیرمرد بی حیا
نزن عمو رو با عصا
عمو زیر دست و پاست
اسیر درد و غصه هاست
از هر طرف نشونه ی
نیزه و سنگ و بی هواست
من موندم و ، این غائله
حیرونم از ، این ولوله
جای عمو ، تیرم بزن
ای بی حیا ، ای حرمله
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#واحد
#محمد_حسین_رحیمیان
#محرم۱۴۰۰
✅زمینه حضرت عبدالله بن حسن (علیه السلام)
🔻احسان پیریائی
1⃣بند اول
می سوزم هر روز و هرشب، روضه می خونم برا تو
میریزه رو گونه اشکام، تا می بینم نوکراتو
به روی چشمام می ذارم، غبار دولت سراتو
واحزناه، وااسفاه، واعطشا، محرم شد
دوباره عطش، دوباره جفا، به حرمت شاه، محرم شد
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
2⃣بند دوم
دست کریم پدر شد، راه نجاتم عموجون
دعای باباست که الان، اینجا باهاتم عموجون
حتی تو اوج مصیبت، من پابه پاتم عموجون
خودت اینجا، دلت خیمه، چشات باز و، لبت پر آه
تو پیشونیت، جای نیزه اس، چقدر حالت، شده جان کاه
عمو جونم عمو جونم
3⃣ بند سوم
مگه چقدر ضربه خوردی، شده تنت پاره پاره
جای بوسه های نیزه، روی تنت بی شماره
براتو دستمو میدم، اگه نگاهت بذاره
من با تو، یکی میشه، تنم زیر، سم اسبا
من اینجا، رسیدم تا، عموجونم، نشی تنها
عمو جونم عمو جونم
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#زمینه
#احسان_پیریائی
#محرم۱۴۰۰
.👆
#زمزمه #ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی✍
#ورودیه
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
سه ساله٬ دردونه رقیه
بی تو نمی تونه رقیه
خیمه نزن جونِ رقیه
آقا / رسیدی به کربلا دلت چه آ/شوبه
اگه برگردی برا مخدّرات / خوبه / ای وای
آقا / به علیِ اکبرت قسم نمون / اینجا
دل نداری ببینی جون بده رو / خاکا / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نشستی تا دمِ سحرگاه
شبونه زیر سایهٔ ماه
ذکر لبت أعوذ بالله
داری / علی اصغرو می بینی توی گهواره
غصه داری برا ماجرای گوش/واره / ای وای
داری / می بینی مشک و علَم رویِ دوش / سقا
غصه داره بی علمدار شدنی / آقا / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نگاهی کن دور و برت رو
حالِ رباب٬ همسرت رو
بغض گلوی خواهرت رو
زینب / داره با چه حالی حنجرت رو می/بینه
چه کُنه با کندیِ خنجر پُر کینه / ای وای
زینب / سرت و می بینه روی تل میره / از حال
می بینه بی کفن افتادی ته / گودال / ای وای
....................
.
#زمزمه
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی✍
#شب_پنجم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خونِ حسن تویِ رگاته
مهربونی توی نگاته
هرجامیری عمه باهاته
خواستی / جون بدی مثلِ علی برا عمو / خواستی
جون بدی تا نَبینه بلا عمو / خواستی / ای وای
خواستی / دشمنا رو همه ناامید کنی / خواستی
اینجوری بابا رو، روسفید کنی / خواستی / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دویدی فوری سمت میدون
رفتی و عمه شد پریشون
دلِ عمو حسین شده خون
میدید / رو تنت نیزه رو بی حد میزنن / میدید
کینه دارن از حسن، بد میزنن / میدید / ای وای
میدید / میکشی پا رو زمین، میکشی آه / میدید
غرق خون تو رو میونِ قتلگاه / میدید / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هستی توو آغوشِ عمو جون
میبوسَدت داری میدی جون
از جایِ شمشیر میچکه خون
مونده / جای نیزه روی هر جایِ تنت / مونده
جایِ خاک و خون به دورِ دهنت / مونده / ای وای
مونده / نفسای آخرینت میونِ / سینه
جایِ دستایِ عمو رویِ خونِ / سینه / ای وای
........................
.
#زمزمه
#حضرت_قاسم علیه السلام
#سبک_دلنگرونم_و_پریشون
#یاسین_زندی✍
#شب_ششم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دارم عمو دلشوره دائم
نگی منو نداری لازم
وقتشه دیگه بره قاسم
دیدی / إرباً إربا شدن، «أحلیٰ عسله» / دیدی
که دارم برا شهادت عجله / دیدی / ای وای
دیدی / بازوبند و عمو! تکلیف منو / دیدی
غم و دلشورهٔ بابام حسنو / دیدی / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ثانیه های آخرینه
شکسته استخونِ سینه
عمو دلت رفته مدینه ؟!
قلبت / از فشارِ محکمِ «در» میسوزه / قلبت
واسهٔ پهلوی مادر میسوزه / قلبت / ای وای
قلبت / من زمین خوردم و داره میگیره / قلبت
بمیرم به غم و غصه م اسیره/ قلبت / ای وای
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بالاسرم اومدی حالا
عمو حسینم! جایِ بابا
جون ندارم بلندشم از جا
دارم / دست و پا میزنم و دلت برام / خونه
زیر نیزه ها تنم سالم نمی / مونه/ ای وای
دارم / جون میدم غرقِ به خون سرم رو زا/نوهات
میکشم پنجه رو خاک عمو جلو /چشمات/ ای وای
. •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
𓄂𝐻𝑍𓆃:
🔰#حضرت_مسلم #زمزمه
مانده در سینه ام کوه دردی
شد کار میهمان کوچه گردی
دست اهل کوفه دیدم
نیزه و شمشیرو سنگ است
یابن زهرا چون مدینه
کوچه های کوفه تنگ است
🔰ای حسین جان۲
جز طوعه مردی را من ندیدم
طعنه ها از کوفیان بشنیدم
صحبت از دروازه باشد
ظلم بی اندازه باشد
ای به قربان تن تو
حرف نعل تازه باشد
🔰ای حسین جان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🎆#ورودیه #زمزمه
ای برادر بیا تا برگردیم
جان خواهر بیا تا برگردیم
قلبم از غصه دوتاشد
تا که بر پا خیمه ها شد
دارم انگاری می بینم
که سرت از تن جدا شد
🎆حسین جانم۲
یوسفم دل نگرانت هستم
نگران و پریشانت هستم
بیم آن دارم ببینم
غرق خون پیراهنت را
کاش بمیرم تا نبینم
زیر مرکبها تنت را
🎆حسین جانم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
⚡️#حضرت_رقیه #زمزمه
دیدن دخترت دیر آمدی
حالا که من شدم پیر آمدی
واکنی گر بر روی من
هر دو چشم خون فشانت
جای لگدهایشان را
می دهم امشب نشانت
⚡️ای پدر جان۲
صد دفعه بین ره جان سپردم
دستم بسته بود وسیلی خوردم
دست من در سلسله بود
پای من پر آبله بود
تا خرابه جای اکبر
همسفرم حرمله بود
⚡️ای پدرجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
✨#طفلان_حضرت_زینب #زمزمه
دو هدیه ای گل بهرت آوردم
با دست خود هر دو را پروردم
هر دو تا گر جان ببازند
سرفراز سرفرازند
مرکبا جای تو ای کاش
بر تن این دو بتازند
✨ای برادر
تو کعبه ای من مُحرم دردم
با لاله هایم دورت می گردم
جان زهرا ده اجازه
تا روند و غم نبینند
مادر خود را میان
جمع نامحرم نبینند
✨ای برادر
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#حضرت_عبدالله #زمزمه
ای عمو دیدم از دور افتادی
طوری افتادی گفتم جان دادی
آمدم دیدم که قاتل
با لگد میزد به سینه
استخوانهای تنت شد
مثل بانوی مدینه
▪️ای عموجان۲
مثل اسپند بر مجمر پریدم
از حرم تا قتلگه دویدم
بر تن پاکت عموجان
هر دو دست من سپر شد
منکه افتادم کنارت
حرمله هم با خبر شد
▪️ای عموجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔳#حضرت_قاسم #زمزمه
من لاله ای از آل هاشمم
من یتیم مجتبی قاسمم
غم بوده صبرو تابم
تشنه ی یک جرعه آبم
من گُلم امّا گرفتن
با سُم مرکب گلابم
🔳ای عمو جان۲
ای عمو جان دلم بی تنگ است
نُقل دامادی من از سنگ است
یابن زهرا کن نگاهم
دیدنی شد قتلگاهم
شد ز قطره قطره خونم
لاله باران حجله گاهم
🔳ای عموجان۲
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#حضرت_علی_اصغر #زمزمه
تشنه جان میدهد طفل مستم
دست و پا میزند روی دستم
غربتم دیدن ندارد
غنچه ام چیدن ندارد
بس که پر خون گشته رویش
جای بوسیدن ندارد
▪️لای لای علی۲
من نفس های تو می شمارم
روی رفتن به خیمه ندارم
ای عزیز نازنینم
ای تو یار آخرینم
ترسم اینه بعد دفنت
من سرت بر نی ببینم
▪️لای لای علی۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔳#حضرت_علی_اکبر #زمزمه
دیده بگشا ای لاله ی خوشبو
آمد بابایت با سر زانو
پهلوی مثل گُل تو
بر نوک نیزه سپر شد
تا که دستم بر تنت خورد
پیکرت پاشیده تر شد
🔳ای اکبرم۲
لرزه افتاده بر پیکر من
شد بیابان پر از اکبر من
پاره پاره پیکرش را
می کند عمه تماشا
بین این قوم علی کُش
شد جوانم ارباً اربا
🔳ای اکبرم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🔲#حضرت_اباالفضل #زمزمه
بی تو دیگر پناهی ندارم
بی تو دیگر سپاهی ندارم
بی تو جان از پیکرم رفت
قوّت از چشم ترم رفت
رفتی و با رفتن تو
حرمله سوی حرم رفت
🔲من غریبم۲
راضی مشو به زینب بخندن
راضی مشو که دستش ببندن
خیزو بین چشمم پُر آب است
صحبت از شام خراب است
ای علمدار غیورم
صحبت از بزم شراب است
🔲من غریبم۲
(#محمود_اسدی(شائق))
▪️#عاشورا
▪️#امام_حسین #زمزمه
از خیمه تا گودالت دویدم
صدای مادرت را شنیدم
نیزه داران حرامی
دور جسمت حلقه بسته
گشتی از بس نیزه باران
استخوانهایت شکسته
▪️مظلوم من۲
دیدم شکسته آیینه ی تو
زانوی قاتل بر سینه ی تو
پیکرت را پیش چشمم
با نوک پا پشت و رو کرد
بی حیا با کهنه خنجر
روی رگهایت فرو کرد
▪️مظلوم من۲
(#محمود_اسدی(شائق))
🏴#شام_غریبان #زمزمه
شام غریبانت آتشم زد
پیکر عریانت آتشم زد
سر بریده از سر نی
حال ما را کن نظاره
می دود در بین صحرا
دخترت با گوش پاره
🏴مظلوم حسین۲
کاش بعد از تو من زنده نمانم
از بس غم دیدم دیگر کمانم
من خودم دیدم برادر
پیکرت در زیر پا رفت
من امانت دارم اما
دخترت در زیر پا رفت
🏴مظلوم حسین۲
(#محمود_اسدی(شائق))
#زمینه
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
میون گودال تموم دنیام
ببین غریبه شبیه بابام
خدا می دونه توو این زمونه
کسی رو غیر از عمو نمی خوام
یا بُنیّ یا عزیزالزّهرا / این صدای مادرش زهراست
من میرم که جون بدم توو گودال / تا نگن غریبه و تنهاست
من، میرم توو، هوای غمش پر بگیرم
مثل قاسم، توو آغوش گرمش بمیرم
(ای عمو ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زمین که خوردی تا رفتی از حال
انگار بابام و دیدم توو گودال
با سر دویدم به سمت مقتل
تا واسه ی تو بِدم پر و بال
پاشو از رو خاک گرم صحرا / جان من نکش تو از دل آه
زخمای تنت عمیقه خیلی / واسه تو بمیره عبدالله
از، کنارت، به آغوش بابا پریدم
شادم از اینکه به آرزوهام رسیدم
(ای عمو ۳ جان) ۳
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#قصیده
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبدالله در جبههٔ نور آمده بود؟
کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر
یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود
یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
باغبان در ورق چهرهٔ گرمازدهاش
گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود
صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
بیکلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بس که از تاب تجلّی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی
به تماشای کلیم اللَّه و طور آمده بود
به طواف حرم عشق ز آغوش حرم
دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود
عجب از این همه مستی چو برادر را دید
که چهها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
گرچه لبتشنه به دامان امامت جان داد
بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود...
سیدرضا_مؤید
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#قصیده
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین
در بحر عشق، گوهر جانپرورم ببین
هفتاد و دومین صدف ساحل توأم
ای روح آب، رشحهای از کوثرم ببین
من سینهسرخ عشق عمویم، پرم بده
دست مرا رها کن و بال و پرم ببین
چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ
تصویر غربتیست به چشم ترم، ببین
با بانگ استغاثهٔ او تیغ میشوم
برندهتر ز تیغ عدو خنجرم ببین
پروانهام به پیله واماندنم مخواه
در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین
دستم کبوتریست که شوق پریدن است
چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین
بر من عمو به چشم خریدار بنگر و
دست مرا بگیر و از این برترم ببین
کوچکترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ
همچون علیاصغر خود اکبرم ببین
من کودک برادر تو بودم و کنون
در هیأت دلاور و جنگاورم ببین
«هل من معین» شنیدم و تکلیف روشن است
در التهاب پاسخت اهل حرم ببین
هرچند دست یاری من کوچک است و خرد
آن حس عاشقانه و جانپرورم ببین
احرام بستهام که کنم دور تو طواف
خیل حرامیان همه دور و برم ببین
کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان
اما سپر برابرشان پیکرم ببین
ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده است
مینوشم و تو مستی از این ساغرم ببین
در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش
حالا به روی سینه گل پرپرم ببین
دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود
اکنون به روی سینهٔ خود بیسرم ببین
سیدمهدی_حسینی