babolharam motiee.mp3
3.47M
⇦🕊*#قسمت_اول _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_پایانی _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
آه ... خدا بهت صبر بده ای دل !
سخته آخه روضه شنیدن
خدا بهت صبر بده، زینب!
شنیدَنِش کجا و دیدن
رسید محرم ، دل بیقراره ...
خدا به خیر بگذرونه با این همه غم
رسید محرم ، بگو دوباره
قدم رو چشمِ ما بذاره اشکِ ماتم2
آه ... حسین ، حسین ، عزیزِ زهرا ...
آه ... میونِ کوچه هاىِ کوفه
تشنه لبی زخمی و خسته
دلی شکسته و دوباره
قصۀ بیعتِ شکسته
دور و برش رو ، دشمن گرفته
نفس نفس میزنه و خشکیده لبهاش
محکمِ اما ، دِلش میلرزه
خدا کنه اینجوری تنها نشه مولاش
*اِبن کَثیر در اَلْبِدایَةُ وَ النَّهایة نوشته : «اُحیطَ بالدارِ الَّتِی هو فِيهَا ...» مسلمُ محاصره کردن،اومدن دورِ خونۀ طوعه رو گرفتن ... مسلم با شمشیر مقابلشون ایستاد . روایت میگه سه مرتبه این ملعون ها رو از خونه بیرون کرد ...
«و اُصیبَت شَفَتَهُ العُلیا وَالسُفلی ...» لبِ بالا و پایینِ مسلم ضربت خورد ...
من چیزی نمیگم،اما خودت میفهمی ... قربونت برم چقدر شبیه آقا میشی تو ... روایت میگه: «ثُمَّ جَعَلوا یَرمونَه بالحِجارَهً ...» شروع کردن بهش سنگ زدن ... «وَ یُلهَبونَ النارَ فی اطنابِ القَصَب ...» و طنابایِ حصیری رو آتیش زدن به طرفش انداختن ... مسلم اینجا دورِتو گرفتن ... بمیرم برایِ مولایِ غریبت ...*
دار و ندار خواهری از دست میرفت
در ازدحامی بی امان در بینِ گودال ...
*یه روزم دور مولاتو گرفتن ...*
دور و برش رو ، دشمن گرفته
نفس نفس میزنه و خشکیده لبهاش
محکمِ اما ، دِلش میلرزه
خدا کنه اینجوری تنها نشه مولاش
آه ... حسین ، حسین ، عزیزِ زهرا ...
*باور نمیکردم ما رو به محرم برسونی ... خیلی منتظر بودم محرم برسه ... آقا گرفتارِ نفسِ اماره ام ... گفتم محرم بیاد یه خاکی به سر کنم ... حسین جان به مادرت قسم خیلی دوست دارم ... حسین جان این شبارو دوست دارم ...*
کاش ، یکی خبر بده به آقا
که عهد و پیمونو شکستن
یکی خبر بده که حتی
حرمت مهمونُ و شکستن ...
کاشکی نسیمی ، میبُرد به مکه
صدامو از بلندیِ دارُالاماره
که ای حسین جان ، عزیزِ زهرا
کوفه میا که این دیار وفا نداره ...
*دیدن لحظه هایِ آخر مسلم داره گریه میکنه ، گفتند مسلم برا تو خوب نیست ، چرا داری گریه میکنی؟
فرمود : «لَستُ اَبکی عَلَى نَفْسِي» برا خودم گریه نمیکنم «وَلکِن أَبْكِی عَلَی الحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ» برای آقام گریه میکنم...اگر میشه یکی رو بفرستید بگید آقا اگر میشه برگرد ...*
ده مرتبه صدا بزن : یا حسین ...
شاعر: محمد مهدی سیار
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
babollharam motiee.mp3
2.55M
⇦🕊*#قسمت_پایانی _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*روضه و مقتل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
فریاد یا محمدا ...
حسین رسید به کربلا ...
سبطِ ابن جوزي از بزرگان اهل سنتِ ، در تَذکِرَةُ الخَواصّ نوشته : «قال الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ ما یُقَالُ لهَذِهِ الأَرْضِ ؟...»
مثل فردا وقتی رسید کربلا ، فرمود : اسم اینجا چیه؟ « فَقالوا : كَربَلاءَ ..»
آقا شروع کرد گریه کردن ... فرمود : کربُُ و بلاء ... بعد خود آقا فرمود : «اَخْبَرَتْنِی اُمُّ سَلْمَهَ» بانو ام سلمه برای منِ حسین بن علی نقل کرد: «كَانَ جِبْرِيل عند رَسُولِ اللَّهِ و انتَ مَعِي» جبرئیل بر پیغمبر نازل شده بود،تو با من بودی "فَبَکیتَ" شروع کردی به گریه کردن «فقال رَسُولِ اللَّهِ دَعی اِبْنَيْ» آقا رسول الله فرمود : فرزندِ من رو آزاد بگذار ... «فَاخَذَک و وَضَعَک فی حِجرِه» تو رو در دامن خودش گذاشت .
اینجا جبرییل از پیغمبر یه سوال کرد : حسین رو دوست داری یا نه؟
قالَ : نَعَم ... آره،دوسش دارم ... جبرییل عرضه داشت «اِنَّ اُمَّتُکَ ستَقتُلُه» همین امت تو میکشنش ... بعد عرضه داشت میخوای اون خاکی که در اون سرزمین کشته میشه رو به تو نشون بدم؟... «قالَ : نعم» پیغمبر فرمود : میخوام کربلا رو بیینم ... جبرییل کربلا رو به پیغمبر نشون داد ...
حالا روایت میگه مثل فردا وقتی آقا رسید کربلا ، وقتی بهش گفتن اینجا کربلاس«قَبَضَ منها قَبضَةً» دست برد یک مشت از این خاک کربلا برداشت.«فَشَمَّها» شروع کرد بوییدن،بعد یه جمله ای فرمود:«هذِهِ وَ اللّهِ هِىَ الاَرْضُ الَّتِی اَخْبَرَ بِها جَبْرَییلُ رَسُولَ اللّهِ» این همون خاکیه که جبرییل به پیغمبر خبر داد«و اِنَّنی اُقتَلُ فیها» من در همین خاک کشته میشم...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
babolharam motiee.mp3
1.86M
⇦🕊*روضه و مقتل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
💐 #دعوتید
.📣مراسم استقبال از 135شهید تازه تفحص شده در معراج شهدای تهران
🔷سخنران حجه الاسلام پناهیان
🎤مداحان ابوذر بیوکافی و امیرعباسی
📅پنج شنبه 11مرداد
⏱ 18تا 20
🗺معراج شهداي تهران
🌹اینجامعراج شهداست👇
@tafahoseshohada
⇦🕊*روضه و مقتل جانسوز _ حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _شب سوم محرم 95 _حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
میخوام دو سه جمله ناحیه بخونم روضه م امشب سه پرده داره،ابن مشهدی از علمای بزرگ قرن ۶ کتاب مزار الکبیر داره زیارت ناحیه مقدسه رو نقل کرده؛سیدبن طاووس هم آورده در مصباح الزائر،که ناحیه مقدسه در اون زیارت وصف کرد حال ورود اهلبیت به شام رو... الشام..."
امشب شب حضرت زهراست،آقای ما امام زمان فرمود:"رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ "سرت رو بر روی نیزه ها زدن"وسُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ "خانوادت مثل برده ها اسیر کردن"وصُفِّدوا فِي الحَديدِ"با زنجیر آهن به بند کشیدند*بچه ها روها...دختر بچه ها*"فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ"روی مرکب های بی جهاز سوار کردند*این یه جمله رو میگم باید داد بزنی*"تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ" باد داغ نیم روزی صورتاشون رو میسوزوند*این قدر تو این خرابه موندند"حتی تَقَشَّرت وجوهَهُنَّ "صورتاشون پوست انداخت،صورتاشون همه چرک کرد..." این دخترا صورتاشون مثل برگ گل بود؛وقتی مدینه برگشتند یه مشت پیرزن برگشتند..." دیگه تو خودت بفهم ....
*"يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ"آقا! در دشت و صحرا بچه هات رو میبردند" أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ"دستاشون رو به گردن بسته بودند"يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ"بازار به بازار دختراتو میبردن*
راستی از سر بازار خبر داری که؟!
هر کسی خواست به ماچشم تماشا انداخت ....
*یه پرده دیگه م میخوام بگم:حمیری در قرب الاسناد نوشته؛شیخ صدوق در امالی نوشته؛از امام باقر علیه السلام روایت کردند:(خود آقای ما حاضر بوده؛اسیر کربلا بوده...)" لَمّا قُدِمَ عَلى يَزيدَ بِذَرارِيِّ الحُسَينِ"وقتی بچه های امام حسین رو وارد مجلس یزید کردند" اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا"روز بود،همه میدیدند " مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ" صورتاشون باز بود،سرهاشون برهنه بود*وقتی این بچه ها میخواستند وارد بشن شامیا جمع شده بودند"فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ:"اون نامرداشون،اون چشم چروناشون،اون حروم لقمه هاشون،یه نگاه کردند،بلند صدا زدند"ما رَأَينا سَبيا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ "ما اسیر قشنگ تر از اینا ندیدیم...شما کجایی اید؟!
سکینه صدازد:" نَحنُ سَبايا آلِ مُحَمَّدٍ"ما اسیران،عترت پیغمبریم... پرده پوشان حریم داوریم...*
پرده ی سوم رو دیگه نمیگم...
سرم رفته از بس توی سر،صداست
سرم رفته از بس سرم داد زدن
نگو که چرا موم سفیده آخه
خودت رو یه لحظه بذار جای من ۲
خواب دیدم که تنت رو زمین
نفس میزدی ... گلوتو برید ...
گریه کردم،همون که زدت
اومد منو زد، موهامو کشید
او می کشید و من می کشیدم
او می دوید و من می دویدم
خدا خواسته من مثل زهرا بشم
زیر کوله بار غمت تا بشم
رمق تو تنم نیست عزیز دلم
ببخشم نمیشه به پات پا بشم
چند روزی هست، میلرزه پاهام
دیگه نمازام، نشسته شده
افتادم من، گمون بکنم
که هردوتا پام، شکسته شده
شاعر: سید جواد پرئی
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#ویژه_ایام_محرم
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
babolharam motiee maghtal.mp3
1.73M
⇦🕊*روضه و مقتل جانسوز _ حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _شب سوم محرم 95 _حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_اول _روضه و توسل جانسوز _ شبِ چهارم محرم 95 _روضۀ اصحابِ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
سوختم ، برخاست باز از دل نوایی سوخته
چیست این دل؟! شعله ای از خیمه هایی سوخته
چیست این دل؟ یک نِی خاموشِ خاکستر شده
که حکایت می کند از نینوایی سوخته
*حسین جان... حسین جان...
آی اصحاب باوفای امام حسین!
کجا بودید اون لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدن...
زینب صدا زد دخترا همه فرار کنید....
بعضی از دختربچه ها دامناشون آتیش گرفته بود،هرچی دویدند آتیش بیشتر شعله ور شد؛
وقتی برگشتن پیش زینب ، زینب دیگه اینارو نمیشناخت...
بمیرم برای بچه ها...*
بند بندش از جدایی ها شکایت میکند
روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته
روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب
پیشِ رویِ کاروانِ آشنایی سوخته
*این بیت یه معنی بیشتر نداره:
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد...
" وَ رُفِعَ عَلیٰ القَناةِ رَأسُک..." (و سر مقدست بر نیزه بالا رفت)
دیشب چی گفتیم؟کجا رفتیم؟چه خبر شد؟!
"و سُبِیَ أهلُکَ کَالعَبید...."
روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب
پیشِ رویِ کاروانِ آشنایی سوخته
روضه میخواند از آن نی، آه آه، آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته
*سر رو گذاشت جلوش... دخترای امام حسین پشت سر... هی دخترا سرک میکشن... دلم برای بابام تنگ شده... صدای صوت داوودی قرآن بلند شد:
"أعوذُ باللّٰه مِن الشَّیطاٰنِ الرَّجیم .. أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ ..."
یه وقت زینب صدا زد: « مَهلاً یا یزید ... دیگه بسه ... اینقدر بر لب و دندان برادرم نزن!
ای حسین ....
نمیدونم چی شد ... خدا میدونه قصدشو نداشتم ...
دوبیت مهمون رقیه بشیم:
آن دم که من از ناقه ، افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی؟ ، از ما تو جدا بودی
دخترم!
آن دم که تو از ناقه ، افتادی و غش کردی
بر رأس سنان بودم ، کِی از تو جدا بودم؟!
منو ببخشید ...
بابا ...
آن دم که مرا ظالم ، اظهار کنیزی کرد...
یه وقت یکی غیر از یزید حرف زد... بلند شد یه نگاهی به دختر امام حسین کرد:
گفت: "یا یزید هَبْ لي هذه الجارِیة"
اگر این کنیزک رو به من ببخشی چقدر خوب میشه...
آن دم که مرا ظالم، اظهار کنیزی کرد...
بابا تو کجا بودی؟ از ما تو جدا بودی
دخترم ...عزیزم ... پاره تنم ...
آن دم که تو را ظالم اظهار کنیزی کرد
در تشت طلا بودم...
حسین.....*
روضه میخواند از آن نی، آه آه، آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته
این سر اینجا ، چند فرسخ آن طرفتر پیکری
غرقه در خون در میان بوریائی سوخته
اگه زمزمه کنی برای حال خودت خوبه .... اگه بگم دست من نبود باورت نمیشه چه کنم ....
دل هم پاشید چون اوراق مقتل، گوئیا
نسخه ای خطی زِ داغ ماجرایی سوخته
بریم کربلا
*حسین جان....حسین جان....*
من نمیدونم شما به شب هشتم میرسید یا نه ... من نمیدونم شب هشتم هستی روضه پیغمبر بشنوی یا نه ... اگه نبودی ما یادت میکنیم ... خدا رحمتت کنه ... من این یه بیت رو میخونم الان بشنو ...
تکه تکه در عبا آئینه روی نبی
*جوونا بیایید علیرو جمع کنید...*
تکه تکه در عبا آیینه روی نبی
آیهی تطهیر میخواند کَسائی سوخته
*ولدی علی...ولدی علی...بُنَیَّ قتلوک...*
دختری چیدهست یک دامن گل از یک بوته خار
گل به گل دامانش آتش، دست و پایی سوخته
*عمه یه کاری برام بکن ؛ دارم میسوزم...*
بر لبانم آتشی از دل زبانه میکشد
آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته
*شب اصحاب رسید...
میخوایم بریم در خونه توبهکار کربلا...
از اینجا دیگه اصلا باید مثل شمع بسوزیم...
اینجا به بعد ماجرا مال بیچاره هاست...
مال گنهکاراست...
مال سرافکنده هاست...
مال خجالت زده هاست ...
شما خیلیاتون خوبید...
اگه خودت هم همچین حسی به خودت داری پاشو برو... هر چی آواره هست بمونه...
هرچی گرفتار هست بمونه
هر چی بیچاره هست بمونه...
میخوام از زبون حر روضه بخونم...اولش باید اسم امام حسین رو ببریم...همه ده مرتبه صدا بزنند یا حسین...*
شاعر: محمد مهدی سیار
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
babolharam motiee.mp3
3.88M
⇦🕊*#قسمت_اول _روضه و توسل جانسوز _ شبِ چهارم محرم 95 _روضۀ اصحابِ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_دوم _روضه و توسل جانسوز _ شبِ چهارم محرم 95 _روضۀ اصحابِ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
آه، سرمرو بالا نمیگیرم
که سرشکسته ام حسین جان
به روم نیاوردی که آبو
روی تو بسته ام حسین جان
اسارتمرو ، به روم نیاری
میاد به یاریِ تو آزاده سواری
تنم میلرزه، ولی میدونم
دستمو میگیری و تنهام نمیذاری۲
*دیدند رفت یه کنار ایستاد داره میلرزه... مهاجر اومد گفت: حُر! چه وضعیه؟! تو سردار سپاه کوفه ای؛
فرمود:"والله اُخَیِّرُ نَفسي بَینَ الجَنَّةِ و النّٰار"
امشب شب ماست؛امشب نوبت ماست؛امشب نوبت اوناییه که حرمت شکنی کردند؛آبروبری کردند؛امشب اومدن سرشون پائینه ... خدایا ... مردم هرچی میگن بگن ... برای خودشون میگن ، تو که منو میشناسی ... خدایا یه کارائیه بین خودم و خودت...هیچ کسی نمیدونه...
(آه ، به من پناه بده حسین جان...)
*پناه میخوای یا نه؟!
اگه میخوای بگو... به آقات بگو ... نمیخواد داد بزنی ... هرجور عشقته بگو ...
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
گوشه ای از کربلا ، جا و مکانم بده...
منو دور ننداز... شاید یه روزی به دردت خوردم... شاید یه روزی تونستی رو من حساب کنی...*
( آه، به من پناه بده حسین جان...)
آه ، تو نوری و من ظلماتم
*اشکال نداره ما هم بگیم امشب به آقامون... مگه غیر از اینه؟! ...
راوی میگه وقتی آمد تصمیمش رو گرفت...
"و ضَرَبَ فَرَسَهُ قاصِداً نَحوَالحُسَین"... یه نهیبی به اسبش زد
"و یَدُهُ عَلیٰ رَأسِه" ... دستاشو رو سرش گذاشت
"و قَلَبَ تُرسَه"... سپرش رو واژگون کرد
شروع کرد مناجات کردن
گفت:
« اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَتُبْ عَلَیَّ ... خدایا من به تو روی آوردم ، توبه منو قبول کن ...
فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِیِّک ... خدایا من دل دوستان تو رو لرزوندم ... دل این دختربچه ها رو لرزوندم...
اومد مقابل امام حسین، گفت:آقا من همونیم که اون کارو کردم، همونیم که امروز تو رو مجبور کردم به اینجا برسی؛توبه من قبول میشه یا نه؟
"هَلْ تَریٰ لي مِن تَوبَة؟!"
آقا فرمود:"إِرفَع رأسَکَ یا شَیخ"
پیرمرد سرت رو بلند کن... چیزی نشده ...
من امشب میخوام بگم آقا!
تو منو میشناسی؛خودمم،خودم رو میشناسم...اگه امشب اون صدای زیبای تو رو بشنوم که بگی جوون سرت رو بلند کن! اشکال نداره،دوباره شروع کن....*
به این میگن گریهی بزمی ... به این میگن سوختن ... أبکي عَلیٰ نَفسي... به این میگن گریهی بر خویشتن ...
آه،تو نوری و من ظلماتم
مرده منم ، تویی حیاتم
از این به بعد حُرّ حسینم
تا دم جون دادن باهاتم
*حالا آقا جواب میده...*
به غربت من، خوش اومدی حُر
تویی تو آزادهی دنیا و قیامت
*من امروز نگاه کردم،دیدم آقا این جمله رو دوبار به حُر فرموده؛آخه آقا بین راه حرفی فرموده؛من میگم آقا حُر رو یاد اصل و نسبش و اون مادر خوبش انداخته بود...
وقتی آقا میخواست بره،گفت:نمیذارم.
آقا فرمود:"ثَکَلَتکَ اُمُّک؛ما تُریدُ مِنّي؟" ... مادرت به عزات بشینه...
یه نگاهی کرد،گفت:حسین! اگر از عرب هر کسی این جور اسم مادرم رو میبرد من جوابش رو میدادم،اما چه کنم مادرت زهراست...
آقا اینجا که آمد سرش پایین بود، فرمود:"أنتَ الحُرُّ کَما سَمَّتکَ اُمُّک"... مادرت عجب اسم خوبی برات گذاشت ... "حٌرٌّ فیي الدُنیا و حُرٌّ في الآخرة"...
یه جاییم اون موقعی که حر روی زمین افتاد؛ راوی میگه هنوز رمقی در بدنش بود؛اصحاب آمدند حر رو آوردن جلوی آقا گذاشتند...
"و یَمْسَهُ التُّرابَ عَن وَجهِه" ... شروع کرد خاک ها رو از صورتش پاک کردن؛ دوباره فرمود: "انت الحُرُّ کما سَمَّتکَ امُّک..."*
به غربت من، خوش اومدی حُر
تویی تو آزادهی دنیا و قیامت
بگیر دوباره، سرت رو بالا
تو مهمون خدا شدی ، سرت سلامت۲
(آه، به من پناه بده حسین جان...)
♢●از دقیقه ۱۰:۵۵ در پست بعد●♢
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_پایانی _روضه و توسل جانسوز _ شبِ چهارم محرم 95 _روضۀ اصحابِ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج میثم مطیعی*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
*مولای من قربونت برم...من امشب با امید اومدم اینجا...فدات بشم اگه من امشب دست خالی برگردم برا خودت بد میشه...من که چیزی برای از دست دادن ندارم...
آه ... به من پناه بده حسین جان....*
آه اومدم ای عزیز زهرا
با یارای تو همقسم شم
شرمندم از بچه های تو
بذار مدافع حرم شم
* خوارزمی نوشته:امام حسین آمد مقابل لشگر ایستاد؛صدای غریبی بلند کرد...
"أماٰ مِن مُغیثٍ یُغیثُنا لِوَجهِ اللّٰه؟" ... آیا یه یاوری هست به خاطر رضای خدا ما رو یاری بده؟
"أماٰ مِن ذابٍ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللّٰه؟"
این دقیقا معناش مدافع حرمه...
آیا مدافعی نیست که از حرم پیامبر خدا دفاع کنه؟
راوی میگه... " فَلَمّاٰ سَمِعَ الحُرُّبنُ یزید هٰذاالکَلام..."... وقتی این فرمایش آقا رو حربن یزید شنید...
«إضطَرَبَ قَلبُهُ و دَمَعَت عیناه» ... قلبش آشوب شد و اشکش روانه شد.
"فَخَرَجَ باکِیاً مُتَضَرِّعا..."
توبه کارا ، حالیا از نو عمل آغاز کن...
من که بهت شک ندارم... من شک ندارم امشب همه ما رو به احترام این آقا میبخشی...
یا الله!
دهه ی محرم داره سپری میشه،من نگرانم...امشب شب سوختن ماست...
یاالله! اگر امشب یه فکری به حال ما نکنی...ما فرداشب،شب پنجم عازم گودی قتلگاهیم....*
آه اومدم ای عزیز زهرا
با یارای تو همقسم شم
شرمندم از بچه های تو
بذار مدافع حرم شم
شفاعتم کن، میخوام شهید شم
(* تو ام امشب اینو به آقا بگو...*)
شفاعتم کن، میخوام شهید شم
توبمو رد نکن نذار که ناامیدشم
میخوام بجنگم، کنار جُونت(غلام سیاه امام حسین)
روسیاهم ولی بذار که روسفید شم
(آه، حسین حسین عزیز زهرا ...)
شاعر: میلاد عرفان پور
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir