eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● روایتِ از امیرالمؤمنین، حضرت تو مسجد می نشست... بعد از این وقایا.... می فرمود: "اَوَ تَضرِبُ الزَهراء نَهرا " تو روز روشن جلو چشمم فاطمه رو زدند..."اَوَ تضرِبُ الزَهراء نَهرا وَ یَوخَذُ مِنّا حَقُّنا قَهرا وَ جَبرا..."به زور و جبر حق ما رو گرفتن... "وَ لا نَصیرا وَ لا مُجیرا" یه کی نبود کمکمون کنه... یه نفر نبود کمک کنه، همه همدست شده بودن... انگار می خواستن تو یه ثوابی شریک بشن... آمار بالاتر از چهل نفره ...هر کی میرسید یه ضربه ای میزد...آنقدر این مصیبت بزرگه حضرت می فرماید:"وَ لَیتَ اِبنُ ابیطالب ماتَ قبلَ یومِ ..."ای کاش علی قبل این روز می مُرد... نمی دیدم پشتِ در فاطمه ام زمین خورده... عمق روضه رو اگر بخوای بفهمی ، بین در و دیوار عمق روضه اینِ : در شکست یه عده اومدن تو خونه.. اما وقتی مولا داشت میرفت عباش رو در آورد ..رو فاطمه اش انداخت... من اشاره کردم اهل روضه بگیرن ...* صد نفر همسر من را وسط شهر زدند *فاطمه همون فاطمه ای است که وقتی مرد نابینا وارد خونه شد حجاب کرد ... پیغمبر فرمودند: زهراجان! او که نمی بینه، فرمود: من که او رو می بینم... حالا این فاطمه بین در و دیوارِ ...* هُرم آتش به پر و بال کبوتر خورده چنگ ابلیس به آیینه ی کوثر خورده خبر از شانه ی سنگیِ هُبَل بی پروا ست به پر اطلسیِ یاس معطر خورده ماه در هاله ای از دود گرفتار شده تیر غم بر دل محبوبه ی داور خورده بی تعادل شده و کَنده شد از جا افتاد از سر غیظ لگد بسکه بر در این در خورده *فاطمه اومد پشت در ... پشت در بود در کنده شد... بعد نوشتن که چهل نفر وارد این خونه شدن...* چهل نفر رد شده باشند اگر از روی در دَر، چهل مرتبه بر صورت مادر خورده وآی مادر مادر مادر ..... هر کجا بیشترین زخم و ورم را برداشت بیشتر بوسه ی لبهای پیمبر خورده من بمیرم مُهر شلاق مغیره است که پای سند چشمِ از خون ترِ صدیقه ی اطهر خورده *این یک بیت رو هم فقط برا امام حسن می خونم...* با غلافش وسط معرکه قُنفذ لج کرد دید خیلی به غرور پسرش بَر خورده *یابن الحسن! دارم از این روزای مادرت میگم ... * نفسِ دیر به دیرش که می آمد انگار از بدِ حادثه زخمِ سَرِ خنجر خورده قفس سینه به گودال یکی شد با پا از چهل مرد ز بس ضربه به پیکر خورده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze.mp3
5.4M
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اولین بود، که با جان‌خودش از حمایت کرد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
سوم روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پشت خونه هیزمِ آتیش میون دست مردمِ صدای ناله های مادرم میون این سر و صدا گُمِ پشت خونه ی امام چرا شده دوباره ازدهام؟ صدای التماس فاطمه است میگه چی شد سفارش بابام؟ چقدر نفس نفس می زد تا دیگه قامتش تا شد بمیرم آخرش در با لگد واشد بین شعله ها زدن عزیز حیدر رو چرا زدن اگه زدن یکی بگه چرا؟ جلوی چشم مرتضی زدن توی کوچه ها زدن چه وحشیانه بی هوا زدن گناهِ مادرم مگه چی بود؟ چهل نفر با هم چرا زدن؟ میون یک مُشت نامرد میگن که مادر افتاد به کی بِگم این غم رو مادرم با سَر افتاد وای مادرم بمیرم برات.... *بین در و دیوار هم پهلوش رو شکستند ... هم بچه اش کشته شده ... اما تا چشمش رو باز کرد... سراغ مولا رو گرفت، گفتند: بی بی جان! دارن تو کوچه می برنش ... همه ی دردایِ خودش یادش رفت دوید میون کوچه... نگاه کرد ، یه جا نوشتند: لباس های امیرالمؤمنین رو دور مولا پیچیده بودند می کشیدن... یه جا نوشتند: با بی ادبی توهین می کردند مولا رو می کشیدند... یه عده ایستاده بودند، مولا کمک می خواست همه نگاه می کردند.... انگار سالها گذشته از سفارش پیغمبر... فقط یه یهودی تو این شهر بلند شد ...تا این منظره رو دید گفت؛ "اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اَلله وَ اَنَّ مُحَمَّدا رسول‌ُالله" گفتن: تو توی زمان پیغمبر ایمان نیاوردی این همه گذشته چی شده ایمان آوُردی؟ گفت: آره اما امروز حقیقت دین رو دیدم..... من خودم با چشمایِ خودم دیدم این آقا دَرِ قلعه ی خیبر رو یه تنه کند و رو دست گرفت، سپاه اسلام از رویِ این در رد شدند... اما امروز می بینم خودش راضی شده شما روباه صفت ها دستاش رو ببندید... بی بی نگاه کرد دید دارن علی رو می برن اومد کمربند مولا رو گرفت .... نه یه نفر ، نه دو نفر، هر کی رسید میزد تا این دست رو از دامن علی کوتاه کنه ... اینجا هم بی بی از هوش رفت ..چمش رو باز کرد، گفتن: مولا رو بردن مسجد... اومد دید نانجیب شمشیر رویِ سر علی گرفته ... فرمود: دورِ پسر عموم رو خالی کنید نا نجیب ها ... تو رو به ما چه کار ؟ تو کجا و علی کجا؟ شمشیر رو سر علی گرفتی؟ اگه شمشیر رو بر نداری الان کنار قبر بابام میرم .. دستار از روی سر برمی دارم .. موهام رو پریشون می کنم نفرینتون می کنم ... مولا سریع سلمان رو صدا زد، سلمان میگه امیرالمؤمنین فرمود: زود باش، فاطمه دست به دعا و نفرین برداره مدینه زیر و رو میشه ... آی قربون این علی برم چقدر مهربونِ، زیر شمشیر دشمنِ اما نمیخواد مردم آسيب ببینن ... فرمود: برو به فاطمه بگو دست نگه دار... سلمان میگه وقتی گفتم، بی بی فرمود: کنار برو سلمان مگه نمی بینی میخوان علی رو گردن بزنن؟ گفتم امر خود مولاست ... عرضه داشت اگه مولا میگه روی چشمم اما من جلو درِ مسجد می ایستم ، تا علی نیاد بر نمی گردم .. چه جور وقتی مولا اومد دست مولا رو گرفته بود ...هی می گفت: "نَفسی لَکَ الفِدا یا اباالحَسن ...."جونم فدات... اما می خوام بگم بی بی جان! یه شمشیر برهنه دیدی اینطور بی قرار شدی ... فرمودید : نفرین می کنم، الهی بمیرم برا اون ساعتی که دخترت اومد بالای گودال ...نگاه کرد "عِدَةٌ بِسّیوف..." یه عده شمشیر ، یه عده نیزه... "وَ عِدّةٌ بِالحِجاره ..." یه عده دارن با سنگ می زنن، صدا زد : "یَومٌ عَلَی صَدرِ المُصطفی وَ یَومٌ عَلی وَجهِ الثری..." حسین ..... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh.mp3
4.8M
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اولین بود، که با جان‌خودش از حمایت کرد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•امشب که ناله از لبت.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر بعد از سه ماه که تبت افتاده رو مگیر دیدار تو اگرچه غم انگیز می‌ شود بعد از سه ماه قسمت من نیز می‌ شود درد عیال دارم و پیرم نموده‌ اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌ اند این آشیانه داغ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت که خانُم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه‌ ی ما رنگ و بو گرفت گفتم که کار کَم بکن اینجا عزیز من ممنونِ نانِ تازه ام اما عزیز من نان را بدون قُوَّت بازو نمی‌ پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌ پزند این خانه مدتی ست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌ کنیم که نانی، کمی بخور ای پلک نیمه باز تکانی، کمی بخور رَدِّ تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرت آغوش می‌ خورد این سینه‌ ی شکسته، بمان، جوش می‌ خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌ رود؟ این شانه‌ ات چه دیده چرا جا نمی‌ رود؟ چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود *همه حرف من همین یه خطِ، شب شهادت، ازهمه هم عذرمیخوام ...* یادم نرفته تا دَرِ خانه تو را زدند یادم نرفته با دَرِ خانه تو را زدند چشم علی شکستن اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امشب چقدر پیش حسن سوخت دخترت امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت گفتی وصیتتِ دو سه بوسه به حنجر است گفتی لباس محسن تو قد اصغر است حسن لطفی *چقدر امام زمان امشب گریه میکنه، یابن الحسن! خیلی از این جماعتي كه اینجا هستن، تو این ایام داغ دیدن ،پدر ازدست دادن، مادر از دست دادن ،عزیز از دست دادن،ختمی نگرفتن، جلسه ای نگرفتن ،اگه دور قبرم جمع شدن چند نفری جمع شدن ، ولی فاطمیه که شد گفتن ماباید بریم مجلس مادرمون فاطمه... شیخ صدوق نقل میکنه: اون شاگرد امام صادق، چند وقت نیومده بود، پیداش نبود، اومد تو مسجد ، آقا فرمود: کجایی پیدات نیست؟ گفت: آقا! ببخشید یه چند روزی خدا بهم اولاد داده توي خونه بودم... آقاخوشحال شد، فرمود: چی بهت خدا داده؟ گفت: آقا! خدا بهم دختر داده...آقا امام صادق فرمودند: اسمش رو چی گذاشتی؟ گفت: آقا! شما اجازه بدین اسمش رو فاطمه گذاشتم... يه وقت دیدن آقا شروع کرد گریه کردن، آقا چرا گریه میکنید؟ گفت: یادِ مادرم اُفتادم، حالا كه اسمش رو فاطمه گذاشتی كارِت سخته شده، گفت: چرا آقاجان؟ آقاا فرمودند: نکنه بلند صداش بزنی، نکنه یه وقت سیلی بهش بزنی!..... چه کردن با این خانم؟ چه کردن که امروز هرکاری میکرد دستش رو میآوُرد بالا موهای زینب رو شونه کنه هی دست می‌افتاد* دعایی زیرلب دارم شبانه تو آمین گوی ای ماهِ یگانه الهی هیچ مظلومی نبیند عزیزش رابه زیر تازیانه * میگه: وقتی دیدم خانُم شروع کرد خونه رو جارو زدن، انگار بچه ها نذر کرده بودن برن کنار قبر پیامبر، لذا از خونه بیرون رفتن، امیرالمؤمنین مسجدِ، اسما میگه خانم صِدام زد، فرمود: من میرم میان حجره، بعد از لحظاتی صِدام بزن، اگه جوابت رو ندادم ،بدون از این دنیا رفتم، علی رو خبرکن... میگه دیدم بی بی وارد حجره شد، دقایقی بعد صدا زدم: یا بنت رسول‌الله!یا زوجة امیرالمؤمنین! یا اُم الحسنِ و الحسین! جوابی نشنیدم، یه وقت درِ خونه به صدا اومد، در رو باز کردم، دیدم حسن و حسین، چشما کاسه ي خون، صدازدن: "َ این اُماه "؟" مادرِ ما کجاست ؟ دیدم الان بگم مادرتون جان داده ،بچه ها هم جان میدن، گفتم: سفره پهن کردم بیایيد، یه نگاه کردن، اَسما! کِی بدون مادر سَرِ سفره نشستیم، من رو کنار زدن دَرِ حجره رو بازکردن، حسن خودش رو روي سینه مادر انداخت، حسین صورت کف پای مادر گذاشت، هی صدامیزنه مادربا من حرف بزن.... اینجا اباعبدالله صورت کف پای مادر گذاشت، یه ساعتی هم رسید كربلا، همین صورت زیر چکمه....* الشِّمر الجالسٌ عَلَی ، نفسِ مادرش گرفت سر را برید و روبروی خواهرش گرفت حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•امشب که ناله از لبت.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هرکی توي این عالم زمین میخوره صدامیزنه: یاعلی!....میان مسجد نشسته بود، حسن و حسین وارد شدن، سلمان میگه هنوز حرفی نزده، آقا تا چشمش افتاد به بچه ها، روی پا ایستاد، یه نگاه کرد، امام مجتبی فرمود: بابا! مادر میان حجره است... مرد معمولا اگه زمین بخوره با زانو زمین میخوره اما سلمان میگه دیدم اقا از پشت زمین افتاد، هی خاکِ مسجد رو به سر میریزه، امیرالمؤمنینی که کسی تا حالا ندیده پاهاش بلرزه، راهی نبود ازمسجد تا خانه، سلمان میگه: میدوید و هی به زمین می افتاد...خودش رو رسوند کنارِ بدن، چند ماهه صورت رو ندیده، یه وقت پارچه ي سفید رو کنار زد:"الله اكبر" چرا صورتت کبوده ؟...* ممنونم اگر نروی میمیرم اگربروی زهرا تو پناه منی گرمی ده آهه منی *داره علی جون میده، هی صدا میزنه: "کَلِّمینی" بامن حرف بزن، جوابِ علی رو بده، اشک ها روي صورت علی میریزه، یه وقت دید دستِ شکسته بالا اومد، اشکای امیرالمؤمنین رو پاک کرد"اِبکنی یا ابالحسن!" گریه کن "وَابکِ لِلیَتاما" برا يتيمام گريه كن...شروع کرد وداع کردن، علی جان برام قرآن بخون، یه وصیت دارم شبا کنار سر حسینم آب بذار، بچه ام نیمه دل شب بیدار میشه تشنه نمونه... بي بي جان! کجا بودی کربلا؟ صورتِ راست و روی خاک گذاشته بود، لباش مثل چوب خشک بهم میخورد، یه حرام زاده آب مقابلش روی زمین میریخت، صدا میزد: حسین از این آب حيوان هاي بیابان میخورن اما به تو نميديم...* بگو چه کارکنم آب راصدا نزنید بگو چه کارکنم تاکه دست و پا نزنی *تا نفس داری شب شهادتی، به اون ساعتی که هر ضربه ای میزد یه مادری بین گودال صدامیزد: "بُنیَّ"...ناله بزن: حسين!...* صنوبري خمیده خدانگهدارت خوشی زعمر ندیده خدانگهدارت قرار بعدی ما عصر روزِ عاشورا کنارِ رأس بریده خدانگهدارت حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5888475419232964545.mp3
7.75M
|⇦•امشب که ناله از لبت.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● سکوت کردیم، فکر کردی چیزی نداریم بگیم! آقاجانمون گفته مراعات کنیم،‌ والّا حرف زیاده ..! شما دیگه از اصل و نسب نگو ..🤢 & & (مادر) & (دختر) 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•تو اين شبا بيشتر.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تو اين شبا بيشتر بدونيد قدرِ مادر رو اوني كه زنده است مادرش، خوشبختِ خوشبختِ چشم و چراغ خونه هامون، مادرامونن باور كنيد بي مادري سختِ روضه همين حرفايِ ساده است روضه هميناست كه مي دوني فكر كن چي ميشه كه يه مادر از دنيا ميره تو جَوُوني از قصۀ ديوار و در ميسوزه قلبامون اون ماجرا كه خط به خطش تويِ تاريخِ سر بسته ميگم چي شد اونجا پهلويِ زهرا اين داغ كُلش گردنِ ميخِ اينقدر بدونيد ميخِ ساده فرق داره با ميخي كه داغِ اونقدر بدونيد داغِ محسن از ضربۀ اين اتفاقِ *خدا! محسنم رو كشتن، بچه ام رو كشتن، عزيزم رو كشتن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-banifatemeh-roze.mp3
1.51M
|⇦•تو اين شبا بيشتر.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پیامبر در ؛ را بالا برد که رو شود 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● * امشب هر جوري بود اومديم روضه، گفتيم دلمون تنگ شده، نكنه بميريم ما برا بي بي خوب گريه نكرده باشيم، بچه وقتي كارد به استخونش ميرسه، ميگه: يه راه دارم، پناه مي برم به مادر، مادر برامون دعا ميكنه...امشب مادر برامون دعا كنه خوب گريه كنيم براش.. زنها وقتي به مردشون حمله ور ميشن خودشون ميان جلو، ميگن: شايد حيا كنن... اما مدينه نانجيبا حيا نداشتن، تا وارد مسجد شد بي بي، ديد نامرد شمشير بالاي سَرِ علي گرفته، گفت: مگه من مُردم؟ شمشير رو از رويِ سَرِ مولا كنار بزن، مگر نه نفرين ميكنم... شيخ عباس قمي نوشته: ستون هاي مسجد به لرزه افتاد، هنوز بي بي نفرين نكرده، فرمود: موهام رو پريشان ميكنم بالا قبرِ بابام، همه ترسيدن...آقارو از چنگِ اين همه گرگ نجات داد، فاطمه برگشت خونه، برا علي سخت تر از اين شايد نبوده، با خودش ميگفت: چطور برم خونه؟ خانومي كه از گُل بهش نازك تر نمي گفتم، خانومي كه وقتي باباش مي رسيد دستش رو مي بوسيد... هي با خودش ميگفت: خدا چطور برم خونه؟ خانومم جلوم سيلي خورده... همين حال و اوضاع رو اربابِ ما كربلا داشت، وقتي حرمله تير به گلويِ علي اصغر زد، هي مي رفت سمت خيمه بر مي گشت، اي خدا! جوابِ مادرش رو چي بدم؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-banifatemeh-roze2.mp3
1.57M
|⇦• / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نقطۀ اتصالی است برای آنهایی که پیش رفته‌اند تا برگردند و برای آنها که جامانده‌اند تا برسند 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بازوش سِرِّ قُوَّت.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بازوش سِرِّ قُوَّت بازوی مرتضی است اما غلاف در پی افشای راز بود حبل المتین شده است گرفتارِ ریسمان مضطر شده آنکه خودش چاره ساز بود *علي رو دارن مي برن، محسنش رو كشتن، بازوش ضربه ديده، صورت ورم كرده، خودش رو رسوند وسطِ كوچه، اين حرفِ من رو علما بيشتر مي دونن، خيلي بده يه بزرگي رو بي عمامه بيارن بيرون، يا پا برهنه باشه، زهرا وسطِ جمعيت يه نگاه كرد، گفت: مگه من مُردم آقام رو بي عمامه آوُرديد، رهاش كنيد، ديد چهل نفر با پُر رويي دارن علي رو ميكِشن، لابه لاي اون جمعيت، اون نامرد ميگه: ببريدش... زهرا اومد نزديكِ علي شد، تا اومد دستش رو بالا بياره، ديد توان نداره، اما همه ي قدرتش رو جمع كرد، كمر بندِ علي رو گرفت، چهل نفر يك طرف،زهرا يه طرف، چنان كشيد چهل نفر رويِ زمين افتادن، نانجيب تا ديد اينجور شكست خورده از فاطمه، سريع غلامش رو صدا زد، چه كنم امير؟ گفت: دستش رو كوتاه كن...بعضي ها ميگن: خودش جلو اومد از غلامش شلاق رو گرفت، اينقدر به بازويِ زهرا زد... مادر!مادر!...* "مي زد مرا مغيره و يك تن به او نگفت زن را كسي مقابل شوهر نمي زند" حبل المتین شده است گرفتارِ ریسمان مضطر شده آنکه خودش چاره ساز بود گفتند زخم پهلوی او بسته شد نشد حتی زمان غسل هم این روضه باز بود آری مزار گمشده ی بی نشان او بي انتها ترین غزل اعتراض شد آخر جَهاز فاطمه بر دخترش رسید وقتی سوار بر شتر بی جهاز شد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-banifatemeh-roze3.mp3
2.81M
|⇦•بازوش سِرِّ قُوَّت.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن‌لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ(مائده/۶۷) فقط حیدر امیرالمومنین است... این را از فهمیدم! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من از خاکِ پای تو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● من از خاکِ پای تو سر بر ندارم مگر لحظه ای که دگر سر ندارم مگیر از سرم سایه ی چادرت را پناهی از این خیمه بهتر ندارم بگیر از سر لطف، جانِ مرا هم ببخشا اگر جانِ دیگر ندارم بخوانم به فرزندیت که امیدی به غیر از دعاهای مادر ندارم تو محشر به پا میکنی در قیامت چنان که حراسی ز محشر ندارم به داغِ تو خون گریه کردم هنوزم خبر از دلِ خونِ حیدر ندارم سرودم ز داغِ تو چاره ای جز نوشتن ز دیوار و از در ندارم شنیدم دست تو از کار افتاد اگر چه درست است باور ندارم *آدم وقتي يه اتفاقي برا مادرش مي افته نميخواد باور كنه و قبول كنه، اما واقعيت اينه، اينقدر ضربه به بازوي مادر زدن، كه امام صادق مي فرمايند: علتِ شهادتِ مادرِ ما از اون ضربه هاي غلافِ قنفذِ... اما ما تو رؤياهامون به خودمون ميگيم: مادرمون سن و سالي ازش گذشت، بچه هاش رو سر و ساموني داد از دنيا رفت، اما نه والله، در سن هجده سالگي در بينِ در و ديوار، يه كاري كردن زهرا شب و روز گريه مي كرد...* قامت خميده بود ولي سر فراز بود زهرا ميانِ آتش و دود در نماز بود در را شكست، آنكه نفهميده بود كه حتي به رويِ او دَرِ اين خانه باز بود از فضةُ خذينيِ او اينقدر بدان وضعي درست شد كه به يك زن نياز بود *نانجيب برا معاويه نامه نوشت: صدا نفس هاي فاطمه رو هم ميشنيدم، اما يادِ كينه اي كه از علي داشتم افتادم، هر چي قدرت داشتم تويِ پاهام جمع كردم،يه لگدي به درِ نيم سوخته زدم، صدايِ فاطمه بالا اومد... يه لشكر منتظر بودن زمين خوردنِ علي رو ببينن، تا حالا هيچكي شكستِ علي رو نديده، هميشه وقتي علي حركت مي كرد به سمتِ لشكرِ دشمن، لبخند رو لباي پيغمبر مي اومد، آي مَردم! بعد از حادثه ي در و ديوار، همه زمين خوردنِ علي رو ديدن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-banifatemeh-roze4.mp3
4.07M
|⇦•من از خاکِ پای تو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَيْرِكُمْ ... آنها که تو را دوست ندارند در عالَمِ خود بی خبران اند... ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•| |• 🌐 متون روضه اجرا شده مداحان مشهور کشور در فاطمیه سال ۱۳۹۹ ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌ علیها هم اکنون در سایتِ بابُ الحَرَم در حال بارگذاری می باشد : https://babolharam.net/posts/fatemeh/matne-rouzeh-fatemeh 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•مرا ببین و برای سفر شتاب.. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مرا ببین و برای سفر شتاب مکن بیا و بر سر من خانه را خراب مکن تمام حرف دلت را غروب با من گفت و شرح سرخیِ خود را چه خوب با من گفت حضور سبز و پر احساسِ زندگانیِ من مدار چرخشِ دستاسِ زندگانیِ من *رفتی علی رو تنها گذاشتی...* پس از تو ثانیه هایم به چنگِ دستاس است وَ دانه های دلم زیر سنگِ دستاس است *تو که خبر داری...* غریب و بی کس و مظلوم ودلشکسته،علی هنوز هم به شفایت امید بسته،علی فقط تویی که ز تنهایی ام خبر داری دلم به همرَهِ تو رفت،همسفر داری مگر ز داغِ پیمبر چقدر می گُذَرد که باغِ سبزِ تو را این شبِ خزان ببرد *تو هنوز از مصیبت فارغ نشده بودی... زهرای من! رسم همه عالم اینه: اگه کسی عزیز از دست بده همه دورش رو می گیرن... تنهاش نمیگذارن...چرا تنها موندی؟چرا مریض شدی؟چرا دستمال به سر می بندی؟جواب این سوال ها رو کی میده؟! * مگر قرار نشد غمگسارِ من باشی میان معرکه ها ذوالفقارِ من باشی مگر نه قبلِ ورودم قیام می کردی وَ گاه پیشتر از من سلام می کردی زِ جای خیز ،جواب سلام می خواهم نگاه نیمه تمامت، تمام می خواهم *چرا چشمات نیمه بازه زهرای من، چشمات رو به روی علی باز کن...* نگاه بی رمق و ،دست بی رمق، آری شباهتی چه صمیمانه با شفق داری علی که جز دَرِ خیبر میانِ مشت نداشت به معرکه زِرِهش هیچ گاه پشت نداشت ببین که در دلِ او از غمت چه رخ داده به زانوانِ علی،سخت،لرزه افتاده... *وقتی زهرا رو دفن کرد؛شیخ مفید در امالی نوشته:"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبر..."بالای قبر حبیبش ایستاد دستاش رو به هم زد..."هاج به الحُزن..."غم و اندوه به دل علی هجوم آورد..."وَ اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..‌."شروع کرد، های های گریه کردن...بیا ببین...* به زانوانِ علی،سخت،لرزه افتاده... کسی ندیده علی را که در خروش رود وَ یا در وسط مسجدالنبی ز هوش رود... طیِ حوادثِ دوران علی هراسان نیست ولی تصور داغ تو نیز آسان نیست... تو روز آخر خود نیز کار می کردی *تو خانه داری رو برای خودت افتخار می دونستی...تو به عالم یاد دادی زنی که خانه داره،انسان تحویلِ جامعه میده...انسان تربیت می کنه...* تو روز آخر خود نیز کار می کردی به کار منزل خود افتخار می کردی تنور خانه ی تو گرمِ پختن نان بود چقدر جانِ تو دلواپسِ یتیمان بود * " اِبکِ لی یا ابالحسن وابکِ لِلیَتامی..." علی برای من گریه کن...برای یتیمام گریه کن"وَلا تَنسَ قَتیلِ العِدا بطفِّ العراقی...." علی جان مراقب حسین من باش..‌* ببین که بی تو در این کودکان توانی نیست کنار سفره ی نان، اشتهای نانی نیست به کودکان یتیم،حرفِ مادرانه بزن بیا به گیسویِ دختر،دوباره شانه بزن *شاید شب ها به هزار زحمت بچه ها رو می خوابوند...بچه هاش با گریه می خوابیدند...اشتهای غذا نداشتند...همچین که مطمئن میشد بچه هاش خوابیدن،بلند میشد...می رفت کنار قبر زهرای خودش... اما بمیرم شاید وقتی برمیگشت می دید بچه هاش بیدار شدند...هر کدوم یه گوشه خونه نشستند...سر به زانو گذاشتند....* "این کودکت چه دیده که هی زار می زند هی دست مشت کرده به دیوار می زند..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● برای زینبِ خود چاره کن که دلخسته است که دختر است و به مادر همیشه وابسته است که دختر است و شبِ خویش را سحر نکند اگر که چادر مادر دمی به سر نکند تو ای صبور،که ایثار را به پا کردی و اول از همه همسایه را دعا کردی *چه همسایه هایی داریم....هم دعاشون کردی... هم دَرِ خونۀ ما رو شلوغ کردند... هم هیزم آوردند...عجب همسایه هایی داریم...زن هاشون میان کنار بسترت گریه می کنند...لب هاشون رو می گزند...پشت دست می زنند...اما مرداشون با تو چه کردند....* نگویمت به منِ خسته اعتنایی کن زِ جای خیز،به همسایه ها دعایی کن مرو که موج نیازم به راه می افتد پس از تو یوسفِ اشکم به چاه می افتد مرو که چینیِ این دل شکسته تر نشود غریبِ خسته از این شهر،خسته تر نشود *زهرای من تو بری جواب سلام علی رو هم نمیدن...تو بری،علی از همیشه تنهاتر میشه...* هنوز نالۀ جان کاه تو به پشت در است دلم از آتشِ آن روزِ خصم،شعله ور است منم ز رویِ تو شرمنده چون در آتش و دود تو سوختی و علی دید و باز صبر نمود تو سوختی و علی سوخت با تمام وجود که کاش راهِ گریزی میان آتش بود که کاش مرغ دلی ناله در قفس نزند زنی میانه ی آتش، نفس نفس نزند... *اتفاق اونقدر مهیب بود که زهرا صدا زد: "یا اَبَتاه! هکَذا یُفعَلُ لِابنَتِک..‌"بابا بیا ببین با دخترت چه می کنند...یک نفر دیگه رو هم صدا زد ولی علی رو صدا نزد...صدا زد:"یا فضة فَاِلَیکِ فَخُذینی ..."فضه بیا به دادم برس..."واللهِ قَد قُتِلَ ما فی اَحشائی..."محسنمُ کشتن...* که کاش مرغ دلی ناله در قفس نزند زنی میانه آتش نفس نفس نزند که کاش شعله نیفتد به باغِ پیرُهنش بعید نیست که تاول زند تمام تنش سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود نگاه من که همیشه به خاکِ چادر بود گره به مشت تو را می زدند و من دیدم به قصد کشت تو را می زدند و من دیدم چنان زدند که در آسمان طنین افتاد که گوشوار افتاد و روی زمین افتاد علی دلیرِ هزاران مصافِ شمشیر است چگونه قاتلِ زهرا غلافِ شمشیر است؟! بیا که مرگ من از هجرت تو زودتر است که روزهای من از بازویت کبودتر است پس از فراق پیمبر چنین غمی زود است بیا یتیمیِ این کودکان کمی زود است بیا صفا بده ای دوست آشیانِ مرا بگیر زیرِ پر و بال،مرغکانِ مرا چگونه آنکه دل از آشیانه برگیرد کبوتران مرا زیر بال و پر گیرد حسن قرار ندارد، بیا قرارش باش حسین می رود از دست در کنارش باش چگونه غم ننشیند به چهره ی حسنت که خون تازه گُل انداخت رویِ پیرهنت *بیا به داد دل حسن برس...* "به هر جا مادری از شوق دست طفل خود گیرد در این کوچه گرفته طفل دست مادر خود را..." حسن قرار ندارد، بیا قرارش باش حسین می رود از دست در کنارش باش کنون به پیکرِ یاست،شقایق افتاده بیا ببین که حسینت به هق هق افتاده تو می روی و حسن می شود کبود از زهر تو می روی و حسینِ تو می رود از شهر تو می روی و حسینِ تو کربلا برود تنش به خاک،سرش رویِ نیزه ها برود خبر دهند که در خیمه آتشی برپاست که مثل آتشِ آن روزِ خانه ی زهراست... *خیمه های پسرمون رو آتش می زنند...* خبر دهند که خصم تو وحشیانه ربود لباس هایِ قشنگی که دستبافِ تو بود... قرار بعدیِ من با تو ای پناهِ حسین کنار پیکرِ بی سر به قتلگاهِ حسین... من و تو در پیِ آن راهِ دور در پیشِ همیم پس از زیارتِ سر در تنور پیشِ همیم *سرِ پسرمون رو می برند داخل تنور...این سر بریده بوی دود گرفت...بوی نون گرفت...همه بگید حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Shab2Fatemieh1-1399[01].mp3
27.31M
|⇦•مرا ببین و برای سفر شتاب.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● زمانی شروع شد، که حکومت و (ع) را به خـلافتِ غیرِ علی ترجیح دادند! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•این گریز اول روضه است... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محسن طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *مگر چقدر از غديرِخُم گذشته بود؟ اميرالمؤمنين دستِ دخترِ پيغمبر رو مي گرفت، دَرِ خونه ي مهاجرين و انصار مي رفت، قصه ي غديرِ خُم رو كه يادآور ميشد، خودشون رو به اون راه مي زدن، يكي ميگفت: گوشم سنگينِ نمي شنوم، يكي مي گفت: يادم رفته...چقدر زود فراموش كردن سفارشِ نبيِّ مُكَرَّم رو، يا رسول الله! مگه نمي گفتيد:" فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي ، وَ مَنْ أَحَبَّهَا فَقَدْ أَحَبَّنِي، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّه ، مَن أبغَضَها فَقَد أبغَضَنی، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّه َ " مردم با امانتِ پيغمبر چه كردند؟...* این گریز اول روضه است، در آتش گرفت آنقدر هیزم فراهم شد گُذر آتش گرفت *در مقاتلِ خودشون هم نوشتن، دومي نامرد با هيزم اومد، از اولين كساني بود كه آتش رو شعله ور كرد...هر چي گفتن: فلاني! فاطمه ي زهرا، دخترِ پيغمبر تويِ اين خونه است، صدا زد: به علي بگيد برا بيعت بياد، مگرنه خانه و اهلش رو به آتش ميكشم* در مقاتل می‌نویسد شعله از در هم گذشت آنچنان که متن‌های معتبر آتش گرفت دود از این ماجرا در چشم‌های خلق رفت تا ابد از این مصیبت خشک و تر آتش گرفت این که میخ داغ با سينه چه کرده جای خود وای معجر بود، اما موی سر آتش گرفت گوش مادر سرخ شد از ضربتِ سیلی ولی در روایت آمده آنجا پسر آتش گرفت این خبر تا آسمان‌ها رفت شاید هم کسی گفت با فطرس نبودی بال و پر آتش گرفت اُم کلثومِ سه‌ساله سمتِ مادر می‌دوید این گریز آخر روضه است، در آتش گرفت *نميدونم مدينه اين آتش، دلِ بچه هايِ بيتِ وحي رو بيشتر سوزوند، يا شبِ يازدهم مُحرم؟ وقتي اومدن به امامِ سجاد گفت: آقا! خيمه هارو آتش زدن؛ فرمود:" عَمَّتی! عَلَیکُنَّ بالفِرار" سر به بيابان ها بگذاريد، همه بگيد: حسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-mohsen-taheri-roze.mp3
4.23M
|⇦•این گریز اول روضه است... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محسن طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میخواست بگوید: که‌ برای به‌ دنیا آوردن (ع)، زمینِ‌ دیگری لیاقت ندارد... و امّا یک نفر دیگری هم هست که محل‌ِ‌صدورش اصلاً معلوم نیست! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•یا حضرتِ صدیقه کبری مددی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یا حضرتِ صدّیقه کبری مددی کن اُم الحسنین اُم ابیها مددی کن یا راضیه یا مرضیه یا بنت محمد ریحانِ نبی،اِنسیه،حوراء مددی کن یا حضرت زهرا... ما کشتی طوفان زده و غرق گناهیم فریاد برس حضرت دریا مددی کن *گرفتار بلا شدیم،این مریضی جز با توسل و تضرع برطرف نمیشه بی بی جانم...به داد اُمتت برس...یا زهرا...فاطمیه هم رسید...* ما کشتی طوفان زده و غرق گناهیم فریاد برس حضرتِ دریا مددی کن نومید مکن مشتعل عشق علی را خواهیم بسوزیم سراپا،مددی کن *فاطمیه ات شروع شد مادر...هر وقت مُحرم شروع میشه،خودت که میدونی ما شب اول به خودت سلام میدیم...صدا می زنیم:بی بی سلام ماه محرم شروع شد... طومار عمل یکسره نقطه سر خط است *من همه ش توبه می کنم دوباره به کارای بدم برمی گردم...* طومار عمل یکسره نقطه سر خط است حبط است چنین دفتر رسوا،مددی کن *یه مددی کن ما رو...به یاری تو محتاجیم ای مادر...روز به روز داریم از شما دورتر میشیم ای مادر...* ره توشه نبستیم جز از عشقِ تو در گور ای گنج گران مایه گدا را مددی کن یا رب سببی ساز به گرداب قیامت یا فاطمه یا حضرت زهرا مددی کن... *ابوهاشم عسکری از شاگردان و صحابی امام عسکری علیه السلام هست. میگه از آقای خودم یا سوالی کردم چه جوابی شنیدم..."سَاَلتُ صاحِبَ العسکر لماذا سُمَّیَت فاطِمَه،الزهرا"سوال کردم آقا چرا به مادر شما فاطمه،زهرا میگن؟ چه جوابی داد؟خودش روضه هست... فرمود: "یَظهَرُ وَجهَها لِامیرالمومنین مِن اَوّلِ النَّهار کَالشَّمسِ الضّاحیَه..."چهره نورانی و مبارکش از اول روز برای علی مثل خورشید می درخشید..."وَ عِندَالزَّوال کَالقمر..."موقع مغرب که میشد،صورت مبارکش برای امیرالمومنین مثل ماه میدرخشید..."َوَ عِندَ غروبِ الشَّمس کَالکَوکَبِ الدُّرّی..."خورشید که غروب می کرد مثلِ ستاره ی درخشانی میشد‌.... "اما زهرای من چرا چندوقته صورتِ مبارکت مثل ماه کبود شده....بمیرم برات..."* چندیست که آن چهره چون ماه گرفته یارب به دل زخمیِ مولا مددی کن *امیدوارم اونایی که مریض دارند مریضشون شفا بگیره... اونایی که حاجت دارند امشب دست خالی برنگردند...* در کوچه چه آمد به سَرِ همسر مولا میگفت حسن، آه خدایا مددی کن... *خدا کمک کن مادرم رو ببرم خونه... یازهرا...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
باب الحرم _ مطیعی.mp3
10.14M
|⇦•یا حضرتِ صدیقه کبری مددی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تو جوشِ آخرتت رو بزن! خدا خودش دُنیاتو میسازه... نهج البلاغه، حکمت۸۹ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بگو هنوز امیدی مونده.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _حسین سیب سرخی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بگو هنوز امیدی مونده بگو هنوز میمونی پیشم نگو دل از علی بریدی بدونِ تو آواره میشم تنها دردم اینه یادمه که یه نانجیب با کینه یه جوری با لگد درُ میکوبید جلو چشام شکسته شد آیینه .. تویی یاس جوون حیدر یعنی میشه پشتِ در ، بارون بباره هنوز دستات داره میلرزه حسن تو یه لحظه ، آروم نداره «نرو زهرا، زهرا زهرا ..» ــــــــــــــــــ وقتی که رو ازم میگیری حق بده که دووم نیارم تو رو چهل نفر کشیدن چجوری باز به روم نیارم پیکرت میسوزه جلو چشام بال و پرت میسوزه گناه محسنت چی بود پشت در میون شعله پسرت میسوزه .. امون از این آتیش و هیزم از خنده‌های تلخ بین مردم دیگه بودنِ تو خیاله نفس کشیدن من بی تو محاله «نرو زهرا، زهرا زهرا ..» ــــــــــــــــــ غم دلم یکی دو تا نیست داره میسوزه حاصل من به کی بگم راز دلم رو خوردی زمین مقابل من پشت در شد غوغا اینا زن و مرد سرشون نیست زهرا باورشم سخته توی آتیشی مگه میشه آتیش بگیره دریا .. هنوز دشمن داره میخنده آتیش به چادرِ تو دخیل میبنده خونه پر آتیشُ دوده زهرا بگو صورتت چرا کبوده «نرو زهرا، زهرا زهرا ..» ــــــــــــــــــ من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازۀ تو زخم ندارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت دَری که ساختم آخر به من خیانت کرد گرفت آتش خود را به روی یار انداخت میان معرکه سلمان خداش خیر دهد دوید و زود عبا را رویِ نگار انداخت خودم ز سینه ی او میخ را در آوردم ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت عقب کشید و به دیوار خورد و در پیچید شیار در به روی پهلویش شیار انداخت زن جوان مرا می زدند نامردها مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید و دست فاطمه را عاقبت ز کار انداخت چقدر چادر زهرا به پاش می پیچید زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت همین که دست به معجر گرفت طوفان شد صدا که زد همه را یاد ذوالفقار انداخت از آن به بعد که برگشت فاطمه ، زینب دو گوشواره ی خود را دگر کنار انداخت تو را غلاف که انداخت حسینت هم ز روی اسب نیفتاد ؛ نیزه دار انداخت شاعر : محمد جواد پرچمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
باب الحرم _ سیب سرخی.mp3
15.78M
|⇦•بگو هنوز امیدی مونده.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _حسین سیب سرخی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یک نفر نیست عیادت کند از مادرِ ما اصلاً این شهر زن مومنه‌ای هم دارد؟ [ آی جوان ننه ] 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net