eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.5هزار دنبال‌کننده
789 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•اگر چه باد معاصی .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر چه باد معاصی مهاجم است هنوز نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز صدای زمزمه ی لا اله الا انت شبیه ضجه به گوش عوالم است هنوز به حرمت رمضان هاست گر زمان بلا دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز به رو سیاهی این بنده ات نگاه نکن !! نگاه کن به دلِ من که سالم است هنوز قبول، بنده‌ی تو دل به حب دنیا داد هنوز عشق تو در سینه حاکم است هنوز تو پافشاری من در گناه را دیدی ببخش گر چه گناهم مداوم است هنوز *منو ببخش شب ها میام اینجا توبه میکنم روزها میرم گناه میکنم دوباره شب ها میام اینجا توبه میکنم ..* همین دو قطره‌ی اشکی که‌پیشکش کردم برای توبه‌ی من از علائق است هنوز *به من یه اشکی بده در خونه تو گریه کنم .. من برای خیلی از چیزهایی که براش برسم اشک ریختم گریه کردم، اما یه بار نشد برای تو بشینم گریه کنم .. خدایا منِ بیچاره رو به آقام برسون .. من خیلی از آقام دور شدم .. " بیا و کاسه‌ی چشم مرا خودت پر کن فقیر پشت درت گریه لازم است هنوز تمام عمر سر سفره‌ی علی بودم گدایی من از در این خانه دائم است هنوز *یعنی من گدای امروزی نیستم، یه عمریه در خونه‌ی مولا سر سفره امیرالمومنینم .. من گدای امروزی نیستم من قدیمی‌ام .. از قدیم گفتن رفیقم قدیمیش خوبه .. امشب میای باهم آشتی کنیم دوباره باهم رفیق بشیم مثل قبل؟! من کمتر دلت و بشکنم تو هم بیشتر به من محل بزاری ..* برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است میان خواب ببیند که عازم است هنوز قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد قسم به فاطمه این بنده نادم است هنوز گناهکارم اگر نوکر حسین توام بگیر دست همانی که خادم است هنوز کسی نبود بگوید سنان بیا بس کن که نیزه وقت تنفس مزاحم است هنوز با دست و پا زدن نفست وا نمیشود بگذار که نیزه را ز دهانت در آورم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000127-narimani-monajat.mp3
2.4M
|⇦•اگر چه باد معاصی .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جمهوری اسلامی؛ آری 🇮🇷❤ رای که هیچ؛ به پایت جان میدهیم عزیزم! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•تو مثل دریایی و من .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو مثل دریایی و من مثل کویرم سر را چگونه پیش تو بالا بگیرم؟ در کوله بارم آنچه میخواهی ندارم شرمنده‌ام حتی پَرِ کاهی ندارم یک بار هم پای مسیرت دل نبستم صدبار توبه کردم‌ و توبه شکستم عهدی که با تو داشتم از یاد بُردم دور از تو افتادم که حالا چوب خوردم ای وای! از کوه گناهم کم نکردم فکری برای ظلمت قبرم نکردم بر نَفْسِ سرکش اختیار تام دادم در نزد تو فعل حرام انجام دادم «قَوّ عَلیٰ» گفتم، ولی یاری نکردم با این «جوارح» جز خطا، کاری نکردم ای کاش از من میگرفتی این زبان را بار گناهش خرد کرده استخوان را افسوس از پایی که در راهت نمانده با سر مرا در مجلس شیطان کشانده «یا نورُ یا قُدوس»! روشن کن دلم را با اشکهایم شست‌وشویی ده گِلم را تو میتوانی ای خدا، اما نسوزان در پیش چشم حرمله من را نسوزان در بین آتش، روزه‌هایم را سپر کن سوگند بر آن طفل بی‌سر، خوب سر کن جان علی‌ٖاصغر، پناه بی‌کَسان باش بر آن گلوی پاره، با من مهربان باش شاعر: محمو زوار به گلوی پاره پاره علی اصغر ده مرتبه ناله بزن الهی العفو ..   ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
14000127-salahshor-monajat.mp3
1.51M
|⇦•تو مثل دریایی و من .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَــنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيام... کسی نمیخواد به سمت شهر خدا حرکت کند !؟ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شکسته دل، شکوه زتقدیر .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام رضا می فرمایند: "مادرِ ما فاطمه وقتی می اومد بیرون نگاه به ماه کنه، شبِ اولِ ماه که میشد، مردم هر چی نگاه می کردند که ماه رو ببینن نمیشد، تا مادرِ ما می آمدن وارد منزل میشدن، مردم تازه ماه رو میدیدن..." لذا نورِ حضرت زهرا سلام الله علیها غلبه داشت، منصوره است...امام صادق علیه السلام می فرمایند: "برای این منصوره می نامند که مادرم فاطمه در روز سه مرتبه نورش همه مدینه رو فرا می گرفت..."نورش رو دیدید این جوری زدید؟جوری نورِ فاطمه همه مدینه رو فرا می گرفت، همه می فهمیدن فاطمه تویِ محراب ایستاده... دیدن سلمان داره گریه میکنه، سلمان چرا داری گریه می کنی؟ گفت: خانوم! شما دخترِ پیغمبرید، گاهی می بینم، زن های یه عده از این انصار و مهاجر طلا و زینت دارن، اما شما هیچی از مالِ دنیا ندارید، بی بی می فرمودند: سلمان! دنیا این نیست، ما بالاتر از اینها هستیم... لذا یه روزی دید مولا دست رو دست گذاشته، صدا زد: علی جان! غمت نباشه، فاطمه ات که نمرده، دیگه بیرون نمیرم، آخه بی بی یه چادر بیشتر نداشت،چادرِ وصله دارش رو گذاشت جلو علی، گفت: این رو بفروش...علی چادر رو دست گرفت، اومد تویِ بازار، مولا ایستاد، چادر رو گذاشت، یه یهودیِ اومد جلو، این چادر رو چند می فروشی؟ چادر رو خرید، یهودیِ چادر رو آوُرد خونه، یه گوشه ای از منزل آویزان کرد، نیمه شب زنش بلند شد، مرد بلند شو ببین چه خبر شده؟ چی شده؟ بلند شو ببین این چادرِ کیِ خریدی امروز آوُردی؟ چی شده؟ ببین چه نوری داره از این چادر تا آسمون میره، همه فامیل هاش ریختن ببینن، همه مسلمان شدن، یه چادرِ بی بی یهودی مسلمان کرد...فقط همین قدر روضه ی من باشه: بخدا حقش نبود این چادر رو به خاک بکِشن، حقش نبود این چادر رو خاکی کنن...حالا این چادر روضه میخونه:...* شکسته دل، شکوه زتقدیر میکنم یه چند روزِ زیر پاهاش گیر می کنم خدایا! من قد کشیدم، یا قد زهرا خمیده؟ یادم نمیره ، منو رو صورت میگرفت از مرتضی رو میگرفت دستش رو از زیر پرم، بی بی به پهلو میگرفت دم غروبه ، بارون بارون روی پرم ، داره بارون میباره تنگ دل همسفرم ، داره بارون میباره شدم ز بعد مادر، ارثیه ی یه دختر دم غروبه، من رو سر یه خواهری، داره بارون میباره تو قتلگاه برادری، داره بارون میباره ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
ramezan-rasoli-roze_1.mp3
2.78M
|⇦•شکسته دل، شکوه زتقدیر .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در این از حضرت «فاطمه زهرا سلام الله علیها» الگو گرفته و ابتدا برای همه مردم دنیا و همسایه‌ها در نهایت برای خودمان دعا کنیم... الجارُ ثُمَّ الدّارُ. اوّل ، سپس خانه خود. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
. صدقه ماه مبارک فراموش نشه↶ ➠
6273817010150831
↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم |پی نوشت|: مبالغ واریزی صرف امور فرهنگی، خیریه و نیز طرح در ماه مبارک رمضان میگردد. امورِ انجام شده را با هشتک در کانال متن روضه مشاهده فرمایید . 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و مناجات با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر *خوش به حال اونهایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هر چی بهش گفتم بیا بریم یه شب جمعه کربلا، گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره میگذره، گفت اینا همه خرافاته .. خودم خواستم برم خودم و برسونم شب جمعه حرم امام حسین گفتم برم در خونش یه بار دیگه بهش بگم خوش به حال اونایی که رفیق های اینطوری دارن .. چون چشیده لذت گریه بر ابی عبدالله میگه بزار یک نفر دیگه هم بیارم در خونه ابی عبدالله .. گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست گفت نه . گفتم کجاست گفت دیشب با عجله بار و بنه مختصری بست گفت دارم میرم کربلا تعجبم کردم گفتم کربلا ؟ اونکه میگفت خرافاته این حرفها ! گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن میگه اومدم تو حرم گشتم دیدم تو صحن ابی عبدالله صورت روی خاک گذاشته میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارش منم بکن .. گذاشتم گریه هاش تموم شد حال خوشی داشت صورت از خاک برداشت گفتم چی شد؟ کربلایی شدی گفت خدا خیرت بده حرفهای تو انگار اثر کرد دیشب در عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنارش پشت سرش جلو سرش دارن حرکت میکنن .. گفتم چه خبره یکی گفت خبر نداری نمیدونی چیه ؟! گفتم نه گفت شب جمعه ست .. شبِ زیارتی ابی عبدالله .. اون شخصی که داخل هودجِ مادرش زهراست .. اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خداست امیرالمومنین امام حسن همه دارن بدرقه اش میکنن گفت نگاه کردم غرق بودم تو این ماجرا یه وقت دیدم از داخل این هودج نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه اومدم برم یه دونه بردارم جلومو گرفتن گفتن نه این برای زائرهای حسینِ .. گفتم حداقل بهم بگو چی هست ! گفت بهت نشون میدم ولی برای تو نیستش نگاه کردم دیدم با خط زرد نوشته: "اَمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الْحُسَینِ(ع) فى لَیلَةِ الْجُمُعَةِ "* (1) می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده حسین .... منابع: کرامات الحسينيه، ج 2، ص 152 معالي السبطين ص 89 النجم الثاقب ص 484 مفاتيح الجنان ص 798 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000205-taheri-mozanjat2.mp3
1.74M
|⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و مناجات با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ‏ته‌ش اینه که ما، یه ماه کمتر از اونایی که روزه نمیگیرن غذا خوردیم چیزی رو از دست ندادیم! دنیا مسابقه هرکی بیشتر بخوره نیست که ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شرط محبت است به‌جز غم.. و توسل به امام حسن مجتبی علیه السلام ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شرط محبت است به‌جز غم نداشتن آرام جان و خاطر خُرَّم نداشتن از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست الا خدای در همه عالم نداشتن گر سر به یک اشارۀ اَبرو طلب کند سر دادن و در اَبروی خود خم نداشتن معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش عاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن *فهمیدی کجا بُردمت؟ شب دومِ، دیشب دَرِ خونه ی مادرش رفتیم، امشب هم بریم کنارِ سفره ی کریم، ماه رمضون سفره دارش امام حسنِ مجتبی است...* کریم کاری به جز جود و کَرَم نداره آقام تو مدینه است، ولی حرم نداره *داشت واردِ مدینه میشد، از کنارِ یه باغی رد میشد، گرسنه بود، اومد دید یه پیرمردی تو نخلستون بیل به دست، پاچه هارو بالا زده، این آستین ها رو بالا زده، وسطِ زمین داره کار میکنه، بیل میزنه، اومد سلام کرد، جواب که داد، گفت: مؤمنِ خدا من گرسنه ام، سفره ی غذایی داری منم شریک بشم؟ فرمود: سفره ای دارم، اما تو نمیتونی از سفره ی من بخوری، بابِ میلِ تو نیست...گفت: من فقیرم و گرسنه، هر چی باشه میخورم، فرمود: باشه، بیل رو کنار گذاشت، اومدن یه گوشه ای نشستن، آرام یه بقچه ا ی رو باز کرد، بسم الله، بنده ی خدا میگه هر چی نگاه کردم دیدم یه تکه ی نانِ جو...دیگه چیزی نیست، گفتم: نمی تونی از این غذا بخوری...گرسنه بود، دست برد به زحمت یه تیکه رو کند، گذاشت تویِ دهان دید نه با دندون هم نمیشکنه، لقمه رو برگردوند، گفت: اگه گرسنه ای من یه آدرسی بهت بدم، پاشو برو مدینه، سئوال کن محله ی بنی هاشم کجاست، رسیدی محله ی بنی هاشم، خانه ای است درش به رویِ همه فقرا بازه، طعام خوب بهت میدن، اومد راه افتاد، دید آره جمعیت دارن میرن، اومد دید جلویِ در دو تا آقایِ با عظمت ایستادن، سلام کرد، اینقدر این سائل رو تحویل گرفتن، نشست کنارِ سفره، براش غذا آوُردن، شروع کرد غذا خوردن، دیدن یه گوشه ای از این عبا رو بالا زده، یه قسمتی از غذا رو زیرعبا میبره، اون آقای مهربان اومد جلو... گفت: چیکار میکنی؟ بخور هست... گفت: آقا داشتم می اومدم یه آقایی رو تویِ نخلستان دیدم، غذاش خیلی نامناسب بود، میخوام یه خورده از این غذا برا اونم ببرم، فرمود: اون آقا کی بود... مشخصات رو که داد، دیدن نگاهِ امام عوض شد، صدا زد: نگرانِ اون آقا نباش، صاحبِ این سفره خودشِ... یعنی چی؟ گفت: من حسن بن علی هستم، این آقا زاده هم برادرم حسین بن علی است، اون پیرمرد هم که تویِ نخلستان دیدی بابام علی است..."یعنی میشه امروز به ما هم بگی برید سَرِ سفره ی حسنم بشینید؟ امام حسن سفره داره..." گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد وصال شیرازی *زهر رو بالا بیار، من که میدونم این خونِ جگر مالِ این زهر نیست، مالِ امروز نیست، این جگر رو سوزوندن، بد هم سوزوندن... جُناده میگه تا امام حسن رو صدا زدم، سرش رو بالا آوُرد، دیدم خون از کنارِ این لب ها داره میریزه، "وَ يَخْرُجُ كَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَة" دیدم این جگر قطعه قطعه وارد تشت شده، فرمود: جناده! حواست باشه" وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَاباً وَ حَرَامِهَا عِقَاباً وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ " بعد مولا فرمود: جناده! بلند شو برو...جناده آماده ی رفتن شد، اما دوباره مولا صداش زد، صدا زد: جناده! این تشت رو بردار، از جلو چشم بردار، الان زینب میاد..." کجا بودی امام حسن، اون روزی که دستاش رو بستن، یه شهر اومدن تماشا، واردِ مجلس کردن...بی ادبی کردن...سَرِ حسین توِیِ تشت جلویِ زینب، اون نانجیب با چوبِ خیزران...* هیچ کس اینقدر پلید نشد خیزران خسته شد، یزید نشد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
ramezan-rasoli-roze_2.mp3
4.2M
|⇦•شرط محبت است به‌جز غم.. و توسل به امام حسن مجتبی علیه السلام ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ماهِ رمضان را؛ خدا وثیـقہ گذاشت! برای آزادیِ من؛ ازبنـدشیطان... بعد از ایـن؛ روزگارِمـن چـہ میشـود...؟! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دلم می خواست معراجت ببینم.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دلم می خواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تو را با زخم صورت می شناسم مرا بشناس با قد کمانی نمی دانم چرا این زَجرِ نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوشِ نیزه داری عقیق تو به دستِ ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مالِ منی پس پیش من باش چرا دائم به دستِ این و آنی ؟! *یه بار تو خورجینِ مرکبی، یه بار تویِ تشتِ زری، یه بار کنجِ تنوری، پس کی بغلِ من میآیی؟...* نشد غارت پدر جان!چادرم را خودم دادم به آن دختر امانی ! *بذار دَمِ گوشِت بگم تا کسی نفهمه...* نفهمد هیچ کس بازار رفتم بماند بین ما رازِ نهانی رُخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده در این خرابه شدم شرمنده از این میزبانی سید پوریا هاشمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net