⇦🕊#قسمت_پایانی مناجات و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
شانه های زخمی اش را هیچ کس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش برنداشت
*ان شاءالله هیچ وقت غریب نشی،یه جایی تنها نشی....*
سرسپردن در مسیر سربلندی سیره اش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
*اسیر شد به ظاهر،اما وقتی وارد کاخ اِبن زیاد شد،نشونه ای از اسیر تو وجودش نبود،مثل شهید حججی که عکسش رو نگاه میکنی می بینی اون داعش رو به اسارت گرفته بود،عزت رو می بینی...
جانم فدای اون شهید که وارد کاخ عبیدالله ابن زیاد شد،نگاه نکرد به ابن زیاد، سلام نکرد،بهش گفت: چرا سلام نمیکنی به امیر؟ گفت: من امیری اینجا نمی بینم..گفتن: امیر عبیدالله... گفت: امیر من حسینِ، ما تو عالم یه امیر داریم...
بهش گفت: سلام کنی یا نکنی می کشمت...مسلم خندید،گفت: من آرزوم شهادتِ برا حسین،تو منو به آرزوم میرسونی...*
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهایی اش یاور نداشت
بام های خانه های مردمِ بیعت فروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
*الله اکبر،چه جوری از مسلم استقبال کردن...*
می چکید از مشک هاشان جرعه جرعه تشنگی
نخل هاشان میوه ای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگ ها کمتر به پیشانی او پا میزدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پرخون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
* اینقدر عاشق بود مسلم،اینقدر دلداده و شیفته ی امامش بود، همه چیزش شد شبیه امامش،وقتی عاشقانه دلداه بشی،اینجوری می برنت،شهادتش هم شبیه ارباب بی کفنِ عالم شد،من دو سه شباهتش رو بگم...
خودش به شهادت رسید،فرزندانش به شهادت رسیدن،تمام طایفه اش،آل عقیل هیچکی زنده نموند،ببین چی کرد برا حسین،خودش،دو تا بچه اش،داداشاش، حتی بعضی ها نوشتن دخترش هم زیر دست و پا از بین رفت، مثل حسین شد، ارباب ما هم همه ی کِس و کارش رو داد،حتی دخترش هم شهید شد،فقط دختر مسلم دیگه از باباش چیزی ندید،سری،بدنی،پاره پاره لبی..
شباهت دوم:آب ننوشید،تشنه جون داد،مادر شهید حججی میگه:همه صحنه هارو دیدم،دیدم بچه ام رو اسیر کردن،دیدم سرش رو بریدن اما اذیت نشدم، اما یه صحنه منو اذیت کرد، میگه وقتی سوار ماشینش کردن، دوربین رفت جلو،دیدم لباش خشکِ،گفتم بچه ام تشنه است...
مسلم تا لحظه ی آخر تشنگی کشید،چند بار ظرف آب رو آوردن و بردن،مسلم هم لبش پاره شد و هم دندونش شکست،اینم یه شباهت،لحظه ی آخری گفت: دیگه آب نمیخوام، ظاهراً آقام تشنه است..." بُنیّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک"
یه شباهت دیگه اش رو بگم،مسلم بالای دارالاماره نوشتن: هی نگران نگاه می کرد،بهش گفت: کجارو نگاه میکنی؟ گفت: دارم نگام میکنم ببینم بچه هام یه وقت نباشن،سر بریدنم رو نبینن،نگران بچه هاش بود، اربابش هم تو گودال هی نگاه می کرد.." تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلی رَحْلِک َ وَ بَیْتِک" حسین! کجا رو داری نگاه می کنی؟ نگاه کرد دید زینب اومده بالا تل زینبیه.....
یه شباهت دیگه سراغ دارم،یه جمله ی مقتل تو هر دو روضه تکرار شده، نمیدونم میتونم معنا کنم یا نه،عبارت اینه: " وَ ضَعُفَ فِی القِتال " یعنی دیگه ضعیف شد،دیگه نا نداشت،جون نداشت، آدم چه جوری دیگه جون نداره؟ هم تنها بود،هم تشنه بود، هم زخمی بود، نوشتن: اینقدر زدنش دیگه نا نداشت مسلم،دقیقاً این جمله تو گودال قتلگاه هم هست،" وَ ضَعُفَ فِی القِتال،فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً" اربابش حسین هم یه لحظه ضعف همه جسمش رو گرفت،دیگه نا نداشت،تشنه،گرسنه،زخمی،داغدیده،یه لحظه ایستاد استراحت کنه،چه کردن؟"فَرَماهُ رَجُلً بِحَجَرٍ" یکی گفت: نذارید حسین استراحت کنه،چه کنم؟ سنگ بارانش کردن، پیراهن عربیش رو بالا زد،حسین......
اینهارو که گفتم همه شباهت بود،یه فرقی هم داشت با اربابش،شاعر تو یه بیت گفتِ:*
دخترش با دیدنِ بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
✍شاعر : یوسف رحیمی
غریب گیر آوردنت...
برات بمیره مادرت...
داره می بینه خواهرت...
حسین...
ای تشنه لب حسین.....
حسین...
عشق زینب حسین....
"اللهم عجل لولیک الفرج.."
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
@babolharam.ir-Mirdamad_Moharram_1396_b.mp3
3.74M
⇦🕊#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_اول _ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
شبهای بی قراریِ چشمم سحر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله، ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی زحال دلم با خبر نشد
*دلم خوش بود روز اول محرم میآی،امروز چقدر یا صاحب الزمان گفتن....*
فرموده ای که شرط وصالت صبوری است
وقتی زمان، زمانهی هجران و دوری است
*ان شاءالله محرم بیشتر از امام زمان بخونیم،یکی از شعرا میگن: در عالم رؤیا باغی رو می بینه،میره درِ باغ رو میزنه،محتشم کاشانی در رو باز میکنه،محتشمی که باز این چه شورش است رو سروده و عالم رو تسخیر کرده...محتشم به این شاعر میگه: فلانی از امام زمان یه جمله بگم... فرموده اند: چرا تویِ شعراتون از من زیاد نمیگید؟چرا یادِ من نمی کنید؟...
من و تو ،توی این شبها یادِ آقای غریبمون نکنیم، کی یاد امام زمان میکنه؟...*
ای طلعة الرشیدهی من، أیها العزیز
ای غُرةَ الحمیدهی من، أیها العزیز
ای نور هر دو دیدهی منف أیها العزیز
خورشید من سپیدهی من، أیها العزیز
اين جمعه هم غروب شد اما نیامدی
ای آخرین سُلالهی زهرا نیامدی
*اصلاً این جمعه یه جور دیگه منتظر شما بودم،این جمعه با همه ی جمعه ها فرق داشت، چرا؟....*
آمد محرم و غم عُظمای کربلا
خون می تراود از دلِ صحرای کربلا
*آخ اسم کربلا اومد،تو هم مثل من ریختی به هم،امشب شَبِشِ،نگی الان وقتش نیست،علامت مؤمن همینه،اسم ابی عبدالله دل رو زیر و رو میکنه،هر چه بادا باد...کربلا،کربلا.....کیا خیلی وقتِ نرفتن؟ کیا منتظرن اربعین بیاد برن کربلا؟...کربلا،کربلا....
این دل تنگم عقده ها دارد
گوئیا میلِ کربلا دارد
*چه ارتباطی است بین امام زمان و کربلا،که روز ظهورش نمیگه: من فرزند فاطمه ام...میگه: "اِنَّ جَدی الُحسین..." چه رمزی است که ائمه ی ما تو سختی ها و شدائد،امام زمان رو صدا می زدند،حتی هنوز به دنیا نیومده،برات نمونه بگم، پیغمبر تو غدیر،مهدی رو صدا میزنه،تو خطبه غدیر...مادرش زهرا کجا صداش زد؟علامه ی امینی میگه:پشت در اول گفت: "یا ابتاه!" بعد صدا زد:فضه! بیا...بعد هم مهدی! کجایی پسرم؟
دیگه کی صداش زد؟ دعای عرفه سیدالشهدا صداش میزنه....این ارتباط عجیبِ...زیارت ناحیه ی مقدسه رو ورق بزن،هیچ امامی از ما اینجوری سلام نداده به کربلا...
دلیلش چیه؟ اینکه امام زمان از نسل سیدالشهداست،بالاتر،اینکه همه میگن: امام زمان منتقم کربلاست...
ان شاءالله بیای،انتقام اون لحظه ای رو بگیری که عمه ات نگاه کرد دید دورش همه نامحرما حلقه زدن...یه نگاه کرد به علقمه،یا عباس!...*
امشب بيا و با دل خونين جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بي کسي و شب بي سحر بخوان
از روضه هاي عمه تان بيشتر بخوان
وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است
آئینهی غریبی و غمهای زینب است
یا این دل شکستهی ما را صبور کن
یا که به خاطر دل زینب ظهور کن
شاعر: یوسف رحیمی
*بعضی شب ها هی نغمه های قدیمی یادت میاد،دلت میخواد اینارو زمزمه کنی،چی بخونیم یادِ سال های قبل؟...*
میون همه دل ها اَمون از دلِ زینب
اَمون از دلِ زینب.....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Mirdamad_(Shabe_2_Moharam)a.mp3
2.89M
⇦🕊#قسمت_اول _ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_دوم _ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
مصیبت سیدالشهداء،اعظم ِ مصیبت هاست،بزرگ ترین مصیبت،حسینِ،کربلاست.. "مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَام"...حالا سئوال،...تو کربلا چه مصیبتی بزرگ ترین مصیبتِ؟ به اون نقل معروف که همتون شنیدید،به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اون عالم گفت:آقا مصیبتِ گودالِ؟فرمود: نه،مصیبتِ عموتون عباسِ؟ فرمود:نه...
ابی حمزه ثمالی میگه از امام سجاد سئوال کردم،آقا! چهل ساله دارید گریه می کنید،یه جوری گریه می کنید، بعد از چهل سال که انگار پدر شما اولین شهیدِ بنی هاشم و آلِ پیغمبرِ؛فرمود: اشتباه نکن،من برا بابام گریه نمی کنم،بعد فرمود:" اِنَّ القتل لنا عادة وكرامتنا الشهادة" آقا! پس چیِ؟ فرمود: من یه سئوال دارم ازت،تا قبل از کربلا کسی دستِ ناموسِ مارو با طناب بسته بود یا نه؟ کسی تا حالا به نامحرمِ مَحرمِ ما نگاه کرده بود یا نه؟ ابی حمزه! یه سَرِ طناب به بازویِ عمه ام زینب...*
که جرأت کرده دستت را ببندد
که جرأت کرده بر اشکت بخندد
*روضه بخونم،پیاده شدن،اول خیمه ای که ابی عبدالله دستورداد تو بلندی برپا کنند خیمه ی اباالفضل بود،اول خیمه ی عباس برپا بشه،همه بدونن من عباس دارم،اما می دونست چند وقت دیگه باید عمود خیمه ی عباس رو بخوابونه،اول خیمه ای که میخوابِ،بعد دستور داد بین خیمه ی عباس،با خیمه ی خودش،خیمه ی زنهارو بزنن،بعد وسط خیمه ی زن ها،خیمه ی زینب،خیمه ی خانوم رو جوری درست کرد که مستقیم بخوره تو خیمه ی ابی عبدالله،یعنی یه لحظه هم از زینب جدا نشد،بی خود نبود صدای حسین رو شنید،مثل فردا، نه عاشورا،وقتی مثل فردا همه ی محمل ها پیاده شد،ابی عبدالله رفت تو خیمه،زینب کنار خیمه ی برادر صدای حسین رو شنید،هی زیر لب می گفت: "إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ".... داداشم داره آماده ی مرگ میشه....نوشتن صدا زد:ای کاش می مردم، این آیه رو از زبان تو نمی شنیدم،گریه کرد،بی تابی کرد،ابی عدبالله آرومش کرد،گفت:خواهرم هنوز که چیزی نشده،ببین دورت همه بچه ها و محرمات هستن،صبر کن،حالا گریه نکن"فَإنَّ البُکاءَ أمامَکُم" گریه هات هنوز مونده،آروم باش،اصلاً یه دقیقه از حسینش جدا نمی شد،هی می رفت،می اومد،میزد تو سینه می گفت: وای برادرم.....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Mirdamad_(Shabe_2_Moharam)b.mp3
1.35M
⇦🕊#قسمت_دوم _ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_پایانی _ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
فراز منبر نی، قرص ماه می بینم
خدای من! اشتباه می بینم؟
بتاب یوسف من! بوی گرگ می شنوم
بتاب، راه دراز است ، چاه می بینم
نظاره می كنم از راهِ دور سرها را
جوان و پیر، سفید و سیاه می بینم
به آیه های كتاب غمت كه می نگرم
تمام را به «كدامین گناه...» می بینم
به احترام سرت،سر به مهر می سایم
و قتلگاه تو را قبله گاه می بینم
شاعر:سعید بیابانکی
*از امام صادق علیه السلام،پرسید،آقاجان! چرا مُهر کربلا،با همه تربت ها فرق میکنه؟چرا ما به تربت سجده می کنیم؟چرا تربت کربلا یه عطر و بویِ دیگه ای داره؟....حضرت فرمود: می دونی چرا تربت کربلا برا سجده کردن متمایز از همه است؟فرمود: جدِّ ما تو دعای عرفه فرمودند: خدایا! با همه اعضاء و جوارحم به یگانگیِ تو شهادت میدم....
جدِّ ما خون و گوشت و پوستش،شهادت به یگانگی خدا داد،بعد امام صادق فرمود: تو کربلا همه اعضاء و جوارح جدِّ ما با خاک عجین شده،بی خود نیست این خاک با همه خاکا فرق داره.....
چه جوری گوشت و پوست و خونش با خاک عجینِ؟ بگمو داد بزنی؟ ده نفر اسباشون رو نعل تازه زدن،یه جوری رو بدنش سُم اسب کوبیدن....
یه کاری کردن،خواهرش تو گودال هی داد می زد: تو حسینِ منی؟تو عزیزمادر منی؟چرا اینجوری شدی داداش؟...
دیگه از امشب به بعد یه جور دیگه سجده کنید رو تربت،دیگه اونایی که روضه ی من رو شنیدن،با گریه سجده کنن،حواست باشه،این خاکی که سجده می کنی،آغشته با حسینِ.....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روز_عرفه
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Mirdamad_(Shabe_2_Moharam)c-.mp3
1.64M
⇦🕊#قسمت_پایانی _ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
بسم تعالی
نیروهای انقلابی را کوچ دادند!
رسانههای انقلابی مثل @FarsNews_Agency را نیز کوچاندند!
وقتِ ادمینهای کانالهای انقلابی صرف تنظیم و ارسال پستهایشان در سروش و ایتا و بله و آی گپ شد تا مطالبهگری!
میدان که خالی شد با #هاتگرام و #تلگرام_طلایی ترمز دستی کوچ را کشیدند!
القصه ، اکنون پس از گذشتِ ماه ها از عدم فعالیتِ مجموعۀ بابُ الحَرَم در تلگرام و چشم پوشی از لطفُ و مهربانیِ همراهان و مخاطبانِ این مجموعه و انجام وظیفۀ این پایگاه فرهنگی در #حمایت از پیام رسان هایِ داخلی و نیز کم لطفی و بی مهریِ پیام رسان های داخلی نسبت به کانالهای مذهبی به استحضار میرساند با توجه به #عدم_نیاز به استفاده از فیلتر شکن در تلگرام طلایی ، فعالیت این مجموعه علاوه بر پیام رسان های سروش و ایتا در تلگرام نیز از سر گرفته خواهد شد.
موفق و موئد باشید
التماسِ دعا
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
وقتی اومدی گفتم ، که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه،چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم ، بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضمو بازم ، غریبی مو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم ، بزار خلوت کنم باتو
بزار تعریف کنم بعدش ، ببین من پیر شدم یاتو
ببخش حرفای تعریفیم،دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی،خرابه جای خوبی نیست
*تو جات خرابه نیست بابا ، چرا خرابه جای خوبی نیست؟ ...*
خرابه بسترش خاکِ ، خرابه بالشش خشتِ
تو خیلی خاکی ای اما ، برایِ دخترت زشتِ
برای دخترت زشته،که خونش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شاید،تو حرفام دلخوری باشه
کدوم دختر بااین حالش،پیش باباش معذب نیست
ببخش از راه طولانی،سر و وضعم مرتب نیست
اگه بابا بیای باید،برات با جون مهیا شم
خجالت می کشم وقتی،نتونم از زمین پاشم
نگی من بی ادب بودم،نگی این دختر عاشق نیست
نمی تونم پاشم از جام،پاهام پاهای سابق نیست
*اینقدر رو خارا دویدم ... اینقدر کعب نی خوردم ... اینقدر لگد خورم ... پاهام پر از آبله است ...*
حالا چشمای کم سومو،به هر چی جز تو می بندم
به زورم باشه پامیشم،به زورم باشه می خندم
مگه تو صورتم امشب،بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی،یه بار حتی نخندیدی
یکی دستش تو تاریکی،به گونم خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره،امانت برده چیزی نیست
فقط دلتنگِ تو بودم،که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستۀ راهم،یه کم خوابم به هم ریخته
*حالا چی میخوای دختر؟*
میخوام امشب سرت تاصبح،به رویِ دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبِ،ازینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو واکردی،منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن،منم چشمامو میبندم
* هر چی با باباش حرف زد آروم نشد ، دیگه قدرت نداشت درست حرف بزنه ، بریده بریده ... هی میخواست بگه "اَبَتا" دندوناش شکسته بود نمیتونست بگه ... هی میگفت:اَبَ، اَبَ... "یا أبتاه ! مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ؟مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی ؟" ...
سر رو به سینه چسباند ، لباشُ رو گذاشت رو لبای بابا ... قربون لبای پاره ات ، قربون دندونایِ شکسته ات ، قربونِ محاسنِ خاکی و خونیت ، قربون موهایِ سوخته ات ، بابا بابا ... گفت : بابا شنیدم از عمه ام یه منزل قبل ازخرابه سرت رو شستن با گلاب ، خوشحال بودم سرت رو با گلاب شستن ، اما الان هر چی نگاه می کنم خاکستر رویِ سرته ... هر چی نگاه می کنم صورتت غرقِ خونِ ، بابا چه کردن با لبهات ؟ ...
بابا الان یادم اومد ، دیدم دارن یه چوب و بالا می برن ، هی رو پنجه های پام بلند شدم ، عمه اون سر کیه ؟... اون سر بابایِ من حسینِ ؟... حسین ....
دختر به بابا رو بزنه ، بابا روش رو زمین نمیزنه ، امشب بگو : دختر ارباب ! به بابات بگو ما یه کربلایی اربعین میخواهیم ، به بابات سفارش مارو بکن ، خدایا به رقیه ، به دستای زخمی و کوچیکش ، احدی رو نا امید و دست خالی برنگردان ....*
منابع :
المنتخب فی جمع المراثی و الخطب طریحی،ص ۱۳۶-۱۳۷
منتخب التواریخ،باب پنجم،ص 299.
نفس المهموم، ۴۵۶
رمز المصیبة،جلد3،ص 327.
سخن گفتن سر امام حسین علیه السلام در 120 محل، ص95
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
babolharam Mirdamad shab 3.mp3
3.95M
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر عَلَم و پرچم و کُتل دارد
*همه ی ما یه سال منتظر مُحرمتیم،عَلم ها و پرچم ها و کُتل ها،مشکی ها،کتیبه ها برِ بالا دلمون جلا بگیره.....*
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
*خوش به حال اونی که بهترین لذت های عمرش تو راه کربلاست،هر چی حرف میزنه،میگه: یادش به خیر،چه کاری،چه سفری،چه زیارتی،بهش میگی: مگه تو این عالم غیر از کربلا هیچ جا نرفتی،میگه:رفتم یادم نیست،کربلاهاش یادمِ....بعضی ها هنوز کربلا نرفتن،ان شاءالله اصحاب کربلاییش امضاء می کنند...
یکی از شعرا میگه:خواب دیدم،تو عالم رؤیا از دنیا رفتم،دیدم تو قبرِ خودم خوابیدم،یه عده لباس جنگ،لباس رزم به تن، بالا سرم هستن،چهره ها نورانی،پرسیدم شماها کی هستید؟ فرمودند: ما شهدای کرلا هستیم،اومدیم بدرقه ات...میگه: دیدم ده،دوازده نفر بیشتر نیستن،گفتم: شهدای کربلا هفتاد و دو نفر هستن،گفتن: تو فقط اسم مارو برده بودی تو جلسه هات،اگه اسم بقیه رو هم می گفتی،بقیه هم می اومدن...
فکر نکنی تو مقامت کمِ،بعضی ها شرکت کننده هستن،بعضی ها دست اندرکارن،شرکت کننده به کی میگن؟کسی که اگر نیاد،یه اشاره می کنی بیا جلوتر،جای اون که نیومده پر میشه،اما دست اندرکار اگه نیاد باید فکر کنی یکی رو جاش بذاری،حالا من از شما سئوال می کنم،حبیب دست اندرکار کربلا بود یا شرکت کننده؟حبیب دست اندرکار بود،فرمانده ی سپاهِ اصحاب بود،روز اول ابی عبدالله همه پرچم ها و عَلم هارو داد،غیر از دوتا،گفتن:آقا اینارو هم بدید،فرمود:اینا صاحب دارن میان،صاحبش تو راهِ...
حبیبی که دست اندرکارِ،حبیبی که فرمانده ی سپاهه،آرزو داره جای شما برا حسین گریه کنه،همه آرزوش اینه یه بار دیگه عمری داشته باشه،گریه کن روضه ها باشه،این کم مقامی است؟ امشب مهمان سفره ی اصحابیم....*
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوتِ "اَحلی من العسل" دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه از ازل دارد
* آره،محبت ما مال دیروز و پارسال و پیرالسال نیست،محبت ما از اون روزیِ که گِلمون رو سرشتن،روز ازل،دلیل دارم برا حرفم،دلیلشم روضه ی امشبِ،وقتی حُر راهِ امام رو بست،حضرت یکی دو بار ازش پرسید،حُر!با منی یا بر عَلَیِّ منی؟ حُر سرش رو انداخت پایین گفت: "عَلیکَ یابن رسول الله"،من با شمام...
نوشتن حضرت سه مرتبه فرمود:"لاحول ولا قوة الا بالله..."یکی ازاصحاب پرسید:آقا! حُر وقتی راه رو بست،سه مرتبه فرمود:" لاحول ولا قوة الا بالله"،برای چی؟ آقا فرمود: اسم حُر رو من توی شهدای خودم دیده بودم...
آقا جان! اسم مارو هم توی غلامات دیده بودی؟ نکنه اسم ما تو نوکرات نباشه؟تو زائرات،تو عاشقات نباشه؟نکنه گناهام اسمم رو قلم بگیره؟...*
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه از ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
*کسی نگه:من گنهکارم،شیطون اولین کاری که میکنه،جوری تو دلت رو خالی میکنه،هی به خودت میگی: ما که آب از سرمون گذشته....حُر با اون گناهی که مرتکب شد،گناه بالاتر از این،راه حسین رو ببندی،گناه بالاتر از این دلِ زینب رو بشکنی... اما یه لحظه برگشت،یه لحظه تصمیم گرفت،یه لحظه به خودش اومد،بعد این خانواده هم عجیب خانواده ای هستن،یه لحظه اومد خدمت آقا "هَل لی مِن توبه؟" آیا من اجازه دارم توبه کنم؟ حضرت اصلاً گذشته اش رو یادش نیاورد،نگفت:تو!حالا اومدی توبه کنی؟... حضرت فرمود:" اِرفَع رأسَک"سرت رو بالا بیار...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad-Shab_04 a.mp3
2.91M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل اصحاب"حر بن یزدی ریاحی" ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟
تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی
*ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید..*
تو بین دشمن بودی و من با تو بودم
هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم
حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
*نفرین کرد به ظاهر،" ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه و گریه کنه، دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت....ببین نفرین حُر، چه کرد به ظاهر با دلِ حُر*
حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت
آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید
می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید
*یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ، حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده،ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه،تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند، اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید،اسم مادرت زهراست...
حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم..*
دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟
تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتی
می خواستم در این گلستان یاس باشی
می خواستم همسنگرِ عباس باشی
می خواستم زخم سرت را خود ببندم
بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم
زهرا همان آغاز، هستت را گرفته
با چادرِ خاکیش دستت را گرفته
*حُر دشمنِ به ظاهر،الان مقابل امام ایستاده، تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم....
سادات منو ببخشن،میخوام بگم: دشمن شنید اسمِ مادرِ امام رو احترام کرد،ای نامرد مردمِ مدینه،دید فاطمه پشتِ دَرِ،دید صدای فاطمه پشت در میاد،حُر به نام مادر امام احترام کرد،اما نانجیب نوشت تو نامه اش: معاویه! اومدم برگردم،یاد علی افتادم،چنان لگدی به در زدم،صدای شکستن استخوان هاشو شنیدم....
شب حُر باید بری پشت در و دیوار،باید بری سر سفره ی حضرت زهرا...
حُر برگشت،چه برگشتنی، گفت:آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم،میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم،لَه لَه میزد برا شهادت،رفت میدان،خودش رفت،نوشتن:پسرش هم رفت،غلامش هم رفت،حق رو اَدا کرد،وقتی افتاد رو زمین،حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت:حُر! منتظر حسین نباش،حبیب باید منتظر حسین باشه،زهیر باید منتظر حسین باشه،تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش،نوشتن فرق حُر شکافته شده بود،خون رو چشماش رو گرفته بود،یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت،خون رو از چشماش پاک کرد،چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ...کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟
به همه آرزوش رسید،اصلاً جون دادن با حسین،اصلاً درد یادش میره،زخم یادش میره،همتون اهل روضه اید،آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد،تا حُر جون داد،بعد حُر رو گذاشت،خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد،نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش،دلیل اول این بود:عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت،حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن،میشناخت یارانش رو،دلش نمی اومد کسی منتظر بشه،دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش،میشناخت دشمن رو،خباثتِ دشمن رو خبر داشت،میدونست دشمن برا قهرمان بازی،دشمن برا تضعیف روحیه،زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه،لذا خودش رو میرسوند،سر یاراش رو بغل می گرفت،کسی جلو نیاد،میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست،نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن...
اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک،هنوز داشت نفس می کشید، "و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" حسین......دستت رو بیار بالا،"بالحسین...." شب حُر و شبِ اصحابِ،الان وقت توبه است،توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، "بالحسین الهی العفو...."
خیلی لحظه ی آخر، لحظه ی مهمیه،ان شاء الله دَم جون دادنمون کسی باشه سرمون رو برداره از رو خاک، سر همه رو بلند کردی،رو دامن گرفتی،یه نفر نبود سرت رو از رو خاک،برداره...نه یه نفر بود، اون یه نفر هم سه ساله بود،یه جوری سر رو از روی خاک خرابه برداشت،سر خاکی رو گذاشت تو بغلش،هی نگاه کرد دید لب ها پاره پاره است،با گوشه ی معجرش خونها رو پاک کرد،خاکارو پاک کرد،نگاش به رگ های بریده افتاد...حسین..."اللهم عجل لولیک الفرج"...
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad-Shab_04 b.mp3
3.31M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل اصحاب"حر بن یزدی ریاحی" ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _شب پنجم مُحرمِ96_روضه عبدالله بن الحسن_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
چقدر شلوغِ گودال،لرزه رو تنم نشسته
یه تنِ زخمیِ بینِ، این همه نیزه شکسته
دوست دارم برم تو گودال،بغلِ عمو بمیرم
همین هم بسِ برا من،جلو یه تیرو بگیرم
کاشکی می شد که،عمه نبینه
میخواد بشینه قاتل رو سینه
ای وای باورم نمیشه
انگار شمرِ که رسیده
بین ناله های زهرا
قاتل خنجر رو کشیده
واویلا صدای هَل مِن ناصرِ
واویلا عموم شده مُحاصرِ
*دستش رو کشید،هر چی ابی عبدالله سفارش کرده بود،زینب! این بچه رو مواظب باش،من بزرگش کردم،این بچه از یک سالگی تو بغلِ منِ،این داداشِ قاسمِ،قاسمیِ که سیزده سالکی بگه:"اَحلی مِنَ العسل" این بچه هم خون داداشم حسن تو رگاشِ،این امانتِ،این یتیمِ...
ابی عبدالله،" رَبیعَ الْاَیْتامِ" یه جوری رو یتیم حساسِ،که رو بچه ی خودش حساس نیست...لذا وقتی دستش رو کشید،دوید وسط میدون از لای اسب ها و شمشیرها، نمیدونم خودش رو چه جور رسوند گودال،فقط همین رو میدونم تا رسید،دید سر عمو تو دستِ قاتلِ،دید الانِ که شمشیر بالا رفتِ و پایین بیاد،سر از بدنِ عمو جدا کنه،یه بچه ی یازده ساله،مگه چقدر بازو داره،دستش چه اندازه است؟ بلند کرد دستش رو،دید کاری نمیتونه بکنه،نه سپری،نه چیزی،تا شمشیر اومد پایین،دستش رو آورد جلو،تا دستش افتاد،بعضی ها نوشتن صدا زد:آخ مادر!...افتاد تو بغل حسین...*
همه اومدن برایِ غارت و غوغا و جنجال
اونی که نیزه نداشته،با عصا اومده گودال
*ببین اربابت رو چه جوری کشتن،مرحومِ سید بن طاووس توی لُهوف نوشته...*
اونی که نیزه نداشته،با عصا اومده گودال
نمیخوام بین ما دیگه،این همه فاصله باشه
نمیخوام سرِ تو دستِ،خولی و حرمله باشه
میشه که از من،نگیری روتو
حالا که قاتل، گرفته موتو
برگرد خیمه رو نگاه کن
چشما خیره سمت گودال
اینجا مادرت رسیده
اونجا عمه رفته از حال
*دو تا یتیم تو بغل حسین جون دادن،یتیمای داداشش حسن،قاسم جون داد،یکی هم عبدالله،هر دو براش سخت بود،مگه راحتِ آدم یتیمِ داداشش تو بغلش جون بده،اما برا قاسم حضرت این جمله رو به کار برده:سختِ برا عموت، تو صداش بزنی،نتونه کاری برات بکنه...آخه قاسم هی پاهاش رو روی زمین می کشید...
حالا من از شما سئوال می کنم،فقط جواب من رو با گریه بدید من حرفم رو زدم،اونجا سخت گذشت به حسین،یا سر عبدالله سخت گذشت؟ باز رسید سر قاسم یه ذره جون داشت،قاسم رو بغل کرد،باهاش حرف زد،نوازشش کرد،جون داشت با قاسم حرف بزنه،رمق داشت قاسم رو بغل کنه برگرده،اما تو گودال وقتی عبدالله افتاد تو بغلش،نمی تونست حرف بزنه،با چشماش هی نگاه کرد،عموت رو حلال کن،داشت با عبدالله حرف میزد،تو بغل حسین،حرمله تیر سه شعبه زد،سر بچه تو بغل حسین جدا شد،حسین....
________________
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad_(Shabe_5_Moharam).mp3
3.39M
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _شب پنجم مُحرمِ96_روضه عبدالله بن الحسن_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
کریم کاری بجز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه اس ولی حرم نداره
*حرم نداره ، ولی زائر که داره ،گریه کن که داره*
غریب اونیِ که همدمِ اشک و آه
*ببخشن سادات شب امام حسن و یتیم امام حسنِ،از همین الان تکلیفم رو روشن کنم
دیشب روضه روضه ی گودال بود و عبدالله بود و خیلی حرف ها که ، بقیه اش موند شب عاشورا،اما امشب حرف حرف امام حسنه و مگه میشه اسم امام حسن بیا یه اسمی کنارش نیاد ؟بارک الله که اینقد مهیایی با یه اشاره *
غریب اونیِ که همدمِ اشک و آه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناه
*روضه ی قاسم خیلی شبیه روضه ی مادرش ، بی بی دو عالمه، خیلی حرف داره باید بیای بامن شب شیشم*
غریب اونیِ که همدمِ اشک و آه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناه
*فقط یه جمله بگم ، چرا روضه این سیزده ساله ما رو میبره مدینه، یه اشاره کنم و شعرم رو شروع کنم
در خانه اگر کس است یک حرف بس است . دلت گُر گرفته ،سینه ات غرق آتیشه ،اما این اشاره واسه اونایی که الان موندن، روضه قاسم ،روضه مدینه، روضه امام حسن ،روضه مادر شب شیشم یه اشاره کنم :امشب می خوای از استخوانهای شکسته حرف بزنی، سینه ای که زیر سم اسب ها حالا فهمیدی حرف چیه فهمیدی بار روضه چیه . . .
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad-Shab_06 a.mp3
805.8K
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
ای حیدرِ امام حسن، شیرِ کارزار
سرو قد تو، نیزه و اَبروت ذوالفقار
*هرکاری کرد ابی عبدالله زره اندازه این بچه پیدا نشد، چیکارکرد عمو ؟یه لباس سفید تنش کرد عمامه سرش بست مقتل میگه تحت الحنک عمامه رو باز کرد براش نقاب درست کرد،چرا نقاب می زنی عمو ؟ گفت می خام چشمت نزنن عمو، خیلی مثل بابات می مونی *
ای حیدرِ امام حسن، شیرِ کارزار
سرو قد تو، نیزه و اَبروت ذوالفقار
عباسِ کربلا شده در سیزده بهار
یک کربلا سپاه، ز تیغ تو الفرار
*بعضی نقل ها نوشته 200 نفر، بعضی نوشته تو دو مرحله 80 نفر، یه نوجوان سیزده ساله 80 نفر و کشتن شوخی نیست . این معلومه استاد داشته، کی از عباس بهتر*
در روزِ کارزار علی اکبری دگر
پیداست در جمال تو پیغمبری دگر
در سیزده بهار، بهشت خدا شدی
تسبیحِ دانه دانه ی از هم جدا شدی
در پیش دیدگان عمویت فدا شدی
مثل امام خویش،سراجُ الهُدی شدی
ای رویِ خون گرفته ات، آیینه ی حسن
معراجِ روحِ پاک تو، از سینه ی حسن
*اجازه می خواست، اجازه نداد ابی عبدالله ، یکی از شهدایی که چندین بار رفت و آمد و اجازه نداد . شب هشتم برات بگم اون علی اکبرِ که تا گفت: برم؟ حسین گفت: برو عزیزم . از پسرخودش راحت می تونست بگذره اما از امانت برادرش نمی تونست بگذره . تو یتیمِ امامِ مجتبایی . اون علی اکبرِ که" اِسْتَأْذَنَ فَأَذِنَ اَباه" تا گفت برم؟ گفت: برو عزیزم. اما قاسم و اجازه نداد ، کیفیت اجازه گرفتنش هم بارها شنیدید ، نامه ی پدرش رو داد، اینقد رو پاهای عمو گریه کرد، اینقد التماس کرد، خوشبحال اونایی که برا شهادت التماس می کنن و گریه می کنن، شهید حججی رو دیدید قبل رفتن افتاد رو پاهای پدر و مادرش ، اینا از همین روضه ها این خط و یاد گرفتن . باید بیفتی روپای پدر و مادرت تا بهت اجازه ی پرواز بدن....قاسم،پدر نداشت افتاد رو پای عمو التماس کرد....*
تابیده از جمال تو انوار پنج تن
در خشم یک حسینی و در حِلم یک حسن
*هم خون امام مجتبی تو رگشِ، هم تربیت حسینی داره . ده سال تو دامن حسین تربیت شد.*
زخمت چو حلقه های زره مانده بر بدن
خونِ تو پیرهن شد و پیروهنت کفن
خورشید ذره ذره به میدانِ کربلا
افشانده نور سرخ، به دامانِ کربلا
*رفت میدان ، میدان رفتنش ، رجز خوندنش ، مبارزه اش ، جنگش ، همه رو مات و متحیر کرد، همه رو مستاصل کرد، بعضی از نقل ها نوشتن: برگشت اظهار عطش کرد مثل علی اکبر ،علی اکبر هم برگشت بعضی ها نوشتن ، قاسم هم برگشت ، ابی عبدالله انگشتر عقیق تو دهانش گذاشت ، بعضی ها نوشتن عمو بغلش کرد ، دوباره رفت میدان ، این بار آخر هر کاری کردن دیدن قاسم و حریف نمی شن چه کردن ، همه ی نامرد ها همه ی خباثت ها، همه ی بدی ها یه طرف جمع شد ، یه نانجیبی گفت: اینجوری فایده نداره ، این نوه ی علیِ، این خون حسن تو رگهاشِ ، چه کنیم ؟ گفت دورش حلقه بزنید سنگ بارانش کنید، گرد و خاک کنید، دیدش رو بگیرید .چه کردن؟ من یه سئوال دارم ، سئوال منم با گریه جواب بدی من رد میشم . یه نفر وسط میدون می جنگه زره داره، سپر داره ،کلاه خود داره، نیزه داره میتونه دفاع کنه، اما یه نوجوانی که پاش به رکاب نمی رسه، نه زره داشت، نه سپر داشت . اهل ناله کمک کنن، یتیم نوازی کنن .....*
سربازِ بی زره ،که سراپا سپر شدی
قرآن پاره پاره، چو قلب پدر شدی
در زیر تیغ، بِسملِ بی بال و پر شدی
یک آسمان ستاره هزاران قمر شدی
ای حسین....
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad-Shab_06 b.mp3
2.11M
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
لب باز کن دوباره عمو را صدا بزن
*ابی عبدالله همه حواسش تو میدونه، هی می رفت رو بلندی، هی نگاه می کرد یکی از اون جاهایی که نوشتن حضرت خودش رو سریع به میدان رساند اینجاست . همه حواسش به میدونه، صدای قاسم بیاد . یه مرتبه دید اون وسط گرد و غبار شد . یه صدای ناله ای هی میگه: "وا عمّاه، وا یا عمّاه" عمو به دادم برس، نوشتن مثل باز شکاری،مثل تیری که از چله ی کمان رها شده باشه خودش رو رسوند وسط میدان چه رسوندنی ، امانت برادرش رو زمینِ ، رسید وسط میدان دید گرد و خاکِ، گرد و غبارِ، اسبها دارن میان و میرن.....
حواست هست چی میگم یا نه؟ بعضی کلمه ها برات عادی نشه.... این اسبها که میان و میرن چه خبره؟ کجا میرن؟ از رو چه بدنی رد میشن؟ فقط همین و بگم: گرد و خاک خوابید، دید قاسم زیر دست و پای اسب ها . پاهاشو رو زمین میکشه "وَالغُلامُ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ..."
ابی عبدالله سر قاسم رو بغل کرد "عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا یُجیبَكَ" سخته براعموت ، تو عموت رو صدا بزنی عموت نتونه کمکت کنه... چه کرد ابی عبدالله؟ همه ی این حرف ها رو زدم، شب امام حسنِ، هرکی گره کور به کار داره ...
چه کرد ابی عبدالله ؟ تا قاسم و بغل کرد دید بدن زیر سم اسب متلاشی شده ، چیزی از بدن باقی نمونده ، چیکار کنه حسین ؟ نوشتن "فوقعَ صدره علی صدره" ، سینه قاسم و به سینه چسباند .کدوم سینه رو به سینه چسبانده ؟ سینه ای که زیر سُم اسبها . . ..
خدایا کمکم کن،یه روضه ای رو که خیلی بعضی نکته هاش سخته گفتنش . ابی عبدالله چند جا تو کربلا یاد مادرش افتاد . ساداتی که منو کمک می کنن ، اونایی که شال سبز دارن ، شبای دیگه بپوشید این شال سبز و من بدونم بچه های فاطمه کجایند و من بتونم راحت تر حرف بزنم ....
چند جا یاد مادرش افتاد یه بار بالا سر علی اکبر . شب هشتم نفس باشه میگم چه جوری یاد مادرش افتاد ، اونجایی که دیدی یه نیزه ای به پهلوش زدن . . .. هی گفت: آخ مادرم . ... دیگه کجا یاد مادرش افتاد ؟ کنار عبدالله تو گودال ، دیشب برات گفتم تا دستش و زدن گفت "وا اُماه"
یه جام بالا سر قاسم سینه ی شکسته رو بغل کرد دید بوی مدینه میاد . . .
یه جا دیگه هم یادِ مدینه افتاد ، وقتی سینه اش رو حرمله هدف گرفت تیر سه شعبه به قلبش زدن . سینه اش سوراخ شد . حسین . . . .
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad-Shab_06 c.mp3
1.35M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل حضرت علی اصغر علیه السلام شب هفتم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
"یارب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحجة
یارب الحجة بحق الحجة اشف صدر الحجة بظهور الحجة"
*یه نکته عرض کنم،شبِ علیِ اصغرِ،این " یارب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین" که گفتید "اشف صدر الحسین" به نقل معتبر و معروف،زین العابدین،علی اصغر رو روی سینه ی بابا دفن کرد،یعنی شفای سینه ی حسین،علی اصغرِ..... داری برای امام زمانت دعا می کنی،به اون سینه ای که علی اصغر آرام گرفت....*
“یارب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحجة"
"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن..... "*
یاصاحب الزمان.......
به این غبار، نگاهی که آفتاب شود
بسوز قلب مرا، کز غمت مُذاب شود
برای آمدنت، شب به شب دعا کردم
اشاره کن به دعایم که مستجاب شود
امامِ عصر، مرا هم صحابه ی خود کن
که آسمانِ نگاهم پُر از سحاب شود
من آمدم که سلام مرا جواب دهی
سلام می کنم و وای اگر جواب شود
*نکنه ردم کنی امشب،نکنه تحویلم نگیری؟نکنه روت رو برگردونی؟ محاله"مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ" من اون آقایی رو که می شناسم محاله شب هفتم صداش بزنم جوابم نده...آقا جان! حالا که منو خواستی،دعوتم کردی تو خونه ات،نکنه جوابم رو ندی؟ همین اول بگم: من به امید اومدم،شنیدم سفره دار یه بچه ی شیش ماهه است،شنیدم دستای کوچولوش گره باز میکنه...*
اگر اجازه دهی روضه خوان شوم امشب
که قلبِ سوخته ات بیشتر کباب شود
برای کودک خود آب خواست اما حیف
همین دلیل بر این شد، حسین آب شود
شاعر:محمد بیابانی
*دو نفر تو کربلا آب شدن،دو نفر تو کربلا از خجالت مُردن،آب شدن،هر دو خجالت هم مالِ عطش بود،عباس از سکینه خجالت کشید،عباس جلو سکینه آب شد،حسینم هم از رباب،از علیِ اصغر.....خدا هیچ بابایی رو به روز تو دچار نکنه....*
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad(Shabe_7 )a.mp3
3.12M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل حضرت علی اصغر علیه السلام شب هفتم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir