eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.1هزار دنبال‌کننده
815 عکس
493 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ دیدنی می شد اگر یار می آمد امشب روشنی بخش شب تار می آمد امشب خبر از یوسف گم گشته این شهر نداشت هرکسی که بر سر بازار می آمد امشب چشم بر راهم و عمرم به سرآمد ای کاش خبر از موعد دیدار می آمد امشب یار من آنقدر آقاست اگر می آمد دیدن عبد گرفتار می آمد امشب من اگر میثمِ تمّار رکابش بودم پسرِ حیدر کرار می آمد امشب من که شرمنده ام از محضرش آدم نشدم مسلم و حرّنشدم قاسم و اصغر نشدم سعی دارم پس از این طالب عرفان باشم خالی از کبر و ریا مملو از ایمان باشم جای حرف و سخن خویشم عمل عرضه کنم با کفن هم که شده عازم میدان باشم روزبه هستم و ازمن به ستوه آمده ام بلکه منّا شده و نوکر صاحب زمان باشم اَمر کردن اطیعون و اطاعت کردم به اولو الامر قسم پیرو قرآن باشم گر بنا شد به کسی غیرخدا سجده کنم بی گمان بنده ی تسلیمِ حسن جان باشم من که از دار جهان هیچ ندارم از خود روز و شب ریزه خورِ خوان کریمان باشم قاسمش قاسمُ الاَرزاق من است و باید در این خانه فقط دست به دامان باشم سفره دارند شبیه حسن؛ اولاد حسن چه شکوه و چه جلالی به حرم داده حسن ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
BabolharamTaheri Babolharam shab6 a.mp3
زمان: حجم: 1.63M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ شبِ قاسم بن الحسنِ،یادِ اون بچه های دفاع مقدس که می اومدن به پدر و مادرا التماس می کردن برن جبهه،اجازه نمیدادن،از قاسم یاد گرفته بودن،می افتادن رو پاهای بابا بوسه می زدن... هر چی ابی عبدالله،امتناع کرد،روایت نوشته:جلو چشم همه افتاد رو پاهای عمو،هی پاهایِ عمو روبوسه میزد....حضرت فرمود:عزیزِ دلم،من نمیتونم اجازه بدم تو بری..... این همون حسینی است که علی اکبر،جگر گوشه اش،گفت:بابا من برم...یه لحظه هم معطل نکرد...اما امانت دارِ خوبی است ابی عبدالله،قاسم،امانت داداشش حسنِ.. قاسم دید کار سخته،دوان دوان اومد تو خیمه ی مادر،مادر یه کاری برام بکن،هر کاری می کنم عمو اجازه نمیده برم میدان....زانوهای غم بغل گرفته،گوشه ی خیمه داره اشک می ریزه....یه وقت نجمه خاتون از جا بلند شد،پیشونی آقازاده اش رو بوسه زد،فرمود:مادر بمیره این حال رو برای تو نبینه،پاشو،نمیذارم دست خالی پهلو عموت بری...یه نامه ای از امام مجتبی آورد: "مِنَ الحسنِ الی الحُسین" حسین جان! کربلا نیستم خودم جونم رو فدات کنم،داداش ازت میخوام به قاسمم اجازه بدی برود میدان... اینجا قاسم وقتی دوان دوان اومد به سمت ابی عبدالله،نامه ی بابا رو دستِ عمو داد،ابی عبدالله،نامه رو نگاه کرد،امضای حسن رو بوسه زد... نوشتن: دست گردن قاسم انداخت،اینقدر گریه کردن،عمو و برادر زاده،"حتی غُشِیَّ علیهما" یعنی هر دو غش کردن.... به سرش فکرِ به میدان بروم زد قاسم دم به دم از پسرِ فاطمه دم زد قاسم گوئیا شیرِ جمل باز به میدان زده بود در دلِ معرکه وقتی که قدم زد قاسم با تعجب همه دیدن،که بی خُود و زِره محشری در وسطِ دشت رقم زد قاسم ارزق و لشکر او نیز حریفش نشدند *تا وارد شد،ارزقِ شامی،از پهلوانای سپاه اِبن سعد،از شام اومده،گفت:این بچه است،یکی از بچه هامو سراغش می فرستم،اولی رو فرستاد با یه ضربه قاسم بن الحسن به درکش فرستاد،چهارتا بچه هاش رو فرستاد،همه رو قاسم کشت،خودِ ارزق رفت،قاسم بن الحسن،ارزق شامی رو هم به درک فرستاد،یه وقت دیدن بالای بلندی اباالفضل میگه:جانم قاسم... حمید بن مسلم میگه: اِبنِ نُفیل گفت:گناه عرب و عجم به گردنم باشه اگه داغش رو به دلِ مادرش نذارم... گفتند: برا چی داری نقشه میکشی،این نوجوان رو که همه دوره اش کردن،هر کی داره یه ضربه ای میزنه..چنان حیدری داره می جنگه قاسم بن الحسن.... نانجیب ها! بابای منو متهم می کردید، می گفتید: بابای من از جنگ ترسیده،من پسرِ حسنم...* ارزق و لشکر او نیز حریفش نشدند ضربه ای سخت به اصحاب ستم زد قاسم صف به صف نظمِ سپاهِ اُموی را تنها تیغ در دست،علی گونه به هم زد قاسم دل به دریا زد و دل از همه لذات برید در دلِ مادرِ خود خیمه ی غم زد قاسم *اینجای یه وقت دیدن رنگ صورت اباالفضل پرید...* با صدایِ به زمین خوردن خود از مرکب آتشی بر جگرِ اهلِ حرم زد قاسم ترسی از هو هویِ تیغ و رجزِ تیر نداشت جوشنی بر تنش از نیزه و شمشیر گذاشت از سَرِ زین به گواهیِ روایت افتاد سیزده جامِ پر از شهدِ ولایت افتاد همه دیدن چگونه حسنِ کرب و بلا وسطِ لشکرِ دشمن به اسارت افتاد فرقه ی سنگ زَنِ کوفه سراغش آمد پسرِ شیر جمل باز به زحمت افتاد کوچه ای باز شد و یک قوم هجوم آوردند تیغ و سر نیزه رسید و به مَشِقَّت افتاد پیکرش ضربه ی سنگینِ عمودی کم داشت وسط معرکه از فرط جراحت افتاد نسلِ شورای سقیفه همگی خندیدن نوه ی فاطمه وقتی که به صورت افتاد *وقتی که اِبن نُفیل اومد،شمشیر رو حواله ی قاسم داد،فقط از روی اسب فرصت کرد بگه:عمو به دادم برس...نوشتن:ابی عبدالله،مانند شیرِ غُرّان به میدان زد،قاتل نانجیب ایستاد بود بالای سرش،کاکُلِ قاسم رو در دست گرفته،میخواد سر از بدنش جدا کنه،حسین رسید،چنان شمشیر رو حواله کرد،دستِ این نانجیب جدا شد،صدا ناله اش بلند شد،قومش اومدن کمکش کنن،سواره اومدن،یه وقت یه صدایی ابی عبدالله داره میشنوه،عمو حسین!...عمو بیا استخونهای بدنم خُرد شدن....* ردِّ چندین سُم اسب بر بدنش پیدا شد به سَرِ غارت دستار سرش دعوا شد ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
BabolharamTaheri babolharam shab6 b.mp3
زمان: حجم: 3.95M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کجایی؟ صدات از کجا داره میاد عمو جون کجایی؟ نمی بینمت تو هیاهوی میدون کجایی؟ کجایی؟ تنم رو نلرزون تو این نیزه بارون کجایی؟ عمو! تو صحرا جلو راهم وسنگا بسته تو صحرا کی الآن رو سینه ات نشسته؟ میادش صدا استخون شکسته کجایی عمو جون!؟ *قاسمی که داشت میرفت میدان پاهاش به رکاب اسب نمی رسید، حالا که عمو داره میاردش به خیمه ها،حمید بن مسلم میگه: سینه اش به سینه ی عمو بود اما پاهاش رو زمین کشیده میشد....* عموجون! توی خیمه ی نجمه غوغا به پا شد،عمو جون! بمیرم برات که عروسیت عزا شد،عمو جون! زیر ُسمّ اسبا تنت آسیا شد عمو جون بمیرم برای تو وغربت تو کشیده شده چون عسل قامت تو با سنگا چی اومد سرصورتِ تو عمو جون *هیچ زِره ای اندازه ی بدن قاسم پیدا نکرد ابی عبدالله...* عزیزم بدون زره بودی پرپر شدی که عزیزم پاشیده تر از جسم اکبر شدی عزیزم تو از سقّا هم قد بلندتر شدی عزیزم بلند شو که جونت برامون عزیزه میترسم تنت روی خاکا بریزه دیدند بدن قاسم رو آورد تو خیمه دارُالحرب،کناربدن علی اکبر گذاشت،خود ابی عبد الله بین این دو بدن روی خاکها نشست،صدا میزد قاسمم!دعا کن دیگه عمو بیاد پیشت، دعا کن بیشتر از این غریب نشم،ای حسین..... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
BabolharamTaheri Babolharam shab6 c.mp3
زمان: حجم: 1.75M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق وَ لَأَبْكِيَنَّ صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
BabolharamTaheri_babolharam shab7 a.mp3
زمان: حجم: 1.43M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ با سینه ای گرم از شکایت حرف دارم ای آسمان امشب برایت حرف دارم ای آسمان چشمان هستی پر ستاره است امشب شب گریه برای شیر خواره است حتی اگر در این عطش عمدی نداری ای آسمان تو هم باید بباری باید بباری تا علی اصغر بماند شش ماهه ای در دامن مادر بماند ای آسمان بشنو صدای آب آب است این آخرین لالاییِ طفل رباب است لب تشنگان را قطره ای یاری نکردی ای آسمان در کربلا کاری نکردی درکربلا آبی اگر هست آب دیده است مهمان نوازیها به تیغ آبدیده است جز اشک آبی در حرم بهر وضو نیست دور و بر این خیمه ها دیگر عمو نیست رنگ از رخ مهتاب رفته برنگشته سقّا بسوی آب رفته برنگشته در کربلا مردی و نامردی محک خورد ازتشنگی لبهای اربابم ترک خورد گم شد میان هلهله هل من معینش امّا رسید از خیمه یار آخرینش طوفان ترین فریاد خاموش است این طفل قنداقه برتن،نه،کفن پوش است این طفل لبهاش باز و بسته شد عالم به هم ریخت وقتی تلظّی کرد لشکر هم به هم ریخت *وقتی بچه رو روی دست بلند کرد ،یه عده که سنگدل بودند وقتی نگاه کردند بچه روی دست ارباب بلند شده، بچه اینقدر توان نداشت سر رو روی تن نگه داره،از هر طرف می گرفت سر یه طرف می افتاد، فرمود: ببینید: اگه آب هم بهش برسونید میمیره... امّا برای دل خوشی مادرش... منتظرِ در خیمه...."منّوا عَلَینا" همه عالم از ابی عبدالله منت میکشند،حسین مقابل دشمن ایستاده میگه: "منّوا عَلَینا" منت بذارید بر من...منت سرش گذاشتن، هنوز حرفهای ابی عبدالله مونده، دید بچه داره دست و پا میزنه، نگاه کرد "فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن..." یک سو نگین عرش برروی زمین بود یک سو ولی تیر و کمانی در کمین بود از ماهی آخر تُنگِ آبش را گرفتند حتی از این صحرا سرابش را گرفتند عبّاس را می دید با مشکی پراز آب سرگرم رؤیا بود خوابش را گرفتند شاید پدر میخواست برگردد به خیمه با تیر حقّ انتخابش را گرفتند با قصد قربت بچّه ای را ذبح کردند تکبیر گفتند و ثوابش را گرفتند *ای کاش هلهله میکردند، حرمله تیر سه شعبه میزنه، تکبیر میگفتند....* نیلوفران غنچه ای میرفت بالا بردست بابا پیچ و تابش را گرفتند شیرین ترین تصویرها تلخ است اینجا لبخند میزد گل، گلابش را گرفتند هرچند روضه روضه طفلی رضیع است اندازه یک کربلا داغش وسیع است با آتش خورشید از پا تا سرش سوخت از تشنگی گلبرگهای پرپرش سوخت قبل از تکان آخر و پاشیدن خون از ضربه ی تیر سه شعبه حنجرش سوخت خون گلو بر صورت ارباب پاشید یک لحظه از گرمای خون چشم ترش سوخت لبخند او از گریه اش جان سوز تر بود قلب پدر از خنده های آخرش سوخت یک ساعت بعد از حرم گهواره اش رفت درخیمه ها چادر نماز مادرش رفت ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
BabolharamTaheri babolharam shab7b.mp3
زمان: حجم: 3.45M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ لالایی بخواب روی دستم علی جون لالایی دلم رو با خندت نسوزون لالایی زبون دور لبهات نچرخون لالایی لالایی دعا کن که بارون بباره عمو جون برات آب بیاره لالایی آخه مادرت شیرنداره لالایی لالایی الهی که بابات کنارت بمیره لالایی نشد که کمی آب برا تو بگیره لالایی حالا جای شیر توگلویِ تو تیره *خدابرا هیچ مردی نیاره شرمنده ی زن و بچه اش بشه، اگه بچه یه چیزی بخواد میگه بابا برات میگیرم... تا بچه رو دادند، ابی عبدالله فرمود: رباب برگرد خیمه ان شاالله سیرابش می کنم میارم ....یه قطره آب به بچه میدن.... آب روی من بستن....* عزیزم شده مقتل تو روی دوشم میاد صدا مادرِ تو بگوشم دیگه روم نمیشه باهاش روبرو شم لالایی لالایی تو که طاقت سُمّ مرکب نداری لالایی برات پشت خیمه میسازم مزاری می ترسم که پیدات کنه نیزه داری *وقتی بچه رو داشت پشت خیمه دفن می کرد، یه نفر از سپاه دشمن دست از جنگ کشید، ایستاده بود ابی عبدالله رو خیره خیره نگاه میکرد... وقتی اومدن برای غارت خیمه ها،همون نانجیب پشت خیمه ها اومد نیزه رو محکم تو خاک می زد....* لالایی می ترسم بشه منبرت روی نیزه می ترسم نمونه سرت روی نیزه دعا کن برا مادرت روی نیزه *دیدند ابی عبدالله سریع بچه رو زیر عبا گرفت یک قدم میاد سمت خیمه ها باز بر می گرده، "تو عالم هر کی به چه کنم می افته در خونه ی حسین میره" وسط میدون خود حسین به چه کنم افتاد،خدا برم سمت خیمه جواب مادرش رو چی بدم؟... دیدن اومد پشت خیمه نشست روی خاکها علی رو نگاه می کنه با غلاف شمشیر یه قبر کوچولو کند، همچین خواست داخل قبر بذاره، دید مخدرات بیرون اومدن، از یه طرف زینب میگه: داداش!... از یه طرف رباب.... دیدن رقیه هم داره میاد.... بابا! صبر کن... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
BabolharamTaheri babolharam shab7c.mp3
زمان: حجم: 3.28M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir