⇦• روضه و توسل به امام مجتبی سلام الله علیها اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
عهد ما از روز اول با حسین و با حسن
ذکر ما تا روز آخر یا حسین و یا حسن
با محرم کربلایی شد دلِ ما شب به شب
روضه خواندیم از حسین، اما حسن اما حسن
*حسن جان .. مادرش میشنوه بلند ناله بزن ، میگن مادرش گریه کنِ حسن شو خیلی دوست داره ، حسن جان ...*
روضه خوانِ غربتش شب های خاموش بقیع
بی کس و تنها حسین ، بی کس و تنها حسن
بی قرار قصه هایِ کوچه و دیوار و در
رازدارِ غصه های مادرش زهرا ، حسن
*حُسینم میخوام باهات حرف بزنم :
غریبِ کوچه ها شدن با من ، با من
غریبِ کربلا شدن با تو ، با تو
دیدن مادرِ روی خاک با من ، با من
شهیدِ سر جدا شدن با تو ، با تو
تو نبودیُ دیدم روی خاکِ یه مادر ..
نیستمُ تو میبینی روی خاکِ یه خواهر
ای غریبِ مدینه .. ای غریبِ مدینه ..
غریبه در وطن شدن با من ، با من
شهیدِ بی کفن شدن با تو ، با تو
تو خونه دست و پا زدن با من ، با من
قتلگاه دست و پا زدن با تو ، با تو
من با خاطره های غمِ فاطمه مُردم
غریبونه به دستت پسرامُ سپردم
ای حسن جان .. حسن جان .. *
بی قرارِ قصه های کوچه و دیوار و در
رازدارِ غصه های مادرش زهرا ، حسن
میفرستد قاسم و عبداللَه ش را با حسین
تا بگیرد رنگِ حُسنِ کربلا هم با حسن
*مادرش عنایتی کرد ، امشب که قراره بریم گودیِ قتلگاه دلامونُ آماده کرد! چندتا حسن حسن بگو، مادرش دعات میکنه. مدینه بلند بلند براش گریه کنی..
حسن جان، حسن جان ..*
شاعر : محمد مهدی سیار
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Motiee shab5 Babolharam.mp3
12.28M
⇦• روضه و توسل به امام مجتبی سلام الله علیها اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
شب پنجم محرمِ .. امشب برا عبدالله بن حسن کم نذار ؛صاحب مجلس امشب باباش امام حسنِ .. اصلاً روضۀ شب پنجم ، روضۀ غربت و بی کسیِ ..
سید بن طاووس نوشته : لشکر دشمن یه وقفۀ کوتاهی ایجاد کردن شروع کردن حسینُ نگاه کردن ، دوباره برگشتند ، دورش شلوغ شد. طمع کارا نگاه میکردن؛ یکی برا انگشترش نقشه میکشید !.. یکی به خیمه هاش نگاه میکرد ، به دخترام قول دادم براتون گوشواره میخرم .. (چرا بخرم؟!)
عبدالله نوجوان نابالغی بود ، سنی نداشت . تا دید عمو رو دوره کردند از خیمۀ زنها بیرون زد .. نتونست غربت عموشُ ، غربت امام شُ تماشا کنه .. گفت میرم هر جوری هست هر کاری ازم برمیاد انجام میدم، اگه یه شمشیر هم کمتر به عموم بخوره بازهم یه شمشیرِ .. شروع کرد دویدن ، با تمام وجود میدوید!
جوونها، غیرتی ها، امام حسینی ها! عبدالله میدونست اگه بلایی سرِ عمو بیاد دیگه خیمه ای باقی نمیمونه .. دیگه حریمی نمی مونه! آخه یه روزی هم به خیمه ی بابای غریبش حمله کردند ، هیچکس نبود از امام حسن دفاع کنه ..
شیخ مفید در ارشاد نوشته: غارتگرا ریختن تو خیمۀ امام حسن غارت کردند، جانمازُ از زیر پاش کشیدند! یه نامردی اومد با خنجر به پای حسن بن علی ضربه زد. برا عبدالله اینهارو تعریف کردند که فقط به همین اکتفا نکرد .. بی حیا عبای امام حسنُ از دوشش کشید! آقای غریب ما همینجور بدون عبا روی زمین نشته بود! چقدر تنهایی! چقدر غربت!!
عبدالله دید اگه تو خیمه ها بمونه، این خیمه ها بعدِ عمو به غارت میره؛ تازه بعد غارت یه اتفاق های دیگه هم می افته! گفت طاقت ندارم ببینم ..
عمو؛
همان بابایِ من از داغِ سیلی سوخته کافیست
چگونه شاهدِ سیلی زدن، چشمِ ترم گردد
من غیرت دارم نمیتونم ببینم دخترای تورو سیلی بزنن ..
خلاصه عبدالله بیرون اومد، زینب میدوید .. زینب صداش میزد عزیز دلم سمت گودال نرو ، برگرد! .. (عمه مگه نمیبینی تنها شده ، زخمی شده ، عموم رو زمین افتاده ، دورَش کردن ..) همچین که رو به قتلگاه می آمد هی صدا میزد: عمو ازت جدا نمیشم ! .. عمو جونم داشتم جا میموندم، اما خودمو رسوندم، دیگه تنها نیستی پسرت داره میاد .. آره منم پسرتم .. منم پسرِ حسینم .. تو منو بزرگ کردی ، تو به من از پسرهات بیشتر محبت کردی ولی عمو چرا بین پسرها فرق گذاشتی؟! همه باید شهید میشدن جز من؟ من بعد تو این دنیارو نمیخوام .. عمو تو همه کس منی، دار و ندارمی، امامی، عمومی، بابامی، تو نباشی دنیا رو نمیخوام ! ..
سنم کمه ، اما غرورُ خوب میفهمم
سنم کمه ، اما عمو جون دل که دارم من
تو زیر دست و پایی و تو راهِ عشقِ تو
یک جونِ ناقابل که دارم من ..
دنیا بدون تو برا من سرد و تاریکِ
وقتی ازم دوری بهم اندوه نزدیکِ
شرمنده ام که مایه ی شرم شما میشم
شرمنده ام دستام کوچیکِ ..
رو خاکا اُفتادی عمو جون
پیراهنت پاره ست بمیرم
باید سپر شم واسه ی تو
باید بیام اروم بگیرم ..
*انقدر دوید ، تا کنار قتلگاه ایستاد نگاه کرد؛ جا خورد!! چه خبره؟! نامردا دارین با عموم چیکار میکنین؟ یه صحنه ای خیلی اذیتش کرد. میدونین چی دید؟*
مُردم برای اون نگاه آخرت مولا
به بی پناهیِ حرم هی خیره میمونه
چشم تو که بسته بشه پای حرومی ها
وا میشه دنیا تیره میمونه
*عمو جونم سؤال دارم! نمیتونم بفهمم اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟ آخه چرا اینجوری میکشین عموی منُ*
اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟
از پیکرِ صد پاره ی تو کِی جدا میشن؟
من از خجالت جون میدم وقتی که می بینم
خیره به سویِ خیمه ها میشن ..
عمه برایِ من دعا کن
عمه دعا کن زود بمیرم
عمه دعا کن حاجتم رو
با دستایِ خالی بگیرم
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
*یه وقت عبدالله دید هرکی با هر چی میتونه میزنه! گفت غریب گیر آوردی؟ مظلوم گیر آوردی؟ مگه نمی بینید میگه جگرم داره میسوزه! .. چرا به جایِ اینکه آبش بدید با نیزه میزنیدش؟ پسر پیغمبرِ ها! چرا به جایِ اینکه زیر بازوهاش رو بگیرید بلند کنید، با شمشیر به بازوهاش میزنید؟ .. یک دفعه چشمش خورد به یک نامردی که شمشیرُ بالا برد. گفت مگر من مرده باشم عموی منُ بکشی .. ای زنازاده! شمشیر رو به قصد حسین بن علی پایین آورد ؛ دستُ سپر کرد ، دست کوچکش به پوست آویزان شد ...
صدا زد ، مادر !! .. ای مادرِ بازو شکسته! بازوی منم شکسته شد .. بچه اُفتاد رو بدنِ امام حسین ، آقا برادر را به سینه چسبانید ، شروع کرد باهاش حرف زدن: آره عزیرم، الان میریم پیش مادر ، صبر داشته باش پسرم ، چیزی نمانده بری پیش بابای غریبت .. عبدالله حاجتش رو گرفت، زودتر رفت؛ باز هم حسین تنها ماند .. عبدالله ندیدی دیگر چی شد ولی زینب دید!
چو دید زینبِ حزین
سنگِ جفا و شاه دین
حسینش افتاده زمین
کشید ناله ای خدا ، چند نفر به یک نفر؟
سنگِ یکی به روی او
دستِ یکی به موی او
دستِ یکی به پیرُهن
به روی سینه جایِ پا ، چند نفر به یک نفر؟
به روی خاک ها سرش
شمر به دست خنجرش
یکی پیِ عمامه اش
یکی به دنبال عبا ،چند نفر به یک نفر؟
پیش نگاه مادرش
جدا شد از قفا سرش
اهل حرم به سر زنان
صدا زدند بچه ها چند نفر به یک نفر؟
ثارالله .. ثارالله .. ثارالله ..
تنت به رویِ خاک بیابون اباعبدالله
سرت به نی ها ، زخمی و پرخون
بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکری خود ، شها تو مفتخر نما
ای گل وفا حسین
معدن سخا حسین
میکشی مرا حسین ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Motiee shab5 _ Babolharam.mp3
22.8M
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
ای چهره ات تبسم صبح ازل ، حسن
ای مهر تو اقامه ی خیرالعمل ، حسن
در مدح تو بس است همین یک کلام هم
نام علی زحُسنِ تو گشته ابالحسن
ای شاهِ دل ، شکوه تو صفین و نهروان
ای فاتحِ دلاورِ جنگ جمل حسن
حسن جان ، حسن جان ...
لبریزِ رازهای جگرسوز بود ، آه
*چه رازهایی در سینه داشتی که در کودکی پیر شدی آقایِ من؟
چقدر خدا به ما شیعه ها لطف کرده ! محرم داریم و فاطمیه .. محرم برا مادر سادات گریه میکنیم ؛ میگیم شاید فاطمیه زنده نباشم ؛ فاطمیه وقتی روضه ی درو دیوار میخونن دلمون کربلا میره ، میگیم شاید دیگه محرم تو ندیدیم آقا! ..*
لبریزِ رازهایِ جگرسوز بود ، آه
تشتی که داشتی تو شبی در بغل حسن
*جُناده میگه رفتم خدمت آقا دیدم تشت مقابلِ شه ، صورتِ مبارکش کبود شده ، لخته هایِ خون از گوشه ی دهان مبارکش داخل تشت میریزه! گفتم آقا معالجه نمیکنی؟ فرمودند: مرگ رو با چی میشه درمان کرد؟*
آه! زهرِ هَلاهل است؟ نه! شهد شهادت است
*حسینش کنارش گریه میکرد، فرمود قربانت بروم چرا گریه میکنی؟ عرضه داشت: از آنچه به سرِ تو آمده گریه میکنم . فرمود: گریه نکن ، یک روزی می رسد سی هزار نفر دورِ تو میگیرند .. لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه!*
زهرِ هَلاهل است؟ نه! شهد شهادت است
شیرین تر است بهتر تو زهر از عسل حسن
حسن جان .. حسن جان ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Motiee shab6 Babolharam.mp3
8.37M
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
💠عظمت روز عرفه
باشد که ناگهی ، نِگَهی هم بما کنی ..
✅ فردی در روز عرفه ، #گدایی می کرد.
امام سجاد علیهالسلام به او فرمودند:
«آیا در مثلِ چنین روزی ، از غیرِ خدا درخواست میکنی؟! درحالی که در این روز ، برایِ بچههایی که در #شکم مادران هستند هم ، با اینکه عملی انجام ندادهاند ، امیدِ سعادت و خوشبختی میرود»
📚بحارالانوار، جلد ۹۶، صفحه ۲۶۱
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• آرزوی شهید رسول خلیلی و مقتل خوانی و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام ، اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
*اجازه میگیرم ازش ، ما که مدینه نمیتونیم بیاییم برات گریه کنیم .. هر وقت دلمون تنگ میشه برات ، هر جور شده میریم کربلا سر به ضریحِ بچه هات میذاریم .. اگه نشه ، میریم سیدالکریم عبدالعظیم حسنی .. میگیم هم مدینه رفتیم هم کربلا ! .. دوستت دارم ، مادرت میدونه ، بهت مدیونم ..*
به هرجا مادری از شوق ، دستِ طفل خود گیرد
اما در این کوچه ، گرفته طفل دست مادر خود را
*بریم در خونه ی آقازاده اش!
شهید رسول خلیلی شهید مدافع حرم، یه مربی داره اونم رزمنده س ، سوریه میجنگه. میگه مربیش بودم ، سیزده ساله بود ، پایگاه بسیج اومد ثبت نام کرد. یه دوره ی کوتاه نظامی رفتیم ، خیلی با من حرف میزد ، خیلی درد دل میکرد ، یک شب منو صدا کرد گفت یه کاری دارم با شما ، یک حرفی میخوام بزنم ، یه وقت به پدر و مادرم نگی! گفت ببین من خیلی دوست دارم شهید بشم میشه برام دعا کنی؟ میگه چشماش پرِآب شد ، خجالت کشیدم! رفتم پشتِ این چادرها ، های های گریه کردم .. گفتم ببین با این سن و سال چجور از منِ بیچاره سبقت گرفته !! .. امشب شبِ سختیِ ، برای امام زمان دعا کنید ، امشب آثار شکستگی در چهره حسین بن علی نمایان میشه .. آخ بمیرم، یه سیزده ساله ای رو هم میشناسم که شبِ عاشورا وقتی عمویِ عزیزش به همه وعده ی شهدات داد ، دید داره عقب میمونه به همه گفت شهید میشید ، رفت پیش عمو، گفت عمو منم شهید میشم یا نه؟
ای برادرزاده! كيف الموت عندك ؟ مرگ در ذائقه ی تو چگونه است؟! صدا زد: اَحْلیٰ مِنَ العَسَل .. عمو از عسل شیرین تره!*
طعم شهادت از عسل شیرین تره
شبا شهادت نامه مون زیرِ سره
*آدم اگه معلمش ، اگه مربیش امام حسین باشه جز این انتظاری نیست! ما هم از بچگی تو هیئتِ تو بزرگ شدیم ، ما هم هرجوری شده خودمون رو به تو وصل کردیم.
این بچه ی سیزده ساله مشتاقِ شهادتِ .. عصر عاشورا شد ، دیگه آروم آروم تنهایی شروع شد ، دیگه خیمه هاش خیلی خلوت بود . فقط زن و بچه هاش مونده بودن ، برادرش موند ..
آمد مقابل عمو ایستاد ، اجازه خواست. گفت: اجازه نمیدهم! برگرد .. (عمو دیشب خودت وعده دادی!! عمو نذار من خجالت بکشم؛ من جلو بابام خجالت میکشم! عمو من اگه شهید نشم میمیرم!) یه کاری کرد، فَلَم يَزَلِ الغُلام يُقَبُِلُ يَدَيه و رِجلَيه .. شروع کرد دستایِ امام حسینُ بوسیدن، دید فایده نداره! افتاد به پاهایِ عمو! اون لحظه امام حسین چه حسی داشت؟! چجور به یادگارِ برادرش خیره شده بود؟*
عمو بذار برم میدون ، عمو من طاقت غارت خیمه ها رو ندارم ، من طاقت سیلی ندارم ، من غیرتی ام ، من حسنی ام*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• مقتل خوانی و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام ، اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
اومده و میگه با حالِ پریشون
اجازه بده که برم عمو جون
دعا کنید سینه زنا ، واسش زره پیدا بشه
نکنه که ارباب تون شرمنده ی زهرا بشه
ای وای بمیرم برای یتیمِ حسنم ای وای ..
*برات بمیرم، زره اندازت پیدا نشد ؟!.. قاسم اجازه شو گرفت. اینجا را راوی لشکر دشمن روایت کرده؛ فقط آمد سمت لشکر، اشکاش رو گونه هاش روان بود*
نگاش بکنید چه غیرتیِ
تو دستای من امانتیِ
دعا کنید سینه زنا ، باز تا حرم قاسم بیاد
دعا کنید طوریش نشه ، سالم بره سالم بیاد
ای وای بمیرم برای یتیمِ حسنم ای وای ..
*آمد مقابل لشکر ایستاد، کَرّ و فَرّی کرد .. شروع کرد رجز خوندن، إن تُنکِرونی فأنا فَرعُ الحسنِ ! اگه منو نمیشناسید بدونید من از ریشه ی حسن بن علی ام!*
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی
کربلا بیتُ الحسن شد با صدایی که زدی
خواهرم را بیشتر از هرکسی خوشحال کرد
بانگِ إنّی قاسمِ بن المجتبایی که زدی
*إن تُنکِرونی فأنا فَرعُ الحسنِ!
سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی و المؤتَمَن
ولی بیت بعدُ روضه خوانی کرد :
هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن ..
اینجا قاسم گفت : هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن! اینجا هنوز عمو زنده بود ، گفت عمویِ من مثل اسیر دست شما گرفتاره ! اما دو ساعت نگذشت ، وقتی عمه اش آمد کنار قتلگاه ؛ عمه جانش هم گفت هذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بالدِّماءَ .. بمیرم برات ، آخرش کُشتین ش ، غریب کُشتین ش ، تشنه کشتین ش!
همچین که شروع کرد به رجز خواندن ، هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن ، بَینَ أناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المُزَن .. یه نامردی یه نگاهی کرد؛ به بغل دستیش گفت داغشُ به دل عموش میذارم ..
از اینجا به بعد دو سه جمله ناحیه مقدسه میخوانم ، فرمود:
السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِي الْمَضْرُوبِ علی هَامَتِهُ (چنان به سرش زدند مثل جدّ غریبش امیرالمومنین).. یک جمله ای داره من نمی فهمم !! فرمود: الْمَسْلُوبِ لَأْمَتُهُ .. همان شهیدی که زره اش را به غارت بردند .. اگر زره اندازه اش نبوده ، پس مثل عمویِ غریبش پیراهنشُ به غارت بردند ...
عمو را صدا زد (چی صدا زد؟)*
چی داره میگه ؟ نمیرسه صداش
خدا کاری کن ، به خاطرِ باباش
دعا کنید با پیکرِ یارِ وفا دارم بیام
چیزی اگه مونده ازش میرم که بردارم بیام
ای وای بمیرم برای یتیمِ حسنم ، ای وای
*مقتل نوشته: مثل باز شکاری رسید بالای سر قاسم ، میگه وقتی آقا رسید بالای سرش ، دید این نوجوان داره جون میده .. هی این پاهارو زمین میکشه .. جان به گلوگاهش رسیده .. عمو بالا سرشه ، ولی خدا بالا سرش ایستاده ..
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..
وقتی خنجر به گلوی مبارکش گذاشت ، وقتی خون فواره زد ، پا به زمین می کشید .. خاک هایِ کربلا رو با پا جابجا میکرد .. اینجا بود یه وقت آسمان تیره و تار شد .. مادرش زهرا بالای سرش ناله میزد ، منادی از آسمان صدا میزد ، ألا یا أهلَ العالم قُتِلَ الحسین بکربلا عَطشانا .. اون لحظه که دخترهاش از خیمه ها بیرون دویدند ، خواهرش کجا بود؟*
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دستُ پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین
*قاسم وقتی به زمین افتاد ، جذر و مد دریا شد ، اسب ها رفتند و آمدند ، این بدن زیر سُمّ اسب ها بود. اما من این حرفُ قبول ندارم ، هر مقتلی رو ببینی اون کسی که زیر دست و پای اسب به درک واصل شد ، قاتلِ قاسم بن الحسن بود ، زیر سُمّ اسب ها له شد اما عمویِ نازنینش وقتی زیر سُمّ اسب ها افتاد ، تمام استخوانهای سینه ی مبارکش نرم شد .. له شد .. زینب فقط ناله میزد ، نعل تازه به اسب هاشون زدن .. حجت خدا زیر سُمّ اسب ها به زمین دوخته شد ...
چونان با نعلِ تازه تاختند آن ناجوانمردان که گشته استخوان باخاکِ این صحرا عجین درخون
حسین حسین ، وای ...
ماهِ عالمیان ، زینبَت پناه ندارد
به جز تو ای شَه خوبان پناهگاه ندارد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞═۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Motiee shab6-2 Babolharam.mp3
31.66M
⇦• مقتل خوانی و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام ، اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
ای دیدنِ تو سبزترین خون بهایِ ما
برگرد و جانِ تازه بیاور برایِ ما
با شوقِ دیدن تو فقط زنده ایم ای
أحلا مِنَ العسل شدنِ مرگ های ما
یابن الحسن .. یابن الحسن ..
خواندیمت آن چنانکه بیایی ، نیامدی!
خواندیمت آن چنانکه بگیرد صدایِ ما
جان میدهیم تا تو بیایی ، قبول کن
جان میدهیم ، اثر که که ندارد دعای ما
یابن الزهرا، یابن الزهرا، یابن الزهرا
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞═۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Motiee shab6.mp3
4.06M
⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
بسمه تعالی
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
═✧❁۞═۞❁✧═
سلام علیکم
پیشاپیش از همۀ شما عزیزان بابت ارسالِ خارج از عرف و بعضاً بدونِ مناسبت ایام پیش رو عذر خواهی می نماییم.
با توجه به این که بیش از 1000 مطلب برایِ آمادگیِ هرچه بیشتر و بهتر شما عزیزان در ماه محرم درحال آماده شدن می باشد ، چاره ای به جز این نداریم که مطالب را زودتر از موعد ارسال کنیم که از این باب عذرِ مارا پذیرا باشید.
چند نکتۀ مهم:
1- دوستان ؛ ذاتِ فعالیتِ مجموعه ، #روضه ست و حجمِ کار بسیار زیاد و وقت گیر و از این مطلب گریزی هم نیست ، پس خواهشاً لطف کنید ، هم به ما خرده نگرفته و هم از مناسبتِ بسیار با عظمتِ #عید_غدیر_خم غافل نشید.
2- به جهت رفاهِ شما عزیزان هیچ گونه تبادل و تبلیغی داخل مجموعه گذاشته نمیشود ، لطفاً خودتان رسانۀ مجموعه بوده و ذاکرین و طلّابِ محترم را به مجموعه دعوت نمایید.
3- ان شالله تا ایام محرم اگر بتوانیم کانال هایِ فعال و تولید کنندۀ محتوا در زمینۀ روضه و سینه زنی را در کانال معرفی می نماییم.
4- جهت دسترسی به کلیۀ مطالبِ مجموعه ، از روش دسترسی آسان به مطالب ( هشتک های انتهای هر پست) و نیز جدولی که به بالایِ صفحه سنجاق شده است ، استفاده نمایید.
و کلام آخر ، در این ایام باقی مانده از ماهِ با عظمتِ ذی الحجه ما را از دعایِ خیر محروم نفرمایید.
التماسِ دعا
____________
🔴بابُ الحَرَم
@babolharam_ir
⇦• #قسمت_اول روضۀ جناب حر ابن یزید ریاحی اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ، اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ، اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً،
*می بینم بعضیا بی اختیار دستاشون میره رو سینه ، حق هم همینه .. آخه این شبا صدایِ مادرش میاد : بُنَیَّ .. اصلاً امشب اینجا نباش ، کربلا باش ..
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ، وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ، السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ، وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن»
تو در عینِ غریبی بر تمام خلق سلطانی
*فرمود «قبره في قلوب من والاه » اگه دیدی نام حسینُ می برم اشک می ریزی ، بدون همون لحظه زائر حرمش شدی .. اگه زائر نبودی این اشکُ نداشتی ..*
تو در عین غریبی بر تمام خلق سلطانی
تو در اوجِ عطش آبی ، تو دریایِ خروشانی
اگرچه اهرمن انگشترت را برد می بینم
تو در مُلکِ خدا تا عرصۀ محشر سلیمانی
تو هم خونِ خدا هم زادۀ خونِ خداوندی
تو مجروحی ، تو مذبوحی ، تو عریانی ...
نیازی نیست تا قرآن بخوانی بر فراز نی
تو قرآنی تو قرآنی تو قرآنی تو قرآنی
به تن داری هزاران زخم تیر و نیزه و خنجر
نباید سنگ بارانت کنند آخر تو مهمانی،تو مهمانی
*میخوای حسینُ بشناسی؟ کی هستی آقاجان؟.. مگه ما زبانمون قادرِ تورو معرفی کنیم؟ مدح تورو به زبان جاری کنیم؟ خدا، پیغمبر، امیرالمومنین باید زبان باز کنه ... یه بیت (در خانه اگر کسی است ..) اونایی که شب چهارم محرم اومدن به واسطۀ ابی عبدالله آشتی کنن ، اومدن پاک بشن ..*
نصیحت می کنی در زیر خنجر قاتلِ خود را
ز بس دارایِ لطفُ رحمتُ عفوی و احسانی
یا رحمَةُ اللّهِ الواسِعَة یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة .. رحمت واسعه یعنی این ، نگاه کرد تو اون شلوغی گودال، دیگه چشمایِ ابی عبدالله تار می دید. دید یه نفر رو سینه ش نشسته .. سینه ش سنگین شد ، من انت؟ کی هستی تو؟ نانجیب گفت انا شمر بن ذالجوشن . حضرت بهش فرمود هل تعرفنی؟ (الله اکبر ..) ببین تو اون وانفسا تو نفسای آخر گفت منو میشناسی رو سینه م نشستی؟ گفت آره میشناسمت ، تو پسرِ فاطمه ای ... گفت تو پسرِ ساقیِ کوثری .. گفت چرا میخوای منو بکشی؟ گفت میخوام جایزه بگیرم .. لجائزه الامیر .. (الله اکبر .. ای اف به تو دنیا ..) حضرت بهش یه جمله گفت. گفت اگه الان بلند شی بری، اگه همین الان دست از کشتن من بکشی، قول میدم فردایِ قیامت شفاعتت کنم .. قول میدم جلو مادرم سفارشتُ کنم ، پاشو برو ... از کشتن من چیزی گیرت نمیاد .. پاشو برو .. (دیگه لال شم از اینجا به بعدُ نگم) فقط یه دونه شو بگم تا عاشورا بسوزی ... گفت حسین دهنتُ ببند ... شفاعتت به چه درد من می خوره؟ حسین کارت تمومه ... آخ چه خبره امشب؟ این حسینِ ، این کشتی نجاتِ بشرِ .. همینه که فرمودند انَ الحسین مصباحُ الهُدی ، کشتیِ نجاتِ ، رحمت واسعه ست. کشتی نجات یعنی چی؟ امام صادق فرمودند :
مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ اگه گریه کن و عاشقِ حسین گریه کرد ، اشکش رو گونه هاش جاری شد غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ همه گناهانشُ خدا می بخشه حتی اگه اندازۀ کفِ آب رو دریا باشه ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• #قسمت_پایانی روضۀ جناب حر ابن یزید ریاحی اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
حالا امشب بگو آقاجان شب چهارمِ .. شنیدم حر یه قدم اومد طرفت .. شنیدم حر اومد جلو خیمه ت یه سوال کرد. هل لِی مِنْ تَوْبَةٍ؟ آیا من اجازه دارم توبه کنم؟ ابی عبدالله گذشتۀ حر رو یادش نیاورد. اصلا انگار نه انگار حر راه رو بسته، آب رو بسته، دل بچه هارو ترسونده، دل زینبُ شکونده، انگار نه انگار. حسین اینِ ... تا گفت اجازه دارم توبه کنم دیدم ابی عبدالله دست گذاشت زیر محاسن حر .. سر حر رو بالا آورد .. «إرفع رأسکَ یا حرّ» ... سرتو بالا بگیر ... یه حرفی بزنم ان شاالله امشب حسین به منو توام بگه ارفع راسه .. تو گریه کن منی .. تو سینه زن منی .. سرتو بالا بگیر ... ان شاالله امشب مثل حر بیای دم خونه ش ،پشیمون بیای، شکسته بیای، خاضع بیای، شرمنده بیای. اینجوری در خونه خدا قشنگه، اینجوری ابی عبدالله تورو میخره، اگه اینجوری بیای، مورد خطابِ حسین قرار میگیری، دید حر اینجوری اومده.*
ای شده در عالم زر یار من
خوش آمدی حُرِ گنهکارِ من
تو از ازل یار ولی بوده ای
حر حسینِ بن علی بوده ای
ظرفِ وجود تو ز ما بوده پر
مادرت از روز ازل خوانده حر
سنگ بُدی با نِگَهم دُّر شدی
با نفسِ مادر من حر شدی
*چرا میگه مادر من؟ آخه همه کارۀ عالم مادرشِ .. فرمودن قیامت همه می ایستن مادرِ ما رد بشه. اصلاً قیامت بدون فاطمه معنا نداره .. حر هم حر شد به خاطر اینکه ادب کرد. تا ابی عبدالله گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین بدنش لرزید، گفت آقاجان اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمُ می آورد خونشُ می ریختم .. اما چه کنم تو مادرت فاطمه ست؟ دستم بسته ست ، احترام مادرت واجبه .. همون ادب عاقبت به خیرش کرد ..*
حضرت صدیقه تو را برگزید
حر حسینی تو نه حر یزید
دیدم از آغاز که یار منی
دوست من در سپه دشمنی
خار بُدی ، حال گل یاس باش
همدمُ هم سنگرِ عباس باش
تو حر ریحانۀ پیغمبری
برایِ من جایِ علی اکبری
*دو بیت ، روضه بخونم ..*
وفایِ خویش را نشان می دهی
در بغل حسین جان می دهی
غم مخور ای عاشق سرمست من
بسته شود فرقِ تو با دستِ من
حر رفت میدان. چه جنگی، چه رشادتی، وقتی به فرق سرش شمشیر زدن ، حر افتاد رو خاکِ کربلا .. اصلاً باورش نمی شد حسین بیاد بالا سرش .. اما این حسینِ .. یه مرتبه دید یه دستی سر حر رو از رو خاک برداشت عبارت مقتل میگه سر حر رو برداشت بغل کرد. مقتل نوشته وقتی سر حر رو بغل کرد دید خاک و خون با هم قاطی شده .. دیدن ابی عبدالله یه دستمالی از کمرش باز کرد .. فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ .. صورتِ حر رو شروع کرد پاک کردن .. خاکارو از صورتِ حر پاک کرد .. دید فرق سر شکافته شده ..همون دستمالُ دور پیشانی حر بست .. با دستایِ خودش چشمای حر رو بست. صدا زد وَ یَقُولُ أَنْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرّاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ .. چی میخوام بگم؟ همه اینارو گفتم به یه جمله برسم. حسین جان! آدم صورتش خاکی میشه دستمال برمیداره .. پیشونیش خونی میشه با دستمال پاک می کنه .. دستمالتُ بستی دورِ سر حر .. (آه.. بعضیا از من جلوترن) چی میخوای بگی؟ میخوام بگم دستمالشُ بست دور سر حر .. کاشکی اون وقتی که پیشونی خودت خونی شد، تیر به پیشونیت زدن ، سنگ به صورتت زدن .. کاشکی پیراهنتُ بالا نمی زدی، پیراهن عربی رو بالازد ، حرمله نشست رو کندۀ زانو ... حسین ..
این پیرهن بالازدن، تیر سه شعبه به قلب زدن بمونه، اگه زنده بودیم شب عاشورا حرف زیادِ میخوام یه جا دیگه ببرمت یه جمله .. بادستمال خاکای صورت حر رو پاک کردی ، ای کاش وقتی سر تورو تو تنور خولی گذاشتن .. یه نفر میومد با دستمال خاکارو از رو صورتت برمیداشت .. (چرا؟) آخه مادرت اومد سر تورو خاکی دید .. هی گفت بُنَّی، حسین ...
هر کی دلش میخواد آشتی کنه با خدا ،هر کی از عرفه جا مونده ... هر کی از شبهایِ قدر جامونده ... میخوای برسی باید امشب ناله بزنی .. بالحسین الهی العفو ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Mirdamad Shab4 Babolharam.mp3
7.4M
⇦• روضۀ جناب حر ابن یزید ریاحی اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• #قسمت_اول روضه و توسل به ابن الکریم حضرتِ عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا الکَریم وابن الکَریم، اَيُّهَا الْغَريبُ
(امشب خیلی خاطرتونُ حضرتِ زهرا خواسته ، این اشک برا امام حسن رو به همه نمیدن . خیلی باید خاص باشی تا اجازه بهت بدن برا امام حسن گریه کنی ..)
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا امام الْغَريب .. این عبارت فقط برای امام مجتباست .. یعنی تو زیارت نامه هیچ امامی حتی ابی عبدالله که مصیبتش مصیبتاً ما اعظمهاست ، حتی برا امیرالمومنین که میگن اول مظلومِ عالمه ، این عبارت نیست. این عبارت فقط برای امام مجتباست .. شهادت می دم تو مظلوم زندگی کردی .. آقاجانم ...*
تا شود راضی زِ اعمالم خدا گفتم حسن
*امشب و فردا شب که هم میخوای غریب نوازی کنی هم یتیم نوازی کنی ، یه جوری گریه کنید امام حسن همین دهه به داداشش بگه یه کربلا به اینا بده*
تا شود راضی زِ اعمالم خدا گفتم حسن
باز شد درهایِ رحمت زود تا گفتم حسن
*ای جانم .. این حسنی که میگی مادرش میگه جانم حسن ، پیغمبر میگه جانم حسن ..*
مظهر جود خداوندند معصومین ولی
وقت حاجت خواستن من ابتدا گفتم حسن
مرحم درد گدایان چیست جز نام کریم
هر زمان دل شد به دردی مبتلا گفتم حسن
بهترین توشه در این عالم دعایِ فاطمه ست
خواستم سهمی برم از این دعا ، گفتم حسن
نام او راهِ رسیدن به حسین بن علی ست
پس برای رفتن تا کربلا گفتم حسن
نام او راه رسیدن به حسین بن علی ست
پس برای رفتن تا کربلا گفتم حسن
اربعین فریاد زائرهاست لبیک حسین
گریه کردم یاد قبرش بی صدا گفتم حسن
*به جز غمت آقا غمی تو سینه نیست
شلوغه کربلا کسی مدینه نیست
نواده هایِ تو حرم دارن ولی
چقدر غریبی ای حسن بن علی*
اربعین فریاد زائرهاست لبیک حسین
گریه کردم یاد قبرش بی صدا گفتم حسن
خاک عالم بر دهانم هر زمان دیدم زنی
ناگهان افتاد بین کوچه ها گفتم حسن
*امشب دستتُ مشت کن ، بکوب به سینه ت .. بگو وای مادرم .. من با این وای مادرم کار دارم .. اصلاً روضه امشبِ من همینه .. وای مادرم ... رسید به امام مجتبی گفت آقا منو میشناسی؟ حضرت گفت آره می شناسمت سالهاست . گفت آقا من با شما هم سن و سالم ، از بچگی تو مدینه با شما بزرگ شدم اما من یه دونه مویِ سفید ندارم شما همه موهاتون سفید شده .. حضرت سرشُ انداخت پایین فرمود ما بنی هاشم زود پیر میشیم ..
تا مرد عرب رفت ، میگن یه نگاهی کرد (انگار میخواست نامحرمی نباشه) یه نگاه به کوچه کرد .. هی زیر لب میگفت یا اماه .. میخوای بدونی چرا پیر شدم؟ ان شاالله هیچ کسی جلو چشمش مادرش زمین نخوره .. (نمی دونم کیا تو مجلس آذری زبانن ..) به اینجا که میرسن هی میزنن تو سینه یارالی نَنَه ... یعنی ای مادر زخمی ... این وا اماه گفتن ، ارث رسید به بچه هاشون ، امام صادق فرمود ما اهل بیت تو شدائد و مصائب ، تو سخت ترین لحظه ها میگیم وا اماه ... زنده باشم شب عاشورا بهت بگم ابی عبدالله کجا گفت وا اماه .. اگه بدونی کجا گفت وا اماه ، می میری ...
بریم یتیم نوازی کنیم ، امام مجتبی امام غریب و بی یار و مظلومِ ، امامی که خودش یار نداشت اما دو تا یار برا حسینش آماده کرد .. الله اکبر از این دو تا آقازاده. امشب شب پنجمِ .. از آقازادۀ یازده ساله ش روضه بخونم که نشون داد به همه عالم مرد بودن به سن و سال نیست ، به اصل و نسبِ .. نشون داد نوۀ علی بودن یعنی چی؟ نشون داد خونِ علی تو رگهات باشه یعنی چی .. نشون داد پایِ امام ایستادن تا دم آخر یعنی چی .. خیلی روضه عبدالله بن حسن جانسوزِ ، امشب میخوام روضه گودال بخونم ، اگه مردِ ناله ای که هستی ، بسم الله ..
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به ابن الکریم حضرتِ عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
*انقدر ابی عبدالله رو این امانتِ برادرش حساس بود ، روزِ عاشورا به خواهر گفت دست این بچه رو رها نکنی این بزرگ شدۀ دامنِ منه .. این یه سالش بوده باباش به شهادت رسیده .. انقدر وابسته به ابی عبدالله بود ، اصلاً یه لحظه از بغل عمو تکون نمی خورد .. از صبح عاشورا که ابی عبدالله این بچه رو داد دستِ زینب دیگه قرار نداشت. هر وقت عمه از خیمه اومد بیرون ، اینم دنبال عمه اومد .. هی میدونُ نگاه میکرد ، عمه ؛ عموم کجاست الان؟ هر وقت عمو می رفت و برمیگشت هی میومد خودشُ پیش عمو جا می کرد.. هی میومد می دید عمو یه بدنُ آورد تو خیمه .. عبدالله ابن حسن آخرین شهید قبل از حسینِ .. شهیدیِ که تو بغل ابی عبدالله ، دقایقی قبل از شهادت خود ابی عبدالله به شهادت رسیده. یعنی عبدالله همه چی رو دیده. عبدالله بدن قاسمُ دیده ،بدن علی اکبرُ دیده ، (دلشو داری؟ ناله شو داری؟) عبدالله قنداقه غرق خونُ دیده .. عبدالله کمر خم شده عمو رو دیده .. یه نگاه کرد دید هیشکی نمونده ..
هر چند که اجازه جنگاوری نداشت
آماده باش منتظر یک اشاره بود
از اینکه رفته اند همه داشت می شکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
دستش به دست عمه و چشمش پی عمو
در جستجویِ یافتن راه چاره بود
*همه صحنه هارو از دور داره می بینه ، وداع عمو و عمه رو دید ، زیرگلو بوسیدنارو دید .. پیراهن دادنارو دید .. داره از دور نگاه می کنه ، دستش تو دست عمه ست چشمش دنبال عموِ .. یه مرتبه دید:
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
حسین .. عمو کی افتاد؟ وقتی افتاد که تیر حرمله به قلبش خورد ، تیرو از کمر درآورد .. خون مثل ناودان از سینه می ریزه .. دیگه نتونست خودشُ از رو اسب نگه داره .. دیدن میگه بسم الله و بالله و فی سبیل الله .. دید عمو با صورت افتاد .. حسین ...
یه لحظه آروم نباش .. امام حسن داره می بینه .. یه مرتبه دید دورِ عمو محاصره شد .. لااله الاالله .. نگاه کرد دید عمو افتاد ، دورِ عمو محاصره ست؛ دیگه عمو رو نمی بینه ، گرد و خاکه .. یه مرتبه گردوخاک افتاد .. امام زمان منو ببخش میدونی عبدالله چی دید؟ تا گردوخاک افتاد دید موهایِ عمو تو دست قاتلِ دید ابن کعب شمشیرشُ بالا برده .. دستشُ از دست عمه کشید. دوید وسط میدان ، سپر نپوشید، زره نپوشید، کلاهخود نداشت ، کفش نداشت ، شمشیر نداشت ، پابرهنه می دوید .. فقط یه رجز داشت هی میگفت والله لاافارق عمی ... رسید بالا سر عمو ، دید الانِ که سر جدا بشه ، دستشُ سپر کرد ... دست از بازو قطع شد ... تا دستش از بازو قطع شد افتاد تو بغل عمو یه ناله زد ، یه حرفی زد جیگر حسینُ کباب کرد. یه بچه یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو گفت : وای مادرم ...
خیلی دیره ..
باید زود بیام تویِ گودال عمو
خیلی دیره ..
داره دورِ تو میشه جنجال عمو
خیلی دیره ..
داره خواهرت میره از حال عمو
می رسونم خودم رو
من میگیرم علم رو
مثل عباس قبول کن
این بازویِ قلم رو ..
موهات تو دست باده
زخمات خیلی زیاده
لبهات خشکه هنوزم
هیشکی آبت نداده ...
*شب یتیم امام حسنِ هر چی گریه کنی کمه، برا این روضه ای که روضه گودالِ .. این بچه با دست قلم شده افتاد تو بغل عمو .. آخ ادامه روضه بیچاره میکنه .. ببرمت وسط میدان ، حرفم تمام ... می دونی با این آقازاده چه کردن؟ .. عبدالله تو بغل حسینِ داره دست و پا می زنه .. یه مرتبه نانجیب صدا زد حرمله بیا .. (تورو خدا راحت از کنار این روضه نگذرید) حرمله تیر آخر سه شعبه شُ گذاشت تو چلۀ کمان ... یه جوری تیر زد سرِ بچه به سینۀ عمو دوخته شد ..
خیلی سخته ..
بسوزه با تیر حنجر من عمو
خیلی سخته ..
جدا شه رو دستات سر من عمو
خیلی سخته ..
ببینه اینو مادر من عمو
از اون سخت تر همینه
که مادرت ببینه
اسبا دارن میان
گودال میشه مدینه ..
جای نعلا می مونه به روی پیرهن ما
تا قیامت نمی شه از هم جدا
وقتی اسبا اومدن رو بدنِ ابی عبدالله ، وقتی بدن ابی عبدالله زیر سم اسب رفت، بدن عبدالله کجا بود؟.. یه بدن یازده ساله ... بلند بگو حسین ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Mirdamad Shab5 Babolharam.mp3
7.84M
⇦•روضه و توسل به ابن الکریم حضرتِ عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• #قسمت_اول روضه و توسل به ابن الکریم حضرتِ قاسم ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ
يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ صَدرِالحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة
از روز عهد روز ازل نه ، قدیم تر
مارا نبود غیر تو شاهی کریم تر
ایها الکریم .. آقا سفره ، سفره شماست. امشب میخوایم برا آقازاده ت گریه کنیم ، کریم اهل بیت ؛ آقاجان همه این خاندان، خاندان کرمند ..*
از روز عهد روز ازل نه، قدیم تر
ما را نبود غیر تو شاهی کریم تر
اول تو با خدا به سخن لب گشوده ای
موسی کلیم بوده ولی تو کلیم تر
*هر شب که میره جلوتر، این سینه ت حرارتش بیشتر میشه، ناله ت قشنگ تر میشه، نوایِ زمزمه ت قشنگ تر میشه ..*
ای بی سلام بر لب تو آب خوش گوار
از آب های داغِ جهنم حمیم تر
از اینکه چشمهای مرا خشک تر کنی
آیا سراغ داری عذابی الیم تر ؟
*ان شاالله هیچ محرمی نیاد چشمت خشک باشه .. هر چی میخوای ازم بگیری بگیر ، این اشک چشم منو شبایِ محرم نگیر .. آره والا ،حقیقت این اشک همینِ .. اول خدا باید به منو تو توجه کنه ، او باید بخواد. وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى .. بعد هم امام صادق فرمود ما اهل بیت باید نگاتون کنیم .. حضرت فرمود تا ما گریه نکنیم، شما گریه نمی کنید .. بذار راحتت کنم امام صادق فرمود تو کامل الزیارات هست، حضرت فرمود اول باید مادرِ ما گریه کنه .. چراغ عزارو مادر روشن می کنه .. کافیِ یه بار بگه بُنَّی ... عالم به هم می ریزه ..*
چون راه گریه بر غم بی انتهایِ تو
راهی ندیدم به خدا مستقیم تر
این شغل خانوادگیِ چشمهایِ ماست
بودند در عزایِ شما از قدیم تر
*خدا ان شاالله هر کی مادر داره براش نگه داره .. باور کنید که این اشکهای ما اثر اشکِ مادرامونِ .. از پر قنداق داری اگه الان تو محرم مثه اسپندِ رو آتیشی ... اگه موقع شیر دادنمون اشک نمی ریختن ، الان ما اینجا نبودیم ...*
این شغل خانوادگیِ چشمهایِ ماست
بودند در عزایِ شما از قدیم تر
ایمان تو تمام بلارا چشیدُ گفت
ساقی بیار جام بلایی عظیم تر
*بلای عظیم چیه؟ شب عاشورا حرفاشُ که زد ، هر کدوم از یارانِ ابی عبدالله بلند شدند مسلم یه جور، حبیب یه جور ، زهیر یه جور ، سعید یه جور. حضرت به تک تک خبر داد شهادتشونُ .. یهو این نوجوان بلند شد ، حضرت بهش فرمود مرگ در نظرت چگونه است؟ گفت احلی من العسل .. از عسل شیرین ترِ .. بعد حضرت فرمود حالا که اینو گفتی بذار بهت بگم قاسمم ، تو رَم می کشن اما کشتن تو با بقیه فرق داره .. عمو تورو به بلایِ عظیمی دچار می کنند ..*
مردن به زیر پای تو احلی من العسل
پرپر شدن برایِ تو احلی من العسل
بی شک برای من پدری کرده ای عمو
آن طعم بوسه هایِ تو احلی من العسل
آه ای عمو به شکل یتیمانِ پر زدن
با نیزه تا خدایِ تو احلی من العسل
من مثلِ مادرت سپرِ جان حیدرم
پهلویِ من فدای تو احلی من العسل
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به ابن الکریم حضرتِ قاسم ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
*بذار روضه بخونم .. نوجوونا امشب مجلسُ گرم کنن .. الله اکبر .. سه بار ابی عبدلله تو کربلا قاسمُ بغل کرد. روضۀ من همینه ، هر کجاش دیدم آماده ای حرفمُ می زنم .. کجا بغل کرد قاسمُ سه بار؟ بار اول وقتی بود که داغِ علی اکبرُ دید .. مقتل میگه تو خیمه دارالحرب، اومد دید عمو کنار بدن داره بلند گریه میکنه .. کنار بدن علی اکبر هی می گفت واغربتا .. واقلتنا الثراء ... تا نگاش افتاد دید عمو داره بلند گریه می کنه کنار بدن پسرش اومد جلو ، سه بار گفت لبیک لبیک ... عمو من که نمردم ، خودم میرم برات جون میدم .. نوشتن اینجا ابی عبدالله بغل کرد قاسمُ .. انقدر گریه کردن از حال رفت .. بار دومی که بغلش کرد لحظۀ وداع بود .. میخواست بره میدان فرمودن این عمو و برادرزاده جوری همدیگر و بغل کردن صدایِ گریه شون به دشمن رسید .. اما بار سوم ... امان از این بار سوم ... نوشتن محاصره ش کردند. بذار من یه ذره بهتر مطلب رو بگم بذار من یه ذره باز کنم حرفُ .. چند تا شهید رو کربلا سنگ بارون کردن ... حرُ رو سنگ بارون کردند ، مقاتل نوشتند دورش حلقه زدن اونقدر سنگ زدن صورتش پر خون شد .. عابسُ سنگ بارون کردند چون برهنه بود انقدر سنگش زدند .. یه نفر دیگه رو هم سنگ بارون کردن اونم خود ابی عبدالله رو سنگ بارون کردن ... (چی میخوام بگم؟) میخوام بگم این سه نفر که اسم بردم مردِ جنگی بودن ، سپر داشتن،زره داشتن ، کلاه خود داشتن، اما یه نوجوون سیزده ساله، لباسِ عربی به تنش بود .. جوشن نداشت .. سپر نداشت ..*
خیلی سخته ..
برا من که جوشن ندارم عمو
خیلی سخته ..
جلو سنگا طاقت بیارم عمو
خیلی سخته ..
نمیخواد بیای تا کنارم عمو
خیلی تا اینجا راهِ عمرم قد یه آهِ
رویِ آیینۀ تو ، جایِ سنگ سپاهِ
خیلی سخته برا تو عمو کاش می بستی چشاتو
تو هر زخمم می بینی تابوت مجتبی تو
این عبارت عجیبه مقتل میگه تا صدای واعماه رو ابی عبدالله شنید ، عین باز شکاری سوارِ اسبش شد خودشو رسوند وسط میدان از اسب پیاده شد دید گردُخاکِ .. اسبا دارن هی میرنُ میان .. یه بدنی زیر اسبها زنده زنده داره تکون میخوره .. خوب نگا کرد ، این بدن کیه؟ دشمنُ دور کرد ؛ (من همین یه جمله روضه مِ . همینُ بشنوی بمیری جا داره ..) یه نگاه کرد دید قاسم داره پاهاشُ رو زمین می کشه .. عمو استخوان هام شکست .. ابی عبدالله قاسمُ بغل کرد .. سینه رو به سینه چسباند .. دید داره زیر لب میگه آخ مادر ... حسین ...
همین امشب مدینه تو بگیر .. همین امشب کربلاتُ بگیر ...
بغلش کرد ، حالا ابی عبدالله داره باهاش حرف می زنه :*
خیلی سخته ..
که آتیش به قلب خدا می زنی
خیلی سخته ..
ببینم داری دست و پا میزنی
خیلی سخته ..
که اینجور عمو رو صدا می زنی
*آخ بمیرم ، این بار سومی بود که بغلش کرد .. سینه رو به سینه چسباند ، پاهاش رو زمین کشیده میشد .. یه جمله و التماسِ دعا .. دو تا بدن تو کربلا شکلشُ از دست داد .. دو تا بدن حجمش تغییر کرد .. (داد داری بزنی یا نه؟) یه بدن کوچیک بود کشیده شد .. قاسم نوجوون بود ، اما وقتی عمو به سینه چسبوندش پاهاش رو زمین کشیده شد .. یه بدنم رشید بود ، دستاشُ زدن .. پاهاشُ زدن .. انقدر تیر بهش زدن ... حسین ...*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Mirdamad shab6 Babolharam.mp3
5.86M
⇦• روضه و توسل به ابن الکریم حضرتِ قاسم ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir