|⇦•کاش می شد باز برگردی...
#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۰به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*مظلومیتِ این آقا همین بس، که به عمر بن سعد وصیت کرد، آدم وصیتش رو به امینش میکنه، به مَحرمش میکنه، هر چی مسلم نگاه کرد دور و برش کسی رو ندید...*
یک کمی هم رحم کن بر دلخوشی های رباب
جانِ من برگرد، تا زنده بماند اصغرت
نیزه داری نیزه اش را تیزِ تیزِ تیز کرد
تا بیفتد با تمامِ آن به جانِ اکبرت
مشک هایت را حسابی پُر کن اینجا آب نیست
رحم کن بر آبرویِ حضرت آب آورت
*اما این غصه داره مسلم رو میکُشه...*
لااقل اَهل و عیالت را ببر یک جای امن
گُنگ و سربسته بگویم، وای! مویِ دخترت
#شاعر رضا قاسمی
*قربان مسلم برم که تمامِ زندگیش رو برا ابی عبدالله گذاشته، دوتا پسر بزرگاش روز عاشورا به شهادت رسیدن، دو تا کوچیکترا یک سالِ بعد نوشتن فدایِ ابی عبدالله شدن، بعضی از اربابِ مقاتل نوشتن: دخترش حمیده، روزِ عاشورا زیرِ دست و پایِ اسبا موند...یه خانوم داشت که چند وقت بعد از واقعه ی کربلا تو مدینه دق کرد، وقتی برگشت مدینه، دید والیِ مدینه خونه ی سیدالشهدا، خونه ی قمر بنی هاشم، خونه ی مسلم رو همه رو با خاک یکسان کرده، این خانوم آواره بود، چند رو خونه ی زینب، چند روز خونه ی امام سجاد، روایت میگه: ماتمکده داشت، اما حرف از مسلم نمیزد، همش میگفت: "وا ذَبیحا، وا عَطشانا، وا حسینا"
عُبیدالله پلید ترین آدم هارو فرستاد برای دستگیریِ مسلم، مُحمّد بن اَشْعَث رو فرستاد، این نانجیب توی کربلا هم مامور طبل ها بود، سیصد یا چهارصد طبل رو جمع کرده بود، با هم میکوبیدن، دلِ زینب خالی میشد، اینقدر این نانجیب دلِ بچه هارو تویِ کربلا لرزونده... این نانجیب وقتی اومد برا دستگیریِ مسلم، به عبیدالله هی پیغام می فرستاد: آدم بفرست، سرباز بفرست، تا دوهزار نفر نوشتن برای دستگیری مسلم فرستاد، عبیدالله صداش در اومد: یک نفر رو میخوای بگیری این همه نیرو میخوای؟ گفت: فکر کردی من رو به جنگِ یک بقالِ کوفه فرستادی؟ نه! اینها از بچگی شجاعت رویِ پیشونیشون نوشته شده، مگه ما حریفش میشیم؟
آخرش نیرنگ کردن، یه چاله ای کندن، رویِ این چاله رو با نی پوشوندن، مسلم که حمله کرد تویِ این چاله افتاد، مردمی که چند روزِ پیش از هم سبقت میگرفتن که مسلم بره خونشون، مردمی که وقتی اسمِ ابی عبدالله می اومد همه گریه می کردن، این مردم همه پشتِ بام ها جمع شدن، تا مسلم افتاد تویِ گودال، همه با این نی های آتش گرفته رویِ سرِ مسلم میریختن، یه عده سنگ میریختن...با این وضعیت مسلم رو دستگیر کردن، وقتی رسید به دارلاماره، از در که میخواست وارد بشه، یه سرباز با لگد به پشت مسلم زد، با صورت رویِ زمین افتاد، صورت پُرِ خون شد، این لبِ بالایی با خنجر پاره شده، با این وضعیت اومد بالایِ دارالاماره، یه نانجیبی دلش سوخت، یه ظرف آبی برا مسلم آوُرد، مسلم این ظرفِ آب رو کنارِ دهان آوُرد، تا دوسه مرتبه خواست آب نوشِ جان کنه، این ظرف پُرِ خون میشد، ظرف رو رویِ زمین میریخت، دفعه ی دوم و سوم، یه نگاه کرد، گفت: قرار نیست من آب بخورم...اگه قرارِ اربابم با لبِ تشنه جون بده منم باید تشنه جان بدم...
شباهت هایی داره مسلم به ابی عبدالله، غربت یکیشه، بی سر شدنش یکشیه، تشنه شهید شدنش یکیشه، اما وقتی از بالای دارالاماره بدنِ بی سرش رو انداختن رویِ زمین، روایت میگه: همه ی استخوانهای مسلم خورد شد، این هم یه شباهت به ابی عبدالله، کربلا هم گفتن: اسب هارو نعل تازه بزنیم، بر بدنِ ابی عبدالله...اهل فن میگن: اسب رو نعلِ تازه بزنی هی پاش رو رویِ زمین میزنه، اینقدر بر بدنِ ابی عبدالله زدن، وقتی زینب اومد تویِ گودالِ قتلگاه، هی فریاد میزد: گلی گم کرده ام میجویم او را...
حالا شبِ اولی از بی بی زهرا مدد بگیریم...*
تو شهر غربت، طوعه! پناهم دادی
درا رو بستن امّا تو راهم دادی
ای پیرزن! نذاشتی مُسلم
صدای غربتش بپیچه
چی میشد تو مدینه بودی
تویِ اون کوچه
کسی پناه نداد به خیرُالنساء
مسیر و بست با خنده یک بی حیا
به رویِ زهرا
حسن میگفت: بی هیچ دلیلی میزد
قبل از لگد دیدم که سیلی می زد
به رویِ زهرا
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بگو حسین کجایی؟ بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی؛ بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سَرِ بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
*مسلم آوراه بود توي اين كوچه ها، يه نفر نمي اومد در رو باز كنه، چند تا شباهت داره روضه ي حضرت مسلم به حضرت زهرا سلام الله عليها، مسلم اين آوارگي رو از حضرت زهرا به ارث برده بود، بي بي نيمه هاي شب مي اومد دَرِ خونه ي مهاجر و انصار رو ميزد، وقتي صاحب خونه ميگفت كيه؟ علي ميگفت: تو خودت رو معرفي كن، اگه من بگم علي هستم تا دَم در هم نميآيي... كوفه مسلم ميخواست بيعت برا حسين بگيره، فاطمه ميخواست مدينه بيعت برا علي بگيره...*
اگر که نامه نوشتم: بیا حلالم کن
نشد پیام رسانم؛ نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
*مسلم رو محاصره كردن، از هر طرف ميزدن، مسلم مردانه ميجنگيد، اما مدينه فاطمه بدونه هيچ سلاحي، چهل نفر دوره اش كردن، هر چي كمك ميخواست يه نفر نبود به دادش برسه...*
«گرديده بود همدست قنفذ با مغيره
او با غلافِ شمشير؛ او تازيانه ميزد»
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادرِ تو هم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشمِ بی ادبِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیورِ زنها به ساربان برسد
* مسلم رو وقتي كه گرفتن، بردن درالاماره، قبل مرگش اجازه گرفت دو ركعت نماز بخونه، بعد از نماز، از همون بالاي دارالاماره دست رو سينه گذشت به سمتِ ابي عبدالله "السلام عليكَ يا اباعبدالله" يه نانجيبي گفت: به تو هم ميگن سفيرِ حسين؟ نماينده ي حسين؟ حالا موقع مرگ اينجور داري از ترس اشك ميريزي؟ گفت: نه! من برا خودم گريه نميكنم "أبْكِي لِلْحُسَيْنِ وَ آلِ الْحُسَيْن" گريه ي من برا حسين و بچه هاي حسينِ، داره شيرخواره ميآره كربلا، داره رقيه رو ميآره...*
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
#شاعر قاسم نعمتی
*وقتي خبر رو رسوندن به آقا كه مسلم به شهادت رسيده، ابي عبدالله خيلي گريه كرد، فرمود: بگيد دخترِ مسلم بياد، داييش ميشه حسين، دختر رو روي زانوش گذاشت، همه دارن اين صحنه رو ميبينن، مخصوصاً دختراي خودش دارن ميبينن، ديدن دست نوازش روي سرش داره ميكِشه، گذشت تا اينكه ظهر عاشورا از همه خداحافظي كرد ابي عبدالله، از اهلِ حرم، يه وقت ديد ذوالجناح حركت نميكنه، نگاه كرد ديد دخترش دستاي اسب رو گرفته، بابا! به جانِ خودت تا از اسب پياده نشي نميذارم بري... ابي عبدالله دخترش رو روي زانو گذاشت صدا زد:" لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى" دلم رو نسوزون، اينجوري اشك نريز عزيزم، بذار برم ميدان، عرضه داشت: ميخواي بري برو بابا! اما يه شرطي دارم، بايد همون طوري كه دستِ نوازش و يتيمي به سر حميده كشيدي به سر دخترت هم بكشي، من كه ميدونم ديگه بر نمي گردي بابا!...
مسلم لحظه هاي آخر طلبِ آب كرد، دندان شكسته و لب پاره پاره، هر چي آب رو بالا آوُرد ظرف آب خون آلود شد، تا سه مرتبه، نتونست آب بخوره، خوب به اربابش اقتدا كرد، اما برا مسلم آب آوُردن، اما حسين هر چي ميگفت: آه جگرم ميسوزه، آب هارو دورِ گودال رو زمين مي ريختن...حسين...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_محمد_طاهری
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•محرم شد تا باز ...
#قسمت_اول#مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا و روضهٔ باب الحوائج مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"
*امشب، شبِ مسلمه، اون آقایی که وسط گریه هاش برای امام زمانش دعا کرد شما هم وسط گریه دستها تون رو بیارید بالا...*
«یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة»
"اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً."
«یا صاحِب الزَّمان الغَوث و الاَمان...»
محرم شد تا باز جای خالی تو حس شود
تا شقایق باز دلتنگ گلِ نرگس شود
آفتابِ پُشت ابرم! نام تو دارم به لب
خواستم نور تو گرمی بخش این مجلس شود
لحظه ای ما را به خود گر واگذاری، وای ما
بی نگاهِ کیمیاگرها طلا هم؛ مِس شود؟
درد معمولاً عیار عشق را بالا بَرد
هِجر باعث میشود تا عاشقی خالص شود
«کلمه درد به ظاهر تلخه ولی برای عاشق درد شیرینه، حافظ میگه :
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبییب هست»
*امشب، شب اون آقایی که دردش غربت وتنهایی امامشه اصلا به خودش یه لحظه فکر نمی کرد. سلام خدا بر اون شهیدی که همه دردش این بود حسین داره با زن و بچه اش میاد وسط این نامردا...*
راهِ اصحاب تو با اصحاب عاشورا یکی است
ندبه ها باید که عاشورا شود، وارث شود
*این مسلم چه یاری بود برا امامش که وقتی خبر شهادتش به ابی عبدالله داده شد نوشتن "وَبُکی بَکاءً عالیاً حَتّی جَریٰ دُموعَهُ عَلی صَدره" ابی عبدالله اینقدر برا مسلم گریه کرد که اشکاش رو سینه اش ریخت. بعد یه جمله ای فرمود: "لا خَيْرَ فِى الْعَيْشِ بَعْدَ هؤُلاءِ"
مقام یار امام زمان به کجا می رسد که وقتی خبر شهادتش میرسه امام میفرماید: بعد مرگ هانی و مسلم دیگه خیری تو این دنیا نیست.(مسلم بعد تو نمی خوام زنده باشم.) تو ناحیه مقدسه عبارتی هست امام زمان سلام میده
"سَلامُ مَن لَوكَانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ لَوَقَاكَ بِنَفسِهِ حَدَّ السُّيُوفِ" امام زمان تو زیارت ناحیه فرمود: سلام کسی که اگه کربلا بود برا حفظ جان تو دربرابر تیزی شمشیرها جونش رومیداد. یعنی امام زمان اکه کربلا بود جانش رو فدای حسین می کرد.همون کاری رو می کرد که مسلم ابن عقیل کرد، اصحاب کردن....
مسلم هر نامه ای که به ابی عبدالله نوشته اسمی از خودش نبرده، نوشته ابن عقیل به حسین بن علی...*
من پیکِ عشق هستم و نامه بر حسین
اول فدایی حرمِ خواهر حسین
لب تشنه ام ولی نزنم لب به آب ها
سیراب می شوم فقط از ساغر حسین
*برا مسلم آب آوردن بخوره ولی چندبار که اومد بخوره خونِ دهان مبارکش ریخت تو ظرف آب، آب و رد کرد...*
گرد و غبار چهره ام امضا نموده است
مسلم جَبین نَسوده به غیر از درِ حسین
فُطرس کجاست تا بِبرد این پیام را ؟
باید سلام من برسد، محضرِ حسین
*مسلم از پله های دارالاماره میرفت بالا میگه دیدم داره می لرزه و گریه میکنه...
از مسلم بعید بود اینجور گریه کردن. گفتم چرا داری گریه می کنی؟! توکه خوب شمشیر میزدی، خوب رجز میخوندی، نکنه اومدی اینجا ترسیدی؟ دیدم صورتش رو آورد بالا غَرقه اشکه. قسمخورد گفت:"وَاللّه أَبکی لِلحُسَین وَ آلِ الْحُسَین" من برا حسین گریه می کنم. آخه دلواپسم...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•دلواپسم برای النگوی.....
#قسمت پایانی#روضه وتوسل به باب الحوائج مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دلواپسم برای النگوی دخترش
دلواپسِ ربودن انگشترِ حسین
سَرم رو شکستن فدا سرت
اینا نقشه دارن برا سَرت
می ترسم که
رو نیزه ها سرت قرآن بخونه
میترسم بازم
مثل مادرت بلند شه یه دستی رو دخترت
همه ترسم از اینه خواهرت غریب بمونه
فرقی نمی کنه تو کوفه مرد و زن
دیدم با این چِشام اینا غریب کُشن
گودال میکنن، آتیش میزنن
حتی زَناشونَم از دور میزنن
*همه ی اصحاب نگران بودن، نگرانی فقط برا امام بود این جمله خیلی تکرار شد"أوصیکَ بِهذا الغریب" داشت دست و پا میزد نمی گفت: خودم، زن وبچه ام، اهل و عیالم ،میگفت این آقا غریب نمونه..
امام رضا فرمود: جدّ ما هم نگران بود"قُتِلَ مَکروبا" اما نگرانی امام با اصحاب فرق داشت. اصحاب نگرانِ حسین بودن اما حسین نگران زن و بچه اش بود امام زمان تو ناحیه میگه: "تُدیرُ طَرفاً خَفیّاً الی رَحلِکَ و بیتِکَ" دید دارن به خیمه هاش حمله می کنن... یه نگاه کرد صدا زد من زنده ام کار من رو تموم کنید." أنَا
أُقاتِلوکُم وَ أنْتُم تُقاتِلونَنی" من با شما میجنگم، شما با من می جنگید با زن وبچه ام چیکار دارید؟ من هنوز زنده ام ... نانجیب گفت: حسین راست میگه بیاین اول کار خودش روتموم کنیم اومدن سراغ ابی عبدالله.
اما مدینه باباش علی ایستاده بود دید فاطمه اش رو تو کوچه ها مغیره یه طرف، قنفذ یه طرف دور فاطمه اش رو گرفتن یه جوری زدن زهرارو، چشماش دیگه تا آخر عمرش درست ندید...آخ مادر ...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژۀ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•سلام آقا دلم خیلی گرفته....
#قسمت_اول مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا و باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا صَاحِبَ الْعَصْرِ وَالْزَّمَان ..
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ،سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً...
سلام آقا دلم خیلی گرفته
یه دنیا بغضِ سنگین، دارم امشب
میدونم که شما هم داغ داری
پریشونی مثل احوالِ زینب
سَلامت میکنم ای مهربونم
عزیزِ من صدامو داری آقا؟
به امیّد جواب این جا نشستم
میدونم که هوامو داری آقا
سلام ای دلبر صحرا نشینم
دلت خونه برا اولاد زهرا
سلام ای داغدار جسمِ بیسر
که عُریان مونده روی خاکِ صحرا
یه ساله فکر و ذکر ما همین بود
مُحرم شِه با هم روضه بگیریم
یه ساله روز و شبها رو شُمردیم
الهی که شبِ سوم بمیریم
*الان پیراهن خونین ابی عبدالله تو عرش آویزانه...همه ملائکه هم امشب دور این پیراهن هروله میکنن به صورت میزنن، هی میگن حسین..*
مُحرم شد شما هم گریه دارید
خدا صبرت بده دورت بگردم
میدونستم اگه امشب کجایی
خودم اشکِ چشاتو پاک میکردم
کجایی تو کدوم خیمه نشستی
کجا گریونِ داغِ کربلایی؟!
ما واسه جدّتون روضه گرفتیم
میشه تو مجلس ما هم بیایی؟
الهی قربون پیرهن سیاهت
بمیرم واسه اون اشکای چِشمت
شدم بدجور اسیرِ خشک سالی
چِشامو تَر کُن از دریای چشمت
بدم اما به من هم اِذن دادی
برا جَدِّ شما مشکی بپوشم
آخه من لایق این حرفا نیستم
شما پرچم گذاشتین روی دوشم
من آلوده ام بیا پاکم کن اول
ببین بار گناه آوردُم امشب
امیدم رو به این یک ماه بستم
قدر یک سال آه آوردم امشب
حسین آوارهی صحرا شد ای وای
مگه میشه که ما آروم بگیریم
شما که روضه رو با چِشم دیدی
بیا روضه بخون تا ما بمیریم
بمیرم که شما دیدی چه جوری
با یه نیزه زمین زد آسمون رو
خدا صبرت بده تو این مصیبت
به قتل صَبر کشتن جَدّتون رو
سرِ فرصت حسینو دوره کردن
یکی نیزه یکی با سنگ میزد
به موهایی که زهرا شونه میزد
سَنان با دست خونی چنگ میزد
*مسلم ابن عقیل خیلی غریبه ..تا به خودش اومد دید نامه نوشته آقا بیا. ولی دیگه دیر شده نمی تونه خبر بده..فلذا با خودش زمزمه میکرد. میدونید چی میگفت....*
اینجا هزار حرمله در انتظار توست
آقا برای آمدنت کم شتاب کن
رحمی به روز من، نه! به روزِ رقیه کن
فکری به حال من، نه! به حالِ رباب کن
رحمی نمیکنند عزیزم به هیچکس حتی
به تشنهای که فقط شیرخواره است
در کوفهای که وعدهی ثبات مردمش
تنها برای دخترکان گوشواره است
*از همین الان دارم زمزمه هاش رو میشنوم، دارن به زناشون قول میدن، دارن به بچه ها شون قول میدن، اجازه بدید ما بریم کربلا براتون سوغات میاریم..دست سر دخترش میکشه...میگه بابا! گوشواره برات بیارم؟ شنیدم حسین داره با بچه هاش میاد.. اون یکی میگه بابا! گردن بند میخوای؟ اون یکی میگه خلخلال میخوای؟...*
اینجا نیا، که آخر سر چِشم میزنند
این چِشمها به قامت آبآورت حسین
این دستها که دیدهاند از کینه میبُرند
انگشت را به خاطر انگشترت حسین
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همچین که مسلم رو بردن بالای دارالاماره یه نگاهی از بالای دارالاماره به سمت صحرا کرد و گفت....*
برگرد جان من که نبینی
زِ بامها آتش کشیدهاند سر و دست و شانه را
یا از فراز نیزه نبینی که
میزنند بر پیکرِ سهسالهی تو تازیانه را
میترسم از دَمی که بیایند دختران
با گونههای زخمی و نیلوفری، نیا
این شهر بیحیاست به جانِ سکینهات
میترسم از حرامی و بیمعجری، نیا
برا مسلم این غم خیلی بده
که اون دستی که بهش سیلی زده
به استقبال زینب اومده، دلش خونه
تا اون نامرد دستشو بست
گفت: حسین جان! خواهرت رو برگردون
سیلی که خورد ناله زد گفت:
دخترت رو برگردون
تشنه موند و گفت: رباب و اصغرت رو برگردون
اینا از آلِ علی بیزارن
داغِ علی، رو دلت میذارن
خولی و شمر و سَنانِ مَلعون
نقشه برای سر تو دارن
شنیده مسلم درد حیدرو
خودش زود رفت وا کرد اون دَرو
نزد هیچکس پشت در طوعه رو، بمیرم من!
حمله کردن مردِ جنگِ کم نیاورد رو به روی اون لشکر
اما مسلم رو زمین زد یاد اون روزِ حیدر
اون روزی که تو مدینه، حیدرو کشت میخِ در
غربت حیدر که مادَرو کشت
سیلی به مادر زد حیدَرو کشت
تیر سهشعبه، میخ دره که
علی و زهرا و بچه رو کشت
خبرِ مسلم اومد محضرش
تا که گفتن چی اومد به سرش
حسین پرسید از حالِ دخترش، بمیرم من!
گریه کرد و شد فراموش داغِ بابا روی پای ثارَاللّه
من بمیرم! واسه حالِ دخترای ثاراللّه
گریه کردن، سیلی خوردن، تو عزای ثاراللّه
چی بگم از این رسم زمونه
غمِ رقیه دل میسوزونه
یتیم ارباب مونده و رسمِ یتیم نوازی با تازیونه
ای حسین...ای حسین....
*آقا! همین شب اولی اربعین ما رو یادت نره..هرکی کربلا میخواد همین شب اول بگه ...ای حسین ...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•باید از سر بشنوی ...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به باب الحوائج حصرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..
بشنو از نِی ناله هایی سوخته
ماجرای نینوایی سوخته
بشنو از نی رسمِ خاکستر شدن
همسفر با یک گلِ پرپر شدن
باید از نو بنگری در کارِ نِی
باید از سَر بشنوی اسرارِ نِی
آه، یارب نِی کجا و سر کجا؟
ای خدا حنجر کجا خنجر کجا؟
بر سر نِی زلف او دل می برد
تا خدا منزل به منزل می برد
تا قیامت دلربایی می کند
سالکان را رهنمایی می کند
برلبش آیاتِ قرآن کریم
هر خَم مویش صِراطُ المُستَقیم
شست و شو کن دیده و دل را به اشک
نیست ره در این حرم الّا به اشک
*شب اولِ محرم بیا به چشات التماس کن؛بگو یه عمری من به حرف شما گوش کردم،هر صحنه حرامی رو دیدم..امشب شما بیاید به حرف من گوش کنید.ای خدا به خون قلب اباعبدالله:الهی العفو....*
گوش کن این بانگ هَلْ مِنْ ناصِر است
بار بربندد هر آن کس حاضر است
من که می دانم می آید پیکِ تو
می دمد از هر رگم لبیکِ تو
من که می دانم مرا هم می خری
می بری تا کربلایت، می بری...
یک نگاهِ تو شهیدم می کند
گر شَقی باشم سعیدم می کند
*سفیر امام حسین آمد کوفه راوی نوشته از مسجد کوفه بیرون آمد یه نگاه به پشت سرش کرد،دیدکسی نیست..."فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ" همین جور سرگردان تو این کوچه ها می چرخید."لایَدری أیْنَ یَتَوجَّه..."نمی دونست باید کجا بره...
مسلم باب امام حسینه.یکی از ویژگی های مسلم اینه که گریه کنِ امام حسینه...
در اوج سختی،در اوج خطر گریه کنِ امام حسینه یکی بهش گفت:مسلم گریه نکن گفت:ملعون! "واللهِ ما بِنَفْسی بَکَیتُ"من برای خودم گریه نمی کنم. "وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي" من برای خودم مرثیه نمیخونم..."وَ لَکِن أبکِی لِلحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ"من دارم برای حسین گریه می کنم. "وَ لَکِن أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ"من دارم برای خانواده و دخترها و زن ها و اهل حرمی که دارند میان سمت کوفه گریه می کنم.
مسلم ابن عقیل از بالای دارُالاماره بر روی زمین افتاد. اندکی گذشت...راوی میگه:نگاه می کردم به حسین بن علی؛وقایع رو می نوشت این جمله رو برکاغذ جاری کرد" وَبقِیَ الحُسَینُ فَردًا وَحیِدًا"میگه دیدم حسین تنهایِ تنها شد میدونی چی کار کرد؟"فنَظَرَ یمیناً و شِمالا" یه نگاهی به راست وچپ کرد "فَلَمْ یرَی مِنْ أصحابِه اَحَداً»دیگه کسی رو ندید.اینجا شروع کرد صدا زدن...
"یا مسلمَ بنَ عقیل...یا هانی بنَ عُروه...یا حبیب بنَ مَظاهر..."دونه دونه همه رو صدا کرد بعد فرمود:"فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرام"از این خواب ابدی بلند شید.، "وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ"مگه نمی بینید دارند به خیمه های من نگاه می کنند؟صدای غریبی اینجا بلند کرد"هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّنی"راوی میگه هر چی دور و برم رو نگاه کردم صدایی از لشگر عمرسعد بلند نشد...کسی نگفت من یاریت می کنم...یه وقت شنیدم یه صدا از پشتِ سرش شنیده شد..."فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ وَ الْبُکاء"زن ها شروع کردند داد زدن دخترا شروع کردند گریه کردن...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نیا منو از این خجالت...
#سینه_زنی و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نیا نیا، نیا منو از این خجالت آب نکن
این همه شهر کوفه رو انتخاب نکن
تا اینجا شرمنده شدم از این به بعد
دیگه منو شرمندهٔ رباب نکن
اگه داری میاری اصغرت رو
شِبح پیمبر علی اکبرت رو
دیگه نیار سه ساله دخترت رو
داری کجا میاری خواهرت رو
بیا ولی نیار انگشتـرت رو
داشته باشی اینجا هوای سرت رو
«حسین من حسین
ضیاء هر دو عین من»
کوفه نگو یه درد بی دوا بگو
از مردم بی خبر از خدا بگو
از شمر بگو سنان بگو خولی بگو
از حرملـــه از زُجر بی حیا بگو
اینا میخـوان صبرتو سر بیارن
لشگر سی هزار نفر بیارن
برا گلهات تیغ و تبر بیـارن
کاشکی میـشد برات خبر بیارن
بگی زَنـا گوشواره در بیارن
معجرها رو اضافه تر بیارن
«حسین من حسین من..»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شاید امسال به این...
#قسمت_اول #روضه وتوسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۲به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
شاید امسال اذان علیاکبر در شهر
تکیه در تکیه، شبستان به شبستان برود
شاید امسال علیاصغر آغوش حسین
سوی گهوارهی خود با لب خندان برود
شاید امسال حبیب و وهب و جون و زهیر
نگذارند که آتش سوی طفلان برود
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پای کسی خار مغیلان برود
شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام
تازیانه نخورد دیگر و آسان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود
روضهخوان از دَم دروازهی ساعات نرو
دختر شیرِ خدا از چه پریشان برود
*شاعر: #مهدی_جهاندار
*مسلم وقتی اومد توو کوفه آنقدر دورش شلوغ شد، همه اومدن باهاش بیعت کردن. آنقدر شلوغ شد، اصلا نمیدونست خونهی کی بره؟!یکی این طرف، یکی اون طرف، خونهی ما بیا آقا. سریع نامه نوشت برای ابی عبدالله:« آقا جان بیا! اینا همه منتظرند. ولی دیری نگذشت که همه مسلم و یکی یکی تنها گذاشتن و رفتن. کار به جایی رسید که وقتی دورش نگاه کرد؛ دید کسی دیگه نمونده، همه رفتن تنهاش گذاشتن...توو این کوچه پس کوچههای شهر میچرخید، هی دست رو دست میزد، عجب کاری کردم نامه نوشتم! چرا اینا اینجوری کردن با من؟!چرا منو تنها گذاشتن؟!نه جای خوابی، نه غذایی، نه آبی..همین جور که توو این کوچه پس کوچهها میچرخید، راه میرفت. نشست در یه خونهای، تکیه داد سرش و گرفت. یهو دید یه خانمی در و باز کرد:چی میخوای؟! اینجا چرا نشستی؟! گفت:« من توو این شهر غریبم. کسی و ندارم، میشه من و راه بدی توو خونهت؟! این زن در و باز کرد، مسلم اومد توو خونهش. تا فهمید سفیرِ حسینه، آنقدر احترامش کرد. همهچی بهش داد؛ جای خوابی براش درست کرد، آب و غذایی بهش داد. ولی خبر رسید به قصر دارالاماره، مسلم توو فلان خونه ست.ریختن، خونه رو محاصره کردند. داد میزدند دم در خونه؛ میای بیرون یا نه، پناه بردی به یه زن؟!همچین که داد میزدند، در خونه رو محاصره کردند؛ داد و هوار میکشند، عربده کشی میکنند:« یا میای بیرون یا میریزیم توو خونه؟!مسلم سریع از خونه بیرون اومد، گفت بَده این زن من و راه داده حالا بریزن توو خونهش. هم خونهش و آتیش میزنند هم خدایی ناکرده جسارتی بشه به این زن. دیگه من مسلم خودم و نمیبخشم...
آخه یه بار امیرالمومنین، توو مدینه یه صحنهای دیده؛ دیگه همینجوری هی فقط میگفت:« علی رو حلال کن، علی رو حلال کن...».*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به باب الحوائج مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده#شب_اول_محرم۱۴۰۲ به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اینقدر جنگید روایت میگه خسته شد، یه تنه همه لشکر و مقابلشون ایستاده...
"وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ"انقدر این زخمش بزرگ شد، اینقدر این خونا توو این زخمای بدنش لخته شده بود، بزرگ شده بود دیگه نمیتونست بجنگه "وضَعُفَ عَنِ القِتالِ" ضعف وجودش و گرفته بود، "وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا" دورش و گرفتند حلقه زدند "يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ" هم تیرش میزند هم سنگش میزدند، کار به جایی رسید مسلم داد میزد، صداش و بلند کرد: "فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم!" وای بر شما! "ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ" مگه دارید با کفار میجنگید که دارید اینجوری سنگ بارونش میکنید، "وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟!" مگه من و نمیشناسید من از خاندان پیامبرتونم "وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ؟" از پیامبر خجالت نمیکشی دارید اینجوری من و میزنید. اینجا مسلم خسته شد، شروع کرد اینجوری حرف بزنه.....*
یه جاییم من سراغ دارم اربابمون خسته شد. روایت میگه: صدا زد..."وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ، فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ"؛ یه مرتبه ابی عبدالله ایستاد، آنقدر زخم به بدنشه، نفس که میکشه از لابهلای این زره خون جاری میشه، "أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها" یه نفری سنگی برداشت به پیشانی ارباب ما زد "ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ" همچین که این خونا جاری شد ابی عبدالله این دامن عربی و بالا زد خون پیشانی رو بگیره؛ همچین که این دامن و بالا زد سفیدیه سینهی حسین نمایان شد. اون نامرد تیر سه شعبهی زهرآلودی برداشت...
"فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ" به سینهی حسین....*
*یه سینهی مجروح دیگه رو هم سراغ دارم، مدینه هم همینجور شد. "وَ نَبَتَ مِسْمارُ الْبابِ فی صَدْرِها" مسمار و میدونی چه شکلیه؟! این که میگه "وَ نَبَتَ" یعنی فرو رفته یعنی خراش ننداخته. مسمار یه میخهایی هست توو درای قدیمی میزدند. آه...این میخ توو سینهی مادر ما رفت...*
ای حسین...
گفتم بیا کوفه ولی نیست اینجا با تو هیچ دلی
کاشکی میشد بیمعطلی برگردی آقا، تا نشی تنها
وفا نداره کوفه دروغه بیعتاشون
یه چیزایی شنیدم من بین صحبتاشون
حرف از اینه که
آب و به روت ببندند
به گریههات بخندند
خواهشم اینه که با اشک و آه و زاری
همراهت آب بیاری اصغرت و نیاری
خیلی بدن این کوفیا بویی نبردن از حیا
با زن و بچههات نیا نامهربونند، تشنهی خونند
بازارِ نیزه سازا شلوغه و غمافروز
خرما فروش دیروزخنجر فروش امروز
ترسم اینه که تنِ حرم بلرزه
سرت بره رو نیزه وای از چشای هرزه
بعد از تو میشه به خیمههات جسارت
حرم میره به غارت زینب میره اسارت
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نمی دانم کجایی....
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شبِ_اول_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید امیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نمی دانم کجایی ای که از بیراهه میآیی؟
همین اندازه میدانم که با شش ماهه میآیی
همین اندازه میدانم جدا از چاره ات کردند
چرا از خانه ی زهرا چنین آواره ات کردند
سر دارالاماره جانِ تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم
بگو تا کوفه ی مولا کُش ناخوش نمی آیی
سوی مردم نامرد مهمان کُش نمی آیی
اگر چه کوچه کوچه گریه ها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یاد مادرت کردم
همین که ریختن از در به راه شعله ور رفتم
اگر چه طوعه بود اما خودم در پشت در رفتم
*یه بار یه زن تو مدینه رفت پشت در..برا هممون بسه..تا صدا هانم رو شنید اومد برگردها یه دفعه یاد کینه هاش از آقا علی مرتضی افتاد..یه جوری با لگد به در زد صدای مادرمون بلند شد.. "یا ابتاه"..
پهلوون عالم رو دستش میزد میگفت:..*
«این غم کجا برم که تو را مردها زدند »
نه شعله خاک هم بر چادرش نخورد آقا
خدا را شکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری بر سنگ کوچه های تنگ میخوردم
کشیده میشدم هر بار و بر هر سنگ میخوردم
سر زنجیر در پایم، طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه؛ شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم برد و به صورت بر زمین خوردم
نه فکر دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندین بار یاد مادرت بودم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_مسلمیه
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بابا نگفتی دختر داری....
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شبِ_اول_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید امیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هنوز نرسیدن بودن کربلا دید دوتا سیاهی دارن میان.. قمر بنی هاشم جلو جلو رفت گفت: بله! گفتن برا آقا پیغام داریم حضرت عباس فرمود: به من بگید..گفتن باید به خود آقا بگیم...از آقا رخصت گرفت اومدن با آقاجان صحبت کردن. ابی عبدالله دید زن و بچه ها از رو محملا میبینن..اینا صحبت می مردن آقا سرش هی می رفت پایین تر ...هی سرتکون میداد.بعد دیدن آقا آروم آروم اومد سمت محملها، سراغ محمل حمیده دختر مسلم..اومد گفت: عمو بیا بغلم پرید تو بغل عمو حیینش. آقا نشست رو زمین حمیده رو نشوند... هی میبوسه هی نوازش میکنه.. گفت عمو یه جوری نوازشم میکنی.. آقا مستقیمم بهش نگفت دلش نیومد.. گفت:"إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" خدا صبرت بده عزیزم...آقای مایتیم نوازی رو اینجا به همهٔ عالم نشون داد..یاد داد.. چه یتیم نوازی برا دخترش کردن...!؟*
بابا نگفتی دختری داری
چرا محل نمیذاری
شدم عجب گرفتاری
بابا بابا..یه قاصدک خبر آورد
که تیری توی قلبت خورد
همونجا دخترت هم مرد
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_مسلمیه
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop