🎼یا رب جوابِ ما به حقِ اولیا بده..
|⇦• مناجات و روضه ویژۀ ایام ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یا رب جوابِ ما به حقِ اولیا بده
جامی زِشهدِ عشقِ خود امشب به ما بده
یا رب بیا و مهر زِ لب هایِ ما بگیر
اذنِ سخن عطا کن و حالِ دعا بده
کارِ من از انابه و توبه گذشته است
راهی نمانده یک سفرِ کربلا بده ..
*آمد خدمتِ امام صادق عرض کرد یابن رسول الله اگه ماهِ رجبُ و شعبان از کسی بگذره و خدا ازش نگذره ، چه کنه ؟..
فرمود ماه رمضان شبهایِ قدر رو دریابه . آقا ؛ اگه شبهایِ قدر ازش گذشتُ خدا ازش نگذشت چه کنه ؟.. فرمود شبِ عرفه عرفات . عرضه داشت اگر رفت و نشد؟.. فرمود دیگه این راهی نداره .. باید فوری بره کربلا ...*
درمانِ من زیارتِ آقایِ کربلاست
لطفاً به این مریضِ محبت دوا بده ..
*رحمتِ خدا به این اشک ها ، شماها دلتون کربلاست ، منم دلم دنبالِ دلِ شما راه افتاده ، فقط یه جمله صدا زد خدیجه جان :*
یک دم زِ جای خیزُ به زهرا نگاه کن
از گریه نیمه جان شده ...
*این فاطمه ای که این روزا از غم از دست دادنِ مادرش از شدت گریه نیمه جان شده ، قدرتِ ولایت داره ، دلیلِ خلقتِ باباست ، دلیلِ خلقتِ علیِ .. اما در غم مادرش (مادرشم خوابیده ، بدنش سالم بود و جان داد ..) آی قربونِ مستمع حواس جمع ..
اما کربلا .. یه جوری شد نازدانه دامنِ عمه رو گرفت گفت این کیه داری اینجور براش گریه میکنی ؟.. این بدنِ بی سرِ پاره پاره ؟.. حاج علی آقایِ انسانی پیرِ روضه ست ؛ ایشون میفرمودند تا سوال کرد عمه این بدنِ کیه؟ فوری جواب داد این بدنِ باباتِ .. (حاج علی انسانی) سوال کرد بی بی جان از قدیم و ندیم بزرگان ، پدرِ شما ، جد شما فرمودند خبرِ بد رو ناگهانی ندید .. آرام آرام خبر بدید ، آماده کنید .. چی شد تا این نازدانه پرسید شما فوری جواب دادید؟ بعد خودشون (حاج علی انسانی) جواب می دادن شاید علتش این بوده : آخه ترسیدم شاید دیگه فرصت پیدا نکنه ، این بی ادبا برسن .. دیگه نتونه با باباش دو کلمه حرف بزنه ...
یه جمله و فیض مهیاست .. حالا مهلت داره نازدانه حرف بزنه .. بگو باباجان ، هرچی میخوای بگی بگو ..*
بعدِ تو ناز برایِ که کنم؟
جا به دامانِ وفایِ که کنم؟
*ماشالله به این ناله ها .. ماهِ رمضانِ یا شبِ عاشوراست ؟.. بلند داد بزن بگو برا ما هر شب ، شبِ عاشوراست ..*
حسین ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
__________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•پا به پایِ پدر سفر کردم..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سکینه بنت الحسین سلام الله علیهما به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سر کردم ، آه حسین
پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین
با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سرکردم ، آه حسین
پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین
عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین
دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین
از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین
گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین
«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین
پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین
سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین
از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین
آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین
که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین
«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_حسینی
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•راوی کرب و بلا دارد روایت می کند...
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده #شب_پنجم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند
از جدایی سر و تن ها حکایت می کند
شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین
بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند
چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش
تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند
نام زیبایش برای بردن قلب حسین
با رقیه با علی اصغر رقابت می کند
تا رقیه می رسد محو سکینه می شود
هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند
آه "اَیْنَ عمِّیَ الْعباسِ" او هم نکته ای ست
که خیال بچهها را آه راحت می کند
درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچهها
شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند
#شاعر مهدی رحیمی زمستان
من دختر حسین و ربابم سکینه ام
اندر فراقش به فغان در مدینه ام
دیدم گلان فاطمه یک یک فدا شدند
سرها زپیکران شهیدان جدا شدند
گفتم عمو تشنه ام، آبی رسان حرم
رفت و دگرنیامد علمدارِ محترم
دیدم سه شعبه تیرو گلوی برادرم
در انتظار که سیراب کنندش، مادرم
آه از وداع آخر بابا و دخترش
گریان نشسته زار وغمین در برابرش
فقط یه نفر میتونه حسین رو از بالای اسب پایین بیاره، اونم سکینه است، یه جوری پاهای اسب رو گرفته، هر چی ابی عبدالله ذوالجناح رو خواست حرکت بده، دید حرکت نمیکنه، خم شد حسین از بالایِ اسب، یهو دید نازدانه دورِ پاهایِ اسب رو بغل گرفته، بابا رو از اسب پایین آوُرد، صدا زد: بابا! " یَا اَبَتَاهُ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا " باباجان! مارو برگردون مدینه...*
گفتم کجا می روی ای جان من مرو
رحمی نما به دیده گریان من مرو
آه از دمی که شیهه زد وآمد،آه آه
اسبی به یال خونی وبی شاه، خیمه گاه
گفتم که ذوالجناح سوارت چه کرده ای
آن تشنه کام دار وندارت چه کرده ای
بابای من تشنه بود،خورد آب یا که نه
درآخرین دمش شده سیراب یا که نه
#شاعر اسماعیل تقوایی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_مهدی_رسولی
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•همدختر حسینی...
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیه اجرا شده ۵ ربیع به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هر چند آمنه است و امینه ولی حسین
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
*آرامش دل ابی عبدالله بود این دختر، لذا وقتی گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم....*
درباره ی مقام بلند تو گفته اند
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را
شد فخرتُ النساء لقبش سیدُالشباب
*میگن کنار بدن بی سرِ ابی عبدالله،اینخانوم از هوش رفت. بعضیا نوشتن تو رویا ابی عبدالله گفت دخترم، وظیفه ای رو روی دوشت میگذارم...*
از آن زمان که راوی شیعتی شدی
"شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی"
*به دوستانم بگو هر موقع آب گوارا خوردن یاد من باشن....*
"اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني"
من حسین سر جدایم سر بریده از قفایم
*"فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی"بدونید من، نوه ی اون پیامبری هستم که بی جرم و گناه منو کشتن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی"وقتی هم به شهادت رسیدم اسباشون رو نعل تازه زدند بر بدن من با اسباشون رد شدند."لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی "ای کاش بودید عاشورا همتون میدیدید "کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی "بچه ام رو روی دست گرفتم طلب آب کردم.میدونید چطور جوابمو دادن؟
"و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ" آب طلب کردم تیر سه شعبه به گلوی بچه ام زدند"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•گوهر سلالهٔ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده ۵ ربیع ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گوهر سُلاله ی حیدری
واقعاً که زینبِ دیگری
دختر رباب و امام حسین
خواهر تنیِ علی اصغری
بهترین دختری به خدا
از نگاه حسین
نیم نگاهت بسه بمونیم
در پناه حسین
امشبُ رباب روضه گردونه
جبرئیل داره تو عرش میخونه
حاجت همه امام حسینی ها
دست حضرت سکینه خاتونه
«یا سیّدتی بنتُ الحسین »
نوکر حسین و حسن شدیم
روضه خونِ یک بی کفن شدیم
پنجم ربیعه وُ ما مثه
پنجم صفر سینه زن شدیم
تنها تو بودی که شنیدی،
شیعَتي گفتنُ
کاری کردی که یاد بگیریم،
مرثیه خوندنُ
ای زخمیِ عطشانم حسین جانم
ای غریبِ عُریانم حسین جانم
از برکت این روضه و این اشکه
من اگر مسلمانم حسین جانم
«یا سیّدی یا مولا حسین»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حسین_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•منم سکینه دخترت...
#روضه و توسل به حضرت سکینه علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ،.أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ"
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم
تو، شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره پاره های دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه های آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را
به زخم های بی شمار پیکرت شناختم
تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری
به چشم های بی قرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن! منم... سکینه... دخترت... شناختی؟!
#شاعر: رضا حاج حسینی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•همدختر حسینی...
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیه اجرا شده ۵ ربیع به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هر چند آمنه است و امینه ولی حسین
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
*آرامش دل ابی عبدالله بود این دختر، لذا وقتی گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم....*
درباره ی مقام بلند تو گفته اند
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را
شد فخرتُ النساء لقبش سیدُالشباب
*میگن کنار بدن بی سرِ ابی عبدالله،اینخانوم از هوش رفت. بعضیا نوشتن تو رویا ابی عبدالله گفت دخترم، وظیفه ای رو روی دوشت میگذارم...*
از آن زمان که راوی شیعتی شدی
"شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی"
*به دوستانم بگو هر موقع آب گوارا خوردن یاد من باشن....*
"اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني"
من حسین سر جدایم سر بریده از قفایم
*"فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی"بدونید من، نوه ی اون پیامبری هستم که بی جرم و گناه منو کشتن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی"وقتی هم به شهادت رسیدم اسباشون رو نعل تازه زدند بر بدن من با اسباشون رد شدند."لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی "ای کاش بودید عاشورا همتون میدیدید "کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی "بچه ام رو روی دست گرفتم طلب آب کردم.میدونید چطور جوابمو دادن؟
"و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ" آب طلب کردم تیر سه شعبه به گلوی بچه ام زدند"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بابا برای ما خیلی سخته....
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ استاد شیخ حسین انصاریان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ذوالجناحی که با یه نهیب عاطفی خیز بر میداشت، حالا آخرین باری است که داره میدان میره، با دو سه بار نهیب ابی عبدالله حرکت نکرد، ابی عبدالله خم شد ببینه چی مانع حرکت ذوالجناح شده، دید دختر سیزده ساله اش سکینه جلوی ذوالجناح رو گرفته، ابی عبدالله پیاده شد، عزیزش رو روی دامن نشوند، اجازه ی حرف زدن رو به او داد، بابا! از صبح چهارده پانزده بار میدان رفتی برگشتی، الان هم بر میگردی؟ ابی عبدالله فرمود: نه عزیزِ دلم، اين باره آخره دارم میرم میدان، دیگه بر نمیگردم...
خیلی خبر دردناکی بود، برای یه دختری که با همه ی وجود وابسته ی به باباشه، بابا! حالا که میری و بر نمیگردی میشه من ازت یه درخواستی داشته باشم؟ آره عزیزم! بابا! قبل از اینکه بری میدان بیا مارو به مدینه برگردون، بابا! برای ما خیلی سخته هم سفرِ عُمر سعد و خولی و سنان بشیم، ابی عبدالله فرمود: من دیگه نمیتونم شمارو به مدینه برگردونم، از من یه درخواستی کردی که برای من مُیَسَّر نشد، حالا من از تو یه درخواست دارم، سکینه اومد روی دامن بابا، دست انداخت بغل بابا، سر بابارو به سینه گرفت، شروع کرد صورت بابارو بوسیدن، ابی عبدالله فرمود،: اون چیزی که من از شما میخوام اینه: اینقدر جلوی چشمان من اشک نریز اینقدر گریه نکن "لا تُحرقی قلبی بِدمعک حسرة، مادام مِني الروح في جثماني" دخترم این گریه های تو قلب من رو آتیش میزنه....
ما نمیدونیم این دختر و پدر چه جوری از هم جدا شدن، این دختر بابا رو ندید تا اون لحظه ای که دید عمه اش زینب یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته، ابی عبدالله سر نداشت، پیراهن نداشت تا دختر باباش رو بشناسه، صدا زد"عمتي! هذا نعش من؟" عمه این بدن کیه؟ عزیز دلم این بدنِ بابات حسینه، خودش رو انداخت رو بدنِ باباش ابی عبدالله، اولین حرفی که زد این بود "أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة..." بابا بلند شو ببین عمه ام زینب رو دارن میزنن...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#استاد_شیخ_حسین_انصاریان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•شمیمجان فزای...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام انصاریان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بسم الله الرحمن الرحیم
*روضه رو از زبان حضرت سکینه بخونم من سر قبر این شاعر رفتم.شاعر قبرش بیست و پنج و شش قدمی قبر علی بن موسی الرضاست.چقدرم زیبا از قول حصرت سکینه اربعینو تصویر کرده. اینا اسمش زبان حاله و درستم هست یعنی اومدن اینجور شعرای باحال و عاشق اهل بیت کلماتی رو تو اربعین تو کتابا دیدن، بعد اومدن زبان حال درست کردن و درسته. حالا حضرت سکینه تو محمله هنوز نرسیدن به کربلا با عمه اشون دارن صحبت میکنن از تو محمل خودش با عمه که تو محمل بغل دستیه. حالا اینا چرا تو یه محمل نبودن نمیشد..سکینه با مادرش رباب تو یه محمل بود. زینب کبری با فاطمه دختر ابی عبدالله که همسر حسن ابن حسن بود تو یه محمل بود. تو یه محملم دو تا جا میگرفت یکی اینطرف یکی اون طرف حالا محملا نزدیک هم میشد شترم آروم داره میره سکینه رو میکنه به عمه اش..*
شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اَندر مشام جان بر آید
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مُشک ناب و عَنبر آید
*میتونید الان قافله رو در نظر بگیرید هنوز به قبرا نرسیدن ..*
گمانم عمه از گهوارهٔ گور
صدای شیرخواره اصغر آید
بگو ای ساربان یک دم نگهدار
که استقبال لیلا اکبر آید
حسین را ای صبا برگو
که از شام به سویت
زینب غم پرور آید
ولی ای عمه دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید
که چون اَندر سر قبر شهیدان
تو را از گریه کام دل بر آید
مکن دیگر در این صحرا تو منزل
که ترسم شمر دون با خنجر آید
*عمه یه بار دیدیم هممون که با بدن سنگینش با شمشیر هندی.. غروب اربعینه..امام زمان شما نشنیده بگیر
عمه هممون دیدیم شمر با اون بدن سنگینش جفت زد رو بدن ابی عبدالله..*
مکن دیگر در این صحرا تو منزل
که ترسم شمر دون با خنجر آید
از روز بیست و دوم صفر زین العابدین ع فرمود: عمه بگو همه سوار شن
زینب کبری عرض کرد نمیشه یه هفته و ده روز بمونیم. فرمودن: نه..اگه هفت روز و ده روز بمونیم بیشتر این زن و بچه ها دیگه زنده نمیمونن..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_انصاریان
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•خرما نتوان خورد...
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام انصاریان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بسم الله الرحمن الرحیم
خرما نتوان خورد از این خار که کِشتیم
دیبا نتوان بافت از این پشم که رِشتیم
پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آنروز
کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
باید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما هیچ نکشتیم
*تازه آفتاب زده بود ماموران اومدن تو خرابه ده نفر ده نفر دستهاشون را با طناب به هم بستند، گفتند آماده بشید میخواهیم شما را ببریم به دربار یزید. بچهها پا به پای بزرگترا نمیتونستند راه برن بچهها را با تازیانه میزدند. همه رو آوردند نمیگذاشتند بنشینند روی زمین، همه ایستاده بودند که یک مرتبه دیدند یک تشتی را وارد مجلس کردند سر بریده ابی عبدالله میان تشته.. جلوی یزید گذاشتند چوب خیزرانش را برداشت. دختر سیزده ساله طناب را از دستش کشید دوید اومد پای تخت یزید بابام را نزن یزید بابام را نزن، فدای بابات بشم عزیزم...یزید! من دیشب یه خوابی دیدم، یزید! دیشب برای بابام خیلی گریه کردم سرم را روی خاک گذاشتم و خوابیدم خواب دیدم تو یک بیابانی گم شدم راه را پیدا نمیکنم ترسیدم یک مرتبه دیدم چند نفر نورانی زیر بغل یک آقایی را گرفتند هر یه قدمی که برمیدارد هی ناله میزنه.. عزیز دلم!" قتلوک و ما عرفوک و من شرب الماء منعوک حسین" من دویدم گفتم این آقا کیه؟گفتند سکینه این جدت پیغمبره..کجا داره میره؟گفتند داره میره دیدن سر بریده بابات...یزید اومدم برم پیش پیغمبر، دیدم یه خانمی از پشت سر داره صدام میزنه إلی إلی برگشتم.. سکینه جان من مادرت زهرا هستم آغوشش را باز کرد خودم رو انداختم تو بغل مادرم زهرا..گفتم: مادر! اکبر ما را کشتند، عموم رو کشتند، بچه شش ماههٔ ما رو با تیر سه شعبه کشتند.. صدا زد سکینه جان اینقدر جگر منو آتیش نزن من میرم این گیسوانم را با خون گلوی بابات رنگ بزنم..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_انصاریان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•دوستان عیب کنندم...
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام انصاریان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو بستم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟
عشقو درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی
حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که درآیم به محلت به گدایی
*از بچگی دستم به طرف تو دراز بوده، چون میدونستم تو خزانهدار پروردگاری"السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یا رحمت الله الواسعه"..*
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
گر بیایی دهمت جان ور نیایی کُشدم غم
من که میمیرم از این غم، چه بیایی چه نیایی
*این اسب با تربیت، این اسب ادب شده، با یه نهیب رکاب خیز برمیداره، چرا هرچی میخوام برانمش عکسالعمل نشون نمیده، گیره چیه مرکبم؟ خم شد دید دختر سیزده سالهاش اومده دستهای اسبو بغل گرفته، اونایی که دختر ندارن راستی نمیدونن من امشب چی دارم میگم، از اسب پیاده شد رو خاک نشست، عزیزشو رو دامن قرار داد، اول به او میدان داد او حرف بزنه، بابا از صبح تا حالا که رفتی میدان برمیگشتی این بار هم برمیگردی؟ نه عزیز دلم دخترم دیگه برنمیگردم، بابا حالا که میخوای بری و برنگردی خودت بیا ما رو به مدینه برسان، ما همسفر شمر و خولی و عمر سعد نشیم، آخه ما ناموس خداییم بابا، بابا ما با این اشرار چگونه همسفر بشیم بابا، دخترم برگرداندن شما دیگه از من گذشته، خواستتو نتونستم جواب بدم، حالا من از تو یه درخواست دارم، دختر بلند شد، صورت ابی عبدالله را بغل گرفت، سر و صورت بابا رو میبوسه، بابا از من چی میخوای؟ عزیز دلم اونی که من از تو میخوام اینه برابر من اینقدر اشک نریزی، گریه تو قلب منو آتش زد.*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_انصاریان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•دلا تا به کی...
#روضه و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام انصاریان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بسم الله الرحمن الرحیم
دلا تا به کی، از در دوست دوری
گرفتار دام سرای غروری
نبر چهره از خاک آن کوی گردی
نبر دل تو را از غم دوست دردی
چرا این چنین عاجز و بینوایی
بزن بکن های و هویی بزن دست و پایی
سوال علاج از طبیبان دین کن
توسل به ارواح آن طیبین کن
دو دست دعا را برآور به زاری
سپس گو به سر عجز و صبر خواستاری
*سه تا دختر از ابی عبدالله تو کاروان بودند فاطمه که شوهرش فرزند امام مجتبی است. رقیه که سه سالش بود. سکینه که سیزده سالش بود. اول صبح مامورین ریختن تو خرابه ده تا ده تا رو به طناب بستن.. پنج تا زن پنج تا دختر بچه..زینب کبری میفرماید: اگر ما معمولی میخواستیم راه بریم بچهها نمیتونستن با ما همراهی کنند میریختن بچهها رو میزدند، اگر ما قدم آهسته برمیداشتیم میریختن با تازیانه ما رو میزدند. آفتاب طلوع نکرده بود ما هشتاد وچهار تا رو با یک مرد زین العابدین وارد بارگاه یزید کردند تشنه و گرسنه نذاشتن ما بشینیم ما رو سر پا نگه داشتند، یه مرتبه دیدیم یزید چوب خیزرانش رو برداشت سکینه علیهم السلام مچ دستش رو از طناب کشید پوست دست کنده شد خون اومد سریع اومد کنار تخت یزید گفت یزید بابامو نزن یزید نزن تا من خوابی رو که دیشب تو خرابه دیدم بگم.. دیشب تو خرابه برای بابام خیلی گریه کردم خوابم گرفت صورتم رو روی خاک خرابه گذاشتم و خوابیدم خواب دیدم در یک بیابانی گم شدم راه پیدا نمیکنم ترسیدم یه مرتبه دیدم چند نفر شخص نورانی زیر بغل یه آقایی رو گرفتن هر چند قدم میشینه میگه حسین من "قتلوا و ما عرفوا و من شرب ماء منعوا همون پنج نفر هم با خوندن این زارزار گریه میکنند رفتم جلو یزید به یکی از اون نورانیها گفتم این آقا کیه بی طاقته؟گفتن سکینه این جدت پیغمبر اسلامه داره میره دیدن سر بریده بابات، یزید اومدم برم پیش جدم دیدم از پشت سر صدای یه خانومی میاد داره میگه سکینه جان إلی إلی، بیا پیش خودم برگشتم دیدم یه خانمی بغل باز کرده خودم رو انداختم تو بغلش قبل از اینکه بگم تو کی هستی فرمود: سکینه جان مادرت زهرا هستم دارم میرم گیسوان سرم را به خون گلوی بابات رنگین کنم،گفتم مادر میدونی با ما چه کردند؟ مادر! بچه شش ماهمون رو تیر سه شعبه زدن مادر برادرم اکبر رو قطعه قطعه کردند، مادر! فرق عمومو شکافتن، مادر! برای بدن بابام یه جای سالمی نذاشتند.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_انصاریان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net