eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
🎼مونسِ خستگیِ حیدر خیبر شکنی .. |⇦• روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به امید شفایِ همۀ مریضان خصوصاً بیماران مبتلا به با نوایِ گرم سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شبایِ آخر ماه شعبان .. با مادر روضه رو شروع کنم .. (چرا؟!) چرا تا نام مادر میاد بعضی ها یه جورِ دیگه گریه میکنن ؟!.. اصلاً انگار همه رو بهم میریزه .. خونه شم بهم ریخت .. امیرالمومنینم بهم ریخت .. حسنم بهم ریخت .. همه بهم ریختن ..* من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری هرشب از شدت درد کمرت بیداری استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم خسته‌ای، بی‌رمقی، سوخته‌ای، بیماری جانِ من سعی نکن با کمر تا شده‌ات محضِ آرامشِ من بستر خود برداری سرفه‌هایت به‌خدا قاتلِ جانم شده است بس که خونابه در این سینۀ زخمی داری سعی کن خوب شوی ، ای همه داراییِ من زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری مونسِ خستگیِ حیدر خیبر شکنی تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری شاعر: *دست گداییت رو بیار بالا ، به حضرت زهرا سلام الله ده مرتبه الهی العفو ..* مادرم خورد زمین گرد و غباری برخاست دست من بود که با ناله او بر سر خورد مادرم بود مراقب که نیفتد به زمین ضربه اش بس که قوی بود زمین با سر خورد قصۀ سوسو زدنت ، یه گوشه زانو زدنت خونه رو بی‌تاب میکنه ، صدای جارو زدنت فدایِ این زار زدنت ، بدجوری انگار زدنت چهل نفر چهل دفعه ، به در و دیوار زدنت دست به پهلو شدنت ، بی هیاهو شدنت توی قنوت معطلِ ، حرکت بازو شدنت کشته منو قیام تو ، از پشتِ در سلام تو خیر نبینن اونایی که ، نداشتن احترامتُ «بمون حبیبه ، علی غریبه ..» فاطمۀ صبور من ، فاضلۀ غیور من چقدر می‌ارزید واسه‌شون ، شکستن غرور من خونه که شد محاصره ، مضطر شدی بخاطرِ حسین یه وقت یه چکمه‌پوش ، نکنه رو سینه‌ش بره وَالشِّمرُ جالسٌ علیٰ ، صَدرِالحسین بِکربلا واسه‌ش بمیرم که تنش ، میمونه زیرِ دست و پا برات بمیره حیدرت ، میخی که رفت تو جگرت نیزه میشه میره یه روز ، زیر گلوی پسرت «حسین مظلوم ، حسین مظلوم» ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ _ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•چند روزی بیشتر این خانه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _حاج حسن خلج•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● چند روزی بیشتر این خانه مادر دار نیست چند روزی میشود که مادرم هشیار نیست فضه از دورِ لبش خون آبه ها را پاک کن این صدایِ سرفه های قبلی هربار نیست روی این پیراهنش جای گلی افتاده است خوب دقت کن ببین جای نوک مسمار نیست؟ خواست مویم را کُند شانه ولی افسوس که دید بازویش دگر این شانه را بردار نیست تازه فهمیدم حسن روی دلش داغ چه بود؟! غیرِ درد کوچه و آن دست و این رخسار نیست باز بابایم رسید و مادرم از هوش رفت حق حیدر دیدن این صحنه هایِ تار نیست می نشیند کنج خانه .. اشک میریزد علی چند روزی بیشتر این خانه مادر دار نیست شاعر : چشمایِ بی رمقش رو باز کرد دید علی نشسته زانوهاشُ بغل گرفته .. قطره قطره اشک‌هاش از رو صورت جاریه .. (قربونِ چشمات برم علی جان ..) «بیش از این پیش دو چشم تر من گریه نکن مردم از غربت تو رهبر من گریه مکن» اونی که باید گریه کنه زهراست .. شنیدم مردم دیگه سلامت نمی کنن ؟! .. صدا زد فاطمه جان خبر نداری؛ من سلام میکنم جواب سلام علی رو نمیدن .. اجازه بدید یه گریز بزنم روضه بی کربلا نمونه .. وقتی اهل بیت رو وارد کوفه و شام کردن همه سنگ میزدن .. زین العابدین دید یه نفر اومد جلو گفت سلام علیک!! فرمود همه سنگ میزنن تو کی هستی سلام میکنی؟!.. گفت من سهل بن سعد ساعدی ام آقاجان .. سهل میگه خیال کردم آقا چکمه های قرمز به پا داره .. رفتم جلو دیدم این غل و زنجیر انقدر مجروح کرده .. پاها همه خون آلود شده .. ای حسین .. آقا فرمود سهل بن سعد ساعدی پول همراهت داری؟ (کارِ زین العابدین به کجا رسید ..) عرض کرد آقاجان شما جان بخواه پول چیه ..! فرمود برو از بازار کمی پارچه بخر این پارچه ها رو تکه تکه کن .. الله اکبر .. (زبان حال) آقاجان بازار تعطیلِ همه بستن اومدن تماشای اسرا .. امام زمان من معذرت میخوام .. یه ناموس علی جلو نامحرم خورد زمین امیرالمومنین تا اون لحظه های آخر آه می کشید .. هشتاد و چهار زن و بچه جلو زین العابدین .. حضرت فرمود پس جلو بیا این عمامه رو از رو سرِ من بردار این عمامۀ منو تکه تکه کن ببرن بین بانوانِ حرم تقسیم کن .. سعد میگه اومدم عمامه رو بردارم دیدم انقدر خاکستر رو سرِ آقا ریختن .. بین این همه خاکستر آتش سرِ آقا رو سوزانده .. اما آقا فکرِ سرِ زینب و سرِ بانوانِ حرمِ .. امر آقارو اجابت کردم و برگشتم، آقا سوال کرد از اون پارچه چیزی مانده؟! عرض کردم بله آقا .. فرمود بیا جلو این غل و زنجیر چهل منزلِ گردنِ منو پاره پاره کرده .. منابع: مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۷ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸ قمی، نفس المهموم، ۱۴۲۱ق، ص۳۹۴ خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۶۸ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net