|⇦•زهرا بیا بنگر ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مصطفی مروانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
زهرا بیا بنگر ببین حیدر شده یکّه و تنها
زهرا کجایی که بی تو قَدّم خمیده شد
دل اسیر غم ها..
*غریبی علی دیگه شروع شده ها... یه نگاه کرد به این قبر خاکی...*
رمیدی از من (فاطمه) چه دیدی از من
که اینگونه دل بریدی از من
چه کرده هجرانِ تو با این دل
چه گویم ای خفته زیر این گِل
*کجایی زهرا...قربون دلت بشم امیرالمومنین. کجایی زهرا..چه روز سختی بود به امیرالمومنین. چه مجلس ختم جمع و جوری گرفت با این بچه ها. صدا زد فاطمه...*
روزم سیاه شده مثه شام عزا
من بودم و همین دو سه تا بچه ها
*هیچکی نیومد فاطمه...*
نماز آخره که می خونیم برات
*شروع کرد نماز زهرا رو خوندن...*
"اللَّهُمَّ لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا"
*قربونت برم عزیزم...*
"اللَّهُمَّ لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا"
دیدی چجوری زهرامو کشتن آه از دنیا
من خونه خراب میشم با این غم برگرد زهرا
* یه وقت دیگه بغض علی طاقت نیاورد شکست...*
آی دنیا می بینی دنیام از دستم رفت
زانوهام بی جونه زهرام از دستم رفت
*دیدی با علی چیکار کردن...؟*
*همینه روضه ی شام غریبونی همینه، اصلش اینجوریه.گفت فاطمه ...*
مگه قرار نبود بمونی پیش ما
خوشی ِحیدرو نمیخوان خیلیا
برا همین سه بار زدنت بی هوا
*موقع غسل که شد تازه علی فهمید چه خبرا بوده...*
زخمایی رو که پنهون می کردی دیدم زهرا
خیلی به تو زحمت دادم خیلی نُه سال
اما "اللَّهُمَّ لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا"
آی دنیا می بینی دنیام از دستم رفت
* گفت فاطمه...*
رفتی و پژمردنمو ندیدی
رفتی زمین خوردنمو ندیدی
تو کوچه ها راه منو می بندن
همه دارن به شوهرت می خندن
*گفت بذار التماس آخرمم بهش بکنم شاید صدام بهش برسه، گفت فاطمه...*
بلند شو با یک دلِ بی غم بریم
اصلا از این مدینه با هم بریم
بلند شو دستاتو حنا بذارم
تابوتتو میگی کجا بذارم؟
*اصلاً فاطمه میگی درد داری پهلوت درد میکنه قبوله...*
بلند شو دستتو به پهلو بگیر
عیبی نداره از علی رو بگیر
*فقط بلند شو فاطمه...خیلی خونه برام سخته فاطمه...*
تو خونه یاد اون روزا میفتم
میرم بیرون تو کوچه ها میفتم
چه مادری ز دخترم گرفتن
خوابو ز چشمای ترم گرفتن
بی مادری نصیب دخترم شد
خبر داری چه خاکی بر سرم شد
*همه اینا یه طرف فاطمه...*
این چادرِ پاره منو میکشه
این خون گوشواره منو میکشه
میشه بیای دو قطره زمزم بدی
یه ظرف آب بیاری دستم بدی
دل من از همه کنار میگیره
حالا علی دست به دیوار میگیره
کارم شده یه گوشه ای ببارم
بچه هاتو سر خاکت بیارم
*خیر نبینه اون که به ما جفا کرد..
*نیمه شب که میشد زینبین رو خواب میکرد. آروم از خونه میزد بیرون. حسنین هم میومدن. پشت سر بابا حرکت میکردن. خدای ادبن. یک قدم از بابا جلو نمیذاشتن. پشت سر بابا... هیچ وقت از باباهاتون جلوتر راه نرین. پشت سر پدر مادرتون... اما کنار قبر می رسیدن، بی تاب دست بابا رو رها میکردن. می دویدن، خودشونو مینداختن رو خاک مادر. حسین ایستاد کنار قبر مادر، دست به سینه گذاشت مؤدب، صدا زد مادرجان...!*
سلام من به تو ای مظهر شکیبایی
درود من به تو ای غم گسار تنهایی
شبانه بر سر قبرت آمدم مادر
توأم به خانه ی خولی به دیدنم آیی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مصطفی مروانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
* لذا میگه دیدم یه نوری از تنور بلند شده. خدا این نور از کجاست؟ روپوش تنور رو کنار زدم دیدم یه سر بریده. خدایا این سر مال کیه؟ شنیدم صدای یه خانمی میاد. هی میگه بُنَیَّ... قتلوک...*
روی تن تو واسه، یه ضربه حتی جا نیست
شمر ولی هنوزم ول کن ماجرا نیست
*صدا زد، زبان حاله... گفت نامرد...*
با تن من هرچی میخواهی بکن
اما پیش چشم مادرم عریان نکن
«حسین... حسین...»
*لذا این عقده زینب رو می کشت. گفت نانجیب من دختر مادری هستم که شب عروسی پیراهن نو رو داد. به داداشم میگفتی خودش پیراهنو میداد. این عقده زینبو کشته. میگفت بابا من دختر بابایی هستم که وسط نماز انگشتر داد. به داداشم میگفتی خودش انگشتر رو میداد. برا یه انگشتر، انگشت داداش منو قطع کردید. حرف زینب این بود...*
بی آبرو شه، پیرهن کهنه اتو میخواد کجا بپوشه
*مگه چقدر می ارزید این لباس. چهل منزل زینب داشت به این فکر می کرد. گفت حسین...*
سر پیراهن تو گریهٔ ما را در آوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی
*سلام الله علی العطشان..سلام الله علی العریان..حسین جانم حسین جان...*
*تعجب کرده بود زینب...گفت...*
می بینم پیرهن نیست که
حسین چیزی تنت نیست که
فدای غربت تو
*این دستتو بیار بالا. مطمئن باش مادرم روضه حسینو دوس داره...*
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop