eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
babolharam mirbagheri.mp3
6.22M
⇦🕊*‌روضه و مقتل جانسوز _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _شب عاشورا محرم 95 _حجت الاسلام استاد میرباقری *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
بسم تعالی احتراماً با توجه به کمبودِ وقت و همچنین ازدیاد مطالبِ انتقالی از به کانالِ و از همه شما همراهان گرامی بابت ارسال و پشتِ هم روضه هایِ آرشیو پوزش می طلبیم . التماسِ دعا 🔴بابُ الحَرَم↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شام غریبان محرم 95 _ حجت الاسلام استاد میرباقری *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ دلها‌ سراسر آب شد،حتی دل سنگ بس کن دگرخاموش شو ای آتش جنگ از آل عصمت پرده ی حرمت دریدی ریحانه ی ختم رسل را سر بریدی دیگر چه می خواهی زجان اهلبیتش آتش مزن بر آشیان اهلبیتش قرآن کجا و لانه ی آتش گرفته؟! عترت کجا و خانه ی آتش گرفته؟! این شعله ها از لاله های گلشن کیست؟ دودی که برگردون رود از دامن کیست؟ الله اکبر! تیغ دشمن تیزتر شد جام بلا در کربلا لبریزتر شد دشمن به گلزار ولایت آتش افروخت دودش به چشم اشک رفت و آسمان سوخت اطفال را فکر فرار از آشیانه دشمن به استقبالشان با تازیانه... در بین دشمن برفلک فریادشان رفت باسوز آتش حرف آب از یادشان رفت چون طایر بی بال و پراز جا پریدند افتان وخیزان ازحرم بیرون دویدند با آنکه دشمن گریه بر احوالشان کرد ازهرطرف با کعب نی دنبالشان کرد... اینان پیاده آن جفاکاران سواره دنبالشان کردند ... (خداکنه این جمله اش راست نباشه) دنبالشان کردند بهر گوشواره آثار کعب نیزه ها بر روی شانه گشتند نیلی یاس ها از تازیانه دوکودک ا زوحشت به صحرا روی بردند لب تشنه زیر بوته های خار مردند طفلی به زیر کعب نی ازحال می رفت طفلی سراسیمه سوی گودال می رفت تاکعب نی دردست خصم خیره سر بود برحفظ جان کودکان زینب سپر بود هرتازیانه ای بالا می رفت تن خودشو سپر قرار می داد، دست خودشو سپر قرار می داد، لذا شنیدید؛ نقل شده روز اربعین که برگشت،عرضه داشت: برادر عزیزم ای کاش نامحرم نبود .... زینب سپر شد تا که دین پاینده ماند خط شهادت تا قیامت زنده ماند چند تا حادثه بعداز ظهر امروز اتفاق افتاد، بعداز اینکه دشمن کار و تمام کرد چند تا اتفاق سنگین ،حادثه ی سنگین پیش آمده ،یکی به نیزه زدن سر سیدالشهدا بود، دوم اسب تاختن بر بدن مطهرش بود، سوم غارت کردن بدنش بود،نقل شده حتی پیراهن کهنه رو غارت کردن،چهارم هجوم به خیمه هاش بود،دستور داد: خیمه هاشو به آتش بکشید ... امام سجاد دستور داد "علیکن بالفرار ..." از یک مسیر محدود، سواره و پیاده نظام لشکر به قصد غارت، به قصد به آتش کشیدن می آمد و این زن و بچه فرار می کردند، لذا نوشتند بعضی زیر دست وپا از دنیا می رفتند، بعضی هدف کعب نی و تازیانه قرار گرفتند ... صحنه که تمام شد ، بی بی زینب کمر همت بست یه خیمه نیم سوخته به پا کرد،همه رو تو خیمه جمع کرد ... آرامشون کرد، سرشماری کرد ، دید دو تا از اطفال گم شدن ، شروع کرد تو بیابان گشتن ، دید این دو تا عزیز زیر بوته خاری دست گردن هم انداختند ... صلی الله علیک یااباعبدالله... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babollharam mirbagheri.mp3
1.85M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شام غریبان محرم 95 _ حجت الاسلام استاد میرباقری *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل بسیار جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ تو کی هستی ؟که تمامِ قرآن مجید پر سجده ست ،آیاتِ سجده دار ؛چهار تا آیه ش سجدۀ واجب داره ... تا قاری بخونه واجبه آدم سجده کنه ... تو کی هستی ؟که حضرت رضا می گه :حسینِ ما مثل آیات سجدۀ واجبه ،هر کی اسمشو شنید واجبه گریه کنه ! خب روایاتمون تقسیم کرد : بکاء ، صیحه ، شحقه ... کی شحقه زد ؟ اینم بگم مدرکشُ و ملاکشو ، حرفم تمام ... اما شحقه یعنی فریادِ همراه با گریۀ گلوگیر که می خواد جانِ آدمو از بدن جداکنه ... فرشتگانی رو در قرآن نام میبره به نام حَفَظه ، حفظه :حافظِ اعمالن ،حافظِ جان هان ، حافظِ انسانها از حوادثن ، حفظه جمعِ ، تعدادشون معلومه الله اکبر ! ... کی هستی تو ؟ خدا به تمام فرشتگان حفظه امر کرد : تو کلِ کرۀ زمین ، بیست و چهار ساعته پرونده ها رو که تکمیل میکنید ، نفوس رو که حفظ میکنید ، کارتون که تموم میشه ، از زمین باید صعود کنید ، بیاید در آسمان سرجایِ خودتون ، اما قبل از اینکه سفر به آسمان رو شروع کنید ، بر همتون امر دارم ، لازمه برید حرم ابی عبدالله ... با همه پرونده ها برید ... حدیث در کامل الزیاراتِ ... بیست و چهار ساعتشون اذان مغرب تموم میشه ، وارد حرم میشن ، هر بیست و چهار ساعت کلِ حفظه ، ولو عوض بشن ، وارد حرم میشن ... اونجا چند هزار فرشته از اول شب مشغولِ گریه کردن هستن ... عجب جمعی شدیم ما :ما ، فرشتگان ، انبیا ، موجودات ! جن و ملک برآدمیان گریه میکنند گویا عزایِ اشرف اولاد آدم است ... همه سلام میکنن به فرشتگان گریه کننده ، فقط جواب ، حقِ صحبت با فرشتگان گریه کننده را ندارند ، حفظه حق ندارند گریۀ اونارو ولو به یک چشم به هم زدن قطع کنند ... تا صبح ؛ صبح که میشه ، با اینا مصافحه میکنن و صحبت میکنن و میگن : میخواین برین ، حالا برین ... ولی اولِ شب تا الان حق حرف زدن با گریه کنِ ابی عبدالله رو ندارن اونا باید دائم گریه کنن ... نباید گریه بند بیاد ... وقتی میرن به طرف عالم بالا _حالا اون عوالم بالا رو ما نمیدونیم چیه ؟ _ تو مسیر برمیخورن به صدیقۀ کبری ، میبینن صدیقۀ کبری کنارِ هزار پیغمبر ، هزار صدیق ، هزار شهید و هزار فرشته ست . حفظه رو میبینه ، کجا بودید ؟ حرمِ ابی عبدالله ... فَتَشحق شَحقة : زهرا چنان ناله میزنه و گریۀ گلوگیر میکنه .... مادرِ ... مادر ! ...شحقت شحقة .... تمام فرشتگانِ در حالِ عبادت در عوالم ملکوت با گریۀ حضرت زهرا از عبادت قطع میشن ، اونام شروع میکنن به صدا زدن و گریه کردن .... خدا میفرسته پیش پیغمبر ، برو زهرا رو ساکت کن .... «السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ ،أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّفآءَ فی تُرْبَتِهِ» ... این ناله هایِ شما اجازه میده من بگم ، روز اولِ «لسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ »*عذر میخوام ، حالا که هم گریه داری ، هم صَرخه داری ، هم شحقه داری بشنو * «أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ » حسین جانم «أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ » افق دوباره به یادِ حسین جامه دریده چه روی داده که رنگ از رخ هلال پریده ؟ چه روی داده ست که گردون شده ست خیمۀ ماتم؟ چه روی داده که باران خون زابر چکیده؟ چقدر مضطربی ای هلالِ ماه محرم ؟ آخر هنوز تیغ به روی حسین کس نگشوده ؟ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam ansariyan.mp3
2.37M
⇦🕊*‌روضه و توسل بسیار جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل بسیار جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله علیه السلام به کربلا_حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بارگشایید شهیدانِ عشق کعبه همین جاست در ایمانِ عشق رونق دِیرُ و حرم از کربلاست جلوۀ باغِ ارم از کربلاست طوف گهِ عرش برین کربلاست مهبطِ جبریل امین کربلاست کرب و بلا درس وفا میدهد تربت عشق است و شفا میدهد ... گفت : بزنید خیمه ها رو ، زینب کبری اومد جلو گفت حسین جان ! این جا وقتی رسیدیم ، یه سرزمینیِ که تمامِ وجود منو از هول ، ترس ، اضطراب ، وحشت پرکرده ... پیاده شیم بمونیم ... ؟ خیلی زمین عجیبیه ... امام فرمودند :خواهر ! من ، با بابام ، با برادرم ، تو مسیرِ جنگ صفین از این جا عبور اومدیم بکنیم ، بابام گفت پیاده شو ، لشکر پیاده شد ... برادرم ، خواهر جان ! چهار زانو نشسته بود ، بابام اومد ، سرشو گذاشت رو دامن امام حسن ، خوابش برد . *داره برای زینب میگه * یک ساعت بابام رو دامن امام مجتبی ، خواهر خوابید . کم کم بیدار شد ، سرشو از روی دامن که بلند کرد ، نشست . «فَبَکی بُکائاََ» چه گریه ای کرد خواهر ! ... مگه حالا گریه مهلت میداد به بابا ... برادرم امام مجتبی گفت : بابا این چه نوع گریه ایه؟! این گریه دل سنگُ آب میکنه ... قلب ماهارو داره آتیش میزنه ... فرمود : حسن جان ! من تو خواب دیدم این منطقه یه دریایِ خونِ ... داشتم به دقت این دریا رو نگاه میکردم،حسن جان ... دیدم حسین تو خون ها داره دست و پا میزنه ...*آی حسین جان .... حسن جان ! دیدم حسینم استغاثه داره میکنه ... (استغاثه یعنی فریاد خواهی ...) یعنی تو این دریای خون داره میگه : «هَل مِن ناصر یَنصُرنی ؟ هَل مِن مُعین یُعینُنی؟ هَل مِن ذاب یَذب عَن حرمِ رَسولِ الله ؟ » بیدارشدم ... اما صحبتایِ زینب ادامه پیدا کرد ... ای مرا دلبرُ دلدار،بیا برگردیم ... خیمه برپا مکن اینجا بیا برگردیم ... دم به دم دشمنِ خون خوارتری می آید تا که فرصت بود ای یار بیا برگردیم ... این جا هی گفت بیا برگردیم و نشد ... اما روز یازدهم ... ! حسینِ من به خودت قسم ، دلم نمیخواد برم ... تو که هشت روز پیش میگفتی بیا بریم ... به خودت قسم ، دلم نمی خواد برم ... می خوام اینقدر پیشت بمونم،تو گودال گریه کنم تا بمیرم ... بدنم بیفته کنار تو ... نمی خوام برم ؛ اما دارن مارو می برن ... این مضمون مال یه شاعر آذریِ :دارن مارو میبرن ، یه لحظه حسینِ من بلند شو با این دو تا دستِ بریده ات برایِ من دعا کن که من با این زن و بچه سالم به شام برسم ... یه کسی به این شاعر گفت : اشتباه شعر نگفتی؟! دو تا دست بریده مال قمر بنی هاشمِ، گفت :نه اشتباه نکردم. به برادرم گفتم : با دو تا دست بریده ات منو دعا کن؛ مگه نشنیدی زینب کنار بدن رو به پیغمبر کرد «صَلی الله علیک یا رسول الله ، مَلیکُ السما ء،هذا حُسینک مُرمل بِالدِماء، مُقَطعُ الاعضاء ... » حسین ...... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam ansariyan.mp3
1.77M
⇦🕊*‌روضه و توسل بسیار جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله علیه السلام به کربلا_حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ میخواین من یه وکالت فضولی ،شب جمعه ،وکالت فضولی فقهیه .میخواین من یه وکالت فضولی از طرف شما بکنم و از قول ابی عبدالله بگم که ما عاشق اونیم یا اون عاشق ما؟ اجازه میدین؟ میخواین گوش به دل خودتون بدین ، صدای ابی عبدالله رو بشنوین .جوابشو بشنوین. تو عاشقی یا ما ؟؟ جواب میده : من در مقامی در این هستی قرار دارم که شما در اون مقام قرار ندارید ، چون شما در اون مقام قرار ندارید ،من در اون مقام قرار دارم ، پس من عاشق شمام. سوال دوم : عاشق حاضر میشه با حیثیت عشق (این دیگه یه جنبه روانی و عاطفی و فلسفی داره) عاشق در دنیا و آخرت حاضر میشه معشوقش رو رها کنه ؟ حاضر میشه رو از معشوق برگردونه ؟ یعنی باورتون میشه که ابی عبدالله ،قیامت اگه کل ما ،ما که امروز اینجا دور همیم ، ما ،حالا یه تعدادی ما ،قیامت بریم پیشش یه نگاه بکنه بگه نمیشناسم!! باورتون میشه ؟؟ شب جمعه‌س ... شب دو نفر هست ... خدا و أبی عبدالله ... فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً ... قسم راست میخورم اگه منو ببری جهنم و زبونمو آزاد بذاری ، چشممو آزاد بذاری ... لاَضِجَّنَّ اِلَیْکَ بَیْنَ اَهْلِها ضَجیجَ الاْ مِلینَ وَ لاَصْرُخَنَّ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ وَ لاََبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکاَّءَ الْفاقِدینَ وَ لاَُنادِیَنَّکَ اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ یا غایَةَ امالِ الْعارِفینَ ... جمله بعدی اول مولا علی گفت ... دوم هم توی گودال قتلگاه ابی عبدالله گفت .... یاغِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ صورتش رو خاک بود و میگفت :«یا غیاث المستغیثین »... اما خواهرا و دخترا نمیتونستن به دادش برسن. امام زمان میگه :دور گودالو پرکرده بودن ... راه نبود ،یا خودش بیاد بیرون یا زن و بچه وارد گودال بشن... حسین جان.... اگر هم میخواست از گودال بیاد بیرون ،دیگه نمیتونست بیاد..اینقدر خون از بدنش رفته بود...گرسنه بود ...تشنه بود...جگرش 72 تا زخم داشت... حسین جان... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babollharam ansariyan.mp3
1.47M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل بسیار جانسوز شب پنجم محرم 95 _ویژۀ شب جمعه و ایام محرم _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اینقدر این طبیب عاشق بیمار بود که یک ذره نسبت به مخالف نفرت پیدا نمیکرد ، یک ذره ... اینو برا اونایی که نشنیدن میگم .حادثۀ کربلا تکرارش نوره ، عرشیه ، ملکوتیه . دوتا برادر از خوارجِ نهروان بسیار پر کینه ، از اولِ طلوع صبح با امام جنگیدن تا سه بعدازظهر . چون تحقیق کردن امام ، چهار شهید شد . سه بعداز ظهر کسی دیگه نمونده بود . آخرین سرباز ، شش ماهه بود که شهید شد بود . امام جلویِ لشکر رو اسب سوار بودن . داغ دیدن ، تشنه ان ، گرسنه ان ، گرمه ، گردوغبارِ ... به لشکر فرمودند : فقط چندلحظه سکوت کنید . چندلحظه سکوت کردن ... فرمود : به خیمه های من گوش کنید . ببینید چه صدایی میاد ؟ چه صدایی میاد ؟ همه داشتن ناله میکردن ، همه داشتن گریه میکردن ... تو این گوش دادن یه مرتبه برگشت فرمود : با چه لحن با محبتی !فدای اون صدات بشم ...* حسین جان،تقریبا از هفت،هشت سالگیمون این صدای تو رو ماجواب دادیم تا حالا ... بعدشم جواب میدیم . ما نیاز نداریم از تو جدا بشیم ...*صدا رو گوش بدید و گوش دادن اونا برگشت فرمود: «هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی ؟ هَل مِن مُعین یُعنُینی وهَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ » این دوتا داداش،اینا از خوارج نهروان بودن ،ابوالحتوف بن حرث انصاری و سعدبن حرث،برادربزرگه برگشت به برادرکوچیکه گفت : شنیدی ؟ خب دوتا صداست .یکی صدایِ گریه اهل بیتِشِ ،یکی صدایِ هل منِ ناصر شه ، شنیدی ؟ گفت :آره ،چرا معطلی ؟ چرا معطلی ؟ برگشتن به لشکر ، پنجاه ،شصت نفر رو کشتن . هر دو رو با تیر و نیزه و شمشیر زدن خوردن زمین ... ابداً توقع نداشتن ابی عبدالله بیاد بالا سرشون ... حسین،طبیبِ عاشقِ ...*وای حسین جان ...* هنوز نمرده بودن که دیدن ابی عبدالله کنارشونه و داره میفرماید :«رَحِمَ الله لَکُما »نگفت خدا بیامرزدتون،فرمود : رحمت خدا رو براتون میخوام . هر دو هم الان پایینِ پا دفنن ... مسیر درمان این طبیبان طولانی نیست ، زمان زیادی نمیخواد ... حرفم تمام ... از این سه تا طبیب فاصله نگیریم دورنشیم ... روضه امروز رو بگذارید امام عصر براتون بخونه ، حسین جان .... میگه :حسین جان ،وسط میدان بودی . چون دیگه توانت داشت تموم میشد «فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ»دایره وار دورتو گرفتن که راهِ بیرون رفتن نداشته باشی ... وای... گاهی میگن یه کاری کردن نتونست تکون بخوره ... میگه :حسین جان حلقۀ محاصره رو هی تنگش میکردن که همه بتونن به تو دسترسی پیدا کنن ...*وای وای ... کلماتِ امام زمانُ دقت کنید ، بیاید ماهم مثل زینب زخم به جیگرمون بخوره ، چه عیبی داره ؟* «وَ اَثخَنُوکَ بِالجَراحِ»از نوک سر تا نوک پا زخما داشت تو رو بیحال میکرد ... توان تورو داشت میگرفت...«وَ اَثخَنُوکَ بِالجَراحِ »توانتو داشت میاورد پایین ... «حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ »چنان حلقه رو تنگ کردن که راه رهایی نداشته باشی ... نتونی تکون بخوری ... وای حسین جان ... «وَلَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ »تو اون زمین یه نفر نبود تو رو یاری بده...تک مونده بودی...غریب مونده بودی ... «وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ » لحظه به لحظه میگفتی :خدایا با تو دارم معامله میکنم... خدایا هفتاد و دو نفر رو که با تو معامله کردم، حالا نوبتِ خودمه ... خدایا چی خلق کردی و چی دیدی ؟* «تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َوَ أَوْلادِک »با اینکه حلقه تنگ شده بود ، راه بیرون رفتن برات نذاشته بودن ، اما همش تو فکر این بودی که از زنها دفاع کنی ... داشتی میگشتی تو این حلقه که کسی حمله نکنه به خیمه ها... وای حسین جان ... من دیشب تا حالا این روضه رو نمی فهمیدم . هی برمیداشتم نگاه میکردم این جمله ش :امام زمان چی گفتی ؟ *حتی کار به جایی رسید «نکسوک من جوادک »خودش نیفتاد ... انداختنش ... از رو اسب انداختنش ... خیال میکنی اومدن با دست کشیدنش پایین ؟... با صدتا نیزه انداختنش پایین ... آی ، آی ... ادامه در پستِ بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل بسیار جانسوز شب پنجم محرم 95 _ویژۀ شب جمعه و ایام محرم _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _ حجت ‌الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ امام زمان میگه : حلقه خیلی تنگ بود . وقتی انداختنش زمین جا میخواستن وا کنن «تَطَؤُکَ الخُيُولُ بِحَوافِرِها» این اسبا اومد رو بدنت ... میرفتن و میومدن و تو زنده بودی ... «تَعلُوکَ الطُّغاهُ بِبَواتِرِها» حلقه گشادتر شد ، ریختن سرت ... جا پیداکردن بتونن هجوم کنن ... حسین من ... «رَشَحَ لِلمَوتِ جَبِينکَ » عرق مرگ به پیشونیت نشست... «وَ اختَلَفَ بِالاِنقِباضِ وَ الاِنبِساطِ شِمالُکَ وَ يَمِينُکَ » افتاده بودی و اسبام روت اومده بودن ... تنها قدرتت این بود که تو حال افتادن دستاتُ اینور اونور میکردی ... چرا دستاشو حرکت میداد ؟ درد میکشید ..... « تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک » همینجوری از زیر دستای دشمن توان این مقدار و داشتی یه خورده پلکتُ بیاری بالا ببینی حمله نکردن ،نرفتن رو خیمه ها ؟ نگران بودی ... «وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِدا » اسب تونست راه بازکنه براخودش ... چون وقتی وضع تورو دید ، به شدت بالا و پایین میپرید . اسب بالا و پایین میپرید ... حیوون فهمید چه بلایی سر تو اومد ! اون جنس دوپایِ خبیث نفهمیدن چه کار میکنن ! بالا و پایین میپرید ... «اِلى خِيامِكَ قاصِدا »دید دیگه پیش تو نمیتونه وایسته ، کاری نمیتونه بکنه ... به طرف خیمه رفت ... «مُهَمْهِما باِكيا »اسب داشت بلندبلندگریه میکرد ... اسب اشک میریخت ، رسید... «فَلَمّا رَاَیْنَ النِساءُ جَوادکَ مَخْزِیّاً» زن و بچه یه مرتبه بیرون ریختن ... اسبتو دیدن دل شکسته ست ... اشک داره میریزه ... «وَ نَظَرنَ سرَجَکَ عَلَيهِ مَلوِيّاً» دیدن زینِ اسب وا شده ... معلوم میشه ابی عبدالله رو به زور کشیدن پایین که زین برگشته بود آي ... وای ... «بَرزَنَ مِن الخُدُورِ» هیچ دختر و زنی ، جدِ بزرگوارم ، نموند که بیرون نیاد ... ریختن بیرون همه ... خب چه حالی ...؟ « وَلِلْخُدُودِ لاطِمات » سیلی به صورت میزدن ،سیلی...«وَلِلْوُجُوهِ سافِرات » این نقابای رو دماغ و چشمشون افتاد ... «وَ بَعدَ العِزَّ مُذَّلَّلاتُ » دیدن بعد اون همه عزت خوار شدن ... آی ... «وَ إلي مِصرَعِکَ مُبادِراتٍ» وای نیستادن ... با پایِ برهنه ، با کندنِ مو ، با زدنِ به صورت ، شتابانِ ریختن تو میدان ... امام زمان میدیده میگفته ... وقتی رسیدم دیدم « وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ» ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir