Karimi Shab 10 Moharam 96-01-Segment 1.mp3
3.01M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن .
اللهم عجل لولیک الفرج ..
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
*گفت بچه ،هر وقت گرفتار شدی بگو یا ابالفضل...محاله تنهات بزاره...محاله بزاره خجالت زده بشی...آخه خودش طعم خجالتُ کشیده میدونه ..امشب چرا صدامو نگه دارم... همه سرها را بالا کنید برای ابالفضل بلند بلند گریه کنید ..میخوای یه جمله بگم صدای زنها تو عرش برسه...ابالفضل دختر نداره...ببینم امشب برای ابالفضل چکار میکنی ...*
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها ابالفضل است
چه ترس دارد از آتش,چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
*فردای محشر ..وقتی فاطمه سلام الله علیها وارد میشه،میفرماید: همه سرها پایین به احترام فاطمه..تا وقتی بی بی وارد میشه ...تازه محشر، میشه محشر...پیغمبر صدا میزنه دخترم...حبیبه ی خدا....برای شفاعت محبین و دوستداران، چی آوردی...؟یه وقت میبینن ،مادر منو و شما فاطمه دست بریده عباس رو بیرون بیاره ...میفرمایند:دست بریده عباس بسنده میکنه...یا ابالفضل ..
هر کی امشب دلشکسته است بگه یا ابالفضل.. هرکی امشب پناه آورده بگه یا ابالفضل..هرکی غیر ابالفضل کسی رو نداره بگه یاابالفضل.. *
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است
ابالفضل ...ابالفضل ..
امشب ..اومدم همه باهم روضه بخونیم و گریه کنیم..همه روضه خون باشیم ..امشب صاحب عزا را میخواهیم صدا بزنیم ...بچه وقتی دستش از باباش جدا میشه...گم میشه...بگو یابن الحسن من تو این عالم گم شدم ..مثل بچه ای که میگه من بابامو میخوام تو هم بگو منم آقامو میخوام ...همه دستا رو بیارید بالا...رحمت به اون دستی که در خونه ی ابی عبدالله و بچه هاش ،در خونه خدا و اهل بیت درازه..جای دیگه دراز نیست .
از همینجا یی که دست رو دراز کردی شروع کن صدا زدن صاحبت رو ...اینقدر بگو تا قلبت آروم بشه ..یا صاحب الزمان..یا صاحب الزمان ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
3.3M
قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
رخصت بده تا از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم
نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسم
دل خون شد و از معرکه ی دلدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
درهر قدمت هر نفست جلوه ی ذات است
وصف تو فراتر ز شعور کلمات است
در حسرت لبهای تو لبهای فرات است
عالم همه از این همه ایثار تو مات است
از علقه با دیده خونبار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
آقاجان...
سقا تویی واهل حرم چشم به راهت
*هی میگفت رباب، آروم کن علی اصغر رو... عمو حرفش رد خور نداره..هی جلوی خیمه میگفت الان عمو میاید .. *
سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت
دلها همه مست رجز گاه به گاهت
هرچند تو بودی وعطش بود و جراحت
دلواپس طفلان حرم بود نگاهت
سقای ادب جلوه ایثار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
*این مردم زودی نمیخوان از دَرِخونه ی ابالفضل رد بشن ...همه ی ما یه جورایی بدهکاریم به ابالفضل ..یاد کنیم شهدایی که شب عملیات گفتن میشه به ما بگی رمز عملیات چیه..؟ گفتن :"یاقمر بنی هاشم"همه بهم نگاه کردن دیدن، دست بردن پهلوشون،دیدن یه چیزی رو باز کرداولین نفر،میخواد چه کار کنه، رمز رو پرسید..یه مرتبه دید قمقمه ی آب رو بیرون آورد،همه قمقمه ها را بیرون آوردن ..آبها رو ریختن...گفتن: ابالفضل آب نخورد... *
افتاد نگاه تو به مهتاب دلش ریخت
وقتی به دل آب زدی آب دلش ریخت
فرق تو شکوفا شد و ارباب دلش ریخت
با سجده خونین تو محراب دلش ریخت
صد حیف که آن یار وفادار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
آقاجان...
انگار که در علقمه غوغا شده آری
خونبارترین واقعه برپا شده آری
در بزم جنون نوبت سقا شده آری
دیگر پسر فاطمه تنها شده آری
این قافله را قافله سالار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
ای علقمه ازعطرتو لبریزبرادر
ای قصه ی دست تو غم انگیز برادر
بعد از تو بهارم شده پاییز برادر
برخیز حسین آمده برخیز برادر
عباس ترین حیدر کرار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
*امشب بزار دردهای دل حسین رو بگم ...خیلی سخته تو یه محیط دنبال یه نفر بگرده...اهل روضه...خیلی سخته تو یه مکانی دنبال یه شخص بگرده و پیدا نکنه...یا صاحب زمان بحق مادرت دست رو بالا بیار برامون دعا کن..یه وقت دیدن امام حسین داره میگرده..دیدن امام حسین خم میشه ...هی میگرده..یه چیزی رو برمیداره ..هی میبوسه ..هی رو چشمش میزاره..اومدم جلو گفتم شاید پاره های قرآنِ ..نگاه کردم دیدم دست بریده ی عباسِ...همه بچه ها منتظرن الان عمو عباس بیاد .. عمو رفته آب بیاره ..یااباعبدالله..
خبر داری اربابمون رو چه جوری شهید کردن؟
فرمود :هروقت روصه ی من رو میخواهی بخونی ..اینطور بخون..بگو هرکی میخواد از بلندی روی زمین بیوفته ،پیرو جوون نداره،زن ومرد نداره،ناخودآگاه دستش جلو میاره..صورتش آسیب نبینه...من دست نداشتم ....
به چشمش بود تیری وچو با صورت زمین افتاد
دوباره تیر باشدت به چشم او فرو میرفت
همینکه با دست بریده افتاد ..یا اباعبدالله....چشم تیر خورده ،صورت متلاشی شده،دست بریده،یه وقت شنید یه صدای پایی میاد تو اون شلوغیها،گفت ببینم کیه..!!!!
همچینکه جلو اومد، نامردپاشوگذاشت روی پای عباس ..گفت: تو بودی که، از ترست کسی جرات نمیکرد سمت خیمه ها بیاد...عباس ،حالا بلند شو...گفت نامرد.. وقتی اومدی که دست ندارم،گفت تو دست نداری، من دارم... چنان با عمود به سرت ....حسین .....حسین.....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-2_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
4.31M
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
علمدار لشکر چرا رو زمینی؟
با این چشم خونی، حسین رو می بینی..
وای چشات، دست و پات
عزیزم پر از تیر شده پیکرت..
مشک تو ،پاره شد
میدونم نمیشه هنوز باورت..
وای عمود، خوردی و
به هم ریخته شد وضع فرق سرت..
*اما سرها را وقتی بالای نیزه زدن، تنهاسری که به نیزه بند نشد سَرِعباس بود..هی بچه ها میگفتن: عمو کجایی ..حسین...
یه عمر میگفت چی میشد یکبار هم که شده مادرت رو میدیدم ..تا اومد کنار عباس یه بویی کشید *..
بگو چه رخ داده در این علقمه
که آمده مادر ما فاطمه
*آقا! مادرت اومد بالاسرم..یه عمر دوست داشتم مادرت رو ببینم ..اما کاش دم دمای آخر هم نمیدیدم ..کاش زودتر می مُردَم نمیدیدم ..آخه وقتی دیدم ،دیدم یه دست به کمر گرفته...شاید از عباسم رو گرفته باشه..
دستی نمانده تا بگذارم به سینه ام عرض ارادت کنم به تو با قلب مضطرم ...
عباس جان نماز دیده بودم ،عبادتهای طولانی، سجده های طولانی ،شیرین زبونیت رو از بچگی دیده بودم ،معرفت و وفا تو دیده بودم، ..یه وقت هست که یه نفر عادی گریه میکنه...گفت :عباس جان تا حالا گریه تو ندیده بودم ..گفت: آقا گریه ام برای این نیست که دستهامو بریدن..چشم رو تیر زدن..گریه ام برای اینه دیگه دستی ندارم بغلت کنم..من تا بحال روی حرفت حرف نزدم..چی میخواهی عزیزم ،گفت آقا بی ادبی منو ببخش ...اگه میشه منو سمت خیمه ها نَبَر..
چرا عزیزم ..علی اکبر رو بردم...همه رو بردم بیا برگردونیمت خیمه ،همه منتظرتن..میگن: عمو عباس میاد..
گفت آقا جان، نه بزار همینجا بمیرم.. چون نتونستم آب بیارم... از روی سکینه خجالت میکشم....حسین......
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-3_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
2.47M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ سید مجیدبنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام .
"اللهم عجل لولیک الفرج "
بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید
عشق از پرده ی اسرار برون می آید
این سوی معرکه آوای جنون می آید
آن سوی معرکه پیوسته قشون می آید
این حسین است که سر سلسله ی مستان است
شبی را شَهِ دین در حرمش مهمان است
کربلا آینه در آینه حیران حسین
لشکر جن و ملک گوش بفرمان حسین
همه ی کون و مکان دست به دامان حسین
زینب آواره ی گیسوی پریشان حسین
آنچه عشاق ندارند سَر و سامان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
*آقا نَمُردم شب عاشورا رو دیدم...خیلی ها الان داشتن میاومدن زن وبچه هاشونو می آوردن.. تو راه بخودشون میگفتن ،زن و بچه ام در امانن،اما امشب اقام دلشوره ی زن وبچه شوداره...درسته تشنه اند... اما توبغل عمه یکی خوابه،یکی رو ابالفضل دست رو سرش میکشه ...*
ساقی امشب به قدح باده ی غم می ریزد
عصر فردا همه ی عرش به هم می ریزد
خون سقای ادب پای علم می ریزد
دشمن از جانب هر سو به حرم می ریزد
زینب از ماتم فردای حرم گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
*مثل چنین شبی همه ی اصحاب دور آقا رو گرفتن ..هر کی خودشو نشون داد..زهیر بلند شدگفت :اگه من ،بارها و بارها در رکابت کشته بشم.. ،حاضرم وقتی بدنم را بسوزونن..،خاکسترم رو به باد بدن..،حاضرم بازم بیام برات جون بدم ...
همچین شبی حبیب بن مظاهر میگفت :باید یه کاری بکنیم ..فکر نکنن پیرمردا دور حسین رو گرفتن..
همچین شبی بحث بود بین خیمه ی هاشمی ها وبین اصحاب ..،اصحاب میگفتن: فردا ما باید اول میدان بریم.. اینا بچه های پیغمبرن...هاشمیها میگفتن :اینا مهمان ما هستن ...فردا اول ما بریم میدان* ...
بین دشمن پسر فاطمه بی یاور بود
شب مظلومیت عترت پیغمبر بود
کربلا شاهد دل کندن یک خواهر بود
بین یک عاشق ومعشوق شب آخر بود
شب عاشق کشی و دلبری جانان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
حضرت فاطمه در کرب و بلا بود امشب
دل یاران پر از ایمان به خدا بود امشب
به لب اهل ولا ذکر و دعا بود امشب
ذکر طفلان حرم "واعطشا" بود امشب
شب پایانی آرامش این طفلان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
بعد سقا نکند از حرم عزت برود
ازخیام پسر فاطمه حرمت برود
نکند دختر زهرا به اسارت برود
معجر عمه ی سادات به غارت برود
همه ی دشت پراز عطر خوش ایمان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir; _1_Majid_Banifateme_(Shabe_10_Moharam)_(www.rasekhoon.net)-1.mp3
3.48M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ سید مجیدبنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ سید مجیدبنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
*اومدن گفتن زود بیا خواهرت دیگه طاقت نداره.. دید زینب داره خیلی بی تابی میکنه.. گفت :عزیزم اینجا همون وعده گاهی هست که جدّم فرموده خدا برام رقم زده...گفت داداش دلم خوش بود ،سایه ت بالای سَرَمِه.. منکه مادر ندارم منکه بابا ندارم ،داداش حسنمم که کشتن..
دلم خوش بود سایه ی تو بالای سرمه..گفت داداش این سینه ام سنگینی میکنه بیا برگردیم مدینه ...زندگیمون روبراه بود..مادرمون رو جوون کشتن..
زینب خیلی گریه کرد... ابی عبدالله دستشو به سینه ی زینب گذاشت فرمود: آرام باش خواهرم..
یه خورده قلب زینب آرامش گرفت،این بچه ها تو خیمه ها بودن هی میگفتن مگه چه خبره ... مگه نگفته بودید مهمونی میخواهیم بریم ..سه روز هست آب نخوردیم .. ببین رباب داره برای علی اصغر داره بال بال میزنه ...*
همهمه بود ،شمشیرش رو داره تیز میکنه.. باشمشیرش حرف میزنه ..هی میگه عباس..اگه فردا آقات اجازه بده یه نفر رو نمیزاری از این کربلا بره ،امروز اون روز مدینه نیست جلوی مادرمون رو گرفتن..
من نمبتونم گریه سکینه رو ببینم.. من نمیتونم ببینم رقیه از حال رفته ..من نمیتونم موهای رقیه رو پریشون ببینم ..
ای شمشیر هواست باشه فردا خیلی کار داریم باهم ..یکمرتبه شنید، یکی داره به پرده ی چادر خیمه میزنه.. گفت کیه ؟..یکمرتبه یه صدای زنونه و مهربونی شنید ..عباس ،من زینبم ..
زود بلند شد گفت: خانم من غلامتم ..دستشو انداخت زیر صورت عباس گفت بالا آورد عزیزم قربون اون حیات برم .. زینب مُردامّا تو یکبار بهش خواهر نگفتی، دورت بگردم عباسم ..خانم جان ،من غلام شماهستم..
خانم جان، پای بی ادبی نذاری ،مادرم گفته غلامت باشم.. امر بفرمایید ..می فرمودید من خدمتتون میرسیدم ..گفت نه عزیزه دلم
دستشو روی شونه ی برادر گذاشت،چقدر کیف داره خواهر دست روی شونه ی برادر بذاره..نگاه به چشمش کنه.. اصلا زینب و حسین همیشه چشم تو چشم بودن ..یه جمله بگم جلوتر برم .. (یکیشون رو ناقه بود یکی روی نیزه بازم بهم نگاه میکردن )..
تا صحبتها را کرد، گفت عباس جان فقط اومدم یادآوری کنم ،یادت میاد شب بیست و یکم ماه رمضان تو کوفه فرق بابام شکافته شده بود ..بله خانم جان یادمه..یاد بابامون کردی..
یادته بابام فرمود همه برن بیرون فقط بچه های زهرا باشن ..بله خانم جان یادمه..یادته عباس جان، داداش حسنم اومد صدا زد فرمود عباس تو بیا داخل ..بابام فرموده عباسم پسر فاطمه اس ..
بله خانم جان یادمه ..عباس جان یادته بابام باصورت ورم کرده صدازد جلو بیا ..تومثل همیشه مودب جلو اومدی ..بله خانم جان یادمه ..یادته عباس، دستت رو بابام گرفت با یه دست دیگه دست حسین رو گرفت ..بله خانم جان ..رنگ عباس پرید ،ببینه زینب چی میخواد بگه ..یادته دست رو گذاشت روی دست حسین..
گفت: عباس جان یه روزی کربلا همه حسین رو تنها میذارن ..اون وقت میخوام برای حسین شمشیر بزنی ...عباس جان نکنه حسینم رو تنها بزاری ..بله خانم جان یادمه ..گفت آخه عباس شنیدم ..خیمه به خیمه برات امان نامه آوردن ..
انگار همه ی عالم روی سر عباس خراب شد ..فرمودمگه عباس بمیره کناره حسین نباشه.....
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir; _1_Majid_Banifateme_(Shabe_10_Moharam)_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
2.41M
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ سید مجیدبنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ سید مجیدبنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
نیمه ی شب بود اصحاب دیدن حسین نیست ..هلال گشت دنبال آقا ..میگه دیدم از دور یه سیاهی هی میشینه بلند میشه ..اومدم جلو دیدم ابی عبدالله س..
داره زیر لب مناجات میکنه ..هی بوته ها را داره جمع میکنه .. خارهای بیابون ،سنگها را داره جمع میکنه ..اومدم جلو گفتم قربونت برم..چه میکنی فرمود:هلال فردا منو میکشن .. هممون رو شهید میکنن..زن وبچه مو اسیرمیکنن..بچه هام آواره ی بیابون میشن ..میخوام این خارها تو پای بچه هام نره...با تمام وجودبگو ...حسین ....*
زینبُ نگذار، با غصه هاش، داداش داداش
جدا شو از من، یواش یواش، داداش داداش
زنِ تنها ی این غروبم..
تو نرو تا که پا نکوبم..
تو بری خواهرت اسیره ..
*بابا آدم با ناموسشم جایی میخواد گذر کنه..اگه ببینه ازدحام جمعیت مرداس ،از جای دیگه میره..*
تو بری خواهرت اسیره ...
الهی زینبت بمیره....
اومد جلو ..گفت داداش... مادرم وصیت کرده سرت رو بالا بگیر ..سرشو بالا آورد...دیدن زینب اومد حلقوم حسین رو ...گفت داداش مادرم شب آخرم به من مادرم وصیت کرده زینب،اگه کربلا حسین ازت لباس کهنه ای رو خواست ... بدون دیگه حسین بره بر نمیگرده .. عوض من زیر گلوش ببوس... ساعتی بعد وله وله راه افتاد ..حسین از ذوالجناح همچین که افتاد،صدای اهل حرم بلند شد... زینب به سرو صورت میزنه ... این بدن تیر خورداس...هی روی این خاکها می غلته ...*
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می کشید و من می کشیدم
او خنجر از تیغ من آه از دل
او می برید و من می بریدم.....
حسین ......
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com