┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•اذن سلوک اهل نظر ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
اذن سلوک اهل نظر دست زینب است
آیینه مکاشفه در دست زینب است
*شیخ حسن سامرایی، میگه تویِ سامرا ، امامِ زمان رو دیدم، فرمود: شیخ حسن! به مردم بگو برا من دعا کنند. گفتم: آقا! همه شمارو دعا می کنن. فرمود: خدارو به عمه جانم قسم بدن...*
سوگند بر نمازِ شبی که قضا نشد
* امام زین العابدین میگه: حتی شامِ غریبان، بین کشته ها، نمازِ شبِ عمه جانم قضا نشد، فقط فرق می کرد، نشسته می خواند...*
فیضِ حضور و فوضِ سحر، دستِ زینب است.
*مثل امشب بود، ابی عبدالله گفت:خواهرم!تویِ نمازِ شب برام دعا کن...اگه دوست داری اهلِ نماز شب بشی، باید متوسل به حضرت زینب بشی، بگو: خانوم جان! حالش رو ندارم، ولی قلباً نماز شب رو دوست دارم...*
سوگند بر نمازِ شبی که قضا نشد
فیضِ حضور و فوضِ سحر، دستِ زینب است
جنگِ عقائد است، از عالِم جدا نشو
نذر و نظر، دعا و و اثر دستِ زینب است
در اوجِ هجمه ها، کمر راست می کنیم
چون همچنان قضا و قَدَر دستِ زینب است
فوراً به عاشقانِ زیارت خبر دهید
در اربعین براتِ سفر دستِ زینب است
*خدارو چه دیدی، شاید اربعین اومدی گفتی: یادت میاد شبِ عاشورا، من از همون شب دعا کردم ، تو خوابم هم نمی دیدم بیام کربلا...*
فتح و الفتوح کرد، زد از ریشه ظلم را
تاریخ ثبت کرد، تبر دستِ زینب است
بیش از تمامیِ اُسرا تازیانه خورد
*بزرگترِ اُسرا شدن همینه، علمدار شدن همینه، همیشه خودش رو سپرِ بچه ها می کرد، اینا امانتن دستِ من...*
بیش از تمامیِ اُسرا تازیانه خورد
بر کودکانِ تشنه، سپر دستِ زینب است
*برا همین اربعین گفت: حسین جان! حیف نامحرما کنارِ من هستن، واِلا کبودی هایِ تنم رو نشونت میدادم...*
اشک از خودش بگیر و معرفت از خودش بخواه
یعنی که اشک و سوزِ جگر، دستِ زینب است
بر خیزران تشر زد و فرمود که نزن
مسئولِ حفاظت از سر، دستِ زینب است
*نزن، مگه نمی بینی بچه اش داره می بینه؟ نزن، نزن. آخه، بچه، خودش اومد پرسید،گفت: عمه! صدایِ بابایِ مَنِ؟ بابام داره قرآن میخونه؟...
شبِ عاشوراست، آخرین شبی است که زینب برادر رو می بینه،گفت: داداش! یه سئوال ازت دارم، بلاهایی که سَر تو میاد بیشترِ یا بلاهایی که سَرِ انبیاء و اؤلیا میاد؟ خواهر برادری دارن صحبت می کنن، گفت: خواهرم! چون خودت میخوای میگم.
خواهرم!عزیزم! حضرتِ آدم از بهشت رونده شد، در فراق حوا هم گریه می کرد، در حالی که می دونست حوا در امن و امانِ، اما نوامیسِ ما بعد از من به اسارت میرن...
خواهرم! مردم حضرتِ نوح رو سنگ باران کردن، اما من رو اول تیر بارون میکنن، بعد سنگ بارون میکنن
خواهرم! حضرتِ ابراهیم خلیل الله، وقتی که پرتابش کردن تویِ آتیش، آتیش گلستان شد براش، اما آتیشِ نیزه بدنِ من رو پاره پاره میکنه...
خواهرم! ازجَدّمون رسول الله بگم: زدن یکی از دندونایِ مبارکش رو شکستن، اما با چوبِ خیزران اینقدر رو لب و دندونای من میزنن، که تعدادِ زیادی از دندونام میشکنه...
خواهرم! حضرتِ یعقوبِ پیغمبر در فراقِ یوسفش نابینا شد، خیلی گریه کرد، یوسفش رو بهش برگردوندن، اما اکبرِ من دیگه به من بر نمیگرده...
زینبم! بابام علی رو با یک ضربه شهید میکنن، اما بیشتر از هزار ضربه به من میزنن....گفت: زینبم! حسن موقعِ جون دادن، سرش تویِ بغلِ من بود، اما هیچکی نمیاد سَرِ من رو تویِ دامن بگیره...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•تو از حال و روزم ...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تو از حال و روزم خبر داری یا نه؟
به اشکای زینب، نظر داری یا نه؟
الهی بمیرم، نبینم غماتُ
بکِش رو سرِ من، یه لحظه عباتُ
اگه میشه حرف از جدایی نزن
قرارِ دلِ بیقرارم بمون
به أَمَّنْ يُجیبی که خوندی قسم
نباشی می میرم
کنارم بمون، به فکرِ منم باش
منی که هنوز،میلرزه دلم تا صدام میزنی
نباشی چه جوری صبوری کنم
تو سنگِ صبورِ غمایِ منی
دیگه قصه ی ما رسیده به جایی
که راهی نداریم به غیر از جدایی
من اینجا غریب و تو یاور نداری
بیا فکر کن اصلاً، که خواهر نداری
تو خیره شدی به من و چادرم
منم مات انگشت و انگشترت
سرِ من فدایِ سرِ بچه هات
سرِ بچه هام هم فدایِ سَرت
به گرد و غبارِ غمِ بی کسی
که فردا میشینه رویِ معجرم
نبینم غمات و پاشو عُمرِ من
خودم غصه هاتُ به جون میخرم
*رفت جلویِ خیمه ی ابی عبدالله، صدا زد، دید کسی جواب نمیده، جلو رفت دید داداشش نیست، کجا رفته؟ خواهر خیلی به برادر علاقه داره، کجا رفته؟ گفتن: خانوم! رفته پشتِ خیمه ها، زینب رفت، دید آقا رویِ زمین نشسته، هی داره میخونه:... "یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلی" دنیا! اُف بر تو. سر نیزه رو در آوُرده بود، خارهایِ بیابون رو از تویِ زمین در می آوُرد، داداش! داری چیکار میکنی؟ نصف شبی خار در میآری؟ خواهرم! نمی دونی فردا چه خبر میشه...
تو اگه تویِ خیابون یه بچه ای رو ببینی که داره گریه میکنه، میگی بچه است، جونم چرا گریه میکنی؟ تا نبریش پیشِ بابا و مادرش خیالت راحت نمیشه، اما مثه فردا همچین ساعتی، بچه هایِ ابی عبدالله با پایِ برهنه، تو بیابونایِ داغِ کربلا...
اینجا یه وداع بود، زینب حرف هاش رو زد، ابی عبدالله هم صحبت هاش رو کرد، یه وداعِ دیگه ای هم مدینه بود، یه پهلوونی اومد بالا سَر خانومش، گفت: علی جان! من رو شب غسل بده، شب کفن کن، شب هم دفن کن، علی جان! گریه کن" اِبکنی یا ابالحسن وَبکِ لِلیَتامی" علی برا بچه هام گریه کن، عقده هات رو خالی کن، تویِ خودت نریز،گفت: علی جان! بچه هام رو به تو میسپارم، اما جونِ تو و جونِ حسینم، من عادتش دادم هر شب یه کاسه ی آب بالا سرش میذارم، نکنه تشنه بمونه...اینجا بی بی اینقدر سفارش کردی، اما کربلا، میگه: تا اومدم سر از بدن جدا کنم، دیدم یه صدایِ یه خانوم داره میاد، هی میگه: " بُنَیَّ! قتلوک و مِنِ الماءِ مَنَعوک" همه بگید: حسین!
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•اَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآء...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
امام زمان در ناحیه ی مقدسه اینجوری سلام میده:"اَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَدْعِیآءِ" سلام به اون آقایی که به دستِ حرومیا کشته شد"أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ،أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ" میرزایِ شیرازی میگه: اصلاً نیاز ی به تیر و سنان و حرمله و شمر نبود، همین داغِ علی اصغر برا حسین بس بود، اگه صبر کرده بودن ابی عبدالله از این غصه می مُرد، نیزه نمی خواست"أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان" سلام بر اون بدن هایی که کفن نشدن...اومد پیشِ آقا زین العابدین گفت: آقا! من خیلی غریبم، هی از غربتش گفت، آقا فرمود: اینقدر نگو من غریبم، الان تو بمیری خاکت میکنن یا نه؟ گفت:آره مگه میشه خاکم نکنن! گفت: غریب بابایِ مَنِ که خاکش هم نکردن..."أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ" سلام بر اون بدنهایی که با خونِ بدن غسل داده شدن"أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى" سلام بر اون آقایی که جلو چشمِ همه نحر شد"أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى" سلام بر اون آقایی که اهالیِ روستا اومدن خاکش کردن، همیشه قتل تویِ خلوت انجام میشه، اما موقع تشییع جنازه شلوغ میشه، کربلا برعکس شد، تویِ شلوغی کشتن، اما تویِ تشییع جنازه کسی نیومد...
امام باقر می فرمایند در موردِ روزِ عاشورا"لِیَندُبِ الحُسَین و یبْکیهِ"روزِ عاشورا برا جَدِّ ما هم گریه کنید و هم زار بزنید. یعنی اگه اشک هم ندارید زار بزنید،امروز فقط من و تو نیستیم، آسمونی ها هم دارن با ما ناله میزنن، در و دیوار هم دارن اشک میریزن...*
اسمت رو بُردم زیرِ بارون، بارون گریه کرد
تربت گذاشتم لای قرآن، قرآن گریه کرد
ذوالجناح از میدون اومد سر میزد رو زمین
مصیبت از بس سنگینِ حیوان گریه کرد
به یادِ لب هایِ خُشکِ تو دجله گریه کرد
کتیبه ها و پرچم ها و حجله گریه کرد
ظهر عاشورا زیرِ تیغ خوندی تو نماز
آخرین سجده ات گودال بود، قبله گریه کرد
صدایِ اَلمُعینت اومد اصغر گریه کرد
از رویِ تَلِ زینبیه خواهر گریه کرد
عده ای بی نصیب از گودال رفتن خیمه ها
پنجه ها اومد سمتِ زنها، معجر گریه کرد
*در مقتلِ لهوف نوشته:پشت خیمه ها خندق کندن، ابی عبدالله فرمود: همه ی خیمه هارو بیارید نزدیکِ هم، خندق رو پُر از هیزم کردن، تا طبلِ جنگ زده شده، ابی عبدالله فرمود: هیزم هارو آتیش بزنید، یه دلیل آتیش زدن، گفتن: اول امنیتِ خانم ها، مُخدَّرات در امنیت باشن، دوم مدیریتِ خیمه ها...جنگ شروع شد، میگه: "يَرْجِعُ إِلي مَرْكَزِهِ" ابی عبدالله هی می رفت یه منطقه ای و بر می گشت، می رسید اونجا می گفت:" لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِااللّهِ الْعَلِي الْعَظيمِ" یه نگاه می کرد سمت خیمه ها دوباره می رفت سمت اون مرکز، هی این کار رو تکرار می کرد، چرا؟ برا اینکه خانوم ها بگن: الحمدالله، هنوز آقا هست، هنوز حسین زنده است، هنوز سایه ی حسین بالا سَرِ ما هست...
آقا یه سئوال: مگه نمیگن: چند هزارنفر بودن،آیا می تونستن با تیراندازی کارِ حسین رو تموم کنن؟ بله می تونستن، چرا نکردن؟ چون می خواستن پاداشِ بیشتری از عُبِیدُالله بن زیاد بگیرن، گفت: یه گزارشی بهش بدیم، جگرِش خنک شه...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روز_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•نفس هایِ خورشید...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نفس هایِ خورشید به آخر رسیده
که صبرِ غروبش، دیگه سر رسیده
هوا تیره و تار، حرم در تب و تاب
عَلَم رویِ خاکُ، شریعه پُر از آب
حوالیِ مغرب دراوجِ عطش
همه جایِ دشت و گرفته غبار
دلِ آسمون خونِ با دیدنِ
غمِ ذوالجناحِ بدونِ سوار
با بالی که سوخته دراین غُربتُ
غمِ چهره ای که درخون شد خضاب
داره برمیگرده به سمتِ حرم
غریبونه اما پُر از اضطراب
لبش تشنه ی آب، تنش سرد و بی حال
تویِ ازدحام و شلوغیِ گودال
یه لشکر به سمتِ، تنش می دویدن
همین که زمین خورد، همه کِل کشیدن
چقدر تیر آوُردن برا کشتنش
غریب گیر آوُردن تویِ قتلگاه
چقدر نامُرتب زدن نیزه رو
بریدن سرش رو ولی بی گناه
جلو چشمِ مادر، بالایِ سَرِش
به شوقِ غنیمت، قیامت شده
نه کهنه لباس و نه انگشتری
امون از غریبی که غارت شده
*امروز امام حسین سه بار خورد رویِ زمین، هر سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین" فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ،عَنْ فَرَسِهِ الَي الارْضِ عَلي خَدِّهِ الاءيْمَن" از رویِ اسب با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: " وا اَخاه، وا سَيّداه، وا اَهْلَ بَيْتاه، وا جَدّاه " حسینم افتاد...
تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد" وَ ضَرَبَهُ آخَرُ عَلي عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً كَبا بِها عَلي وَجْهِه" یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتاد...بگو:حسین...
دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: "وَ كانَ قَدْ اَعيا ، فَجَعَلَ يَنُوءُ وَ يَكُب"اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...
حالا فهمیدی چرا رقیه بابا رو نشناخت؟ از بس صورت خاک و خونِ، تازه امشب این سر باید بره مهمونی، زنِ خولی میگه: نیمه شب بیدار شدم، دیدم صدایِ گریه میآد، نور از داخلِ تنور میآد، یه خانومی هی میگه:" بُنَیَّ!...*
چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، سه نفر اسمشون تویِ مقاتل هست، یکی نیست، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد...
دومی سنانِ، خوب صبر کرد، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد...
سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله...اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، میگه: اینقدر لگد به پهلوهایِ زینب زد...
اسمت رو بُردم زیرِ بارون، بارون گریه کرد
تربت گذاشتم لای قرآن، قرآن گریه کرد
*اویس قرنی شنید دندون پیغمبر شکسته، زد دندونِ خودش رو شکست، یا اباعبدالله! شرمنده ام من هنوز زنده ام...*
غریبِ رو نیزه، اصلاً خبر داری
به من جسارت کرد، یه مَردم آزاری
تو کوچه و بازار، مارو می چرخوند
اونی که تو گودال، با پا برت گردوند
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#روز_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•چهل سال هرشب روضه...
#سینه_زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج مجتبی رمضانی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
چهل سال هرشب روضه گردان تو بودم
با عمه ها، پاره گریبان تو بودم
چهل سال شد حرف از تنت چهل سال مردم
رفتم سر سفره ولی چیزی نخوردم
چهل سال تقدیر دل من درد و غم بود
هرچیز میدیدم گریز روضه ام بود
نعلین پا کردم بیابان یادم آمد
رفتن روی خار مغیلان یادم آمد
چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد
داغ حصیری بر دل من شعله ور شد
هرجور میشد روضه را مکشوفه کردم
هرکس سلامم داد یاد کوفه کردم
وقتی عبا دوشم کشیدم گفتم ای وای
تا اشک دختر بچه دیدم گفتم ای وای
در کوچه ها رد طناب آمد به چشمم
نوزاد تا دیدم رباب آمد به چشمم
رفتم به تشییع جوانها گریه کردم
با خنده های ساربانها گریه کردم
عمامه ام افتاد و بی حد روضه خواندم
انگشتر از دستم درامد روضه خواندم
بازار رفتم بوی نانش اذیتم کرد
بازاریان بد زبانش اذیتم کرد
هرجا شلوغی بود ماتم سهم من شد
شرمندگی از خواهرانم سهم من شد
حق میدهی از تشنگی قلبم کباب است
در ظرف آبم روضه ی جام شراب است
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦• رخصت از خدای تعالی....
#قسمت_اول روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
با رخصت از خدایِ تعالی، فقط حسین
ما گم نمیشویم هَدَینا فقط حسین
سر خم نمیکنیم به هر قبله ی دروغ
دل را نمیدهیم به هرجا، فقط حسین
بگذار هرکه خواست گدای کسی شود
مارا چه کار با دگران، ما فقط حسین!
خیلی دعام کرده اگر نوکرش شدیم
دارد هوای سینه زنش را فقط حسین
هرکس که خورده بر دَرِ بسته فقط حَسَن
هرکس دلش گرفته ز دنیا فقط حسین
ما با یکی خوشیم همان که عزیزِ ماست
ما با یکی خوشیم، خدایا فقط حسین
سرمایه ی محبت زهراست دینِ من
سرمایه محبت زهرا، فقط حسین
امسال جای ما وسط صحن خالی است
یک کربلا بده به گداها فقط حسین..
#شاعر پوریا هاشمی
یه حرم داره ارباب و یه جهانِ گرفتارش
زندگی رو تو کربلا می بینی
یه دفعه میرسیم پابوس
یه سالی تو هوای غم
یاد خاطره هامون و اربعین..
چشماتو ببند خیال کن
خیال کن، با خستگیِ تویِ جاده
رسیدی پایِ پیاده
شبت شبِ اون شب..
خیال کن، چه شوری و چه فروغی
گمی میونِ شلوغی، یادِ بی بی زینب
ــــــــــــــــــــــــــ
عطر خوشِ سیب، از دلِ صحرا وزیده
عمه! گمانم مهربانِ من رسیده
*عمه! حسِ خوبی دارم، به دلم برات شده بابام میاد...*
شامِ جدایی شد سحر، الحمدالله
آخر رسیدی از سفر، الحمدالله
رفتی بدونِ بوسه هایِ یادگاری
اصلاً نگفتی دختری داری، نداری
هر شب شبیه شمع، کارم سوختن بود
آمارِ زخمِ صورتِ تو دستِ من بود
بینِ من و تو نیزه داری گاه سد شد
سهمِ من از اصرارِ دیدارت لگد شد
در هر کجا با نیتِ آزار میزد
این زجر ترجیحاً مرا هر بار میزد
در کوفه مارا مردمی گمراه گفتند
خیلی به بابایت بد و بیراه گفتند
این حرمله دور و برِ ما تاب می خورد
این حرمله پیشِ ربابت آب می خورد
ما را میانِ خنده ی انظار بردن
ما را شبیه برده ها بازار بردن
*امام زین العابدین فرمود: ما رو همه به هم بسته بودن، سَرِ زنجیر گردنِ من بود، ادامه ی زنجیر گردنِ بچه ها، تا یکی زمین می خورد همه زمین می خوردن...*
از سنگ بدتر چشم های بام بودن
دور و برِ ما مست هایِ شام بودن
* بابا! دور و برِ سرت می رقصیدن، جلو چشمِ عمه زینب، می رقصیدن...*
تیرِ نگاهِ شوم پشتِ هم می آمد
ما بینِ زن ها گاه معجر کم می آمد
بگذار من از تو سئوالی را بپرسم
باید که این موضوع را حالا بپرسم
آن شب چه شد که خواهرم افتاد از پا؟
اصلاً بگو کارِ کنیزان چیست بابا؟
فهمیده ای که چه به روزِ خواهر آمد
کافی است بابا، اشکت مثلِ اشکِ من در آمد
مثلِ تو من هم غرقِ داغی بی حسابم
وقتش رسیده تا کمی پیشت بخوابم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_مجتبی_رمضانی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• رو خاکِ خرابه نشستم....
#قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
رو خاکِ خرابه نشستم که شاید
تو از در بیایُ، ببینی که کلافه ام
مثل اون قدیما، بگی ای عزیزم
بشین تا دوباره، موهاتُ ببافم
ولی دیگه محالِ، اینا خواب و خیالِ
رقیه دیگه بس کن، تا کی ناله
نداره چشات سویی، نه بابا، نه عمویی
نه چادر مونده واسه ات، نه کیسویی
نذاشتن یه بارم به خوابم بیایی
تو خواب هم نذاشتن، که روت رو ببوسم
می بینی که کارم، به جایی رسیده
که باید رگایِ گلوت رو ببوسم
نکردی یادی از من، منو میشناسی اصلاً
منم بابا رقیه، چشمت روشن
حالا باز کن چشاتو، من پیرم شدم یا تو؟
روضه امشب با من، گریه با تو
*رو پوش رو کنار زد بابارو نشناخت، دختر از دور بابارو ببینه بابارو میشناسه، میگن: روپوش رو کنار زد بابارو نشناخت، اساتید مقتل میگن: دو سه تا دلیل داشته، اول: جایِ چوبایِ عُبیدالله بن زیاد بوده، اینقدر محکم زده بود، شاید دلیلِ دوم تنورِ خولی بود، شاید این خاکسترا داغ بوده...چشم های بابارو نشناخت، اما اصلش رو نفس المهموم میگه، میگه: چهل منزل این کاروان توقف کرده، هرجا توقف می کردن سرهارو از بالایِ نیزه میکندن داخلِ صندوق میگذاشتن، روزِ بعد که دوباره میخواستن حرکت کنن دوباره سرها رو به نیزه میزدن، میگه: بعضی سرهارو می خواستن به نیزه بزنن بند نمیشد، مجبور میشدن به یه جایِ جدید بزنن، باباش رو نشناخت... زیرِ نورِ مهتاب شناخت" فَبَکى بُکاءً شدیدا، حَتّى غُشِيَ عَلَيها" تا بابارو شناخت غش کرد...این جمله ی ناله زدن و غش کردن چند جا اومده، برای ناله زدن اومده: یه جا علمدار اومد اذنِ میدان بگیره، امام حسین "فَبَکَى الْحُسَیْنُ، بُکَاءً شَدِیداً " امام حسین شروع کرد گریه کردن،یه جایی هم که حسین از میدان داره میاد، با آستینِ لباسش، اشکاش رو پاک میکنه،دست به کمر گرفته داره داد میزنه...اما برایِ غش کردن برای حضرت زهرا اومده، نوشته:" يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَة" میگه: بی بی مُدام غش می کرد و به هوش می اومد، میگه: دستمال زرد دورِ سرش بسته بود، اینقدر صورت زرد شده بود دستمال دیده نمی شد، همه بگید: یازهرا!....*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_مجتبی_رمضانی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•تا نمک پرورده ام ...
#قسمت_اول روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
"السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ؛ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ"
*در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: عبدالزهرا اینقدر روضه ی حسین میخونی، مگه حسن بچه ی من نیست؟ چرا روضه ی حسنم رو کم میخونی؟..."آقا رسول الله فرمود: چشمی که برا حسنِ من گریه کنه روز قیامت گریه نمیکنه..."*
تا نمک پرورده ام بر خوانِ احسانت حسن
من مسلمانم، مسلمانِ مسلمانت حسن
نان خورِ این خانه، نانِ فاطمه دندان زده
بوی دستِ مادرت را می دهد نانت حسن
دست و دلبازِ مدینه دست خالی آمدم
*هر کی غریب بود می اومد تو شهر، میگفتن: غریبی؟ برو خیابانِ فلان، یه کوچه هست، یه در هست همیشه بازه...اون خونه ی امام حسنِ...گداها همه جمع اند*
دست و دلبازِ مدینه، دستِ خالی امدم
دست خالیِ من از تو، لطف دستانت حسن
من جُذام نفس دارم، دیدن من هم بیا
هم غذا شو با گدا، دستم به دامانت حسن
*کنار فقرا می نشست هم غذا میشد ،کنار گداها، ما سلام گداها راهم جواب نمیدیم! مرحوم مجلسی در بحار الانوار میگه: یه لقمه خودش میخورد، یه لقمه به سگ می داد، مرد عربی گفت: آقا! بزنم سگ بره؟مزاحم نباشه؟ فرمود از خدا خجالت میکشم یه حیوانِ جان دار و روح دار به من نگاه کنه غذا خوردنِ من رو ببینه، من حیا میکنم...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_مجتبی_رمضانی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
#قسمت_دوم روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
کوریِ بدخواهِ تو، فریاد از دل می زنم
یا مُعِزُّ المُؤمِنین، جانم به قربانت حسن
خانه ام را می فروشم خرجِ صحنت میکنم
هر چه دارم نذر گنبد، نذرِ ایوانت حسن
صحن و گلدسته نه، اصلاً تو بگو آقا چرا
میرود با چکمه بر قبرت نگهبانت حسن
*نگهبانت، خبر نداره ما از چکمه خاطره ی خوبی نداریم...امشب اندازه ی کل شهر برات گریه میکنم،آقا هیئت نداری؟ عَلَم نداری؟ .دسته ی عزاداری نداری؟...*
زخمِ پایت از خودی، زخم قلبت از خودی
آشنایانت چه می خواهد از جانت حسن
*میگه امام حسن سوار مرکب بود، یکی از سپاهیان خودش اومد نیزه ای رو فرو کرد رسید تا استخوانِ پایِ آقا. میگه تا مدتها آقا بیمار بود، پا وَرم کرده بود، فرماندهانِ رَدِ بالایِ امام حسن بهش خیانت کردند. فرمانده ی اصلی سپاه امام حسن نامه نوشت برا معاویه که حسن بن علی را زنده میخوای؟ کشته میخوای؟
امیرالمؤمنین نیمه شب دفن شد، حضرت زهرا سلام الله علیها نیمه های شب دفن شد، برا اولین بار امام حسن قرار شد روز تشیع بشه، کاش شب تشیع شده بود.تابوتش رو تیر باران کردن، میگن: وقتی امام حسین تیغ ها را از تابوت بیرون میکشید کفن پاره می شد، حتی خون تازه از بدن میومد.
اما نوکرها! میخوام بگم: بدنِ امام حسنِ شما رو تیر باران کردن، اما آقامون روح در بدن نداشت، امام زین العابدین تو مجلس یزید خطبه خوند فرمود" اَنَا ابن مَن قُتِل صبرا "من پسر اون آقایی هستم که با صبر و حوصله کشتنش. یعنی بابام زنده بود نفس میکشید، یکی نیزه می زد، یکی سنگ می زد، اونایی هم که توان جنگ نداشتن پیرمردها با عصا میزدن ....
امام حسن آخرین لحظه ها، چشماش رو آروم باز کرد، دید امام حسین داره گریه میکنه، گفت: داداش! چرا گریه میکنی؟ گفت: حسن جان! از غصه ات غارت زده ام داداش ، حسن جان! غارت زده اونی نیست که زندگیش رو میبرن، غارت زده منم که برادری مثل تو رو از دست میدم...
امام حسن چهل و هشت سال عُمر از خدا گرفت اما تمامِ موهای سرش سفید شده بود، تو بچگی همه میگفتن: حسن جان! تو برادر بزرگی، زینب رو آروم کن که گریه نکنه، .حسین رو آروم کن، تو باید اونها رو آروم کنی، چرا خودت این همه اشک می ریزی؟ می گفت: نمیتونم، اون صحنه ای که من دیدم حسین ندیده، زینب ندیده...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_مجتبی_رمضانی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
#قسمت_پایانی روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
چهل ساله اشکم، چهل ساله آهم
چهل ساله کوچه شده قتلگاهم
چهل ساله تنهام ،شب و روز ندارم
روزا کوه صبرم، شبا بی قرارم
جگر سوخته یعنی، منِ خون جگر
که حتی تو این خونه بی مَحرمم
چهل ساله داغی روی سینمه
که زهری کُشنده شده مَرهَمم
زمین خورده یعنی، مَنِ غیرتی
که بعد از یه عُمری،نشد باورم
تویِ کوچه ای تنگ جلویِ چشام
یکی دست بلند کرده رو مادرم
حسن! کوچه مادر،صبوری همینه
زمین خورده یعنی، غریب مدینه
به همراه چادر، غرورم لگد شد
بهم خیلی برخورد، برام خیلی بد شد
*خدا نکنه با مادرت بری بیرون ،با خواهرت بری بیرون، اتفاقی براش بیوفته .دیگه روت نمیشه برگردی، کسی هم چیزی نگه، خودت خودت رو نمیبخشی، میگی: نتونستم کمکش کنم...*
«ایستادم به روی پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد»
تو آشوبِ کوچه، تویِ ازدحام
بمیرم که حتی پناهی نداشت
زدن با چه جرمی، چرا بی هوا؟
آخه مادرِ من گناهی نداشت
از اون کوچه تا خونه راهی نبود
تمام مسیر و فقط غصه خورد
بمیرم تا خونه فقط گریه کرد
همون جا حسن بود، که از غصه مُرد
«چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرش»
آقا خودش فرمود از مادر بخوانید
اصلاً گریز روضه هایش فرق دارد
گریه نکرده مُزد کارَت را گرفتی
گریه کنی که ماجرایش فرق دارد
دارد صدای سیلی از کوچه میاید
*امام حسن، هر کی بهش هر چی میگفت امام حسن سکوت میکرد، جواب نمی داد.این آقایی که اینقدر به حضرت اهانت کردن، اینقدر زخم زبان زدن، ولی یه جا به یکی گفت تو دیگه حرف نزن....گفت:مغیره! تو دیگه حرف نزن که خودم دیدم چه لگدی به شکمِ مادرم زدی...*
وای از دست مغیره چقدر بد می زد
جای هرکس که در آن روز نمیزد می زد
ناله کنید، مادرِ ما بی گناه بود
گریه کنید، مادرِ ما پا به ماه بود
*امام حسن نتونست برا مادرش بلند بلند گریه کنه، امشب داد بزن، بگو: آی مادر!...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_مجتبی_رمضانی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•از همه جا رانده شدم...
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
از همه جا رانده شدم، آمدم
باز به تو، باز به تو رو زدم
چشم سرم بسته و با پای دل
همسفر قافلهٔ مشهدم
ای همهٔ دلخوشی ام، السلام
سایهٔ تو روی سرم مستدام
دست مرا مثل همیشه بگیر عالی مقام
ای جانم و جانانم و ای دردم و درمانم
حاجت بدهی یا ندهی پای تو میمانم
سلطانم سلطانم سلطانم
” السطان اباالحسن “
ــــــــــــــــــــــــ
رو به روی گنبد تو جنتم
نوکریِ خانهٔ تو عزتم
روز ازل دل به حرم دادهام
تا به ابد بر سر آن بیعتم
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجا درماندگان، راهم بده
ای یارم و دلدارم و ای ماه شب تارم
تو محرم اسراری و من جز تو کرا دارم؟
ای یارم ای یارم ای یارم
” السطان اباالحسن “
ــــــــــــــــــــــــ
جز نظرت مرهم هر غصه چیست؟
در همه جا جز تو مرا یار کیست؟
یاورم این بوده که جز لطف تو
هر چه رسد، هر که رسد رفتنیست
من به کرم خانهٔ تو دلخوشم
منت دستان تو را میکشم
ای همهٔ آبرو و عزت و آرامشم
آقایم و مأوایم و آن مرهم غمهایم
هر جا بروم آخر سر سوی تو میآیم
مولایم مولایم مولایم
” السطان اباالحسن “
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•روم نمیشه که بهت ...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ"
روم نمیشه که بهت سلام کنم
روم نمیشه که بیام تو حرمت
روم نمیشه دوباره بهت بگم
قربونِ کبوترای حرمت
با هزار امید رسیدم به حرم
سلام ای امامِ مهربون من
اومدم که دردامو برات بگم
الهي درد و بلات به جونِ من
باز دمت گرم که منو پس نزدی
اجازه دادی بیام زیارتت
هر جوری بوده منو راهم دادی
به فدایِ اینهمه محبتت
عكسِ گنبد رو گذاشتم وضعيت
مادرم نوشت مارو يادت نره
يه نفر ديگه نوشت كه به آقام
بگو پس كي مارو مشهد ميبره
يكي عكسِ بچه اش رو فرستاده
زيرش هم سلام رسونده به آقا
ميگه عكسِ بچه ام رو نشون بده
بگو بچه ام رو سپردم به شما
يك نفر پيام داده مريض دارم
به امام رضا بگو شفاش بده
يك نفر ديگه ميگه كه پدرم
كربلا نرفته كربلاش بده
رفيقم پيام داده امام رضا
خودش هم خسته شده از شيعه ها
اومدم بگم نگو، با گريه گفت
پس چرا ضريحش رو بسته رو ما
اون يكي نوشته قهرم با آقا
خودش هم ميدونه چيا ميخوام
پيامِ من رو برا خودش بخون
بگو من فقط يه كربلا ميخوام
حالا دیگه جلو سقاخونه تم
حالا دیگه تو چشام پُر از نَمه
اومدم ازت يه امضا بگيرم
لحظاتِ آخرِ صَفَر و مُحرمِ
*يا امام رضا!ميگن آقا! هر ديدي يه بازديدي داره، من اومدم حرمت، حالا من نمي تونم بيام، شما بيا...*
قربونه پرچم سياهِ گنبدت
تو نگاه به بديِ ماها نكن
خيلي مَردم اين روزا گرفتارن
دستارو از دامنت جدا نكن
*به شما درد و دلاشون رو نگن به كي بگن؟ با شما حرف نزنن با كي حرف بزنن؟...*
يه طرف تختاي بيمارستانا
یه طرف حالِ خرابِ فقرا
اين چه دردي بود كه افتاده تو ما
آقا اين مشكل رو حل كن بخدا
ای صفای قلب زارم، هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان، سر ز خاکت بر ندارم
منم خاکِ درت، غلام و نوکرت
مران از در مرا، به جانِ مادرت
علی موسی الرضا ....
غیر تو یاری ندارم، با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی، جای دیگر من ندارم
تو خوبی من بدم، به این در آمدم
به جانِ فاطمه، مکن مولا ردم
علی موسی الرضا ....
ای امامِ هشتمینم، نورِ ربُ العالمینم
نظری کن تا که روزی، روی ماهت را ببینم
دلم سرمست توست، فقط پابست توست
کلیدِ مشکلم، فقط در دست توست
علی موسی الرضا ....
*سردار پوردستان، جانشينِ نيرويِ زميني بود، خادم بود تويِ حرم امام رضا، تويِ خاطراتش نوشته: تويِ حرم كفشدار بودم، كفش هاي زائرا رو تحويل ميگرفتم، از قضا يه سرباز وظيفه، بچه ي اهواز، سربازي افتاده بود مشهد، همه ي رفيقاش خوشحال بودن كه خدمتشون افتاده مشهد، اما اين جوان ناراحت بود، اومد حرمِ امام رضا، گفت: يا امام رضا! تو ميدوني وضعِ ماليِ ما خيلي خرابِ، پدرم غير از من كسي رو نداره، مادرم كسي رو غير از من نداره، تنها پسرِ خانواده ام، دوست دارم كنارشون باشم، گريه كنان حركت كرد اومد جلويِ كفش داري، حالاخبر نداره كه كفشدار جانشينِ نيرويِ زميني است، پوتين هاش رو گذاشت جلويِ كفشدار، سردار پوردستان ميگه بهش گفتم چرا دلت گرفته؟ گفت: آقا! تو كه پيش امام رضا آبرو داري، از امام رضا بخواه من سربازيم بيوفتم شهرِ خودم، بابام به من احتياج داره، حالا خبر نداره كه سردار داره اسمش رو نگاه ميكنه و يادداشت ميكنه...يعني قبل از اينكه بره كنارِ ضريح پيشِ امام رضا، آقا جوابش رو داد...اومد كنارِ ضريح حرفاش رو زد با امام رضا، گفت: يا امام رضا وضعِ زندگيِ مارو ميدوني، خانواده به من نياز دارن، برگشت پوتين هاش رو تحويل گرفت، رفت محلِ خدمت، صداش زدن، گفتن: وسيله هات رو جمع كن بايد بري شهرِ خودت، گفتن: اوني كه تويِ حرم كفشدار بود سردار پوردستان بوده، امام رضا جوابت رو داد...
امام رضا وقتي ميخواست از مدينه حركت كنه سمت توس، به آشناها، اقوام، گفت: همه جمع بشيد پشتِ سَرِ من گريه كنيد، گفتن: آقا! گريه پشتِ سَرِ مسافر خودتون فرموديد خوب نيست، فرمود: بله، اما اون مسافري كه قصدِ برگشتن داشته باشه، من ديگه بر نمي گردم...اما يه جايي كربلا ابي عبدالله به جاي اينكه بگه گريه كنيد، فرمود: زينب جان! گريه نكن...چرا؟ منظور اين بود كه : زينب راه زياده، گريه هات رو بذار برا كوفه و شام...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net