eitaa logo
کانال ‌متن روضه
78.7هزار دنبال‌کننده
780 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5952060773667703360.mp3
4.24M
|⇦• قرائت زیارت عاشورا با صدای سردار دلها حاج قاسم سلیمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سرنوشتِ مقلدانِ چیزی جز نیست ... 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
صدقه اول ماه فراموش نشه↶ https://idpay.ir/babolharam
6273817010150831
↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• قدم برمیداشتم به شوق.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مجتبی رمضانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● قدم برمیداشتم به شوق قدم هاش فدک توی دستش فلک زیر پاهاش *با مادرت رفتی بیرون تاحالا؟...* تمام مسیر و به من بود حواسش برام مِهر مادر یعنی عطر یاسش حوالی مغرب به وقت غروب از اون کوچه تا خونه راهی نبود دل سنگِ این کوچه ها شاهدن پناهی به جز بی پناهی نبود *در کتاب اختصاص شیخ مفید از زبان امام صادق میفرماید: بی بی فدک رو گرفت، توی راه اون نامرد راهش رو بست ، بلافاصله لگد زد : «فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ کانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ(ع) مِنْ بَطْنِهَا» دومی لگدی بر حضرت فاطمه(س) زد در حالی که فاطمه(س) فرزندی به نام محسن(ع) در رحم داشت، که به سبب این لگد سقط شد.(1) میگه بلافاصله، اما برای سیلی میگه "ثُمَّ"، "ثُمَّ" یعنی با فاصله، امام صادق فرمود: «ثُمَّ لَطَمَهَا فَکأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قُرْطٍ فِی أُذُنِهَا حِینَ نُقِفَتْ » سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(2) نشون میده بین لگد و سیلی فاصله بوده، سه تا دلیل میارن میگن شاید لگد ها پشت سر هم بوده، دلیل بعد میگن شاید امام حسن مزاحمش شده، اما یک دلیل دیگر هم داره میگن شاید بعد از لگد بی حال شد..* کفنت خصوصیِ، دفنت خصوصیِ تا روز محشر مجلس ختمت خصوصیِ غصه ات خصوصیِ، گریه ات خصوصیِ اصلاً هنوزم مجلس روضه ات خصوصیِ نمیتونه بباره برای تو هر چشمی مادر تو مارو میکُشی مادر چرا تو ناخوشی مادر یه عالم غصه داری خدا صبرت بده مادر چرا خوردی زمین با سر، سر کوبیده شد مادر اجر محبتت زخم زبون نبود حسن میدونه که چرا گونه ات شده کبود راه تو رو گرفت جلو چشم حسن اصلاً توجهی نکرد به خواهش حسن مردک پست که عمری نمک حیدر خورد داد زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجۀ پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد تو فاطمیه زبون بگیرید مثل یک بچه که غم مادر و دیده میخوای یکم از داغ و بفهمی فکر کن که مادر خودت قدش خمیده مادر یک جور دیگه برای همه عزیزه مادر نباشه زندگی به هم میریزه تاریکِ خونه وقتی که مادر مریضه سخته ببینی مادرت از خونه میره سخته ببینی مادرت داره میمیره سخته ببینی از بابات روشُ میگیره میسوزه از پا تا سرم آخه نمیشه باورم سیلی زدن به مادرم *نمیدونم شاید همین شبا بود کنار فاطمه نشست، سه ماهه دوتا کلمه باهم زن و شوهر حرف نزدن، اینقدد گریه کرد کنار فاطمه مولا، یک نگاه کرد زهرا...* غریبی خوب میدانم ولی کمتر بیا خانه خجالت وقتی به پایت برنمیخیزم آخه دیوار میکند کمکم راه میروم *یه حرف دیگه زد این برای خواهرا* الهی بشکند دستی که باعث شد در این شب ها از اینکه مقنعه از چهره بردارم بپرهیزم *تو دلشو نداری ببینی با خانومت چه کردن گفت: زهرا! خودم دیدم...* گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف میزد این تازیانه میزد غم همین بس که مغیره به علی میخندد آن غلافی که تورا زد به کمر میبندد یا زهرا.... منبع: 1)الإختصاص شیخ مفید، ص۱۷۵ ۲)انساب النواصب استرآبادی، ص۱۵۴ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Babolharam-ramezani-roze.mp3
5.55M
|⇦• قدم برمیداشتم به شوق.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مجتبی رمضانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای پسر اوقحافه! از خدا نمی ترسی؟! جایگاه پیامبر را غصب کرده ای و ارث و دارایی دخترش را به ناحق گرفته ای؟!! «برشی از خطبه حضرت زهرا(س) در مسجد پیامبر (ص)» 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شبهایِ درد و نافله و .. و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها _ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● امام مجتبی فرمود دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علی‌ست .. بستری بود، ولی هم سخنِ خوبی بود .. شبهایِ درد و نافله و بی قراری ام چشم خداست شاهدِ شب زنده داری ام *چه شبهایی که بیدار میموند تا سحر عبادت میکرد .. گاهی به حسن نگاه میکنه .. گاهی به چهرۀ حسینش نگاه میکنه .. به این بچه هایی که دارن بی مادر میشن ..* گاهی میان گریه که از هوش می روم اشک علی ست آنکه میاید به یاری ام *مگه از هوش می رفت فاطمه؟! +آری امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ» (1) .. دیگه این روز آخر یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. (چه گذشت به دلِ علی) تا میدید فاطمه از هوش رفته خودشُ کنارِ فاطمه میرسوند .. سرِ فاطمه رو به آغوش میگرفت «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان» (2) من میگم شاید یادِ اون روزی می افتاد که تو کوچه ها سرِ فاطمه رو از رو زمین بلند کرد .. عجب سختِ روضۀ مادر خواندن .. بی خود نبود امام حسن جگرش پاره پاره شد .. زبانِ حال بگم :* چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام پیری زودرس به سراغ من آمده برگ و بری ندارم اگرچه بهاری ام آتش حریف سورۀ قرآن نمی شود من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می کُشد که غریب است شوهرم همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند دلگیر از این محله و این همجواری ام زخمم به یک اشاره دهن باز می کند شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام اسماء میگه روزِ آخر خودش غسل کرد، خودش لباسِ نو به تن کرد .. بعد شروع کرد وصیت کردن اسماء امشب وقتی علی میخواد منو غسل بده مبادا اجازه بدی پیراهنِ من رو خارج کنه .. اینجا هم به فکرِ دلِ علی هست ..باقی وصیت ها رم به خودِ مولا کرد ..«اِنِّی اُوصیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یصَلِّی عَلَی اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ» (3) ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سر به در خورد فضه؛ علی کجا بود؟ مراقب باش علی نبینه بازویِ منو .‌. لذا امیرالمومنین به وصیت فاطمه از زیر پیراهن بدن رو غسل داد .. همین غسل دادن هم مرورِ خاطراتِ .. یه جایی هم بلند گریه کرد .. اما تمام که کرد زینب رو صدا کرد، زینبم اون حنوطی که مادر بهت داده بیار .. میشه غسل از زیر پیراهن اما کفن که نمیشه از زیر پیراهن .. آهسته این پیراهن رو خارج کرد زینب دید بدنِ مادرُ .. برخی نوشتن تا هشت موضع، برخی نوشتن نه موضع رو اشاره کرد جای کبودی ها رو به بابا نشان داد .. پنج سال بیشتر نداره .. بابا این جای چیه ؟!.. زینب بابا دست از دلِ بابا بردار .. این جای قلافه .. این جای تازیانه‌ست .. این جای لگدِ مغیره ست .. این جای سیلی اون نانجیبِ .. (با این چشم های اشک بار بریم کربلا ..) اینجا پنج سالش هست جای کبودی ها رو دید سوال کرد گریه کرد .. دیگه نگفت این بدنِ کیه اینجاست ..! بدنِ مادر رو راحت شناخت . اما روزِ یازدهم سکینه واردِ گودال شد دید زینب با یه بدنی داره مناجات میکنه .. هی زیرِ این بدن دیت میبره «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ..» دخترشِ،سیزده سالشِ؛ بلافاصله سوال کرد «یا عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟!» این بدنِ کیه داری باهاش مناجات میکنی .. اینجا زینب جواب نداد، یه وقت از حلقوم بریده صدا آمد .. ای حسین ... منابع: 1_مناقب، ج 3، ص 362 2_بحارالانوار، ج 43، ص 134 3_ روضة الواعظین ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه، ص 130 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حجت الاسلام الیاسی-.mp3
14.37M
|⇦•شبهایِ درد و نافله و .. و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها _ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فاطمه(س) اولین شهید بود، غصب (ع) هم اولین هدف فتنه‌گران... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•هر وقت دل بهانۀ .. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _حاج محمد رضاطاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄• هر وقت دل بهانۀ یاد تو را گرفت شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت ابری است آسمانِ دلِ بی قرارِ تو بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت تو روضه خوان شدی اگر این روضه پا گرفت امروز هم بیا و بگو وای مادرم آخر مریض خانۀ مولا شفا گرفت راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش *دیگه کسی شکایت نمیاره دَرِ این خونه... * راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش این خانۀ علی است که دیگر عزا گرفت در آخرین وصیتِ زهرا، دلِ علی از روضۀ حسین و غم کربلا گرفت *اگه صدا بزنی: حسین! ، مادرش دعات میکنه، حتی روز شهادت خودش هم‌ دوست داره براش از غریبی حسینش بگیم ...،صدا زد: "اِبْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى..."گریه کن برام ..گریه کن برا بچه هام "وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاق" (1) اما حواست به حسینم بیشتر باشه حسینم رو‌ یادت نره ...* منبع: 1)بحار الأنوار ،علامه مجلسی،ج‏43، ص 178-179 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-monajat.mp3
2.43M
|⇦•هر وقت دل بهانۀ .. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _حاج محمد رضاطاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄• می‌گویند: آدم را از دوستانش بشناس! عمّار و مالک و... دوستان بودند عَمروعاص و طَلحه و زُبیر هم رفیقِ شفیقِ ! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•عمری که بی تو رفت.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● عمری که بی تو رفت یقیناً حرام شد امسال هم خیالِ ظهورِ تو خام شد زیباترین زبان، زبانِ دل من است آن لحظه ها که با تو دمی هم کلام شد خوبی نداشتم بدی ام را حلال کن آقا دوبار وقتِ گذشت از غلام شد این چند سال فاطمیه حُسن مطلعُ این روضه های هرشبه حُسن ختام شد روضه بخوان که سیر شود دیده ام ز اشک چشمِ گرسنه باز زمان طعام شد از خانه ای بگو که به دستان شعله سوخت از خانه ای که دور و برش ازدحام شد ای منتقم به پهلویِ زخمی مادرت دیگر بیا که زمان قیام شد... یابن الحسن .... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-monajat-1.mp3
1.52M
|⇦•عمری که بی تو رفت.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● این روزها روزهای فاطمه(س) و این شب‌ها شب‌های علی(ع)ست... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•جاده رفیق راه مرا.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● جاده رفیق راه مرا زیر پا گرفت از من تمام دار و ندار مرا گرفت رد تَرَک به آیینه ام بیشتر شده با هر تکان تمام محله صدا گرفت از آنچه ترس داشتم آمد سرم چه زود غم حجله بست و بی کسی ام را عزا گرفت *شاید مثل همین روزا بوده، اون‌ زن ملعونه میخواست بیاد عیادتِ بی بی... اسما اجازه نداد ...فرمود بی بی اجازه نداده کسی بیاد عیادتش ، هرکاری کرد گفت نمیشه .گفت میدونی من کی هستم؟ گفت بله میدونم‌کی هستی اما خانم اجازه نمیده، سَرَک‌ کشید داخل خانه تابوت روکنار حیاط دید، یه لبخندی زد اومد به بابایِ ملعونش به طعنه‌ گفت رفتم‌ خونهٔ فاطمه، دیدم هودج‌ عروسی براش درست کردن ... وقتی امروز علی میرفت مسجد حال مولا خوب بود، آخه‌ خانومش از جا بلند شده بود کار خانه میکرد ...* از خانه در نیامده تا مسجد آنقدر آشوب و اضطراب دلم را فرا گرفت *دیدی یکی مریض بدحال داره به هرکی میرسه میگه التماس دعا دارم ...* از هر که التماس دعا داشتم عجیب و آن نیش خند، ز خیبر گشا گرفت *تا اينجا آقازادها اومدن داخل خونه، اسما! هیچ‌موقع از این لحظه از روز مادر ما نمیخوابید؟ گفتم: آقا زاده ها مادرتون نخوابیده .. مادرتون شفا گرفته .. بروید باباتون رو‌ خبر کنید بیاد ..* بند دلم از آه حسین‌ و حسن گسست گفتن بین گریه که مادر شفا گرفت خوردم به صورت از خبر مرگ تو زمین آشفته از غمت‌ کمرم بی هوا گرفت تا خانه‌ چند مرتبه نقش زمین شدم از بس میان کوچه‌به پایم عبا گرفت *تو‌ی ائمۀ طاهرین، در صبر هیچ کسی مثل علی نیست، اما این داغ آنقدر بزرگ‌ هست که وقتی بچه ها گفتن مادرمون از دنیا رفته، میگن: مثل چوب خشک هی علی رو زمین میوفتاد .. وقتی این ماجرا رو میشنوی ومیفهمی دیگه برات جای تعجب نداره وقتی میگن: عمهٔ سادات تو این مسیر هی رو زمین میخورد.. خودِ ابی عبدالله هم وقتی بدین اِرباً اربای علی اکبرش رو دید از اسب روی زمین اُفتاد .. اولین قدم رو‌ برداشت همه دیدن حسین خورد رو زمین .. دو زانو دو زانو تا کنار بدن علی اکبر داره میره .. آخه تا حسین‌ خورد زمین یه مرتبه همه شروع کردن هلهله کردن ...* این شهرِ بی حساب، حسابِ تو را رسید از پایِ روسریِ تو آتش که پا گرفت در بیت وحی، از تو تقاص مرا چه سخت قنفذ جدا گرفت، مغیره جدا گرفت خنجر، غلاف، چکمۀ پا ،تازیانه، میخ حورای من! پَرَت به لبِ چند جا گرفت انداختم عمامه، گریبان دریده ام از این سکوت تلخ، دلِ مرتضی گرفت این خانه بود صبح پر از بوی زندگی برخیز، گرد مرگ همۀ خانه را گرفت *علی داره التماس میکنه، بی بی جان حرف بزن، "یا اُم الحَسَنین!"هرچی بچه ها صدا زدن خبری نشد، حالا علی اومد نشست کنار بستر، اشکش میچکید تو‌ صورت فاطمه.. * ای رو به قبله، رویِ علی را زمین نزن پلکی به هم بزن، نفسِ بچه ها گرفت تا خواستم ملحفه بر دارم از رویت با گریه زینب آمد و دست مرا گرفت *نه بابا بزار ملحفۀ صورتش باشه، اما علیِ .. قطره اشکش که روی صورتش افتاد ...روایت میگه: جانِ رفته دوباره به بدن فاطمه برگشت .. چشمش رو باز کرد ..آخرین حرف هارو با امیرالمؤمنین زد .. آخرین‌وصیت هاش رو دوباره کرد ..با هم دیگه شروع کردن گریه کردن ..لحظه وداع خیلی سخته عزیز دلم .. زینب ایستاده داره میبینه .. حسین ایستاده داره میبینه ..همه اینا برا این‌خواهر و برادر دوباره مرور شد ..یه لحظه ای با اهل خیمه خداحافظی کرد ..همه رو آروم‌کرد زینب رو هم با دست ولایتش اشاره کرده رو قلبش آروم‌گرفت داره داداش میره به سمت میدان.. یه وقت دید صدای گریه خواهر بلنده .."مهلاً مهلا "حسین برگشت، حالا به چه وضعی خواهر رو دید، بعضی ها میگفن غش کرده بود ..سر خواهر رو رو زانوگرفت، عزیز دلم مگه نگفتم‌خیمه بمون؟حسین‌جان دست خودم‌نبود، داداش! یادم افتاد از آخرین وصیت های مادرم که گفت این لحظه که داداشت داره میره عوضِ من زیر گلوش رو ببوس .. زیر گلو رو‌بوسید اما هنوز برا زینب حل نشده چرا مادر نگفت پیشانیش رو ببوس .. چرا نگفت دستِ حسین رو ببوس ..چرا فقط اشاره کرد زیر گلوش رو بوسه بزنه .. یه لحظه ای برا زینب مشخص شد .. وقتی اومد بالا تل زینبیه .. دید خنجر رو‌ی حنجرِ برادر گذاشته .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze.mp3
7.82M
|⇦•جاده رفیق راه مرا.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فرمود: فاطمه‌جان! اگر میخواهی که نامِ پدرت رســول‌الله و اذان همچنان باقی بماند، باید و کنیم بحارالانوار، مجلسی، ج 32، ص 61 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•خانه ام غرق هیاهوست.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خانه ام غرق هیاهوست خدا رحم کند موقع شستن بانوست خدا رحم کند *آستین هارو بالا داد "بسم الله وبالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله" با صبرترین انسانِ رویِ زمین، داره زانوهاش میلرزه.....* ‌ پای این مُغتَسَل از گریه زمین می افتم علتش لرزش زانوست خدا رحم کند *دل تو دلِ امام‌ حسن نیست، میگه: وای الان بابام همه چیز رو‌ میفهمه ......* باز کردم گرۀ روسری و جاخوردم این همان صورت و اَبروست خدا رحم کند با چه دستی زده که جای کبودی از گوش یکسره تا به لب اوست خدا رحم کند بی گمان از اثر سوختنِ پشتِ در است گره هایی که در این موست خدا رحم کند *تا الان بچه ها بی صدا گریه میکردن ناله هاشون رو در خودشون حبس کرده بودن ..اما تا وقتی دیدن بابا دست از غسل باز کشید، سر به دیوار گذاشت، بلند بلند داره داد میزنه، یه مرتبه بغضشون شکفت، همه داد میزدن: وای مادرم مادرم مادرم ..... اسماء گفت: آقاجان! خودتون به زینب گفتید آروم باشه، خودتون بچه هارو آروم‌کردید، مگه نگفتید داد نزنن؟ چرا اینطوری داری داد میزنید؟ فرمود: اسماء! کاش می مُردن ونمی دید علی این همه زخم رو ....* روی دستش چقدر از اثر ضرب غلاف ورمِ شکلِ النگوست خدا رحم کند بریز آب روان اسما به‌جسم‌اطهر زهرا ولی آهسته آهسته... ببین بشکسته بازویش ببین نیلی شده رویش بریزآب روان رویش ولی آهسته آهسته.... باز هم آب بریز آب که خونابه هنوز جاری از سینۀ بانوست خدا رحم کند *کسی که پهلوش آزرده است، غسال خیلی با احتیاط بدن رو‌جا به جا میکنه چون با هر تکون از این بدن خون جاری میشه ....* ترس دارم که تکانش دهم اما چه کنم؟ وقت گرداندن پهلوست خدا رحم کند همه اعضایِ تنِ له شده اش بین کفن چقدر رنگ پرستوست خدا رحم کند منم و نوحۀ بی مادری چهار یتیم خانه ام غرق هیاهوست خدا رحم کند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze-1.mp3
4.84M
|⇦•خانه ام غرق هیاهوست.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● همه‌ی سهم فاطمه(س) از خاطراتِ رشادت‌های علی(ع) بود... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•خاک غم به سر کنید.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خاک غم به سر کنید که مادرم نفس نمیکشه *خدا برا هیچ‌بچه ای نیاره مخصوصاً مادرش تویِ جوونی بخواد از دنیا بره، دور بسترش رو حلقه بزنن...* دیگه با دست خسته مویِ پریشونم رو‌دست نمیکشه چشماش رو روی هم گذاشت اونی که زخم به روی سینه داشت تو کوچه دستش رو شکستنُ امامش رو بدون یار نذاشت دیدی که مادر رو کشتن مادری که جوون بوده جوون بوده ولی قامت کمون بوده وای مادرم بمیرم برات... خاک غم کنم به سر شدم دیگه اسیر و خون جگر نمی تونم فراموشش کنم روزی که اومدن به پشت در زد زپشت سر چرا ؟ به پیش چشمای پسر چرا؟ تموم دردِ من از اینِ که چهل نفر به یک نفر چرا؟ به یا علی توسل کرد هر چی زدن برا حیدر تحمل کرد وای مادرم بمیرم برات .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh.mp3
1.82M
|⇦•خاک غم به سر کنید.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● قَدِ استُرجِعَتِ الوَدِيعَة یعنی من زهرا را ندادم زهرا را از من گرفتند... «جوان نَنَه .. » 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•می‌شوره جای تازیونه رو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میسوزه ابوتراب داره می ریزه آب به روی آب می‌شوره جای تازیونه رو با دستی که داره جای طناب روضه ها مگه کمِ علی شکسته از کدوم غمِ داره می بینه زیر نور ماه بنفشه های چشم فاطمه خونابهٔ کدوم زخم رو باید با دست بگیرم من مگه یکی دو تاست زخمات بمیرم من وای فاطمه بمیرم برات وای مادرم بمیرم برات دست سنگین کی بود به روی صورتِ تو جا گذاشت میخواست غرور من رو بشکنه به روی چادر تو پا گذاشت هیچ کسی شبیه تو اسیر دست شعله ها نشد به زحمت افتادم ولی ببین گره ز موی سوخته وا نشد خون مردگیِ رو بازو امون حیدر رو برده این سر چرا پُر از زخمِ کجا خورده؟ *اینقدر این سر جراحت داشت که حضرت زهرا این روزای آخر این نانجیبا که اومدن ملاقاتش حضرت به اسما فرمود:سَرِ من رو برگردون .. یعنی حتی قدرت اینکه سر رو برگردونه دیگه نداشت ..حالا میفهمی چرا بی بی "ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ.."(1) همیشه سرش رو می‌بست...* خون مردگیِ رو بازو امون حیدر رو برده این سر چرا پُر از زخمِ کجا خورده؟ *امشب همش یاد این افتاد وقتی که پیغمبر دست فاطمه رو‌ تو‌ دستش گذاشت فرمود :"هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِ"..(2) این امانت خداست ..امانت پیغمبر خداست .. هر زخمی رو‌ میدید علی سرش رو‌ پایین‌ میانداخت .. هی می گفت: یا رسول الله! شرمندۀ شما هستم... لذا امشب اومد بدن رو بسپاره به دستای پیغمبر، مولا نگاه کرد دید که حسنین کودکن، زینب هم همینطور،ام کلثوم همین طور .. یه کسی داخل قبر باید بدن رو بگیره ..مونده بود امیرالمؤمنین، روضه حیرت یه دونه اش همینه، مونده بود چیکار کنه یه وقت دید دستای پیغمبر بالا اومد از قبر، روایت میگه دست هایی شبیه دستای رسول خدا، تا دستا اومد بالا گفت: *"فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ"نگفت امانت رو بهت برگردوندم، گفت امانت بهت برگردونده شد .. یعنی من امانت دار بدی نبودم .. اگه من امانت رو‌میخواستم بهت بدم اینطور شکسته تحویل نمیدادم .. "وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ"یعنی زهرام رو ربودن ازدستم‌، کنار قبر یه عبارت دیگه هم امیرالمؤمنین گفته : عرضه داشت یارسول الله! فاطمه رو سؤال پیچ‌کن..عین عبارت سؤال پیچش بکن، شاید به تو‌چیزی بگه با من که از درداش هیچی نگفت .. شاید به تو بگه چرا صورتش کبود شده. امشب وقتی بدن رو غسل داد کفن‌کرد ، نگاه‌کرد دید گوشه صحن خانه، حسنین دست گردن هم انداختن دارن میلرزن .. زینبین دارن‌میلرزن ..دیه نگاه کرد صدا زد حسنم بیا ..حسینم بیا ..زینب بیا ..‌ کلثومم‌دخترم بیا.. برا بار آخر با مادر وداع کنید انگار منتظر دستور بابا بودن دویدن .‌‌.خودشون رو رو‌ی مادر انداختن... از اینجا به بعد روضه خون خودِ امیرالمؤمنینِ، فرمود: دیدم‌ بندهای کفن بازشد .. دستای فاطمه بالا اومد .. یعنی دست شکسته هم به امداد اومد با یه دست حسن رو‌گرفته با یه دست حسین رو درآغوش گرفته ..بچه ها دارن‌ میلرزن رویِ بدن‌مادر.. از یه طرف امیرالمؤمنین داره نوازششون‌میکنه ..از یه طرف اسما و فضهٔ خادمه ..همه دارن بچه‌هارو‌ نوازش میکنن... مولا میگه: بین زمین و آسمان شنیدم منادی میگه بچه هارو از رویِ بدن‌مادر بردار..‌ (3) ملائکه طاقت ندارن این منظره رو ببینن .. دلت رفت کجا؟ بگو‌: خدامگه این ملائک‌ نبودن کربلا وقتی سکینه اومد کنار بدن بابا یه نفر نبود نوازش کنه"فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ"(4) یه عده بی حیا ریختن تو‌گودال یکی تازیانه میزنه...وای یکی کعب نی میزنه ... دارن بچه رو با زور از با با جدا میکنن ..."حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْن" میزننش، اما نگفت بابا دارن‌ من رو‌میزنن...چی گفت؟...* تو ای داده از خون به دین آبرو ز جا خیز و با قاتل خود بگو که بر دخترم هرچه خواهی بزن ولی تازیانه به زینب مزن منابع: 1)مناقب ج3:362 2)أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109 امالی شیخ مفید، صفحه: 281-283 3) بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج‏43، ص: 179 4) لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh-1.mp3
5.77M
|⇦•می‌شوره جای تازیونه رو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● این شب‌ها با قلبی محزون و نوایی غریب میگفت: امَّا حُزنِى فَسَرمَدٌ وَ امَّا لَيلِى فَمُسَهَّد.. دیگر شب‌ها، خواب در چشم من راه ندارد؛ اَندوه من هميشگى‌ست .. «عاشقانه هایِ مولا ..»😔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
. دیشب دوباره آن زن همسایه طعنه زد: این اشک‌ها برای تو مادر نمی‌شود 💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دردش اگر که بی امونه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● دردش اگر که بی امونه شکسته و زرد و خزونه کار تو بود ای تازیونه! می‌سوخت، پشت در تموم دنیای علی می‌سوخت، فاطمه توو شعله‌ها پای علی می سوخت، می سوخت.. ای‌کاش، دستای منو خودش رها می‌کرد ای‌کاش، مثل خیلیا فقط دعا می‌کرد ای کاش، ای کاش.. زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا.. ــــــــــــــــ شرمنده کرد پسرعموشو خرج علی کرد آبروشو چرا ازم می‌گیره روشو؟ زهرا، یادگار مصطفی! دختر عمو! زهرا، با منم حرفی بزن، چیزی بگو! زهرا، زهرا... سوختم، وقتی که توو کوچه ناله کشیدی وقتی، دستای حیدرِتو بسته دیدی زهرا، زهرا... زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... ــــــــــــــــ چقد برا غمت ببارم؟ رو شونه‌ی کی سر بذارم؟ مَردم آخه غرور دارم دیدم، جلو چشم من تو رو سیلی زدن دیدم، گفتی که «علی نرو!» سیلی زدن زهرا، زهرا... دیدی، جز خودت کسی منو یاری نکرد دیدی، کسی واسه گریه‌هات کاری نکرد زهرا، زهرا... زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... شاعر: رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ میثم مطیعی.mp3
6.42M
|⇦•دردش اگر که بی امونه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «حانیه» از القابِ حضرت زهرا(س) و به زنی گفته می شود که نسبت به شوهر و فرزندانش، مهربان و دلسوز است! مادر جان؛ فرزندانت در این عصر سخت محتاج به دعا هستند .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
◾️اجتماع بزرگ هیئت‌های عاشورای فاطمی و یادبود شهدای جبهه مقاومت◾️ 🔸سخنران: حجت‌الاسلام شیخ علی ثمری 🔸مداحان: استاد حاج منصور ارضی حاج سعید حدادیان حاج سیدمهدی حسینی حاج حسين سازور 🔹پنج‌شنبه ۱۶ دی‌ماه ۱۴۰۰ روز شهادت حضرت زهرا (س) ⏱از ساعت ۹:۳۰ صبح تهران ؛ میدان هفتم تیر ▫️ویژه برادران و خواهران 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دردش اگر که بی امونه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شب آخرِ بی بیِ .. خدا نیاره برا جوونی که دکترا بگن دیگه باید از مادرت قطع امید کنند .. آخرین شبی است که زهرا بچه هاش رو کنار خودش آورد، دست رو سرشون کشید فرمود: برا من دعا کنید عزیزانم .. همه می‌دونن دعای زهرا چقد گیراست ..زهرایِ مرضیه هم می‌دونه آمین حسنین و زینبین چیه، صدا زد بچه ها بیاید اینبار میخام برا خودم دعا کنم، همه بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر اینقدر برا همسایه ها دعا کرد حالا میخواد برا خودش دعا کنه .. دورِ مادر رو گرفتن، مادر دست شکسته اش رو آروم بالا آوُرد، نگاه بصورت بچه ها کرد .. «اَلّلهُمَّ عَجِّلْ وَفاتِی سَریِعاً قَدْ نَقَضْتُ الْحیوةَ یا موْلائی»..(1) نالۀ بچه ها بلند شد .. خدا چه به روز دخترِ پیغمبر حبیبۀ خدا آوُردند که تو سن هجده سالگی از خدا طلب مرگ کرد .. آی رفقا! گریه کن ها! جا داره آدم بمیره برا این جمله، همۀ مادرا آرزو دارن بچه هاشون رو بزرگ کنند، دختراشون رو بزرگ کنن، نوه ها دورشون رو بگیرن، اما روزگار یه کاری با مادرِ من و شماها کرد تو سن هجده سالگی گفت: خدا! مرگ من رو برسون .. علامۀ امینی بالا منبر روضه میخوند آیت الله العظمی میلانی نشسته، تا علامه امینی صدا زد: که فاطمه از خدا طلب مرگ کرده، آیت‌الله میلانی صدا زد: یه سوال؟ چطور شد دخترِ پیغمبرِ خدا طلب مرگ کرد؟ علامه صدا زد: آقای میلانی! میدونید چرا زهرا از خدا طلب مرگ کرد؟آخه آدم زنده پهلو میخواد، فاطمه که پهلوش شکسته .. ای مادر .. 1) بیت‌الاحزان، شیخ عباس قمی، ترجمه فارسی، ص 260 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991027-Babolharam-banifatemeh-roze.2.mp3
1.89M
|⇦• و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید مجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فرزندانمان را پیش از «حرف» با «عمل» و «رفتارمان» با اهل بیت(ع) آشنا کنیم! ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دردا که پیر گشتم.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمود کریمی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی این موسم جوانی ، این قامت کمانی.. گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی وقتی‌که باغ میسوخت، بلبل به گریه میگفت: آتش زدن ندارد ، باغی که شد خزانی ما داغ دیده بودیم ، اُمت به جای لاله هیزم به خانۀ ما ، آورد ارمغانی جای‌غلاف و شمشیر ، بر روی بازویم ماند بر من مدال دادند ، در عین جان فشانی بابا ببین پس از تو ، با دخترت چه کردند خوب از امانت تو ، کردند قدر دانی.. رسم وفا چنین بود ، اجر رسالت این بود تنها امانتت را ، کشتند و در جوانی برخیز یا محمد ، اعلام کن به امت سیلی زدن به یک زن ، این نیست قهرمانی شب تا سحر نخفتم ، امروز اگر نگفتم در روز حشر گویم با من چه کرد ثانی دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی من هم با تو گریه کردم گریه کردم.. سوز درون "میثم" هرگز مباد خاموش زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net