🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ سید رضا نریمانی*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
شهادت حمزۀ سیدالشهداست ، فقط یه جمله روضه عرض کنم و دعا کنم ...
قربونت برم آقا ... پیغمبر خیلی ها رو فرستاد ، فرمود برید خبر از حمزه برام بیارید ، خیلی از اصحاب رفتن خبری از حمزه بیارن ، ولی همچین که به بدن حمزه رسیدن نگاه به این بدن کردن مُتحیر موندن ... نتونستن برا پیغمبر خبر ببرن .... پیغمبر امیرالمومنینُ فرستاد فرمود علی جان تو برو خبر بیار ....
امیرالمومنین هم اومد یه نگاه به بدن حمزه انداخت دید این بدن اصلاً قابل شناسایی نیست ، بدن رو مُثله کردن ، تکه تکه کردن ....
دستا رو بریدن ، پاها رو بریدن ، سینۀ حمزه رو شکافتن ... گوش ها رو بریدن ، بینی رو بریدن ، لب ها رو بریدن .... عجب جسارتی به بدن حمزه کردن ... امیرالمومنین هم متحیر موند چه طوری خبرُ برا پیغمبر ببرم ... ببینم دلت کجا میره ....
الله اکبر .... گذشت ، سال های سال وقتی پیغمبر مکه رو فتح کرد ، خیلی ها میومدن توبه می کردن پیشِ پیغمبر ... یکی از اونها وحشی حَبشی بود ...
اومد پیش پیغمبر ، شنید هر کَس میره پیش پیغمبر ، پیغمبر قبولش می کنه ، اَشهَد می گفت و به پیغمبر نزدیک میشد ... تا نزدیک شد پیغمبر سوال کردن کی هستی ؟ گفت من وَحشی حَبشی هستم ، گفت چی کار داری ؟ گفت اومدن توبه کنم ... گفت من همون کسی هستم که حمزه رو کشتم "...
پیغمبر ناراحت شد ، فرمود توضیح بده چطوری کُشتی حمزۀ ما رو ، توضیح داد ، پیغمبر خیلی ناراحت شدن ، صدا زدن ؛ فرمودن برو از جلو چشمایِ ما دور شو ... برو یه جایی که ما اصلا نتونیم ببینیمت ، چشممون به چشمت نیفته ...
اینجا یه نفر بود ، نمی تونست قاتلِ عموشو ببینه .... آخ دلا بسوزه برا اون آقایی که از کوچه هایِ مدینه که رد میشد ... دائم مُغیره رو می دید ... دومی رو می دید ... قُنفذ رو می دید ....
اینجا یه نفر بود ، نمی تونست قاتلِ حمزه رو ببینه ... اما دلا بسوزه برا اون خانمی که ، چهل منزل ، چشمش تو چشمِ شمرِ ... چشمش تو چشمِ خولیِ ... چشمش تو چشمِ سنانِ .... بمیرم برا اون خانمی که دائم داره حرمله رو می بینه ...حسین
🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران
┈┈••✾••✾••┈┈
@babolharam_ir
┈┈••✾••✾••┈┈
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
🔴بابُ الحَرَم درسروش↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
🔴بابُ الحَرَم درایتا↶
http://eitaa.com/babolharam_ir
🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
ای مسیحا دم رسول الله
چون علی مرهم رسول الله
سپر محکم رسول الله
عزّت پرچم رسول الله
حمزه، ای افتخار اسلامی
مظهر اقتدار اسلامی
در عبادت قیامتی داری
با مناجات اُلفتی داری
بین میدان شجاعتی داری
به علی چه ارادتی داری
آسمان زیر گام های شماست
آخر عشق ابتدای شماست
قد احمد ز غصّه ات تا شد
تا که یک نیزه بر تنت جا شد
آه بالا سرت چه غوغا شد
بر سَرِ غارت تو دعوا شد
لشگری دور پیکرت آمد
جِگرت را زنی به دندان زد
*بدنِ حضرتُ پاره پاره کردن ... غیر از این اون نانجیبه ، هندِ جگر خوار اومد جلو ، پهلویِ آقا رو شکافت ...جگرشُ درآورد ... صورتِشُ مُثله کرد ...*
گرچه خیلی بلا سرت آمد
گرچه قاتل برابرت آمد
تا کنارِ تو خواهرت آمد
یک عبا رویِ پیکرت آمد
*خبر دادن یا رسول الله زنانِ قریش همراهِ عمه هایِ گرامِت و دخترِ کوچکِت دارن میان به سمتِ اُحد ... همه پیاده می دویدن ... پایِ برهنه ... چون منافقین اعلام کردن تو مکه که خودِ پیغمبرم به شهادت رسیده ... پیغمبر دستور داد عباشُ آوردن ، انداخت رو بدنِ حضرت ، از بس که قدِّش رشید بود ، پاهایِ مبارک بیرون افتاد دستور داد خارهایِ بیابون رو جمع کنن ،آروم رو بدن بزارن ...*
یک عبا رویِ پیکرت آمد
تا نبیند صَفیه حالت را
وای از روضه های کرب و بلا
کربلا دِشنه دارها بودند
یک نفر نه ، هزارها بودند
وسطِ نیزه زارها بودند
روی سینه ، سوارها بودند
*یا رسول الله ، اجازه بده بدنِ داداشمُ ببینم ...فرمود جانِ من روپوش رو از رو صورت برندار ... چون میدونِست اگر این صورتِ پاره پاره رو صفیه خانم خواهرش ببینه ، جان میده ... ، قسمش داد ... قربونِت برم بی بی جان .... وقتی اومد دید گلو هنوز رگ ها حرکتی داره ... سر بریده و برده شده ... یه نگاهی به بدنِ پاره پاره کرد ...*
وسطِ نیزه زارها بودند
روی سینه ، سوارها بودند
آبرویِ قبیله غارت شد
پیش زینب به تن جسارت شد
حرم الله در خطر افتاد
ردّ شلاّق بر کمر افتاد
خواهری بین صد نفر افتاد
بین بازار و هر گذر افتاد
همه دیدند ضعف تن ها را
مَردها می زدند زن ها را
🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران
┈┈••✾••✾••┈┈
@babolharam_ir
┈┈••✾••✾••┈┈
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
🔴بابُ الحَرَم درسروش↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
🔴بابُ الحَرَم درایتا↶
http://eitaa.com/babolharam_ir
🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ سید مهدی میرداماد*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
وقتی خبر شهادت جناب حمزه رو به پیامبر دادن ، میگن پیغمبر اشک ریخت .... وجود حمزه کنار پیغمبر ، خیلی نشان دهنده ی قدرت اسلام بود .... الله اکبر .... مریض دارا ... گرفتارها ... لحظه ، لحظه ی استجابت دعاست ...
چی میخوام بگم ؟!! میخوام بگم وقتی خبر شهادت رو به پیغمبر دادن ، قلب رسول خدا شکست ... اما دلش خوش بود یه علی هست ....
تکیه گاه پیغمبر علی بود ... تا علی هست کسی جرات نداشت به پیغمبر آسیبی برسونه ... میخوام یه جمله بگم ... میخوام بگم وقتی خبر شهادت اباالفضل رو به ابی عبدالله دادن ... وقتی رسید کنار علقمه ...
یه نگاه کرد دید همه رو خاک افتادن ... دلش بی کی خوش باشه حسین ...؟! ... یه علی داشت اربا اربا رو خاک ... (حالا که خیلی خیلی گرفتاری ، بگم و ناله بزنی ... ) اما حسینم یه علی داشت ... پیغمبر علی ، امیرالمومنین رو داشت ، حسینم کنار علقمه دلش خوش بود یه علی داره .... کدوم علی ...؟!!
وقتی تکیه داد به نیزه ... صدا زد هَل مِن ناصر یَنصُرنی ؟ ....
دیدن یه علی تو گهواره دست و پا میزنه .... یعنی بابا من هستم ....
حسین ....
🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران
┈┈••✾••✾••┈┈
@babolharam_ir
┈┈••✾••✾••┈┈
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
🔴بابُ الحَرَم درسروش↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
🔴بابُ الحَرَم درایتا↶
http://eitaa.com/babolharam_ir
🍁🍂*روضه و توسل جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ عبدُالعظیمِ الحَسنی و حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا سلام الله علیهم اجمعین _ حاج حسین سازور*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
خیلی گران تمام شده ، مُلکِ خون بهاست
هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست
پشتِ قباله و سندش یک سر جداست
زان روز که معامله شد سرزمینِ ما
ری نیست نام آن و شده وادی البکاء
از آن به بعد فاطمه زین خاک رو گرفت
این سرزمین به گریۀ عشاق خو گرفت
آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت
از خانۀ امام حسن آبرو گرفت
اوضاع را امام حسن رو به راه کرد
زهرا دوباره جانبِ ایران نگاه کرد
عبدالعظیم آمد و عبدِ خدا شدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
همسایۀ عزیز دل مجتبی شدیم
در هر طواف زائرِ کرب و بلا شدیم
پیچیده باز در حرمِ یار عطر سیب
صلی علی الحسینُ و صَلی علی الغَریب
یا ذَالکرم عزیز حسن سید الکریم
امشب زنامِ توست سخن سید الکریم
پرده زرُخ کنار بزن سیدالکریم
سر می نهم به پای تو من سیدالکریم
گریه میان صحنِ شما مستی آور است
با گریه در حریم حسینی برابر است
پر می کشیم از حرمت محضر حسین
پرواز می کنیم به دورِ سر حسین
عمری شدیم با مددِ خواهر حسین
شبهایِ جمعه هم نفس مادر حسین
فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید
با قد خم به کرب وبلا فاطمه رسید
فریاد می زند پسرِ من سرت کجاست
قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست ...
جایِ لبش که هست ولی خواهرت کجاست
سیمین گلو عزیزِ دلم حنجرت کجاست ....
*فرمود هر کسی عبدالعظیم الحسنی رو زیارت کنه کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا ... آقاجان ... آبرویِ شهرُ دیارِ ما شمایید ...قبلۀ پایتختِ ما شمایید آقا ... یاسیدالکریم ، اما امروز ، روزِ شهادتِ سیدالشهداءِ اُحد ، حمزۀ سید الشهداست ... انقدر پیغمبر گریه کرد برایِ حمزه ... (اجازه بدید من دیگه شعر نخونم ، روضه بگم ، همه گریه کنیم ...) ان شالله دستِ جمع بریم اُحد کنارِ پنجره هایِ اُحد اونجا زیارت کنیم ...
جنگِ اُحد تمام شد،پیغمبر فرمود کیه منو از عموم حمزه خبری برساند،همه سر به زیر انداختن،می دونستن حمزه به شهادت رسیده ... راه افتادن بینِ کشته ها تا رسیدن بالایِ سرِ حمزۀ سیدالشهدا (یاالله) چشمِ پیغمبر به بدنِ حمزه افتاد،دید این بدن رو پاره پاره کردن ...سینۀ مبارکش رو شکافته بودن،لبها رو بریده بودن،گوش ها رو بریده بودن ... اولین بدنی هست که تو اسلام پاره پاره کرده بودن و مُثله کرده بودن ... پیغمبر کنارِ بدن نشست شروع کرد بلند بلند گریه کردن ... یکی صدا زد یا رسول الله عمۀ بزرگوارتون ، صفیه خانم داره میاد ... به عجله پاشد ، فرمود جلوش رو بگیرید ، نزارید بیاد ... با این که فاطمه همراهیش می کرد ، قولِ پیغمبر رسید ، صفیه خانم برگشت،رسولِ خدا فرموده شما رو برگردانیم،شروع کرد گریه کردن ... پیغمبر آمد ، افتاد به پایِ پیغمبر ... رسول خدا اجازه بده من یه بار برادرم رو ببینم،انقده اصرار کرد ... انقده گریه کرد پیغمبر اجازه داد ... فرمود یه عبا رو بدنش بندازید پاهاش رو با خارِِ بیابان پوشاندن ، خواهر اومد کنارِ بدن ... اجازه بدید صورتِ برادرم رو ببینم ... آخ گوشۀ عبا رو کنار زدن ... چشمش افتاد به بدنِ پاره پاره ...مُثله شده ... به ناگاه صیحه ای زد ، زمین افتاد ... زن ها دورش رو گرفتن ... فرمود رسولِ خدا ، نگفتم خواهر برادر رو نمی تونه اینگونه ببینه ... ببریدش ....
اما با احترام بردنش،زن ها با احترام صفیه خانم رو بردن،دیگه کسی تازیانه نزد ... دیگه کسی لگد نزد ... دیگه کسی قلافِ شمشیر نزد ... کعبِ نی نزد ... (حالا می خوای روضه بخوانم ..(
اومد کنارِ بدنِ حسین،یه نگاه کرد به بدنِ پاره پارۀ برادر ... یارسول الله گفتی خواهر طاقت نداره برادر رو اینگونه ببینه ... آخ چه گذشت به عمۀ سادات ... همچین که بدن رو دید رو کرد سمتِ مدینه ... اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّا ،بعد از سلام صدا زد «هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُقَطَّعُ الاعَضاء مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ» شروع کرد با بدن حرف زدن،داداش هرگز گمان نمی کردم من زنده باشم سر از بدنت جدا ببینم ... بدنتُ زیرِ سّمِ اسب ها ببینم ... بدنتُ غارت شده ببینم .*آی حسین ...
🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران
┈┈••✾••✾••┈┈
@babolharam_ir
┈┈••✾••✾••┈┈
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاح_حسین_سازور
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
🔴بابُ الحَرَم درسروش↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
🔴بابُ الحَرَم درایتا↶
http://eitaa.com/babolharam_ir
⚜️🕊سینه زنی زمینه ویژۀ ایام شهادت حضرتِ عبدالعظیم حسنی و حضرت حمزۀ سیدالشهدا علیهم السلام به نفس کربلایی جواد مقدم⚜️
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
داغ از دو عزا شدی ای دل
مجلس بویِ کربلا میده
هوایِ زیارت با چشمایِ خیس
کبوتر ، یه گنبد ، حرم یا کریم
دلا وقتی تنگه میشه کربلا
زیارت میریم ما به عبدالعظیم
تو از بس کریم و گداپروری
گذاشتی به روزیتون عادت کنم
منه بی کس و کار و آلوده رو
گذاشتی که عرض ارادت کنم
« ای دل .. رحیم آقا ، سیدالکریم آقا .. »
« جان آقا جان آقا ، جان آقا جان آقا »
آقای رشید و رشادت
ضرب المثلی به ارادت
لبیک به تو حضرت حمزه
نوشیدۀ شَهد شهادت
تو ای نور چشم رسول خدا
شدی مُثله مُثله فدائیِ دین
عباشُ پیمبر کشید رو تنت
نبینه تورو خواهرت رو زمین
اُحُد ، کربلا شد برا تو ولی
تن تو زیر سُم اسبا نرفت
بدن بی کفن روی خاکا نموند
سرت بر نوک نیزه بالا نرفت
آقا هر بلایی که اومد سرت
نبود پیش تو لااقل خواهرت
کی دیده بِبُرن رگ حنجرو
بشه قاریِ روی نیزه سرت
« ای بی حبیب آقا ، مظلوم و غریب آقا »
« جان آقا جان آقا ، جان آقا جان آقا »
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_جواد_مقدم
#روضه_عبدالعظيم_الحسني_علیه_السلام
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
⚜️🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام به نفس کربلایی حنیف طاهری⚜️
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
حمله کرد خالد ابن ولید (لعنت الله) همه فرار کرده بودن .. یه عده پِیِ غنیمت ،یه عده لشکرُ دیدن از پشت داره هجوم میاره جنگی که پیروز شده بودن ،مغلوبه شد .. همه فرار کردن ،پیغمبر محاصره شد .. هیچ کسی نموند ،تک و تنها امیرالمومنین ایستاد پیشانیِ پیغمبر شکست .. دندانِ مبارک شکست ..تنها کسی که ایستاد و یه تنه دور پیغمبر میگشت امیرالمومنین بود .. نود زخمِ کاری به بدن آقا رسید ولی از پا ننشست .. آسمانی ها مبهوتِ جنگِ علی شدن ..
انقده تک و تنها دورِ پیغمبر گشت خطاب اومد همه شنیدن این ندا رو منادی بین زمین و آسمان ندا داد : لا فَتی اِلاّ عَلی لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار .. این برا امروز بوده .. یه تنه ایستاد جانِ پیغمبرُ نجات داد .. زخم هاشُ بی بیِ ما حضرت زهرا مرهم می گذاشت بعدِ جنگِ اُحد ؛ پرستارِ علی ابن ابیطالب فاطمه بود .. هر زخمی رو مرهم میذاشت میگفت علی جان ان شالله جبران کنم .. دست مریزاد علی چه کردی امروز .. جانِ بابایِ منو نجات دادی .. ان شالله جبران کنم .. یه گریز بزنم برگردم .. فرمود علی جان ان شالله عمرم باقی باشه برات جبران کنم .. میدونی کجا جبران کرد .. وقتی دستایِ علی رو بستن .. داشتن میبردنش سمتِ مسجد .. حائل شد ، کمرِ مولا رو گرفت .. صداش بلند شد ..
ای کعبه خودم دورِ سرت میگردم
پروانۀ شمعِ سحرت میگردم
امروز به جبرانِ نود زخم احد
بنگر که چگونه سپرت میگردم
*رکنی بود حمزه .. بیخود نبود نامش شد حمزۀ سیدالشهدا فاطمه (س) با این که آسیب دیده بود ،با این که پهلوش شکسته .. بازو آسیب دیده .. میاد سرِ قبرِ حمزه .. ببین چه مقامی داره فاطمه میاد اونجا حرفاشُ بزنه آرام بشه .. خودِ مولا وقتی داشتن میبردنش سمتِ مسجد ( میخوام مقامِ حمزه جا بیفته ، بدونیم امشب برا کی داریم گریه میکنیم ) انقدر مقام بالاست اسدالله علی ابن ابیطالب دارن میبرنش ، یه نفر از اونایی که اسم برده جلو درِ خونه ،حمزۀ سیدالشهداست .. فرمود حمزه اگه تو بودی اینا جرات نمی کردن درِ خانۀ ما رو آتش بزنن .. بعد از اینی که پیغمبر فرمود عمویِ من گریه کن نداره ، زن ها همه کشته هاشونُ رها کردن ،برا حمزۀ سیدالشهدا گریه کردن .. رسم شد تو مدینه هرکی کشته ای می داد ، شهیدی می داد اول برا حمزۀ سیدالشهدا گریه می کردن بعد برا شهید خودشون ..
در غزوۀ اُحد چو اُحد بود پا به جا
تا عاقبت ز حربۀ وحشی زپا فتاد
دشمن همین به کشتنِ او اکتفا نکرد
در فکرِ مثله کردنِ آن پارسا فتاد
جسمش درید و دیگر اجزایِ او برید
قلبش به دستِ هندۀ شوم دغا فتاد
این قرعۀ ستم که ز تزویر هنده بود
آوخ به نام حمزۀ شیر خدا فتاد
*مثله کردن بدنُ .. نوشتن با اجزایِ بدنِ حمزه گردن بند درست کرد به گردن انداخت ..*
هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی
زان کشته در کنارِ وی از غم ز پا فتاد
*هرکی میومد بدنُ میدید دیگه نمی تونست برگرده .. *
تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید
زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد
*نشست شروع کرد گریه کردن یه وقت خبر آوردن یا رسول الله خواهرش داره میاد .. عمۀ شما صفیه خانم داره میاد .. خودش جلو دوید فرمود عمه برگرد .. اگه میشه شما بالاسرِ برادر نیا .. ( نمیشه که )خواهره .. خبرِ شهادتُ شنیده ولی تا بدنُ نبینه دلش آرام نمیشه .. فرمود عمه جان شرط داره .. اول فرمود عبا بندازن رو بدنِ حمزه .. انقدر رشید بود پاهایِ حمزه از زیرِ عبا بیرون آمد ، فرمود خار و خاشاکِ بیابون هارو جمع کردن حتی خواهر پاهایِ برادرم نبینه .. عمه جان شرط داره ، اگه میخوای بدنُ زیارت کنی عبارو کنار نمیزنی .. اگه می خوای بدنُ ببوسی از رویِ عبا .. بغل میکنی از رو عبا .. (چه بدنی ؟..) تازه این بدنی که مثله شده سر در بدن داره ...*
در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان
دل در هوای واقعه ی کربلا فتاد
وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام
برکشتگان بی سر دشت بلا فتاد
*راوی میگه همچین که این زن و بچه رو از کنارِ کشته ها رد میکردن دونه دونه از رو ناقه ها می افتادن ...*
وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه
بر جسم نورِ دیدۀ خیرالنسا فتاد
بی اختیار نعرۀ هذا حسین او
سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد
شاعر : موید
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
⚜️🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاج سید مهدی میرداماد⚜️
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدارِ لشکرش بودی
جنگجویِ دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان ، حریفِ تو نادم
افتخار قبیلۀ هاشم
می نویسم برایِ تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
*خیلی امیرالمومنین هم به برادرش هم به حمزۀ سیدالشهدا تکیه می کرد .. اینا همیشه کنارِ هم بودن ، بیخود نبود اون روزی که دستاشُ بستن ، وقتی می کشاندنش به طرفِ مسجد دو تا اسمُ خیلی صدا میزد هی میگفت وا حمزتا .. وا جعفرا .. بیاید ببنید دارن علی رو دست بسته میبرن ..*
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقتِ حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عمویِ رسول
که چنین شد سفید ، روی رسول
با تو محفوظ چار سویِ رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
*یه بار شنید ابوجهل جسارت کرده به پیغمبر بلند چنان کمانشُ به سرِ ابوجهل زد دیگه حساب کار دستش اومد گفت تا من زنده ام مراقب باش دیگه دورِ پیغمبر نبینمت .. یه جسارت ازت ببینم دیگه جونتُ میگیرم ؛ ای جانم فدات .. چه عمویِ خوبی بود حمزه .. آدم بعضی وقتا دلش به عموش قرصِ .. بیخود نبود کنارِ علقمه کمرِ حسین شکست .. بیخود نبود تا علقمه رو ترک کرد اومد کنارِ خیمه ها دیدن زینب دست رو سرش گذاشت .. بیخود نبود صدا زد إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. بیخود نبود عمودِ خیمه شُ زمین زد صدای ضجۀ وا ضَیعَتا بَعدَک بلند شد .. ای جانم فدات .. یه دونه دیگه شم بگم صدا نالت بلند شه .. بی خود نبود اربعین که برگشتن دیدن سکینه یه مشک بغل گرفته .. عمو نبودی تو راه همه رو زدن .. مثه مادر بزرگش تو مدینه .. مادربزرگشم میومد زیر آفتاب .. عمو بینِ در و دیوار لگدم زدن عمو .. عمو دستایِ علی مو بستن عمو .. عرضم تمام و التماس دعا ..*
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه هایِ چاره، شما
روضه هایِ پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
*تا قبلِ کربلا همه برا حمزه گریه می کردن میگفتن سیدالشهدا حمزه ست .. اما دیگه بعدِ کربلا .. لایوم کیومک یا اباعبدالله ...*
در کمین بود ، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضۀ شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلویِ چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
*دیدن یه صدایی میاد .. بُنَیَّ قتلوکَ .. میخوام بگم آقا کسی ندید بدنتُ مثله کردن ؛ اما من یه آقایی رو سراغ دارم دخترش یه نگاهی کرد دید عمه یه بدنِ پاره پاره رو بغل گرفته .. «عمّتي هذا نعش مَن؟» ( نمیدونم چرا بی بی اینجور جواب داده .. آدم یه خبره بد و میخواد بده مقدمه چینی میکنه خصوصاً اگه دختر باشه ..) تا سکینه صدا زد این بدنه کیه ؟ صدا زد این بدنِ بابات حسینِ .. آخ خودشُ انداخت رو بدن .. یه نفر نیمد این دخترُ نوازش کنه .. ریختن تو گودال .. ای حسین ...
زینتِ دوش نبی رویِ زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوایِ تو نیست
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
|⇦ توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
شیعه باید نیمۀ شوال را از بر کند
عبرتِ جنگِ اُحد را ذرّه ای نوبر کند
با مُروری جِدّی از تاریخِ دوران ، خویش را
در کنار مصطفی روحی فِدا ، یاور کند
از غنائم، لحظۀ بُحبوحه باید دست شُست
ورنه کِی دفعِ خطر از جانِ پیغمبر کند
الگوی رزمندۀ اسلام ، اخلاصِ علی است
حمزه در جنگ اقتدا بر شیوۀ حیدر کند
“لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار”
برترین مدحی است، کز مولای ما، داور کند
شد علی شیر خدا و حمزه شد شیر رسول
تا تهاجم بر سپاهِ مشرک و کافر کند
شیعه باید از جناب حمزه گیرد درسها
سینۀ خود را سپر ، در یاریِ رهبر کند
حکمِ پیغمبر زمین ماند و غنیمت اصل شد
خصم باید هم که دستِ خویش را برتر کند
وای بر قومی که از تکلیف خود غافل شود
در همین هنگامه، دشمن بر دلش خنجر کند
حمزه چون از پا درآمد، مصطفی از پا نشست
کاش فکری از برای حالتِ خواهر کند
*صدا زدن یا رسول الله ، زهرایِ مرضیه و عمۀ ها گرام دارن میان سمت اُحد ، با سرعت میومدن .. چون اول گفتن پیغمبر به شهادت رسیده بعد بین راه پیغام دادن عمویِ پیغمبر به شهادت رسیده .. زهرا سراسیمه میومد ..*
جسمِ سالارِ سپه را ساخت پنهان در عبا
کاش فکری هم برای زینبِ مضطر کند
*عبا رو بدن انداخت بدن رو پوشاند .. بقیۀ بدنُ با خار و خاشاکُ و علف هایِ بیابان پوشانده شد .. صفیه خانم آمد ، ناله میزد اومد دست ببره به عبا که صورت حمزه رو ببینه ، پیغمبر فرمود به جانِ من نگاه نکن .. قبول کرد ..
یا رسول الله کجا بودی دخترت زینب سلام الله علیها وقتی اومد تو قتلگاه .. همه شنیدید سنگ ها و نیزه شکسته ها و شمشیرها رو کنار زد .. دست برد زیرِ بدن صدا زد خدایا این قربانی رو از آل محمد قبول کن ..*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦ توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاج حسن شالبافان•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نورِ چشم پیمبری حمزه
چقدر مثلِ حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامیِ مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدارِ لشکرش بودی
جنگجویِ دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخارِ قبیلۀ هاشم
می نویسم برایِ تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقتِ حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه هایِ پر از اشاره ، شما
تکّه تکّه و پاره پاره ، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
شاعر : محمد فردوسی
یه اشاره کنم و از همه التماسِ دعا .. وقتی اون زنِ نانجیبه وحشی رو اسیر کرد گفت تو فقط کارت این باشه حمزه رو از پای در بیاری ؛ لذا وقتی رو زمین افتاد یه عده هجوم بردن سمتِ پیغمبر دیدن یه نفر یه تنه جلو رسولِ خدا ایستاده .. ذوالفقار به دستِ علی بود .. انقدر از پیغمبر مراقبت کرد نوشتن فقط تو این جنگ نود زخم به بدنِ علی نشست .. بعضی ها نوشتن بی بیِ دو عالم فاطمه زهرا خودشُ رسوند به این سزرمین .. (یکم حرفِ ذوقی بزنم..) مادر سادات دید علی همه بدنش با زخم یکی شده .. هی زخم هایِ علی رو می بست میگفت ان شالله یه روز جبران کنم .. ان شالله یه روز زهرا برات جبران کنه .. کجا مادر جبران کرد؟ اون روزی که چهل نفر دستایِ علی رو بستن .. دیدن اومد دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت ..
میگن طوری بدنِ حمزه رو مُثله کرد (مُثله کردن یعنی نشست سر و صورت و تکه تکه کرد .. گوش ها و بینی حضرت رو برید .. سینه ش رو شکافت .. ) میگن هرکی می اومد نزدیک بدن میشد نمی تونست خبر برا پیغمبر ببره .. آقا رسول الله که رسید نوشتن انقدر کنارِ این بدن گریه کرد پیغمبر .. اما یه مرتبه گفتن یا رسول الله خواهرش داره میاد .. آقاجان صفیه خواهر حمزه داره میاد .. پیغمبر فرمود جلوش رو بگیرید نزارید بیاد .. گفتن آقا هرکاری میکنیم میگه باید بدنِ برادرمو ببینم .. لذا نوشتن پیغمبر خدا عبایِ مبارکُ درآورد انداخت رو سر و صورتِ حمزه .. گفتن آقا چرا اینکارُ کردید؟ فرمود این خواهرِ شهیده .. طاقت نداره ..
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود ، پیرهنُ بردن
دیر رسیدم من ، سرِ تو بردن ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦ #روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه (ع) و حضرت عبدالعظیم(ع) به نفس حسین طاهری•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
نسل طاها، زادۀ والمرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم
مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم...
با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم
دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم:
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیتالحرام
بر رواق و قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام
فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام
کاروان دل شده لبّیکگو
دور صحنین تو میگردد مدام
تا قیامت بر تمام اهل ری
سایۀ گلدستههایت مستدام
هر که آید در کنار تربتت
میرسد بوی بقیعش بر مشام
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
*حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن ..
از غربت امام حسن همین بس میگن حضرت عبدالعظیم حسنی ولی هرکی زیارتش بره حسین رو زیارتش کرده .. ایام زیارت سیدالکریم برو حرمش دسته های عزاداری همه میان می ایستن ، زائرا عزادارا گریه کن ها میان اما شبِ هفتم صفر برو پشتِ دیوارِ بقیع .. یه زائرم نداره آقامون ..
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره ..
بریم سر سفرۀ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا ؟..*
حمزه که جانِ عالم و آدم فدایِ او
لب باز می کنم که بگویم رثای او
مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شیر خدا و شیر نبی فارس العرب
در انتهای جادۀ مردانگی، ادب
هم یکه تاز عرصۀ جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود
خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود
شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانۀ او از سخاوتش
او صاحبِ تمام صفات حمیده بود
دل را به نورِ حضرت حق پروریده بود
الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش
یعنی زبانزد همه می شد عبادتش
در آسمانِ مکۀ دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمانِ روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت
از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت
حمزه در آن میانه که گرم قتال شد
کم کم برای حملۀ دشمن مجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند
تا نیزه ای به سینۀ آن نازنین زدند
حمزه که رفت قلبِ رسولِ خدا شکست
خورشیدِ چشم های رئوفش به خون نشست
لبریزِ زخم بود و جراحت دلِ نبی
از دست رفته بود همه حاصلِ نبی
میدان خروشِ نالۀ واویلتا گرفت
عالم برایِ غربتِ حمزه عزا گرفت
جانم فدایِ پیکرِ پاک و مطهرش
جانم فدایِ زخم فراوانِ پیکرش
اما هنوز غربتِ آن روز مانده بود
داغی عظیم بر دلِ عالم نشانده بود
خواهر کنارِ جسم برادر رسید و بعد
آهی ز داغِ لالۀ پرپر کشیده و بعد
پیمانه هایِ صبرِ دلِ او که جوش رفت
انقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آری دلم گرفته ز اندوهِ دیگری
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری
زینب غروبِ واقعه را غرقِ خون که دید
از خیمه تا حوالیِ گودال میدوید
*تا پیغمبر بالایِ بدنِ حضرتِ حمزه رسید امیرالمومنین مطلع کرد پیغمبرُ ، آقاجان صفیه خانم خواهرِ حضرتِ حمزه داره میاد سمتِ پیکرِ برادرش .. فرمود علی جان هر کاری میتونی بکن اما خواهر نباید پیکرِ برادرشُ اینطور ببینه .. (آره والا ..) اگه پیکرِ برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالاسرِ بدن بیاد ..
به هر طریقی که شد اما صفیه خانم اومد بالاسرِ برادر تا پیکرُ دید شروع کرد روضه خواندن ..*
گمان نمی کنم این روحِ پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه هایِ پخش شده
همان عمویِ رشیدِ پیمبرم باشد
بدن مگر بدنِ کیست این چنین شده
اگر خدای نکرده برادرم باشد
چرا عبایِ پیمبر نمیگذارد تا
دوباره روشنیِ دیدۀ ترم باشد
*اما این خواهرم برا اون خواهر روضه خواند ..*
فدایِ خواهرِ مظلومه ای که نالان گفت
کنارِ کشتۀ گودال مو پریشان گفت
گمان نمیکنم این زیرِ نیزه افتاده
حسینِ فاطمه یعنی برادرم باشد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
#روضه_عبدالعظيم_الحسني_علیه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦ #روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه (ع) و حضرت عبدالعظیم(ع) به نفس محمد حسین پویانفر•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای اهل نظر کعبۀ اهلِ نظر اینجاست
زیرا حرمِ زادۀ خیرالبشر این جاست
خورشید ولایت گهر بحر هدایت
طوبای بهشت علوی را ثمر این جاست
آیید به شهر ری و خوانید خدا را
زیرا که به حاجات همه خلق در این جاست
این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است
بحر عظمت را به حقیقت گهر این جاست
این تربت فرزند کریم دو جهان است
ارباب کرم را به سر خاک سر این جاست
با چشم دل خویش در این بقعه ببینید
کافواج ملک تابه فلک جلوه گراین جاست
از ری همه بر دیده دل نور بگیرید
زیرا که سپهر نبوی را قمر این جاست
آید به مشام همه بویِ حسن از خاک
هان پا به ادب نه که حَسن را پسر این جاست
زُوّار حریمش همه زوّار حسینند
بر اهلِ ولا کربُبَلایِ دگر این جاست
اینجا حرم عبدالعظیم است عظیم است
این قبر کریم ابن کریم ابن کریم است
*از آسید مهدی قوام نقل میکنن ، که روزِ اول خلقت زمین کربلا و زمین کعبه ندا دادن هرکدومشون که ما بالاتریم ؛ یه وقت یه صدایی بلند شد می گفتن اینجا کجاست؟ ندا اومد ندا ندایِ زمینِ ری ِ .. صدا میزنه آی خاک هایِ این عالم هیچ کجا اندازۀ جایی که من هستم برا حسین گریه نمیکنن ..
از غم تو قدمُ خم کردن ..
سرِ دِرهم تو رو دَر هم کردن ..
سیدالمظلوم .. سیدالعطشان ..
بویِ خون آید از دلِ صحرا
خاکِ عالم به سر چه رُخ داده؟
بینِ لشگر به پا شده غوغا
حمزه دیگر ز پایِ اُفتاده
مصطفی را خبر کنید آید
تا که دستانِ هنده را گیرد
دیر اگر آید از تماشایِ
بدنِ پاره پاره میمیرد
یوسفی گیرِ گرگ اُفتاده
وای بر حالِ پیکرِ حمزه
فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش
آید از راه خواهرِ حمزه
زخم این سینه را به هم آور
بر دعا دستِ خویش بالا کن
زود بر پیکرش عبا انداز
فکرِ گیسویِ خواهرش را کن
سرزمینِ اُحد غبار آلود
گرچه از شور و گریه ها غوغاست
حمزه و هر بلا سرش آمد
گوشه ای از غروبِ عاشوراست ..
کِی به پیشِ نگاهِ این خواهر
تشنه لب سر ز تن جدا کردن
بهرِ تشییع پیکری بی سر
ده نفر نعلِ تازه آوردن ..
*تا خبر دار شد خواهر داره میاد ، عباشُ رو بدن انداخت ، بعضی نوشتن خار و خاشاکِ بیابانُ جمع کردن فقط گوشه ای از پایِ این بدن بیرون ماند .. خواهر تا چشمش به بدن افتاد از حال رفت .. تازه فاطمه بود ، پیغمبر بود ..*
غریبی به گودال تا دست و پا زد
کسی آمد و بی هوا عمه را زد
سپاهی به تکبیر بر خیمه ها زد
به گودال رو کرد و گریان صدا زد
زمین خوردی و یک حرم رفت غارت
حرم رفت غارت ، سرم رفت غارت
خدایا کمک معجرم رفت غارت
چنان ضربه زد ، زیورم رفت غارت
حسین .. غریبِ مادر ....
حسین .. تشنه ی بی سر ....
*کربلا هم بدن پوشیده بود ، اما چطور؟ با نیزه ها و شمشیرها .. با ریگ هایِ بیابان .. خواهر دست زیرِ بدن انداخت صدا زد حسین :*
تو همین ظهر خداحافظی از من کردی
وقتِ مغرب نشده رملِ بیابان شده ای
*حمزه ؛ دورِ خواهرت نامحرم نبود .. نامحرما دستِ خواهرتُ نبستن .. تو کوچه و بازار نبردنش .. بزمِ حرام نبردنش .. مقابلش جام شراب بالا نیاوردن ..*
تو کس و کارِ منی ، شمر جلودار شده
با سرت راهنمایِ منو طفلان شده ای
حسین ......
خیمه ات سوخت دلم سوخت همه عالم سوخت
شعلۀ تو ز کدامین شرری می آید
کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب
انقدر هست که بویِ جگری می آید ..
ته گودال پیکر اُفتاده
ته گودال مادر اُفتاده
خواهر اُفتاده ، دختر اُفتاده ، معجر اُفتاده
کسی جسارت نکرد به صفیه ، اما کربلا یه عده تازیانه به دست .. انقدر تازیانه زدن صدایِ نازدانه بلند شد .. ابتا انظر الی عَمَّتِیَ المَضروُبَة .. و إلی رُؤوسِنا المکشوفة
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
#روضه_عبدالعظيم_الحسني_علیه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•نور چشم پیمبری ..
#روضه و توسل به حضرت حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حسن شالبافان •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیلۀ هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
*نمیدونی وقتی اسم حمزه سیدالشهدا میومد چقدر دل پیغمبر ما قرص میشد، هم چقدر دل دشمنانش به لرزه میفتاد .. همیشه میگفتن تا پیغمبر کسی مثل حمزه کنارش هست،تا کنارش علی هست مگه میشه به این پیغمبرنزدیک شد *
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
*خوش به حال اونایی که امشب مشکی پوشیدن برای حمزه .. پیغمبر خدا دو نفرُ خیلی دوست داشت که وقتی ازدنیا رفتن انقدر گریه کرد .. یکی از اون ها خانومش بود، اُمُ المومِنین خدیجه کبری بود که نوشتن پیغمبر سالها بعد برا خدیجه گریه میکرد .. یکی دیگه از اون اشخاص حضرت حمزه سیدالشهدا بود .. لذا امشب هرکی میتونه برا جنابِ حمزه سیدالشهدا قشنگ گریه کنه .. آخه مادرِ سادات برای عموجانش بلندبلند گریه میکرد .. بعضی ها میگن اولین تسبیح تربتُ مادرِ سادات از خاک قبر حمزه سیدالشهدا درست کرد ..*
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
═══ ೋೋ═══
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net