دوستم تعریف کرد:
از روزی که بحث شیوع کرونا شده؛روزگار بر ما سیاه شد!
پرسیدم :چرا؟
گفت:دخترم بشدت دچار وسواس شده و فکر میکند کرونا گرفته!
تا کنون سه نوبت دکتر برده و بدون دادن دارو،مرخصمان کرده و گفتند؛سالم سالم بوده و نگران نباشید.
دفعه چهارم قبل از اینکه دکتر برویم؛مادرش به دکتر زنگ زد و ماجرای وسواس دخترک را به او گفت تا بلکه چاره ای پیشه کند!
رفتیم نزد دکتر خانوادگی!
پرسید چه شده دخترم؟
دختر خانم در حالی که دستش را زیر گلو برد گفت:
اقای دکتر اینجای گلوم یک غده در امده و درد میکند!
طبق معمول دکتر با چوب و چراغ قوه دقیق درون حلق را نگاه کرد و با حالتی بسیار خونسرد گفت:
خوب!
شکر خدا چیزی در گلویت دیده نشد!
دیکه کجایت درد میکنه؟
دخترم گفت:
اقای دکتر دیشب نصف شب از شدت تب از خواب پریدم!
درجه تب گذاشتم که 38/5بود!
دکتر کرونا گرفتم و خودم میدانم!
دکتر بازهم خونسرد تر از دفعه قبل درجه تب را الکل مالی کرد و زیر زبانش گذاشت!
تا درجه کارش را بکند؛زیر چشمی حرکات دست و صورتش را هم زیر نظر داشت.
درجه تب دختر خانم 36 بود.
دکتر گفت:
شما تب ندارید و حتی دمای بدنتان از میزان طبیعی دمای بدن یک درجه هم پایین تر است!
دوباره دخترک با قیافه ای پریشان گفت؛
ولی میدانم کرونا گرفتم!
بدنم هم درد میکند!
دکتر پرسید:الان کجای بدنت درد میکند؟
دخترم هول هولکی انگار دنبال جای درد در بدنش بگردد؛دست به کمر و اشاره ای به پاهایش نمود و گفت اینجاهای بدنم گاهی خیلی درد میگیرد!
پشت درب مطب بیمار زیادی منتظر بوده و باید زودتر تکلیف کرونای دخترک معلوم شده تا بیرون برویم!
دکتر قلمش را روی دسته کاغذ نسخه ها گذاشت و کف دستش راهم رویش فشرد و تقریبا شبیه تیر از کمان در رفته گفت:
دخترجان!
کرونا گرفتن مگر شوخی است؟
فقط سه روزه شبیه لواشک لوله ات میکند!
چنان بدنت درد بگیرد که نای امدن تا مطب هم نداشته باشی!
ماشاالله شما دختر عاقلی بوده و چون در ازمایشگاه کار میکنی؛از علم پزشکی و بالینی هم بی اطلاع نیستی!
هیچ درد و مرضی نداری و اگر یکبار دیگه از این لوس بازیها در بیاری؛کلاهمان تو هم میره!
خدا اموات دکتر را بیامرزه که ما را از زنجیر اویزان شده بر دست و پا نجات داد!
چنان توپید و حرفهایش را قشنگ و مجلسی تو کله شبهه بیمار کرونایی فرو کرد که تا خانه دعایش کردم!
نمیدانید در مدت دو هفته چه عذابی کشیدیم!
اولا؛دست از غذا کشیده و ساعتها وسط هال شبیه جغد شب پر نشسته و دستهایش را باز نگه داشته تا بجایی نخورد!
ادمی که هر روز خودش با اتوبوس سر کارش میرفت را مجبور بودم ببرم و بیاورم!
وارد خانه میشد؛از درب و دستگیره گرفته تا مبل و صندلی و میز و قالی را الکل میزد!
تو این وانفسای کمبود الکل؛هربار یک شیشه را اطرافش خالی میکرد!
دکتر میگفت:
نود و هشت درصد بیماران روزانه ام از تیپ همین دختر خانم شما بوده که دچار استرس و وسواس شده و فکر میکنند کرونا گرفته اند!
برخی هر روز مراجعه کرده و هر چه توضیح داده که والا بالا سالم سالم بوده و کرونایی نیستید؛بازهم ارام نشده و فردا اولین نفر به مطبم میایند که کرونا دوباره اوت کرد!
خدا خیرشان ندهد که برای ما و ملت مصیبت خلق کردند!
سفارش شده مواظب بهداشت فردی بوده و با دست الوده به دهان و بینی و چشم نزنید!
در مکانهای شلوغ سعی کنید ماسک بزنید.
اما انقدر ترسو شده اندکه استرس بر انها غلبه کرده و دچار وسواس گشتند!
ما که به مدد پزشک عمومی حاذق و روان شناس از بلای ناخواسته شبهه کرونا خلاص شده و خداوند به حق پنجتن هر کس مثل ما در خانواده گرفتار شده لطف خدا شاملش گشته و زودتر شفا گیرد!
#وسواس_کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
✅ #علی_سبحانی
http://eitaa.com/joinchat/2467168277Caea84c1341