ساعت ۵ آماده شدم که بعد یه هفته برم باشگاه
جوری خوشحال بودم که مامانم میگفت انگار داری میری عروسی :)😭😂
رسیدیم باشگاه شروع کردیم گرم کردن و به طرز عجیبی نفس کم آورده بودم ، منی که اصلا اونقدر نفس کم نمیارم امروز به زور داشتم تمرینو انجام میدادم .
خلاصه گرم کردن و کارای اولیه رو انجام دادیم مربی گفت دیوار اختیار کنید ۵۰ تا شنا روی دیوار برید.
و بازم فکرمیکردیم فقط همون ۵۰ تا بازوعه..
همینجوری گذشت و هرکدومش ۲۵۰ تا شد :)