چ42:
✨
#خاطره
گاهی اوقات #شهادت تاثیرش از موندن بیشتره
توی #فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود.
با همه رو بوسی و #احوالپرسی میکرد.
نگران شدم! قبل اینکه برسیم پای #هواپیما، همراه شدیم.
توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم. دستش را فشار دادم و گفتم: «#حاجی ! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی میافته برات...»
گفت: «این #مردم خیلی #عزیز هستن»
بعد با لحن شوخی گفت:
«تو که از شهادت نمیترسیدی!»
#قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم:
«حاجی من نگفتم از شهادت میترسم!»
صد تا مثل من فدای شما بشه.
شما الان امید #بچه_یتیمها هستید. شما الان #امید بچههای #مظلوم عراق و.. هستید»
خندید و گفت:
«نه، گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره»
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨
#خاطره
گاهی اوقات #شهادت تاثیرش از موندن بیشتره
توی #فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود.
با همه رو بوسی و #احوالپرسی میکرد.
نگران شدم! قبل اینکه برسیم پای #هواپیما، همراه شدیم.
توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم. دستش را فشار دادم و گفتم: «#حاجی ! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی میافته برات...»
گفت: «این #مردم خیلی #عزیز هستن»
بعد با لحن شوخی گفت:
«تو که از شهادت نمیترسیدی!»
#قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم:
«حاجی من نگفتم از شهادت میترسم!»
صد تا مثل من فدای شما بشه.
شما الان امید #بچه_یتیمها هستید. شما الان #امید بچههای #مظلوم عراق و.. هستید»
خندید و گفت:
«نه، گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره»
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120