✨
#حدیث_روز
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) : من أصعد إلى الله خالص عبادته، أهبط الله إليه أفضل مصلحته»
هر كه عبادت خالصانه خود را به سوی خدا بالا فرستد، خداوند برترین مصلحت او را بر او فرو خواهد فرستاد»
"God will grant the best thing out of expediency to
everyone who prayer Sincerely".
" بحار الانوار، ج۷۰ "
#حدیث #حدیث_گرافی #حضرت_زهرا
#یافاطمه #صلوات #احادیث
#قاسم_ابن_الحسن
@Baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق عليه السلام می فرمایند : مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ
:«هر كه به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد ، بى گمان شب قدر را درک كرده است.»
#فاطمیه #فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#یازهرا #حدیث #حجاب #حضرت_زهرا
#قاسم_بن_الحسن
@Baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
میلاد دخت پیمبر فاطمه کوثر حضرت زهرای اطهر (س) مبارک و فرخنده باد 💐
#حضرت_زهرا
#قاسم_بن_الحسن
@Baghdad0120
🍃
من معمولا توسل به #حضرت_زهرا علیهاالسلام و #حضرت_زینب علیهاالسلام پیدا می کنم چون اهل بیت علیهم السلام به این دو بزرگوارخیلی توجه دارند.اما یکی ازاین دوبزرگواراز اهل بیت را برا ی خود انتخاب کنید وبا او اتصال برقرار نمائید.
#حاج_قاسم #حجاب
#شهادت_امام_رضا
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
یادآوری #معجزه و عنایت #حضرت_زهرا سلام الله علیه در #جنگ_سی_و_سه روزه و برگشتن ورق به نفع #حزب_الله لبنان.
برای رفع بلایای #روزگار و دفع #فتنه های امروز دشمنان دست به دامن #حضرت_مادر هستیم.
ــــــــــــــ ـ ـ ـ
#فاطمیه
#قاسم_بن_الحسن
#لبیک_یا_خامنه_ای
↶【به ما بپیوندید 】↷
*ســ♡ـﮩـࢪداࢪ.دلـ🖤ـﮩﮩـ۸ـﮩ۸ـﮩـ♡ــا*
🆔️ ble.ir/join/ZDlmNzE5Nz
🦋✨#أللَّھُـمَ_؏َـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَجـ
┏⊰❥✨⊱━━━━━━┓
@baghdad0120
┗━━━━━━⊰❥✨⊱┛
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیست_و_یکم 🔹 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_دوم
🔹 نگاهش میدرخشید و دیگر نمیخواست احساسش را پنهان کند که #مردانه به میدان زد :«از دیشب یه لحظه نتونستم بخوابم، فقط میخوام ازتون مراقبت کنم، حالا بذارم برید؟»
دلم لرزید و پای رفتنم دل او را بیشتر لرزانده بود که نفسش در سینه ماند و صدایش به سختی شنیده شد :«من فقط میخواستم بدونم چه احساسی به #همسرتون دارید، همین!»
🔹 باورم نمیشد با اینهمه #نجابت بخواهد به حریم من و سعد وارد شود که پیشانیام از شرم نم زد و او بیتوجه به رنجش چشمانم نجوا کرد :«میترسیدم هنوز دوسش داشته باشید!»
احساس تهنشین شده در صدایش تنم را لرزاند، در برابر چشمانی که گمان میکردم هواییام شدهاند، شالم را جلوتر کشیدم تا صورتم کمتر پیدا باشد.
🔹 انگار دیگر در این خانه هم امنیتی نبود و باید فرار میکردم که با خبرش خانه خیالم را به هم ریخت :«صبح موقع نماز سیدحسن باهام تماس گرفت. گفت دیشب بچهها خروجی #داریا به سمت حمص یه جنازه پیدا کردن.»
با هر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو میرفت و من سختتر صدایش را میشنیدم که دیگر زبانش به سختی تکان میخورد :«من رفتم دیدمش، اما مطمئن نیستم!»
🔹 گیج نگاهش مانده و نمیفهمیدم چه میگوید که موبایلش را از جیب پیراهن سفیدش بیرون کشید، رنگ از صورتش پرید و مقابل چشمانم به نفس نفس افتاد :«باید هویتش تأیید بشه. اگه حس میکردم هنوز دوسش دارید، دیگه نمیتونستم این عکس رو نشونتون بدم!»
همچنان مردد بود و حریف دلش نمیشد که پس از چند لحظه موبایل را مقابلم گرفت و لحنش هم مثل دستانش لرزید :«خودشه؟»
🔹 چشمانم سیاهی میرفت و در همین سیاهی جسدی را دیدم که روی زمین رها شده بود، قسمتی از گلویش پاره و خون از زیر چانه تا روی لباسش را پوشانده بود.
سعد بود، با همان موهای مشکی ژل زده و چشمان روشنش که خیره به نقطهای ناپیدا مانده بود و قلبم را از تپش انداخت. تمام بدنم رعشه گرفته و از سفیدی صورتم پیدا بود جریان #خون در رگهایم بند آمده که مصطفی دلواپس حالم مادرش را صدا زد تا به فریادم برسد.
🔹 عشق قدیمی و #زندانبان وحشیام را سر بریده و برای همیشه از شرّش خلاص شده بودم که لبهایم میخندید و از چشمان وحشتزدهام اشک میپاشید.
مادرش برایم آب آورده و از لبهای لرزانم قطرهای آب رد نمیشد که خاطرات تلخ و شیرین سعد به جانم افتاده و بین برزخی از #عشق و بیزاری پَرپَر میزدم.
🔹 در آغوش مادرش تمام تنم از ترس میلرزید و #تهدید بسمه یادم آمده بود که با بیتابی ضجه زدم :«دیشب تو #حرم بهم گفت همین امشب شوهرت رو سر میبره و عقدت میکنه!» و نه به هوای سعد که از وحشت ابوجعده دندانهایم از ترس به هم میخورد و مصطفی مضطرب پرسید :«کی بهتون اینو گفت؟»
سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشکهایم خیس شده و میان گریه معصومانه #شهادت دادم :«دیشب من نمیخواستم بیام حرم، بسمه تهدیدم کرد اگه نرم ابوجعده سعد رو میکشه و میاد سراغم!»
🔹 هنوز کلامم به آخر نرسیده، خون #غیرت در صورتش پاشید و از این تهدید بیشرمانه از چشمانم شرم کرد که نگاهش به زمین افتاد و میدیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش میزند.
مادرش سر و صورتم را نوازش میکرد تا کمتر بلرزم و مصطفی آیه را خوانده بود که به چشمانم خیره ماند و خبر داد :«بچهها دیشب ساعت ۱۱ پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو #حرم بودید! یعنی اون کار خودش رو کرده بود، چه شما حرم میرفتید چه نمیرفتید دستور کشتن همسرتون رو داده بود و ...» و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد و گونههایش از #خجالت گل انداخت.
🔹 از تصور بلایی که دیشب میشد به سرم بیاید و به حرمت حرم #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) خدا نجاتم داده بود، قلبم به قفسه سینه میکوبید و دل مصطفی هم برای محافظت از این #امانت به لرزه افتاده بود که با لحن گرمش التماسم میکرد :«خواهرم! قسمتون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، تا زهرش رو نپاشه آروم نمیگیره!»
شدت گریه نفسم را بریده بود و مادرش میخواست کمکم کند تا دراز بکشم که پهلویم در هم رفت و دیگر از درد جیغ زدم. مصطفی حیرتزده نگاهم میکرد و تنها خودم میدانستم بسمه با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده که با همه جدایی چندسالهام از هیئت، دلم تا #روضه در و دیوار پر کشید.
🔹 میان بستر از درد به خودم میپیچیدم و پس از سالها #حضرت_زهرا (علیهاالسلام) را صدا میزدم تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دندهای از پهلویم ترک خورده است.
نمیخواست از خانه خارج شوم و حضورم در این بیمارستان کارش را سختتر کرده بود که مقابل در اتاق رژه میرفت مبادا کسی نزدیکم شود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120
عرش و کرسی زین مصیبت خاک غم بر سر کند
بارشِ خــون در عــزای دخــت پیغمبـــر کنــــد
#فاطمیه🏴
#حضرت_زهرا س
#قاسم_بن_الحسن ✨
@baghdad0120
«باید فاطمهی زهرا سلام الله علیها اسوه باشد ، الگو باشد در همهٔ جهات ؛ از جمله در حرکت بزرگِ اجتماعی و انقلابی و مبارزاتی ما .»
- رهبرِانقلاب
#فاطمیه
#حضرت_زهرا س
#قاسم_بن_الحسن ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اثر جدید مداح لبنانی «حسین خیرالدین» در رثای #حضرت_زهرا (س) و در حمایت از مقاومت/ با زیرنویس
#فاطمیه
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#قاسم_بن_الحسن
به دخترش گفته بود
اگه یه گره بزرگ به کارت افتاد
ببر در خونه #حضرت_زهـرا سلاماللهعلیها تا او گره رو وا کنه ...!
اگه هم گره ها و مشکلات کوچیک داشتید ؛ دست به دامن شهیدا بشید...!
#روز_مادر
#شهید_القدس
#شهیدحاجحسینهمدانی
#قاسم_بن_الحسن