#آیا_می_دانستید 💡
میرزا آقا خان نوری صدرا اعظم "ناصرالدین شاه "مردی زیرک، آگاه به زیر و بم سیاست و در عین حال بسیار فرصت طلب بود، اواز زمان "محمد شاه" قاجار در دستگاه حکومتی خدمت می کرد و از نظر سیاسی وابسته به دولت انگلیس بود. او در قتل" امیر کبیر "نقش اساسی را داشت .
در زمان صدرات او عهد نامه های ننگینی از جمله عهد نامه پاریس بسته شد که به موجب آن افغانستان از خاک ایران جدا شد.
اما همین صدراعظم دچار یبوست مزاج بود، که برای آن لطیفه ها ساخته اند. میرزا آقا خان به خاطر مشکلی که داشت پیوسته بد اخلاق و خشمگین بود مگر در روز های که پیشخدمت ها برای او یک ظرف بزرگ "آب آلو"می آوردند در آن روز صدراعظم به تمام کارها به سرعت و خوش خلقی می رسید، ارباب رجوع ها که متوجه این رفتار صدر اعظم شده بودند، به پیشخدمت ها رشوه می دادند تا روزی که قرار بود درخواست آنها به دست صدراعظم برسد، پیشخدمت ها حتماً یک ظرف بزرگ آب الو برای او ببرند، طوری شده بود که مردم زمان ملاقات با صدراعظم به یکدیگر این توصیه را می کردند،"آب آلو یادت نرود"!
رهروان رهبری💚
💚 @baghiat_salehat_ghaem
اللهم عجل لولیک الفرج 💚
#آیا_می_دانستید 💡
در زمان گذشته افرادی بودند که به آنها "لوطی" می گفتند، این لوطی ها یا به زبان دیگر" داش مشدیها" افراد ساده و بی آلایشی بودند که هر آنچه را که از راه کسب حلال در آورده بودند با کسانی که با آنها هم سفره می شدند، بدون هیچ انتظار و شرطی شریک شده و مرام آنها حمایت از زیردستان و احترام به بزرگان و سالمندان بود.
برای اینکه کسی لوطی محسوب شود، علاوه بر مرام و اخلاق باید هفت وسیله ی لوطی گری را نیز می داشت که این هفت وسیله عبارتند از :"زنجیر بی سوسه ی یزدی، جام برنجی کرمانی، دستمال بزرگ ابریشمی کاشانی، چاقوی اصفهانی، چپق چوب عناب یا آلوبالو، شال لام و گیوه ی تخت نازک، که چهار تای اولی را یک لوطی حتما باید می داشت و سه تای آخر ضروری نبودند. این افراد معمولا به کارهای مثل دلاکی، حمالی و...مشغول نمی شدند بلکه مشاغلی مانند توت فروشی، طبق کشی و امثالهم را بر عهده می گرفتند.
اصطلاح" لوطی خور کردن" که به معنای بدست آوردن مال بدون زحمت و مفت است، از اخلاق لوطی ها ریشه گرفته است که هر آنچه را که بدست می آورند در اختیار همگان می گذاشتند. در کل لوطی ها افراد جوانمردی بودند که در دفاع از مظلوم از جان و مال خویش می گذشتند.
البته "لوطی خور کردن" یک اصطلاح در بازی قاپ هم هست که در آن بازیکن قاپ ها را کاملا حساب شده ولی خیلی بلند می ریزد که باعث شده حریف هر چقدر هم که زیرک باشد باز گول این تاکتیک را بخوردو در اصطلاح می گویند، طرف قاب هاش رو "لوطی خور می ریزه "، که در اینجا منظور از لوطی بازیکن زیرکی است که کلک می خورد.
روے لینڪ زیر ڪلیڪ ڪنید.
💠@baghiat_salehat_ghaem
#آیا_می_دانستید 💡
در دنیای امروز با بهبود کیفیت زندگی ، مایحتاج اوليه مردم آسانتر در دسترس آنها قرار می گيرد برای مثال یکی از اولین نیازمندی های بشر «آب» است که برخلاف امروز، در روزگار قدیم مردم برای تهیه آب مورد نیاز و روزمره خود دچار دردسر و مشقت زیادی می شدند و باید شیوه های مختلفی را برای تهیه ی آن در پیش می گرفتند و البته بودند کسانی که از همین راه امرار معاش می کردند.
در کنار سقائی و آب فروشی بوسیله مشک، جماعتی هم بودندکه بوسیله کوزه و یا سبو و یا لاوک و انواع دیگری از وسایل شکستنی سفالین که مقدار مشخصی در آن آب جای میگرفت به درخانه ها می رفتند و آب به اهل خانه می فروختند. در طهران ضمنا سقاخانه هائی نیز بودند که اشخاص خیر خواه و ثواب کار آن را برای آبرسانی به مردم می ساختند و در تابستانها جایگاههای آب سقاخانه را با یخ خنک می کردند.
علاوه براینها در طهران آب انبارهای کوچک و بزرگی نیز ساخته و پرداخته بودند که مردم با پیمودن دهها پله خود را به شیر آن آب انبار رسانیده کوزه ها و سبوهای خود را از آب انبار پر می کردند و به خانه می بردند. معمولا اینگونه آب انبار ها به علت گذشت زمان و عدم رعایت اصول بهداشتی در آنها جانورهای ریزذربینی تولید می گردید و آب خزه می بست برای همین واقف آب انبار ناگزیر می گردید که در چنین مواقعی یک کهنه تمیز و ململ به شیر ببندد تا از ورود آلودگی ها بداخل آب مورد استفاده مردم جلوگیری به عمل آورد .
#منبع تهران در گذر زمان
🍃أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
💠@baghiat_salehat_ghaem
#آیا_می_دانستید 💡
اصطلاح «چوبکاری نفرمایید» زمانی به کار می رود که، شخصی مورد محبت و اظهار لطف بی اندازه قرار گیرد تا حدی که موجب شرمساری و خجالت او شود و شخص در مقام احترام به طرف مقابل که به او نیکی و محبت کرده است، این عبارت را می گوید.
حال ببینیم این چوبکاری چیست؟ در گذشته یکی از راه های مجازات گناهکاران این بود که، متهم را با چوب می زدند. اگر حکم فرد اعدام بود با چوبهای ضخیم آنقدر به شکم متهم ضربه می زدند تا در اثر خونریزی داخلی بمیرد، در غیر این صورت متهم بر اساس میزان گناهاش فلک شده و چوب را به کف پاهایش می زدند. معمولا ترکه ی مجازات از چوب آلبالو، انار و... بود، این روش مجازات بسیار محبوب بود، چون چوب به آسانی و در همه جا یافت می شده وتهیه ی آن خرج چندانی نیز نداشت.
اما از آنجاییکه متهم معمولا در انظار عمومی چوب می خورد و اگر شخص آبروداری بود که مثلا به علت عدم توانایی در پرداخت قرضش این مجازات برایش تعیین شده بود، این نحوه برخورد با او موجب شرمساری و خجالت او می شد. اصطلاح «چوبکاری نفرمایید» در واقع به معنای این بوده که مرا با چوب مجازات نکنید که موجب شرمساری من نشود، در اثر گذر زمان و اینکه دیگر مجازات چوب زدن وجود ندارد، نحوه کاربرد این عبارت عوض شده است.
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
💠@baghiat_salehat_ghaem
الـــــــــــــتماس دعاء
#آیا_می_دانستید 💡
عبارت "صفحه گذاشتن پشت کسی" از اصطلاحات بسیار معمول و متعارف است که عارف و عامی از آن در مواقع شوخی و جدی استفاده می کنند. صفحه گذاشتن مترادف با منبر رفتن و غیبت کردن و بر شمردن نقاط ضعف و پرده دری است یعنی کسی که پشت سر دیگری به جد یا هزل مطلبی بگوید و احیانا راز پنهانیش را فاش کند .
سابقا در نواحی جنوب ایران که اغلب بین روسای ایالات و قبایل و خوانین محلی رقابت و هم چشمی و احیانا دشمنی و خصومت وجود داشت معمول بود که یک نفر رییس قبیله با خان متنفذ پس از آنکه به اسرار مکتوم و رازهای پنهان حریف خویش پی می برد دستور می داد در آن باب با شاخ و برگهای فراوان آهنگ و تصنیف بسازند و مطربان و خوانند گان محلی آن ترانه را با دف و نی و با آواز بلند در هر کوی و برزن و گذرگاههای عمومی بخوانند و بنوازند و از این رهگذر اذهان و انظار عابرین را به شنیدن شرح رسوایهای خان حریف جلب کنند.
بدیهی است خان حریف بیکار نمی نشست و برای متفرق کردن خوانند گان و نوازندگان دست به اقدام متقابل می زد و از این سوی نیز به حمایت و پشتیبانی از آنان بر می خاستند . در نتیجه جنگ مغلوبه می شد و جریان قضیه به گوش همگان می رسید و خان متنفذ به مقصود خویش که همان رسوایی حریف بوده است نایل می آمد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا🍃
💠@baghiat_salehat_ghaem
الـــــــــــــتماس دعاء