eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
18.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕸ادله ردّ بهائیت دلایل نقلى:[۱] در قرآن از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به خاتم النبیین[۲] یاد شده است، و "خاتم" به معناى پایان دهنده است و بدین جهت به مُهرى که نامه‏ها را با آن امضا می‌‏کردند، خاتم می‌‏گفتند و چون از نگین انگشتر با حک کردن نقشى روى آن، به عنوان مهر استفاده می‌‏نمودند، به آن نیز خاتم اطلاق می‌‏کردند و به انگشترى که چنین حالتى را نداشته "فَتَخَه" می‌‏گفتند.[۳] ابن کثیر در تفسیرش، در ذیل همین آیه، روایتى را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل می‌‏کند که آن‌حضرت خاتم النبیین بودن را یکى از برترهاى خود بر پیامبران دیگر می‌‏داند. در نهج البلاغه هم در چندین مورد از پیامبر(صلوات الله علیه وآله) با عنوان "خاتم رسل" یاد شده است.[۴] و البته در قرآن، آیات دیگرى هم وجود دارد که می‌‏توان از آنها بر ختم نبوت و جاودانگى اسلام استدلال نمود. الف) آیاتى که بیان می‌‏دارند اسلام براى همه‏ى بشریت است.[۵] ب) آیاتى که اسلام را به عنوان تنها دین حق الاهى معرفى می‌‏نمایند.[۶] از این آیات استفاده می‌‏شود تمام ادیان دیگر، بدون هیچ استثنایى نسبت به زمان حال و آینده، در مقابل اسلام محکوم به بطلان‌اند. و بدین سبب این سخن بهائی‌ها که خاتم الانبیا به معناى نگین و زینت انبیا است، وجهى ندارد. نه با کتب لغت سازگارى دارد و نه با فهم مفسران و اصحاب.[۷] افزون بر اینها، روایاتى از پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شده است که بیان می‌‏دارند: پیامبرى بعد از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیست و در آنها از واژه‏ى خاتم استفاده نشده است تا مورد سوء استفاده بهاییان قرار گیرد.[۸] مثلاً در حدیثى پیامبر(صلی الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمودند: "انت منى بمنزلة هارون من موسى الاّ انه لا بنى بعدى".[۹] 📗[۱]. این دلایل از منظر درون دینى است. 📗[۲]. احزاب، ۴۰. 📗[۳]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج ۳، ص ۴۴، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق؛ اقرب الموارد، ج ۱، ص ۲۵۷ و ج ۳، ص ۳۱۹. 📗[۴]. «اجعل شرائف صلواتک ... على محمد عبدک و رسولک الخاتم لماسبق». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۱۰۱، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. «..... امین وحیه و خاتم رُسله..». همان، ص ۲۴۷. 📗[۵]. «لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً». فرقان، ۱. و از این قبیل است، «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً». سبأ، ۲۸. 📗[۶]. «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ». آل عمران، ۸۷. «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ». توبه، ۳۳. 📗[۷]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۳۲۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق. 📗[۸]. این دسته از روایات به حدى زیادند که مرحوم میر حامد حسین در، عبقات مجلدى را به این اختصاص داده است. 📗[۹]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص ۳۰۷، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. «نسبت تو با من مثل هارون با موسى است، جز این‌که بعد از من پیامبرى نخواهد آمد». 🚫@bahaiyat🚫
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸ادله ردّ بهائیت دلیل عقلى بشر به فطرت خود خداجوى است.[۱] اما این فطرت کافى نیست تا هر چه که بر می‌
📗[۱]. برای آشنایی با دلایل قرآنى، برهانى، روان‌شناسى و تاریخى این ادعا، ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها، ص ۱۷ - ۲۱، قم، خانه خرد، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. 📗[۲]. ر. ک: باورها و پرسشها، ص ۴۶ – ۵۸. 📗[۳]. همان، ص ۲۱ - ۲۴. 📗[۴]. انبیاء در تلقى وحى و دریافت حقیقت، از محدودیت برخوردار بودند و توان درک مراتبى که بدان ارتقاء پیدا نکرده بودند، را نداشتند. همان، ص ۲۴. 📗[۵]. مخاطبان به اندازه‏ى دانش و فرهنگ و معرفتشان، از توانایى ادراک و پذیرش حقیقت بهره‏مند بودند و لذا انبیاء نمی‌‏توانستند افزون‏تر از آنچه که مخاطبان توانایى فهم آن‌را داشتند، حقیقتى را بیان کنند. همان، ص ۲۴. 📗[۶]. آن‌گاه که پیام آورنده‏ى دینى، رخت از دنیا بر می‌بست، با تفاسیر نابجا و... متن وحى با چهره‏ى دین، واژگون و نسخ می‌شد و... . همان، ص ۲۵. 📗[۷]. لذا می‌توان گفت که دین خاتم با شرایط اجتماعى، فرهنگى و علمى مردم روزگار دین و بعد از آن ارتباط دارد، به این معنا که زمینه‏ى بقا و حفاظت و صیانت از این دین در بین مردم از طریق بعضى از افراد که می‌توانند خود را به جوهر و گوهر دین برسانند و آن جوهر و گوهر را در اختیار دیگران قرار دهند، وجود دارد نه این‌که دین به جایى برسد که آموزش‏هایش عمومى شود و مردم خودشان بدون نیاز به دین و مراجعه به آن و بدون این‌که حتى خودشان بدانند، دین را حفظ کنند. پس نمی‌‏توان سرّ خاتمیت را در این نکته دانست که مردم به بلوغى می‌‏رسند که از دین بی‌نیاز می‌‏گردند و یا آموزه‌‏هاى آن نبى به گونه‏اى در بین مردم گسترش پیدا می‌‏کند که مردم نیازى به آموزش و نبى دیگرى ندارند. ر. ک: باورها و پرسشها، ص ۳۳- ۴۳. 📗[۸]. دین کامل باید دربردارنده‏ى همه‏ى آنچه باشد که بشر براى هدایت واقعى به آنها نیاز دارد، باشد و اسلام از چنین ویژگی‌‏اى برخوردار است. ر. ک: همان، ص ۸۱ - ۵۹، البته گاهى تقدم و تاخر تاریخى و جامعیت به عنوان دو دلیل براى اکملیت ارائه می‌‏شود و جامعیت را در پرتو سه امر می‌‏دانند (توازن بخشیدن بین دنیا و آخرت - حضور بیشتر و عمیق‏تر در زندگى فردى و اجتماعى - خلوص توحیدى و نزدیکى بیشتر به وحى) که همه در اسلام جمع است. ر. ک: خرد در ضیافت دین، ص ۲۴۳- ۲۴۶. 📗[۹]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مبانى کلامى اجتهاد، ص ۴۵ – ۵۹، قم، خانه خرد، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. 📗[۱۰]. از این روش، در کلمات امام خمینی به فقه جواهرى و فقه سنتى تعبیر شده است. ر. ک: باورها و پرسشها، ص ۲۸ - ۳۱. 📗[۱۱]. مجمع فقه اسلامى، ص ۸۴- ۸۵، مصوبه‏ى شوراى مجمع فقه اسلامى، ص ۱۸- ۲۳، سازمان کنفرانس اسلامى، بهمن ۱۳۶۶. 📗[۱۲]. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۱، ص ۱۱۸ – ۱۱۹، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بی‌تا. 📗[۱۳]. گرامی، محمد علی، المعلقات على العروة الوثقى، ج ۱، ص ۸۶ - ۹۰. 📗[۱۴]. ر. ک: (نجاست کفار و اهل کتاب)، ۲۲۱۵ 🚫@bahaiyat🚫