eitaa logo
🌷 با حاج‌قاسم تا ظهورقائم 🌷
415 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
19 فایل
🌷بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدیقین🌷 امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.🌟 🍀مقام معظم رهبری🍀 آدرس کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
مشاهده در ایتا
دانلود
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 🔳 آسمان غمزده✨ ⚫️ بابا اهل گریه کردن نبود. تا قبل از آن اشک هایش را فقط برای فوت مادربزرگم و گاهی روزهای محرم دیده بودم. هر کس از فامیلهای ما به رحمت خدا می رفت، بابا گریه نمی کرد. اما آن روز فرق داشت، وقتی خبر را شنید لب گزید و اشک هایش تند تند جاری شد. در بصره رفتیم برای تشییع حاج قاسم و ابومهدی. وقتی سر بلند کردم، مو به تنم سیخ شد. چقدر آسمان عجیب شده بود! حالتی شبیه خشم داشت، شبیه بغض، درست شبیه ما. غم و خشم چنبره زده بود توی آسمان و زمین. از آسمان چند تا عکس برداشتم که هیچ وقت این غم یادم نرود. و بعد از آن با خانمها ختم قرآن برداشتیم، ثوابش را هدیه کردیم به حاج قاسم. ✨فاطمه الحاوی، بصره https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
▪️غم مشترک✨ 💢پاتیل ها ردیف شده بودند دنبال هم، روی آتش. شنبه بود. در جامع المظفر و جامع الملک، آش و حلیم نذری پخته بودیم برای خیرات حاج قاسم و ابومهدی. پخش می کردیم میان مردم، نه فقط برای فقرا. پیاله ی آش به دست، سراغ هر کس می رفتیم غمگین بود. بعضی اشک توی چشم هایشان جمع می شد و می‌گفتند: « این خسارت بزرگ، فقط برای ایران نیست. مردم خیلی از کشورها عزادار شدند.» بعضی دیگر تشکر می کردند و فاتحه می‌فرستادند یا برای سلامتی آیت الله خامنه ای و آیت الله سیستانی دعا می کردند. واکنش ها متفاوت بود؛ اما غم، مشترک بود توی حرف ها و نگاه ها. درخواست مردم یکی بود: « انتقام خون شهدا را بگیرید.» ▫️ابو ادریس بصره https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
▪️✨ 🌷پیکری واحد 💢اولین بار که شنیدم،مو به تنم راست شد. می دانستم تنها بحث رفاقتشان نیست.اگرچه این حرف را خیلی ازعراقی ها می زدند، من ازکسی می شنیدم که به اندازه ی چشمانم قبولش داشتم. صحبت احساسی واعتقادی نبود؛واقعیتی عینی بود. با تمام تلاشی که برای جداسازی دو پیکر حاج قاسم و ابومهدی انجام شده بود، باز هم تکه هایی از گوشت و تن حاج قاسم با ابو مهدی در عراق دفن شد و قسمت‌هایی از تن و پیکر ابو مهدی در کنار حاج قاسم و در ایران دفن شد. ▫️حسین یاسر، بغداد https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
♨️ سیلی به آمریکا 💢هم منتظر بودیم؛ منتظر واکنشی از طرف ایران. صحبت‌های السید القائد را که شنیدیم، مطمئن شدیم. گمان می کردیم پایگاههای کویت یا امارات یا دیگر جاها مقصد این واکنش باشند؛ هر جایی جز عین الاسد. از صحبت های رهبر ایران حساب می بردیم؛ اما توقع زدن عین الاسد را نداشتیم. خبر که به گوشمان رسید، خیلی خوشحال شدیم. بالاخره کسی توانسته بود به آمریکا سیلی بزند و خیال ملتی را راحت کند. ▫️عمار، بصره https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
🌷✨اشک خون... 💢 هیچ کس نتوانست نماز را تا آخر درست بخواند. همه جایی بین نماز دستشان را گذاشتند روی صورت و هق هق گریه شان بلند شد. دوستم از نمازی تعریف می کرد که پشت سر آیت الله بشیرالنجفی در نجف خوانده بودند. می گفت: « با تکبیرة الاحرام نماز، شانه های مردم تکان خورد و اشک جاری شد از چشم هایشان. خبر شهادت ابومهدی المهندس و حاج قاسم سلیمانی، دل خیلی ها را آتش زده بود. ▫️ ابو ادریس بصره https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
💥انتقام بگیرید 💢ماشین خراب شد پیکرهای شهدا بعد از تشییع در کاظمین، با هواپیمای نظامی راهی کربلا شد. با ماشین دوستم راه افتادیم سمت کربلا. اما ماشین خراب شد. فرصت کم بود. به تشییع کربلا نمی‌رسیدیم. خودمان را رساندیم به مراسم نجف و نماز را پشت سر آیت الله بشیر النجفی خواندیم. بعد از نماز پیرزنی سیاه پوش آمد و به شیخ قیس الخزعلی امین عام عصائب اهل الحق، گفت: «انتقام شهدا گردن شماست. نباید از خون آنها گذشت.» ▫️ سید ایمن الحسینی بغداد https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb
💠اولین نفر... 💢هق هق، نفس زن را بریده بود. ضجه هایش مرا هم به گریه انداخته بود. وقتی پیکرها به فرودگاه المثنی رسید، هیچکس آنجا نبود. فقط من بودم و چند تا نظامی. هوا گرگ و میش بود که زن برای سلام دادن به حاج قاسم و ابومهدی وارد سردخانه شد. بعد از یکی دو ساعت گریه، دست به زانو گرفت و رفت. همسر یکی از فرماندهان حشدالشعبی در منطقه ی الشرقاط بود. بعد از شهادت شوهرش، فرماندهی گروه را به عهده گرفته بود. زنِ سُنی اولین نفری بود که برای سلام به پیکر شهدا آمده بود؛ قبل از هر وکیل و وزیر و مسئولی. ▫️ابوریحانه، بغداد https://eitaa.com/joinchat/1620508846Cec809f85eb