eitaa logo
با حاج حسین کاجی
6.5هزار دنبال‌کننده
820 عکس
552 ویدیو
35 فایل
همراه با حاج حسین کاجی روایت‌هایی از دفاع مقدس و محور مقاومت، سبک زندگی شهدا، ویدیوها، صوت‌ها، خاطرات و دلنوشته‌ها 🇮🇷 کانال توسط خادمین شهدا اداره می شود، و پیام های شما به حاج حسین می‌رسد 👇 ارتباط بامدیر کانال: @A_H_A_lahmi
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره | پناهت سلام الله علیها باشد. 🔸 تعریف می‌کردند: «زمان جنگ، بواسطه شهید ردانی‌پور چند وقت یکبار به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و دیدار علما مشرف می‌شدیم. یک مرتبه فقط از اهواز برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها آمدیم و بلافاصله برگشتیم.» 🔹اینقدر اهتمام و علاقه به زیارت این بانوی بزرگوار و پر کرامت داشتند که علیرغم کثرت مشغله از زیارت ایشان غفلت نمی‌کردند. 🔸شهید زاهدی می گفتند: «حضرت آیت الله بهاءالدینی که در قله اخلاق و عرفان بودند خیل رزمندگان را به سهولت در منزل می‌پذیرفتند. و ما هم بواسطه شهید مصطفی ردانی‌پور زیاد خدمت ایشان رسیدیم.» 🔹یکبار تعریف کردند: «سر کوچه آیت الله بهاء الدینی یک کبابی بود که هم می‌رفتیم کباب می خوردیم و هم می‌رفتیم زیارت ایشان. گاها هم که ایشان مطلع میشدند هزینه ناهار ما را متقبل می‌شدند! یک مرتبه که در منزل ایشان را زدیم ایشان با یک لبخند و ملاطفتی فرمودند «آمدید کباب بخورید گفتید به فلانی هم سر بزنیم!» جای انکار نبود! باطن مارا می‌دیدند. ولی آنقدر گرم و صمیمی ما را به حضور می‌پذیرفتند که همیشه مشتاق دیدار ایشان بودیم. وقتی ساکن قم شدیم، پدر همسرم به دخترشان گفتند: «پناهت حضرت معصومه (سلام الله علیها) باشند، هر وقت دلتنگ شدی، برو حرم.» 🎙 راوی: داماد شهید زاهدی 🌹 شهادت_حضرت_معصومه (سلام الله علیها) تسلیت باد. ــــــــــــــ 🌸 کانال با حاج حسین کاجی را به دیگران معرفی کنید،👇 ‎‎‌@bahajhosseinkaji
🔴 «او» 🔴 به مناسبت سالروز شهادت 🔰 از برای آنکه بهشت، تنها بهایش بود؛ در آستانه سالروز شهادتش... 🔹 قرار شد نماز سیدرضی را آقا بخوانند. بامدادِ پنج‌شنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۲، در یک روزِ سردِ زمستانی، خانواده شهید به همراه عده‌ای از فرماندهان و سرداران منتظر بودند. «او» هم گوشه‌ای ایستاده بود. ساکت و آرام. آقا که تشریف آوردند، چند قدمی هم عقب‌تر از آن جا که ایستاده بود، رفت. آقا بعد از تفقد و تسلیت به خانواده شهید سید رضی، مشغول صحبت با برخی فرماندهان شدند. «او» باز هم عقب‌تر رفت و دور شد. سرمای زمستان تهران، بهانه خوبی به دستش داده بود تا خودش را خوب و زیاد بپوشاند. کلاهی بر سر تا روی چشم‌ها گذاشته و دکمه‌های اورکت را هم تا بالا بسته بود. 🔸 در بین صحبت آقا با فرماندهان، رهبر از زبان یکی از سرداران، متوجه حضور «او» شدند. با تأکید جویا شدند: مگر «او» اینجاست؟ گفتند: بله و زود «او» را صدا زدند تا جلو بیاید. با آرامش و سکوت و تواضع جلو آمد. سلام و دست‌بوسی کرد و احوالپرسی مختصری. بعد خیلی تند و سریع عقب رفت؛ عقب‌تر از قبل. انگار نمی‌خواست حتی به اندازه ذره‌ای دیده شود. نمی‌خواست زحمتی درست کند. نمی‌خواست به قدر پر کاهی هم بار باشد. 🔹نماز را هم صف آخر خواند. دور و مخفیانه ... انگار عادت کرده که حتی سر و صدای کوچک و ریزی هم نداشته باشد. نماز تمام شد و «او» باز هم دور و غریب و تنها. حالا تابوت را بلند کردند برای تشییع تا بیرون بیت رهبری. «او» با چشم‌هایش یار و همرزم دیرینه‌اش را بدرقه می‌کرد، گویا با همان چشم‌ها داشت با او حرف می‌زد و قرار و مدار می‌گذاشت، شاید هم قرار و مدارهای قبلی را یادآوری می‌کرد. 🔸 در همین بین، اهل دلی که در جمع بود به چند جوان و نوجوان اطرافش توصیه کرد: "بروید و خوب و سیر تماشایش کنید؛ شاید دیگر «او» را نبینید". ➖ به آن بنده‌ی خدا عرض ادب کردم و گفتم: "از «او» چه دیدید که چنین توصیه‌ای داشتید؟" ➖ گفت: "او مجسمه اخلاص است. به اندازه ذره‌ای اجازه بروز و ظهور نفس نمی‌دهد. کامل رامش کرده. با این همه کتوم و بی‌ادعاست!" بعد ادامه داد: "اما طولی نمی‌کشد ... این اخلاص اجرش فقط یک چیز است". 🔘 سه ماه بعد، دوشنبه بیست و یک رمضان، سیزده فروردین ۱۴۰۳ بود که خبر بهشتی‌شدن «او» آمد. باز مسجل شد که بهشت را به بها بدهند؛ نه به بهانه! 🔷🔸 «او»، شهید محمدرضا زاهدی، فرمانده و سردار بزرگ و بلند بالا اما بی‌ادعای سپاه سرافراز اسلام و ایران بود. ✍🏻 دکتر مصباح‌الهدی باقری داماد حضرت اقا ـــــــــ 💠 کانال باحاج حسین کاجی👇 🆔️ https://eitaa.com/bahajhosseinkaji