🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِپنجم
_✍✍✍دلنوشته حاج حسین کاجی درفراق شهید عباس عاصمی مسول تفحص شهدا واطلاعات لشگر۱۷ علی ابن ابیطالب(ع)
"نمیدانم با گلولههایی که مانند نقل و نبات بر سرمان میبارید، عقد اخوت خوانده بودی که کاری به تو نداشتند؟ تو مشغول کارزار با دشمن و تشویق نیروها به سمت خاکریز دشمن و تصرف آن بودی که متوجه شدی حلقه مفقود در پیروزی عملیات، شناسایی دقیق از موانع و آرایش دشمن است. تصمیم گرفتی که عضو نیروهای اطلاعات ـ عملیات شوی. مجروحیتت در آن آتشبازی عراقیها که با تمام توپ و خمپاره، منطقه را زیر آتش گرفته بودند و صدا به صدا نمیرسید، خود یک معجزه بود. خدا تو را حفظ کرد تا دیگران بدانند، ناب شدن بدون ذوب شدن میسر نیست.
سردارِ دلاور! اگر روزی تمامی موانع و میدانهای مین شلمچه، دژهای مستحکم کانال ماهی و شهرک دوعیجی زبان به سخن بگشایند، رزم روزانه و عبادت شبانة تو را بدون کم و کاستی روایت خواهند کرد. تو آنقدر پا روی نفس خود گذاشته بودی که بهراحتی پا روی موانع میگذاشتی و آنقدر در شناساییها به خاکریز دشمن نزدیک میشدی که از صدای نفسنفس زدنشان متوجه ترسشان میشدی.
اجازه بده سری به جبهههای غرب کشور و کوههای سربهفلککشیدة مریوان و ارتفاعات 2350 متری سورن در «والفجر10» بزنیم، در زمانی که آنقدر برف آمده بود که هیچ راهی برای خروج از سنگر وجود نداشت. تو برفها را برای وضو، غذا و بیرون آمدن از سنگر آب میکردی و کسی باور نمیکرد که تو بتوانی در دمای بیست درجه زیر صفر زندگی کنی و به شناسایی مناطق عملیاتی بپردازی. "
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 کانال باحاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji