🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِدوم
_✍✍✍دلنوشته حاج حسین کاجی درفراق شهید عباس عاصمی مسول تفحص شهدا واطلاعات لشکر۱۷علی ابن ابیطالب(ع)
"قدیمیها میگفتند، یک شب هزار شب نمیشود، اما با رفتن تو در خلوت خودم میگویم، یک شب از هزار شب هم بیشتر میشود و امشب یکی از آن شبهاست.
میخواهم مروری بر 27 سال حضورت در سنگرهای مختلف جبهه و خاکریز ارزشهای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی داشته باشم؛ حضوری که از سردشت شروع و در سردشت پایان یافت. آری! 9855 شبانهروز بهعنوان یک بسیجی. هنوز محاسنی بر صورتت خودنمایی نکرده بود که خبر شهادت شهیدان «مهدی و مجید زینالدین» در آن منطقه غمگینت کرد. هروقت خاطرات آن روزها را بیان میکردی، حسرت دوری از آنها در چهرهات هویدا بود. از لحن حرفها و لرزش اشک در چشمانت میشد عمق عشق به مهدی و مجید را فهمید و جاذبه این عشق، آخر تو را به سرزمین شهادت مهدی و مجید کشاند؛ همان جا که آسمانی شدی./> برادرم عباس! آخر با چه کلماتی سخن بگویم که درخور مقام آسمانی تو باشد؟ باید قلم توان داشته باشد تا بتواند پابهپای خاطراتت از کردستان و سردشت گرفته تا جبهههای جنوب، هورالهویزه، شلمچه، دهانه خلیج فارس و عملیات جستوجوی شهدای مفقود بیاید؛ اما باید اقرار کنم که هرچهقدر هم قلم توانا باشد، نمیتواند شرح خاطراتت را به رشته تحریر درآوردد. با تو هستم، ای روح ناآرامی که تاب ماندن در قفس جسم را نداشتی. اجازه بده تا مثل گذشته، ساده و صمیمی برای هم خاطرهگویی کنیم."
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰کانال باحاج حسین کاجی👇
🌐@bahajhosseinkaji