4_6012771493606329864.mp3
4.08M
واحــــــد| ازطــرفبـــابـــامحســــن
شـبشـشـممحــرمالحـــرام۱۴۴۴ه.ق
چهارشنبهدوازدهُممردادماه۱۴۰۱ه.ش
شاعر: ابوذر رییس میرزایی
4_6012771493606329994.mp3
3.63M
واحــــد | بـهغــیـرآه ودرد وغـــــم
شــبهفـــتممحـرمالحرام۱۴۴۴ه.ق
پنجشنبهسیزدهُممردادماه۱۴۰۱ه.ش
شاعر: ابوذر رییس میرزایی
4_6015023293420015090.mp3
4.64M
واحــــد| میـــدونیکهجــونمــنی
شبهشـتممحـرمالحرام۱۴۴۴ه.ق
جمعهچهاردهُممـردادماه۱۴۰۱ه.ش
شاعر: ابوذر رییس میرزایی
4_6021821994721349301.mp3
3.82M
واحــــد|چشـــمایتـوغـرقبهخــون
شبتاسـوعامحـرمالحرام۱۴۴۴ه.ق
شــنبهپــانزدهـممردادماه۱۴۰۱ه.ش
شاعر: ابوذر رییس میرزایی
4_6028600402302209001.mp3
3.83M
واحد| دلبستگیدارمبهت،بیتومیمیرم
شــبعاشـــورامحرمالحــرام۱۴۴۴ه.ق
یکشنبهشـــانزدهـممـردادماه۱۴۰۱ه.ش
شاعر: ابوذر رییس میرزایی
Voice 012.m4a
5.4M
السلام السلام
بر تو شیب الخضیب...
بانفس گرم:حاج جواد هاشمی
شاعر:ابوذر رییس میرزایی
دهه دوم صفر1441
قم المقدسه
⭕️یک بام و دو هوای بعضی ها
🔺اگر یک شیعه « به غلط » جسارتی به مقدسات رده چندم اهلسنت مثل معاویه بکند، بعضی ها بر نمیتابند و صداهای خود را بلند میکنند
▪️و فریاد «وحدت » سر میدهند،
البته درست است که با این شعار وحدت آمیز گوش فلک را کر می کنند!
🔺ولی در پاکستان ده ها کودک و زن بی دفاع شیعه با مظلومیت تمام سربریده می شوند اما هیچ صدایی از حضرات وحدت طلب بلند نشده است.
🔺ده ها کلیپ و عکس نوشته برای غزه تولید کرده اند «( که کاملا و قطعا بجا و صحیح است )» ولی گویی دم زدن از مظلومیت شیعیان مظلوم پاراچنار، برای آنها محلی از اعراب ندارد!
👈به قول امام خامنهای حفظه الله شیعه مظلوم است.
زبان حال حضرت زینب کبری(س)
شب جمعه
از دیدن رویش مرا تحریم کردند
پیراهنش را بین خود تقسیم کردند
عشق مرا با خنجر کندی گرفتند
یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند
ابوذر رئیس میرزایی
هدایت شده از کانال شعر وسبک ابوذر رییس میرزایی (بهار)
مصیبت شام
برادر بی کفنم همسفر نیزه نشین
از بالای نیزه منو میون دشمنا ببین
داغ دلم شد طعنه های سلسله
داغ دلم شد خنده های حرمله
داغ دلم زنی میون هلهله
روی مخدرات نیلی شده
تسلای دلها سیلی شده
واویلا واویلا ازشهر شام
طعنه و دشنامه جای سلام
از غم ما آسمونه شام بلا تیره شده
نگاه این حرومیا به زینبت خیره شده
اداشده دینی که دارن به امام
ادا شده بازخمای بی التیام
ادا شده باسنگ و آتیش از روبام
برادر کبوده روی همه
به زیر لب میگن یافاطمه
واویلا واویلا ازشهرشام
طعنه و دشنامه جای سلام
رو نیزه از زخم سرت باسنگ دلداری میشه
خون تازه از کنار لبای تو جاری میشه
توو شهرشام سهم ماها شد اضطراب
توو شهرشام اندوه و درد بی حساب
توو شهرشام زینب کجا بزم شراب
زینبت کجا و شام بلا
قاری قرآن و طشت طلا
واویلا واویلا از شهر شام
طعنه و دشنامه جای سلام
ابوذر رئیس میرزایی
هدایت شده از کانال شعر وسبک ابوذر رییس میرزایی (بهار)
4_5881838419155356189.mp3
2.82M
به این سبک اجرا میشود
زبان حال حضرت زینب(س)
مرا در قتله گاهت پیر کردند
اسیرم در غل و زنجیر کردند
خودت دیدی که ناموس خدا را
سربازارشان تحقیر کردند
ابوذر رئیس میرزایی
#سبک_زمزمه_یازمینه_حضرت_رقیه_س
#دست_عدو_سنگینه
بند اول✍
دلم گرفته بابا
توی دلم آشوبه
خوش اومدی مهمونم
به خونه ی مخروبه
😭
بابا
لبت پراز خونه
ببین
رقیه گریونه
شونه ندارم چه کنم موهات پریشونه
😭
نباشی همه روزام دیگه شبای تاره
غمم زیاده امون ازاین لباس پاره
باخنده عدو با دست میکرد بهم اشاره
بابا حسین حسین جانم
بند دوم✍
سه ساله دختر تو
ببین که آواره شد
گوشواره هامو بردن
گوشای من پاره شد
😭
بابا
سوخته شده موهام
بابا
نمی بینه چشمام
پرآبله شده بابایی
تموم دست وپام
😭
با تازیونه روشونه هام نشونه زدن
بابانبودی نامردای زمونه زدن
دیدن یتیمم منو به این بهونه زدن
بابا حسین حسین جانم
بند سوم✍
ببین شبیه زهرا
قدم شده خم بابا
شکسته دندون من موهام شده کم بابا
😭
بابا
دلم چه غمگینه
بابا
چشام نمی بینه
دستای اون مردک پست بدجوری سنگینه
😭
خدا می دونه چه تلخه درد اسیری
شبیه یه شمع بسوزی آب بشی بمیری
تو بغلت سرباباتو بگیری
بابا حسین حسین جانم
💠💠💠
✍به قلم شعرای اهل بیت(ع):
#ابوذر_رییس_میرزایی
#علی_بهرامی_نیا
شهادت حضرت رقیه (س)
زمزمه
رویم شده نیلی پدر جان
از ضربه ی سیلی پدر جان
باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد
هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد
من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم
ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم
بابا حسین مظلوم
سفید شده تمومه موهام
ببین چقد شبیه زهرام
بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده
این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده
بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی
به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی
بابا حسین مظلوم
بگو سرت رو کی بریده
بگم کی موهامو کشیده
یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه
خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه
باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه
گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه
بابا حسین مظلوم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمینه حضرت رقیه (س)
گوشه ی ویران.باسرخونین.آمدی بابا
یک نظرگشته.صورتم همچون.مادرت زهرا
آمدی بابازسفر.دخترخودرا بنگر
قدم کمان شده ازغمها
بمیرم آخراز ماتم ها
من الذی ایتمنی
کودک شامی.گوشواره بر.من نشان میداد
آن زن شامی.بریتیمانت.قرص نان میداد
هردوگوشم پاره شده.دخترت آواره شده
غذای هرشب ما سیلی
چولاله صورتم شد نیلی
من الذی ایتمنی
یک شب ازناقه.برزمین خوردم.دردل صحرا
آمدآن زجرو.بالگدمحکم.زد مرا بابا
می کشیداو موی مرا.تازیانه زد زجفا
پرآبله شده پای من
لبت کبوده بابای من
من الذی ایتمنی
ابوذررییس میرزایی (بهار)
زبان حال حضرت رقیه (س)
سخت ترازکربلامصیبت شام بود
زینب تو ای پدر درملاعام بود
راس توازنیزه هاخورد به روی زمین
علت افتادنت سنگ لب بام بود
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
حضرت رقیه (س)
وقتی که می بوسید باباصورتم را
می گفت باخنده تو هستی مثل زهرا
حالا نمانده صورت وچشمی برایم
ازبسکه سیلی خورده ام از زجربابا
ابوذر رییس میرزایی
یارقیه (س)
وقتی تورفتی دخترت شدقد خمیده
توآمدی با پا نه بلکه سربریده
باباعدو دندان شیری ام شکسته
درخردسالی دخترت مویش سفیده
شیب الخضیبی ای پدر خدالتریبی
چون حنجرت ازگوشهایم خون چکیده
سیلی جواب گریه هایم بود بابا
ازترس زجرو حرمله رنگم پریده
آن شب که ازناقه فتادم دربیابان
آمدبه پیشم مادرت اما خمیده
پاهایم ازخارمغیلان زخم گشته
ازبس رقیه دردل صحرا دویده
آن کودک شامی به طعنه گفت بامن
بابا برای من لباس نو خریده
این دخترت ازکربلا تا کوفه وشام
چیزی به جزکعب نی وسیلی ندیده
دیدم که می زد برلبت اوخیزران را
ازاین مصیبت برلب من جان رسیده
ابوذررییس میرزایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نفس:کربلایی مهدی علامه روشن
شاعر:ابوذر رییس میرزایی
یا رقیه بنت الحسین (ع)
یا امام حسن(ع)
زبانحال حضرت زینب(س)
آنچه آمد به سرت را دیدم
اشک های پسرت را دیدم
ای حسن جان مگراین زهر چه بود
پاره های جگرت را دیدم
ابوذر رییس میرزایی
یا امام حسن مجتبی(ع)
با آن جگر پاره کشید از دل آه
باحسرت و غم به خواهرش کرد نگاه
فرمود برادرم دگر گریه مکن
لایوم کیومک اباعبدالله
ابوذر رییس میرزایی
غزل مرثیه امام حسن(ع)
دلم ز روز ازل گشته مبتلای حسن
خداروشکر غلامم درِ سرای حسن
کریم اهل کرم می رود سراغ گدا
چه افتخار بزرگی منم گدای حسن
تمام عمر اگر نوکرش شدم عشق است
خوش است زندگی ما شود فدای حسن
زیادی است سر بی هوای او بر تن
خوش آن سری که درونش بود هوای حسن
کسی که بود خود همسفره باجزامی ها
نمی شود که نشد عاشق صفای حسن
به روز حشر نگردد سیاه و نابینا
دودیده ای که کند گریه در عزای حسن
همیشه قاتل مادر به پیش رویش بود
((که بود خون جگر سال ها غذای حسن))*
نه زائری نه چراغی نه گنبدی نه حریمی
چه سرزمین غریبی است کربلای حسن
حسن حسین و حسین وحسن چه شیرین است
نوا نوای حسین و نوا نوای حسن
هنوز مانده دراین سینه ها دوغم جانکاه
کفن برای حسین و حرم برای حسن
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
*استاد حاج غلامرضا سازگار
شهادت امام حسن (ع)
نوحه
میان خانه ی خود غریب و بی حبیبم
ندارم یار و یاور اجل باشد طبیبم
دلم پاره پاره زغم ها شد
دلم تنگ دیدار زهرا شد
امون ای دل
کجایی زینب من بیا وقت سفرشد
بیاو کن نظاره حسن پاره جگر شد
ببین زینبم حال محزونم
ببین این لبان پراز خونم
امون ای دل
خودم دیدم به چشمم که مادر بر زمین خورد
گل باغ رسالت درون کوچه پژمرد
خودم دیده ام ضربه ی سیلی
خودم دیده ام صورت نیلی
امون ای دل
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
واحد حماسی
حضرت امام حسن (ع)
امام حسن ماه هر انجمنی
امام حسن عشق هرسینه زنی
فاطمه را توگل یاسمنی
امام حسن توغریب وطنی
شمیم خاک بقیعت می وزه همچو نسیم
تو ازهمه دل میبری ازمسیحی وکلیم
شیرجمل حسن ابن علی
ای بی بدل حسن ابن علی
نشسته ایم سرخوان کرمت
نوکرتیم خاک زیر قدمت
گرچه نداری مزار و حرمی
از ازله توو دل ما حرمت
جلوه ی ذات کبریا مظهرصبرخدا
کمترنبوده صلح تو زقیام کربلا
شیرجمل حسن ابن علی
ای بی بدل حسن ابن علی
امام حسن من گداتم ازقدیم
امام حسن سفره ی لطفت عظیم
دوست دارم مهر و مهتاب منی
امام حسن یاکریم ابن کریم
ای همه ی کاروکسم جان وجانان منی
یه نیم نگاه توبسم دین ودنیای منی
شیرجمل حسن ابن علی
ای بی بدل حسن ابن علی
ابوذر رییس میرزایی (بهار)