✅قسمتی از نامه استاد صفایی به فرزندش( کتاب نامه های بلوغ)
🔰 می توان در هر شرايطى كار كرد و بهانه نياورد. و می توان با تمامى زمينه ها، عذر تراشيد و جرم را به گردن ديگران انداخت و از لولو و از بخت بد و از شانس خراب و از هزار كس و ناكس، دستاويز درست كرد.
مهديه جان! به خاطر روحيه ى حسّاس و دل پر توقّع تو، پيشنهاد مى كنم كه در اين خاطره بيشتر تأمّل كنى و هيچ كس و هيچ چيز را مانع موفقيت خودت ندانى و در هر شرايط، به دستهاى خودت سفارش كنى و به همّت خودت دل ببندى و به عنايت خدا اميدوار باشى؛ كه مى توان از ترس، به قدرت و امن و از فقر، به غنا و ثروت و از تنهايى، به جمعيّت و از هيچ، به همه چيز رسيد؛ كه او روز را از دل شب و شب را بر سر روز مى گذارد و از ضعف، قدرت و از قدرت، ضعف و ناتوانى را بيرون مى آورد: «تُولِجُ الَّليْلَ فِى الْنَّهار وَ تُولِجُ الْنَّهار فِى اللَّيل وَتُخْرجُ الْحَىِّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحىِّ»، «1» يُحْيى وَ يُميتُ وَ يُميتُ وَ يُحْيى»
❛❛ عینصاد
📚 #نامه_های_بلوغ
#️⃣ #از_هیچ_به_همه_چیز