eitaa logo
بهار نارنج🌼
175 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
736 ویدیو
8 فایل
🌹اینجا لحظه هایت را... با عطر بهارنارنج به دست بهار بسپار🌹 وعده ی دیدار ما: ملک شهر . خیابان بهارستان غربی. خ پاسداران .بوستان قدس. فرهنگسرای قدس😊 ارتباط با ما👇👇 @zeitooon @Toranj_14
مشاهده در ایتا
دانلود
خــ♥️ــدایـا می‌خوانمـت در بلنـدی ڪه خـودت بلنـد ترینی می‌خوانمـت بہ مهـربانی ڪه خـود مهـربـان ترینی می‌دانمـت بہ رحمتـت ڪه خـودت رحیـم ترینی می‌دانمـت بہ بـزرگی ڪه خـودت بـزرگ‌تـرینی همهٔ این می‌خوانمت‌ها و می‌دانمت‌ها بهـانه‌ای هسـت تـا بگویـم ♥️جـانِ جـانـان دوستـت دارم♥️ تـو را بہ مهـربانیت قسـم بهتـریـن‌ها را نصیـب همهٔ بنـدگانت کن 🍊 @baharnarenj251
💞 🔊استاد پناهیان ⭕️ خدایا ازت ممنونیم 🙏 که این نماز رو به ما هدیه کردی🎁 🔸 سجده خیلی قشنگه 🔘 آدم نهایت کوچک شدنش رو درِ خونه ی خدا تمرین میکنه این تمرین اول ،تو دل 💗 غوغا به پا نمی کنه ⚪️ مودبانه این کار رو انجام میدی خدا میبینه ،میدونه از عشق و عرفان خبری نیست تو دل من❣️ 🔹 ولی وقتی میبینه من خودمو نگه داشتم، میگم🗣 سبحان ربی الاعلی و بحمده سبحان ربی الاعلی و بحمده 💚 دلم میگه بلند شو بسته دیگه❕ ☝️ میگم یه دونه دیگه ، میگم حال خودمو میگیرم "خدا نگاه میکنه" 📚 در روایت داریم؛ 🔵 اگه بنده ی من بفهمه که در هنگام سجده چه رحمتی اون رو در بر گرفته دیگه سر از سجده بر نمیداشت ⚪️ امام سجاد علیه السلام بعضی مواقع از شب تا به صبح یک سجده انجام میداد💐 ✨ فرصت داشته باشند اهل تقوا ✨چه میکنند در خانه ی خدا ، بماند... خدا میدونه وقتی من سجده ميکنم عشق و عرفان ندارم 💫 اما خدا میدونه من دارم خودمو وادار میکنم به سجده بالاخره اون شعور و آگاهی آمد کمک کرد 🕋 میگه در خونه خدا هرچی خاک بشی عیبی نداره ▪️خدا به ملائکه اش میگه این جوون منو ببینید 🔺 ببینید چگونه داره سرمایه و وقت خودشو میزاره ✅یه ذره وقت بزاریم✅ 🔊 ""اینقدر تحویلت میگیرند""♥️ ..... 🍊 @baharnarenj251
وصیت نامه شهیده 🍊 @baharnarenj251
از نوشته های شهید: به نظر من جبهه اصلی هر فرد زمینه ای است که باید در هر شرایط و محیط برای خودش فراهم کند و از هر امکاناتی استفاده کند که خودش را تزکیه نماید و علم بیاموزد آن وقت در مرحلة بعد جنگیدن با دشمن ضروری است. 🍊 @baharnarenj251
#شهید_مهدی_گرامی مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن دیگران آماده‌ی آماده‌س. توی یکی از همین مهمونی‌ها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها وقتی از مجلس بر‌می‌گشتیم، محمد گفت:«می‌دونی غیبت کردی! حالا باید بریم در خونه‌شون تا بگی پشتِ سرش چی گفتی.» گفتم: ... #دمی_با_شهدا نگاهی احساسی و متفاوت ●➼‌┅═❧═┅┅─── 🍊 @baharnarenj251
💞 🔊استاد پناهیان: 🏴 اجازه میدهید ببرمتون کربلا❓ 📌 ولی یادتون باشه این حرفایی که بهتون زدیم از چهارده معصوم پاک بخواهید کمکتون کنند تا بتونیم یه نماز خوب و قشنگ بخونیم 🌈 🌑 امشب میخوام ببرمتون کنار گودی قتلگاه ✨ در خونه ی امیرالمومنین علی علیه السلام که رفتید آقا میگه به به چقدر بوی حسینم رو میدی😭😭 🕌 کربلا بودی ❓ 🗣 بگو آقا پای گودی قتلگاه بودم 😭 📌 هر کسی کنار گودی قتلگاه رفت دست خالی بر نگشت 😔 💯 شمر رفت با سر بریده حسین علیه السلام برگشت😔 💯 ساربان رفت با انگشتر 💍 برگشت 💯 یکی رفت با پیراهن 👕 برگشت 👈 شمام دست خالی بر نگردی امشب امان از آخرین سجده ی حسین علیه السلام 😔 که صورت به خاک گذاشته بود ✔️😭 💢 میگه خدا من هر قولی که بهت دادم رو وفا کردم 🛑 حالا به من قول دادی که شیعیانم رو شفاعت کنم 🙏🙏🙏🙏 👈 نوبت تو هست که به قولت عمل کنی که من دست بچه شیعه هامو بگیرم 👌 اما روضه ی آخر 😔😔 هر کسی رفت کنار گودی قتلگاه دست خالی بر نگشت ☝️ بجز زینب کبری سلام الله علیها که با تازیانه برگشت 〽️ ♨️ الا لعنه الله علی القوم الظالمین 💯 ... 🍊 @baharnarenj251
یه سـلام گـرم یه دعـای قشنگ بـرای تک تک شمـا مهـربـانـان الهـی روزگارتون بـر وفـق مراد غـم هاتـون کم و زنـدگیـتون پـر از عشـق و محبـت باشـه ❄️صب‍ـــ☀️ــــح بـخیـــر❄️ 😉 ای‍ــــ🇮🇷ـــ‌ـــران 😉
محض علاقه ای که به امام زمان داشتم، اسمش را گذاشتم مهدی... هر وقت مهدی را بغل می کردم و نگاهم به صورت معصومش می افتاد، شوری درونم پا می گرفت. میخواستم طوری تربیت کنم که خدا و پیغمبر راضی باشند.تا جایی که می شد بدون وضو شیر ندادم. سر همه بچه ها همینطور رعایت میکردم. اصلا قبل از تولدشان مراقبت هایم شروع میشد. رفتارم را می گذاشتم زیر ذره بین. مواظب بودم که گناه نکنم.. لقمه حلال را مثل گلی می دیدم که عطر و بویش می رفت و در وجود طفلی می نشست که داشت با شیره ی جانم رشد میکرد. حواسم بود چه کلامی به زبانم می آید. سنجیده حرف میزدم. رفت و آمد هایم محدود میشد . سعی میکردم تا جایی که میشود جلوی چشم نامحرم نباشم..... دلم میخواست با قرآن انس بگیرم. کتاب خدا را بخوانم و حصاری امن از نور کلامش دور خودم بکشم. آن ایام در واقع دوست و فامیلم خدا بود. #تنها_زیر_باران #شهید_مهدی_زین_الدین #بریده_کتاب #معرفی_کتاب_رمان 🍊 @baharnarenj251
مطقع شاخص زندگی شهید، زمانی است که در سن ۱۹ سالگی مسئول عملیات سپاه سوسنگرد می‌شود و آنجاست که حسن باقری می‌گوید من یک جوان متعالی کشف کردم. وی طراحی عملیات «یا مهدی» را در آن مقطع انجام داد در حالی که اقدام به عملیات مدتی در بن بست قرار گرفته بود؛ زین‌الدین بعد از یک هفته بررسی اطلاعاتی و عملیاتی، این بن بست را می‌شکند و متعاقب آن کارهای اطلاعاتی و عملیاتی علمیات فتح الفتوح که ریشه بسیاری از پیروزی‌های بعدی ما در عملیات‌های دیگر شد توسط ایشان صورت گرفت. از مهمترین خصوصیات این کتاب قلم روان و ساده آن است که هر کسی آن را خوانده به این امر اذعان دارد. #تنها_زیر_باران #شهید_مهدی_زین_الدین #معرفی_کتاب #معرفی_کتاب_رمان 🍊 @baharnarenj251
حاج‌احمد متوسلیان فرمانده‌ی تیپ محمد رسول‌الله(ص)با توپ پر آمده بود؛ نیروهای او هم رفته بودند روی مین. با صورتی برافروخته و لحنی تند،‌ رو به حسن باقری کرد و گفت: «این چه وضعشه؟ چرا اطلاع‌رسانی نمی‌کنید؟ بچه‌های من رفتن روی مین. کلی زخمی دادیم. چطور می‌شه که ما مرز خودمون رو شناسایی نکرده باشیم؟» حسن سر به‌طرف مهدی چرخاند و آرام و پرحوصله گفت: «جوابش رو بده.» مهدی خودش را جمع‌و‌جور کرد. دوزانو نشست و گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم. ما منطقه رو کامل شناسایی کرده بودیم. یه گزارش سیزده صفحه‌ای هم براتون فرستادیم که حتماً به دستتون نرسیده وگرنه روی مین نمی رفتید.» بعد، گزارش را گذاشت جلوی متوسلیان. حاج‌احمد با ناراحتی نگاهی به گزارش کرد. نفس عمیقی کشید، اما چیزی نگفت. دقت‌نظر و حاضرجوابی مهدی در چشمم نشست. آرامش و اعتماد‌به‌نفسی که داشت، حس خوشایندی زیر پوستم دواند. یک بار دیگر نگاهش کردم. اسمش که می‌آمد، نشاط به جانم می‌ریخت؛ دیدنش که جای خود داشت. به روایت فتح الله جعفری #تنها_زیر_باران #شهید_مهدی_زین_الدین #بریده_کتاب #معرفی_کتاب_رمان 🍊 @baharnarenj251
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این رو دیدین؟؟ آدم خوف میکنه 🍊 @baharnarenj251
r_funny.mp4
2.48M
وای خدا فقط واکنشش ☺️😁 🍊 @baharnarenj251