#قرار_عاشقی 💞
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت_سی_و_یکم
🔊استاد پناهیان
⭕️ خدایا ازت ممنونیم 🙏 که این نماز رو به ما هدیه کردی🎁
🔸 سجده خیلی قشنگه
🔘 آدم نهایت کوچک شدنش رو درِ خونه ی خدا تمرین میکنه
این تمرین اول ،تو دل 💗 غوغا به پا نمی کنه
⚪️ مودبانه این کار رو انجام میدی
خدا میبینه ،میدونه از عشق و عرفان خبری نیست تو دل من❣️
🔹 ولی وقتی میبینه من خودمو نگه داشتم، میگم🗣
سبحان ربی الاعلی و بحمده
سبحان ربی الاعلی و بحمده
💚 دلم میگه بلند شو بسته دیگه❕
☝️ میگم یه دونه دیگه ، میگم حال خودمو میگیرم
"خدا نگاه میکنه"
📚 در روایت داریم؛
🔵 اگه بنده ی من بفهمه که در هنگام سجده چه رحمتی اون رو در بر گرفته دیگه سر از سجده بر نمیداشت
⚪️ امام سجاد علیه السلام بعضی مواقع از شب تا به صبح یک سجده انجام میداد💐
✨ فرصت داشته باشند اهل تقوا
✨چه میکنند در خانه ی خدا ، بماند...
خدا میدونه وقتی من سجده ميکنم عشق و عرفان ندارم
💫 اما خدا میدونه من دارم خودمو وادار میکنم به سجده
بالاخره اون شعور و آگاهی آمد کمک کرد
🕋 میگه در خونه خدا هرچی خاک بشی عیبی نداره
▪️خدا به ملائکه اش میگه این جوون منو ببینید
🔺 ببینید چگونه داره سرمایه و وقت خودشو میزاره
✅یه ذره وقت بزاریم✅
🔊 ""اینقدر تحویلت میگیرند""♥️
#ادامه_دارد.....
🍊 @baharnarenj251
#قرار_عاشقی 💞
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت_سی_و_دوم
🔊استاد پناهیان:
🏴 اجازه میدهید ببرمتون کربلا❓
📌 ولی یادتون باشه این حرفایی که بهتون زدیم از چهارده معصوم پاک بخواهید کمکتون کنند
تا بتونیم یه نماز خوب و قشنگ بخونیم 🌈
🌑 امشب میخوام ببرمتون کنار گودی قتلگاه
✨ در خونه ی امیرالمومنین علی علیه السلام که رفتید آقا میگه به به چقدر بوی حسینم رو میدی😭😭
🕌 کربلا بودی ❓
🗣 بگو آقا پای گودی قتلگاه بودم 😭
📌 هر کسی کنار گودی قتلگاه رفت دست خالی بر نگشت
😔
💯 شمر رفت با سر بریده حسین علیه السلام برگشت😔
💯 ساربان رفت با انگشتر 💍 برگشت
💯 یکی رفت با پیراهن 👕 برگشت
👈 شمام دست خالی بر نگردی امشب
امان از آخرین سجده ی حسین علیه السلام 😔
که صورت به خاک گذاشته بود
✔️😭
💢 میگه خدا من هر قولی که بهت دادم رو وفا کردم
🛑 حالا به من قول دادی که شیعیانم رو شفاعت کنم 🙏🙏🙏🙏
👈 نوبت تو هست که به قولت عمل کنی
که من دست بچه شیعه هامو بگیرم
👌 اما روضه ی آخر
😔😔
هر کسی رفت کنار گودی قتلگاه دست خالی بر نگشت
☝️ بجز زینب کبری سلام الله علیها که با تازیانه برگشت 〽️
♨️ الا لعنه الله علی القوم الظالمین 💯
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_اول
دبیرستان وراهنمایی یه #مدرسه_مذهبی درس خوندم📚
درسخون نبودم ولی درسام هم بدنبود📙
اونموقع هااوج مشغله ذهنیم ،دوستام بودن ودرس وخونواده 👭👨👩👧👦
هیچوقت فکرنمیکردم یه روزی بشه که همه زندگیم بهم بریزه 😔😔اونم به خاطر چی؟ #بخاطرفضای_مجازی📱
تااتمام درسم #گوشی_نداشتم.فضای مجازی دراختیارم نبود.
کم وبیش گوشی مامانم دستم بودولی آزادی کامل خب نه....
بعد اتمام درسم یه آموزشگاه مذهبی درس خوندم. اواخرترم دوم بودکه واسم گوشی خریدن.📱
#پدروبرادرم👨👦 خیلییییی بهم #محبت میکردن🧡 وازلحاظ عاطفی غنی بودم
هیچ مشکل مالی هم نداشتیم💰
تااینکه #کرونااومد😷وماهها #بیکاری به سراغم اومد
وقتموخیلی میذاشتم پای #گوشی و #اینستاگرام آخه کاری نداشتم .
#بیکاربودم🤦🏻♀️
نه میشدازخونه بیرون برم 🚶♀️نه درسی 📙بودنه کاری👩🔧
روزهاهمینطورمیگذشت
#تااینکه یه روزدیدم توقسمت پیشنهادات یه پسری🧑 هست که باخواننده محبوبم👨🎤 سلفی انداخته وگذاشته پروفایلش
#منم_فقط_فالوش_کردم
تابعداپستاشوببینم واگه خوب بودنگهش دارم واگه نبودآنفالو کنم
#چندروزبعد دیدم یه استوری گذاشته وبه شوخی🙃 یه سوالی درموردشهرمن پرسیده بود.
منم خیلی معمولی براش نوشتم سلام شمااهل ......نیستین؟🙄
اونم نوشت اصالتا......ام(یعنی همون شهرمن)😌 ولی تایک سال پیش تهران زندگی میکردم.
منم براش نوشتم پس حس وحال مارو درک نمیکنید😏
نوشت شماهم اهل......هستید؟
*بله
_خوشبختم🙂
*ممنون😊
و #فکرکردم موضوع تموم شده وچت هاروپاک کردم
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_دوم
چنددقیقه بعددیدم پیام داد
_کجارفتین؟🤔
*بله؟😐
_هستین؟
*بله😐
_اهل #کارفرهنگی هستین آبجی؟🤔
*بله اگه شرایطم جورباشه و بتونم اره
_بامرکز.......آشنایی دارین؟
*آره چندباری به گوشم خورده اسمش ولی شناخت زیادی ندارم
_من اسمم سبحان(#اسامی_غیرواقعی)🙂
مسئول #جذب این مرکزم.میخواید یه توضیحی بدم تا اگه علاقه داشتید عضو بشید؟
.
بنظرم اومد یه توضیح ساده ومعمولی که اشکال نداره در ضمن،،، #ماکه_حرف_خاصی_نمیزنیم...
پس شروع کردبه توضیح دادن......
دراین بین ازم اسم وسن و تحصیلاتمو پرسید
#نمیخواستم_بگم_ولی دیدم کاری نمیتونه بکنه که....
حالا #اسم_وفامیل_وسن که چیزی نیست...
پس گفتم:(رضوانه۲۰سالمه و......درس میخونم)😶
تاسن ورشته موگفتم برام نوشت
_#چه_جالب 😃#منم همسن شماهستم وهمین رشته
و #خلاصه گفتگوی ما
#از_همین_جملات_شروع_شد...
ازدرس📙 وکارش 👨🔧پرسیدم
ازدرس📕 وفضای کارم👩🔧 پرسید
#منی_که هرپسری👦 بهم ریکوئست میداد،ندیده ونخونده طرف روبلاک🚫 می کردم، #حالا_داشتم بایه پسرصحبت میکردم.
.
وسط صحبت هامون ازش پرسیدم: برنامه ت واسه آیندت چیه؟
گفت #میخوام_ازدواج_کنم👰🏻🤵🏻
گفتم چیییییییی😳😳😯؟؟؟؟تواین سن😮؟
_اره مگه چیه؟شماکه مذهبی هستین چرافکرمیکنین تواین سن ازدواج کردن زوده؟
*به نظرمن ۲۰سال واسه یه پسرکمه که بخوادتواین سن ازدواج کنه.مگه اینکه یه دختر۱۵،۱۶ساله روبگیره
_ یعنی شماکه۲۰سالته بایه پسر همسن خودتون ازدواج نمیکنی؟
#قاطع_گفتم_نه...
.
تقریبایکی دوساعت صحبتمون طول کشیدوخیلی چیزادرموردکارش ودرسش وهمون مرکزبهم گفت
منم درموردخونوادم،کارم،درسم و..... براش توضیح دادم.
بعداین مدت دیگه خداحافظی کردم وباخودم گفتم خب دیگه تموم شد.
#ولی_نمیدونم_چرا
#دستم_نمیرفت_سمت_بلاک🚫
رفتم دیدم چقدرررررر باهم حرف زدیم
چت ها رو بالا و پایین کردم، بعضیا رو خوندم ،بعضیا رو #پاک_کردم.
باخودم گفتم من چرابایدبایه نامحرم حرف بزنم؟؟؟؟؟😭
و #خیلی_شدید_پشیمون_شدم
و #احساس_گناه_کردم...
🥺😦
شب خیلی حالم گرفته بود😰
#حس_بدی_داشتم😢
تانیمه شب بیداربودم وباهزاربدبختی خوابم برد
#ادامه_دارد...
🏴🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_سوم
صبح که بیدارشدم😴 #اولین_چیزی_که_یادم_اومد سبحان بود😬
ولی #سعی_کردم_بهش_فکرنکنم وبه کارام برسم
صبحونه خوردم🍳،وسایلمومرتب کردم،کاراموکردم
نمازظهرشد،نمازموخوندم
نزدیک ساعت یک ونیم ظهر بودکه گوشی رو برداشتم📱
دیدم ساعت۱۱شب🕚 پیام داده بوده:شب بخیر😇
همین....
#وهمین_دوکلمه حال وهوای منو بهم ریخت
دختری نبودم که کمبودمحبت داشته باشم💞 ولی خب ....
توهمون حال وهوابودم که #یهوپیام_داد
_سلام🥰
*سلام
_ظهربخیر😇
*ممنون
_آدم تاالان میخوابه بنظرت؟🤔
*تاالان خواب بودی مگه؟
_شمارومیگم بانو🙂
*آهان من...من ازساعت۹بیدارم🕘 یه ذره سرم شلوغ بودوقت نمیکردم گوشیموبردارم.
_اهان.خب پس کاراتوکردی؟
*بله
_خب خداروشکر. #راستی؟
*بله؟
_#توچرابه_من_نمیگی_جانم؟🤔
*چرابایدبهتون بگم جانم؟😳😳😳
_همینطوری
*#من وشما_نامحرمیم .خودتون هم اگه میگیدمذهبی هستین پس بایدهمچین چیزایی رومراعات کنین.
_باشه بابا،چشم،چرادعوامیکنی؟
*حرفی که میخواستید روبزنید.من کاردارم بایدبرم
_خواستم دلیل اصلی مخالفتتو باازدواج یه پسر،توسن کم بدونم.واقعاچرافکرمیکنی من بچه ام؟👶🏻
*من فکرنمیکنم شما بچه هستین.گفتم ازنظرمن این سن کمه.
همینطورسوال پیچ کردمنو ودوباره مثل روزقبلش حدوددوسه ساعت درگیرچت شدیم.
چندمدتی بودکه باسبحان آشناشده بودم وتقریبا #وابسته🙀
ولی اصلاعلاقه ای نداشتم🤖
فقط وقتی حوصله ام سرمیرفت باهم چت میکردیم وحرفای معمولی میزدیم.
-دیگه #حرف_زدن_بایه_نامحرم_برام سخت نبود😖
خیلی راحت شما به تو #تغییرپیداکرده بود😱
ومن خیلی اروم تبدیل شدم به کسی که بدون ذره ای استرس واحساس گناه داره بایه نامحرم چت میکنه....🤯🥴😣
#ادامه_دارد
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_چهارم
یه روز با دوستام قرار داشتم👭
#تا_اونموقع عکسمو ندیده بود
#تا_بهش_گفتم میخوام برم گفت :
#میشه_یه_عکس_ازخودت_بفرستی؟📷
منم با #حجاب_کامل و چادر و البته ماسک😷 یه عکس براش فرستادم
هیچی نگفت،یعنی حتی نگفت چراماسک زدی
منم هیچی نگفتم.
رسیدم سرقرار.دوستام هنوزنیومده بودن
گفتم بهش.داشت باهام شوخی میکردکه #من_میتونم_کاری_کنم که از وقتی دوستات میان تا وقتی ازشون جداشی ،نتونی به غیر از من به کس دیگه فکر کنی😏🤯
گفتم نمیتونی .من مدتهاست که دوستامو ندیدم
یکیشون که بیاد دیگه فراموشت میکنم تاااااا وقتی ازشون جدابشم
گفت ولی من میتونم 💪
گفتم چجوری؟🤔
.
تا اونموقع هیچ حرفی از علاقه وعشق و ازدواج نگفته بود.💗💞
گفت یه چیزی رومیخوام بهت بگم ولی روم نمیشده🥴😣😅.ولی بنظرم الان دیگه وقتشه که بهت بگم
گفتم چی؟🙁
گفت:
#حس_میکنم
دارم
بهت
#علاقه_مند❤
میشم😅
.
انگاریه پارچ آب سرد ریختن رو سرم🤦🏻♀️
حالمو نمی فهمیدم، نمیدونستم کجام چیکار میکنم اصلا من کی هستم؟🤷♀️
اینترنتو بدون جواب دادن بهش خاموش کردم
ولی سبحان کارشو کرده بود
بچه ها اومدن ولی من هیچی نمیفهمیدم از حرفاشون.
خونه رسیدم🏠 ولباس🧥👖👟 عوض کردم ولی اینترنتو روشن نکردم
ساعت۱۲شب 🕛وقتی همه خوابیدن اینترنتو روشن کردم
یه عالمه پیام ازسبحان که :
ببخشید رضوانه
#نمیخواستم_ناراحتت_کنم 😖🙁
کاش نمیگفتم☹
#توروخدا_جواب_بده 😰🥺😭
و......
ولی حرف سبحان کار خودش رو کرده بود و حال دل من رو خراب کرده بود
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_پنجم
دستم نه سمت #بلاک میرفت🚫(چون وابسته شده بودم ) نه سمت جواب
که دیدم #آنلاینه و برام نوشت:
#عزیزم❤ کجابودی میدونی چقدر #نگرانت_شدم😰؟
#توروخدامنوببخش☹
#نمیخواستم ناراحتت کنم 😞
ولی #حرف_دلم بود😢
#منو ببخش گلم😔
تا خود صبح حرف زد و منو راضی کرد که به پیشنهادش فکر کنم.
و ساعت ۷ صبح 🕖 ازش خداحافظی کردم، بعد ۷ ،۸ ساعت #چت_کردن.
هر دفعه باخودم فکر میکردم میگفتم من اینجوری نبودم .چرا اینطور شد. ولی هر دفعه نفسم👹 میگفت کاری نمیکنی که ، #ملت_بدترازایناشومیکنن.
مگه #حضوری دارین حرف میزنین؟
#مگه بهش دست زدی ؟ یا.....
#دوباره رابطه خوب شد با زبون ریختن های سبحان
#دیگه_حالم_بد_نمیشد اگه منو خانمم👰🏻 و #عشقم 💝 #صدا_میکرد
حتی #دیگه_ناراحت_نمیشدم و باهاش دعوا نمیکردم اگه باهام #حرفای_مثبت۱۸ میگفت😞🔞
#انگارواقعاشوهرم بود💑
#کم_کم منم اومدم توکار .
نه به اندازه اون ولی دیگه وقتی صدام میکرد #میگفتم_جانم🧡.عزیزم 💞و فدات شم😘 و بعضی #استیکر💋و #ایموجی ها😍رو میفرستادم.
شده بودم #مثل_همون_بعضیایی که #هیچوقت_فکرشوهم_نمیکردم که این کارا روبکنم.😟
.
یه شب بهم گفت قراره فردا بره مرکز تحصیلش تا کاراشو بکنه.
ولی قبلش باید میرفت یه جایی تایه کاری رو انجام بده.
ساعت۱۰شب 🕙 تصمیم گرفتم بدون اینکه بهش بگم برم همانجایی که قراره بره و #غافلگیرش_کنم.
#ادامه_دارد
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_ششم
صبح به #بهونه_قراردرسی بایکی ازدوستام👭 ازخونه زدم بیرون.
ساعت۷ونیم صبح 🕢
تا رسیدم به محلی که مد نظرم بود تقریبا ساعت ۸ و ربع شده بود.
سبحان نمیدونست میخوام برم پیشش .
چند دقیقه قبل از اینکه برسم بهش پیام دادم که دارم میام پیشت.
و اینترنت رو خاموش کردم.
وقتی رسیدم دیدم رو یه نیمکت کنار خیابون نشسته .اینترنت رو روشن کردم دیدم چندتاپیام دارم ازش که
#کجا_میخوای_بیای؟🙄
رضوانه الان کجایی؟😬
کجا رفتی؟😧
بهت میگم کجایی الان؟😵
رفتم پیشش
*سلام سبحان🙃
_سلام رضوانه.
#اینجا_چیکار_میکنی؟😯
*اومدم ببینمت. مگه نمیگی دوسم داری ومیخوای بیای خواستگاری؟
خب باید همدیگه رو بشناسیم دیگه.🥰
_خب ما هم داریم شناخت پیدا میکنیم.
#مجازی_دیگه_بسه. #خسته_شدم.
یه ذره هم حضوری بشناسیم دیگه
خندیدم😄 واونم سرتکون داد...
_از دست تو چیکار کنم من؟
#بیا_بریم یه جایی که #خلوت_باشه.
#کسی_نبینتمون...
همون نزدیکی ها یه پارک بود.
#با_فاصله_نشستیم_کنارهم شروع کردیم به صحبت کردن.
خیلی معمولی وحتی به هم نگاه نمی کردیم. 👀
چادرم خاکی شده بود.
آروم دست کشید رو خاک های چادرم #ولی_دستش_بهم _نخورد
#اما_همین_کافی_بود_که یخمون بازبشه.
#دیگه_خجالت_نمیکشیدم که کنارش باشم😔
، #دیگه_ناراحت_نبودم که شونه هامون بهم میخوره،😔
#دیگه_عذاب_وجدان_نداشتم که دیگران دارن نگاهمون میکنن😔
حرفامون شده بود ابراز عشق بهم🥰
، نگاه های عاشقانه،😍
خندیدنایی که بتونیم #بیشتر _دل_هم رو ببریم،😇
#اتفاقاتی_که من تو کل عمرم هم #تصور_نمیکردم انجامش بدم اونم باکی؟
با یه پسر نامحرمی که نمیدونستم کیه وچیه😱😖
.
ساعت نزدیک ۱۲ بود🕛 و من چند ساعت باهاش بودم #ولی
#دل_کندن_خیلی_سخت_بود😧
با هر جون کندنی بود خداحافظی کردم🤚 برگشتم خونه ولی مگه فکرش ولم میکرد؟
#هر_کار_میکردم،
#هر_چیزی_میخوردم،
#حتی_تا_وقتی خوابم میبرد سبحان توفکرم بود😴
دیگه خودمو زنش👰🏻 میدونستم که
#فقط_تنها_مشکلی_که_داشتیم
#مخالفت_خونواده_اش بود و تمام
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_هفتم
دو هفته ای گذشته بود از #اولین_دیدارمون
#چت📱 ، #تماس_صوتی📞، #تماس_تصویری🤳 همچنان پابرجابود.
دیگه به عنوان یک #دختر_مذهبی خیلی از #خط_قرمزهامو_رد_کرده_بودم.
#نمازم ، #قرآنم ، خیلی #اعتقاداتم برام #بی_اهمیت_شده_بود.😖
کارای شخصیم هم حسابی #عقب_افتاده_بود.
#خانوادم_شاکی_بودن که
#چقدر_گوشی_دستت_میگیری📱 بسه دیگه
ولی
#سبحان_شده_بود همه #دنیا_و_زندگی_من
#صبح_وشبم🏙🌃، #شام_ونهارم🌭🍞، #عبادت_واستراحتم😴📿
همه شده بودن سبحان
چندباری سوتی داده بودم وبه جای بردن اسم برادرم اسم اونامیگفتم😧
درکنار همه این مسائل #میترسیدم_خونوادم_بفهمن.😱
#اگه پدرم_مادرم_برادرم متوجه میشدن دیگه خیلی ناراحت میشدن😖
هزار تا #قفل_ورمز بود که گذاشته بودم رو گوشیم که #کسی_نتونه_وارد_بشه🔒
سبحان #ذهنمو_خیلی_درگیر_کرده_بود
#ولی
چیزی که #بدتر_بود،
#نخوردن_شرایط_من_وسبحان_بود
#اختلاف_سنی خیلی کم مون ،
#نداشتن_شغل،
#اختلاف_بعضی_عقاید_مهم بین من وسبحان وحتی خونواده هامون،
#مخالفت_خونوادش با اصل
#ازدواجش_تو_این_سن و.....
منم تو اون مدت #خواستگارای_مختلفی_داشتم که
#به_خاطر علاقه ام به سبحان همه شونو به دلایل مختلف #رد_میکردم.😖
چه موردهایی که میشد بیشتر بهشون فکر کنم #اما_به_خاطر این رابطه و
#بدون_ذره_ای_فکر رد میکردم.😔
همه این ذهن مشغولی ها موجب این شد که به سبحان بگم #یک_هفته نه زنگ بزنیم📱 به هم، نه پیام📧 نه هیچی.
#یک_هفته_رهای_رها_باشیم
#درست_فکر_کنیم به جوانب کار و همه چیز رو در نظر بگیریم. #اگه بعد یک هفته بازم نظرمون مثبت بود✅ ادامه میدیم.
یک هفته #اندازه_یک_سال برام گذشت
تو اون یک هفته حتی بعضیایه بوهایی هم برده بودن
در طی اون یک هفته #هر_وقت اومدم به مسائل #اشتباه_وسخت رابطه فکرکنم ،
#عشق_موهوم_سبحان جلوی همه چیز رو میگرفت.⛔
بعد یک هفته #دیگه_نتونستم_دَووم_بیارم.
#بهش_پیام_دادم
* سلام #میخوام_ببینمت
_سلام #اگه_قراره_جوابت_منفی_باشه همینجا بگو.
نمیخوام تو روم جواب رد بشنوم
* میخوام ببینمت #حضوری فقط همین و تمام...
#دوباره همون مکان قبلی قرار گذاشتیم
من زودتر رسیدم
بعد چند دقیقه رسید
#ادامه_دارد
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_هشتم
دوتاشکلات🍬،یه بطری آب،یه بسته پاستیل هم دستش بود
بطری آب روداد گفت
_تواین مدت خوب شناختمت ،این بطری آب واسه اینکه میدونم اونقدرتندتندقدم برمیداری🚶♀️ که قطعاالان تشنه ای.
این شکلات هم واسه اینکه مطمئنم صبحونه نخوردی🍞 وبااین بی جونی ضعف میکنی😓.
این پاستیل هم واسه اینکه مطمئنم عاشق پاستیلی 😍
اگه شک داشتم به حرفی که میخواستم بزنم،بااین کاراش مطمئن شدم
نشستیم وشروع کردم
*ببین من تواین مدت مطمئن شدم که هرکسی همسرت بشه بهترین شوهردنیانصیبش شده ولی به فلان دلیل و بهمان دلیل مانمیتونیم کنارهم باشیم
گفت _تاشروع کردی به صحبت جوابتو فهمیدم.
همیشه دخترا👩🦰وقتی میخوان به یه پسرجواب👨🦰 رد بدن اول ازش تعریف میکنن ومیگن توخیلی خوبی ولی بعدش میگن نه.
منکه گفته بودم نمیخوام جلو روم جواب رد بدی بهم چرااصرارکردی؟
هیچی نگفتم وبلندشدم تاخدافظی کنم✋🏻
بالاخره ممنون بابت کارایی که واسم کردی ،بابت همه محبت هات و....
به ساعتم نگاه کردم(ادمین : از کی واسه محبت #حرام تشکر هم میکنن!؟!😳 )
۸:۲۵ دقیقاهمون ساعتی که اولین بارهمودیدیم
وسط حرفام گفتم اهان راستی...
بهم نگاه نمیکرد.
گفتم نمیخوای نگاهم کنی؟
سرشواوردبالاوبااخم بهم نگاه کرد😠
*ازوقتی باهات آشناشدم فهمیدم من چقدراستعداددارم که تاحالانمیدونستم وکشفشون نکرده بودم
مثلافهمیدم من چقدربازیگریم🎬 خوبه
نگاهش رنگ تعجب گرفت🤨
مثلامن الان ده دقیقه اس که دارم بازی میکنم ولی تو همه حرفاموباورکردی
وشروع کردم به خندیدن 😅🤣😂
سبحان بابهت وتعجب داشت به من نگاه میکرد
ولی بدترین اتفاق برای من افتاده بود
اگه به عشق سبحان شک داشتم الان فهمیدم که من عاشق سبحان شده بودم
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_نهم
سبحان همه #فکروذهن_منو_تسخیرکرده_بود...
اون روز هم مثل روز اول دیدارمون تا ساعت ۱۲ ظهر 🕛باهم بودیم با هم حرف زدیم ،
#حرفهای_عاشقانه💑، #نگاه_های_عاشقانه💏 و
#پارا_از_حریم_هم_فراتر_گذاشتیم.🙉
در کنار همه اینها من #نمیتونستم_به_صورت_عقلانی🧠 به ازدواج با سبحان #فکر_کنم .
#اختلافات_زیادی_بین_منو_سبحان_بود
که نمی گذاشت من #به_صورت_منطقی با این مسئله کنار بیایم .
صبح و شب #نگران سبحان بودم. شب ها🌃 #تا_دیروقت_باهم_چت_میکردیم.
من به سبحان #بسیار_وابسته_شده_بودم.
همانطور که گفتم خانواده و اطرافیان من از این متفاوت شدن حال و احوالات م باخبر شده بودند.
اما به جز اندکی از دوستانم کسی از رابطه من و سبحان 💑خبر نداشت .
#تا_اینکه_یک_روز به صورت جدی با سبحان صحبت کردم که
#کِی_قراره_بیای_خواستگاری؟
چندین بار در این مورد با هم صحبت کرده بودیم
#اما_هردفعه_به_دلایلی سبحان
#بحث_رو_عوض_می کرد یا می گفت
#به_زودی ،
#باید_کار_پیدا_کنم ،
#باید_خونوادم_رو_راضی_کنم.
#اما این بار #نذاشتم_از_زیر_کار_دَربره.
بهش گفتم:زمان به من بگو.
من، #خواستگار_دارم ، میان و میرن
بالاخره #برای_رد_کردنشون باید دلیلی داشته باشم.
من #نمیتونم دلیل رابطه داشتن با تو رو برای خانوادم بیارم .
این دفعه مثل دفعات قبل بحثو عوض نکرد #بلکه_عصبانی_شد😡
و گفت: #تو_به_من_اعتماد_نداری من #برای_تو دارم خیلی کارها انجام میدم اما تو نمیتونی به خاطر من حتی خانواده خودت رو راضی کنی .😠
#خلاصه اینکه #بحثمون_بالا_گرفت و من بدون جواب دادن به سبحان اینترنت خاموش کردم و جواب پیام ها✉ و زنگها 📞شو هم ندادم.
حال و هوام خیلی گرفته بود
#دیگه _حوصله_نداشتم با کسی صحبت کنم .
ناراحت بودم 😞اما #دلم_میخواست هر چه سریعتر این ماجرا برطرف بشه از یک طرف #میترسیدم که اگر خونوادم بفهمد چه اتفاقی میافته .
حال و هوای بدم #به_خاطر قهر با سبحان ادامه داشت.
#همین_حال_و_هوا همسر برادرم را #متوجه_من_کرد😧 و بعد از مدتی پرس و جو #متوجه_این_ماجرا_شد
😟و #با_من_قاطع_صحبت کرد :سبحان به دردت نمیخوره .
اصلاً #صلاحیت_ازدواج_باتو_رو_نداره.
😫 سنش ،شغلش، خونوادش ،رفتارش، اخلاقش خیلی چیزها هست که
#به_هم_نمیخورین.
#تو_لیاقتت_خیلی_بیشتراز_اینهاست.
تو دختری هستی باسواد ،با کمالات ،خونواده خوبی داری، ظاهر خوبی داری .
شخصیتی مثل سبحان
#اصلا_برازنده_تو_نیست.😓
من تقریباً #تحت_تاثیر حرفهای همسر برادرم قرار گرفته بودم #اما نه آنقدر زیاد که بتوانم به طور کلی سبحان را کنار بگذارم
#هنوز_سبحان_برای_من_عزیز_بود.💚
اما از خیلی اتفاقا #خسته شده بودم. 😞
من #باید همیشه #همه_چیز را
#برای_سبحان_توضیح_میدادم اما
#سبحان_هیچ_چیز_راتوضیح_نمیداد.
#هر_بار از اون در مورد زمان خواستگاری میپرسیدم #طفره_میرفت
همیشه شغل و خونوادش رو #بهونه_میکرد برای نیامدن یا دیر اومدن.
👇⚠️👇🔴👇⚠️👇🔴👇⚠️👇🔴👇
#سوءاستفاده های_عاطفی_وگاهی ... 🙊😭(چه مجازی وچه حضوری) .
من #هر_دفعه که حضوری سبحان را میدیدم #عذاب_وجدان_میگرفتم 😟
به خاطر حرف ها و کارهایی که انجام میدهیم اما #عشق_سبحان
#هرگز_به_من_این_اجازه_را_نمیداد که در این مورد #فکر_کنم😓 😭😭😭
#ادامه_دارد..
🍊 @baharnarenj251
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_دهم
#قهر_و_آشتی های من و سبحان ادامه داشت گاهی چند روز گاهی به چند ساعت تمام می شد .
اما من هیچ وقت نمی توانستم سبحان را کنار بگذارم.😣
#عقل_و_ذهن_من_تسخیرشده_بود.
#امابعدازمدتی_فهمیدم
#من_تنهادختری_نبودم که باسبحان درارتباط بودم.💑
اون #حتی_بایکی_مثل_من
#رابطه_احساسی_وجنسی_داشته.
درکناردخترای متفاوتی که به صورت مجازی باهاشون درارتباط بود.😟
بعد از مدتها یکی از دوستان صمیمی ام که چند وقتی بود ندیده بودم اش را دیدم ازش گلایه کردم که خیلی نامردی چرا این چند وقته نیستی؟😓
تو ازدواج کردی دیگه توجهی به دوستات نمی کنی .
نمیدونی این مدت من چقدر تنها بودم.😭
عذرخواهی کرد. اما دیگه الان برای عذرخواهی دیر بود .😰
مجبور شدم ماجرای خودم و سبحان رو براش بگم.
#دوستم دقیقا حرفهای همسر برادرم رو زد
#اما_قاطع_تر😠 و #گاه_دوستانه_تر😕
من همیشه به حرفاش گوش می کردم و #تنها_دوست_من_نبود
بلکه مثل یه خواهر مهربون بود و همراه.👭
کسی بود که چندین سال بود با هم دوست بودیم و خاطرههای خوبی داشتیم .
حالا این حرفارو داشت بهم میزد. عصبانی میشد😡 ،داد میکشید سرم 😤،ناراحت میشد☹ ،حتی یک بار گریه کرد.😭 گفت پشیمونم از اینکه این مدت به خاطر مشکلات خودم تورو تنها گذاشتم
اما باور کن من نمی تونستم فقط به تو توجه کنم و به مشکلات خودم نرسم .
اما الان اومدم هر چند دیر اما ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است .
خواهش می کنم لطفاً به دلایلی که خودت میدونی از سبحان فاصله بگیر .
#سخت_بود_برای_من_فاصله_گرفتن
از کسی که چندین ماه باهاش بودم
#عاشقانه_حرف_زدیم💏
#به_من_محبت_کرده
بهش محبت کردم
#حال_و_هوای_زندگی_منو_تغییر_داده
#اما_هرچی_باشه
خودم میدونستم
#رابطه_ما_گناه_و_اشتباهههههههه😭😭😫
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251