#قرار_عاشقی
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ❓
#قسمت_دهم
چرا نماز رو غلط معرفی می کنیم❓
💢⛔️💢
استاد پناهیان:
یه استاد دانشگاهی می فرمود: بچه ی من نماز نمی خونه، یعنی کاهل نمازی میکنه،
ولی ما کم نذاشتیم تو تربیتش،
حاج آقا شما بفرمایید ما چیکار کنیم⁉️
❗️💠💠❓
✅ گفتم : نماز رو چجوری به پسرت معرفی کردی❓
💠 گفت : بلاخره معرفی کردیم دیگه❗️
✅ گفتم نه دقیقا بگو؛ داریم صحبت می کنیم.
💠 گفت حاج آقا چی بگم آخه ❗️
بهش گفتیم نماز عبادته و ...
کم کم که گفت رسید به این جملات: نماز خوندن عشق بازی با خداست، مناجات با معبوده، راز و نیاز با رب العالمینه و...
💢💢❌〽️❗️
اینجوری معرفی کرده بودن نماز رو❗️
اما بچش وقتی ایستاده واسه نماز👇
گفته راز کو❓ نیاز کو❓ من اگه رازی داشته باشم همینجوری به خدا میگم❗️
❗️
وایساده سر نماز مثلا عشق بازی کنه با خدا❗️
بعد یواش یواش دیده عشق کجا بود⁉️‼️
آروم آروم پیش خودش میگه: حالا بعدا عشق بازی می کنیم دیگه ❗️
حالا چه وقتشه❗️
الان من وسط کار و درسم هستم و حال عشق بازی ندارم
🔹🔸🔸🔸🔸🔸
به اون استاد گفتم: خب اشتباه نماز رو معرفی کردی❗️‼️
بچت هی میره سراغ نماز هی لذت نمیبره و "هی دیگه نمیره سراغ نماز!"
😔
"خودش رو شکست خورده ی در نماز میبینه"
خیلی خیلی خیلی مهم👆👆👆
✅ بابا "نماز عشق بازی نیست فعلا"
نماز عشق بازی با خدانیست ابتدائًا
"نماز ابتدائًا مؤدب شدن است "
"ادب رعایت کردن است"
اول از همه ادب نماز رو رعایت کن.
〰️🔹🔸🌎🌍
لطفا نماز رو درست معرفی کنید به افراد. "مخصوصا به جوانان و نوجوانان"
👆🌎👆✅💻
برای اینکه بقیه هم نمازاشون درست بشه انتشار بدید.
اجرتون با امام زمان علیه السلام
ادامه دارد...
#ترک_ارتباط_بانامحرم😔
#عاقبت_بد_ارتباط_بانامحرم😔
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#قسمت_دهم
#قهر_و_آشتی های من و سبحان ادامه داشت گاهی چند روز گاهی به چند ساعت تمام می شد .
اما من هیچ وقت نمی توانستم سبحان را کنار بگذارم.😣
#عقل_و_ذهن_من_تسخیرشده_بود.
#امابعدازمدتی_فهمیدم
#من_تنهادختری_نبودم که باسبحان درارتباط بودم.💑
اون #حتی_بایکی_مثل_من
#رابطه_احساسی_وجنسی_داشته.
درکناردخترای متفاوتی که به صورت مجازی باهاشون درارتباط بود.😟
بعد از مدتها یکی از دوستان صمیمی ام که چند وقتی بود ندیده بودم اش را دیدم ازش گلایه کردم که خیلی نامردی چرا این چند وقته نیستی؟😓
تو ازدواج کردی دیگه توجهی به دوستات نمی کنی .
نمیدونی این مدت من چقدر تنها بودم.😭
عذرخواهی کرد. اما دیگه الان برای عذرخواهی دیر بود .😰
مجبور شدم ماجرای خودم و سبحان رو براش بگم.
#دوستم دقیقا حرفهای همسر برادرم رو زد
#اما_قاطع_تر😠 و #گاه_دوستانه_تر😕
من همیشه به حرفاش گوش می کردم و #تنها_دوست_من_نبود
بلکه مثل یه خواهر مهربون بود و همراه.👭
کسی بود که چندین سال بود با هم دوست بودیم و خاطرههای خوبی داشتیم .
حالا این حرفارو داشت بهم میزد. عصبانی میشد😡 ،داد میکشید سرم 😤،ناراحت میشد☹ ،حتی یک بار گریه کرد.😭 گفت پشیمونم از اینکه این مدت به خاطر مشکلات خودم تورو تنها گذاشتم
اما باور کن من نمی تونستم فقط به تو توجه کنم و به مشکلات خودم نرسم .
اما الان اومدم هر چند دیر اما ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است .
خواهش می کنم لطفاً به دلایلی که خودت میدونی از سبحان فاصله بگیر .
#سخت_بود_برای_من_فاصله_گرفتن
از کسی که چندین ماه باهاش بودم
#عاشقانه_حرف_زدیم💏
#به_من_محبت_کرده
بهش محبت کردم
#حال_و_هوای_زندگی_منو_تغییر_داده
#اما_هرچی_باشه
خودم میدونستم
#رابطه_ما_گناه_و_اشتباهههههههه😭😭😫
#ادامه_دارد...
🍊 @baharnarenj251
🦋✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨
🦋✨
✨
🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟
#قسمت_دهم
ادامه داد:
تازه اگه حرف هاش عادی باشه!
چه برسه به حرف های شمااااا !.. 😬
قصد مهم نیست، مهم اینه که تو با یِ نامحرم چت کردی...
و البته این گناه به منم مربوط میشد!
😢 چون من جلوتو نگرفته بودم....
و وقتی اینهارو فهمیدم دیگه کار از کار گذشته بود و سپهر چیزایی به تو گفته بود که....😖😔
🤨نفسی کشید و عصبی گفت:
امشب حسابی سپهر رو تهدید کردم و گفتم میام دم خونتون به مامانت میگم،
میام دم باشگاهتون.... #آبروتو میبرم...
👈 از واو به واو چت هات هم #شات دارم....
بعد هم خوابوندم زیر گوشش چون واقعا نمیتونستم چیزهایی که بهت گفته بود رو تحمل کنم 🙁😰
... و البته خودمو هم نمیبخشم چون باعث این گناه من بودم.😔
و کلی حرف زد و شروع کرد به نصیحت کردن درباره دوست بد... 💔🚶♀️
و در آخر هم گفت ماجرای امشب پیش خودمون میمونه و به کسی نگم ....
شب که رفتیم خونه رفتم توی اتاقم، خوابم نبرد و توی فکر بودم🤐...
فکر . فکر . فکر
باورم نمیشد یعنی هر یک کلمه چت من با سپهر گناه بوده !؟😞
👈 باورم میشد،،،،،
😔ولی من واقعا داشتم خودمو #گول میزدم با اون #توجیح مسخره!
😈 من که قصدی ندارم..😏
به اتفاقات این چند هفته اخیر فکر کردم،
من کیم ؟! 🙁
اصالتم چیه ؟! 😕
👈😔 یاد یکی از اعتقاداتم افتاده بودم :
خیلی بدم میومد که یک پسر حتی به اسم صدام بزنه!
😎 یه جوری میشدم..😖
❌هیچ وقت همچین اجازه ای رو به هیچکس نداده بودم !
اما سپهر چی ؟! 😭
#خنده_به_چه_قیمت؟
#سرگذشتی_که_از_سر_گذشت
#داستانهای_واقعی
🍊 @baharnarenj251
🦋✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨
🦋✨
✨
🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟
#قسمت_دهم
ادامه داد:
تازه اگه حرف هاش عادی باشه!
چه برسه به حرف های شمااااا !.. 😬
قصد مهم نیست، مهم اینه که تو با یِ نامحرم چت کردی...
و البته این گناه به منم مربوط میشد!
😢 چون من جلوتو نگرفته بودم....
و وقتی اینهارو فهمیدم دیگه کار از کار گذشته بود و سپهر چیزایی به تو گفته بود که....😖😔
🤨نفسی کشید و عصبی گفت:
امشب حسابی سپهر رو تهدید کردم و گفتم میام دم خونتون به مامانت میگم،
میام دم باشگاهتون.... #آبروتو میبرم...
👈 از واو به واو چت هات هم #شات دارم....
بعد هم خوابوندم زیر گوشش چون واقعا نمیتونستم چیزهایی که بهت گفته بود رو تحمل کنم 🙁😰
... و البته خودمو هم نمیبخشم چون باعث این گناه من بودم.😔
و کلی حرف زد و شروع کرد به نصیحت کردن درباره دوست بد... 💔🚶♀️
و در آخر هم گفت ماجرای امشب پیش خودمون میمونه و به کسی نگم ....
شب که رفتیم خونه رفتم توی اتاقم، خوابم نبرد و توی فکر بودم🤐...
فکر . فکر . فکر
باورم نمیشد یعنی هر یک کلمه چت من با سپهر گناه بوده !؟😞
👈 باورم میشد،،،،،
😔ولی من واقعا داشتم خودمو #گول میزدم با اون #توجیح مسخره!
😈 من که قصدی ندارم..😏
به اتفاقات این چند هفته اخیر فکر کردم،
من کیم ؟! 🙁
اصالتم چیه ؟! 😕
👈😔 یاد یکی از اعتقاداتم افتاده بودم :
خیلی بدم میومد که یک پسر حتی به اسم صدام بزنه!
😎 یه جوری میشدم..😖
❌هیچ وقت همچین اجازه ای رو به هیچکس نداده بودم !
اما سپهر چی ؟! 😭
#خنده_به_چه_قیمت؟
#سرگذشتی_که_از_سر_گذشت
#داستانهای_واقعی
🍊 @baharnarenj251