eitaa logo
بهار نارنج🌼
176 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
736 ویدیو
8 فایل
🌹اینجا لحظه هایت را... با عطر بهارنارنج به دست بهار بسپار🌹 وعده ی دیدار ما: ملک شهر . خیابان بهارستان غربی. خ پاسداران .بوستان قدس. فرهنگسرای قدس😊 ارتباط با ما👇👇 @zeitooon @Toranj_14
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا نماز رو غلط معرفی می کنیم❓ 💢⛔️💢 استاد پناهیان: یه استاد دانشگاهی می فرمود: بچه ی من نماز نمی خونه، یعنی کاهل نمازی میکنه، ولی ما کم نذاشتیم تو تربیتش، حاج آقا شما بفرمایید ما چیکار کنیم⁉️ ❗️💠💠❓ ✅ گفتم : نماز رو چجوری به پسرت معرفی کردی❓ 💠 گفت : بلاخره معرفی کردیم دیگه❗️ ✅ گفتم نه دقیقا بگو؛ داریم صحبت می کنیم. 💠 گفت حاج آقا چی بگم آخه ❗️ بهش گفتیم نماز عبادته و ... کم کم که گفت رسید به این جملات: نماز خوندن عشق بازی با خداست، مناجات با معبوده، راز و نیاز با رب العالمینه و... 💢💢❌〽️❗️ اینجوری معرفی کرده بودن نماز رو❗️ اما بچش وقتی ایستاده واسه نماز👇 گفته راز کو❓ نیاز کو❓ من اگه رازی داشته باشم همینجوری به خدا میگم❗️ ❗️ وایساده سر نماز مثلا عشق بازی کنه با خدا❗️ بعد یواش یواش دیده عشق کجا بود⁉️‼️ آروم آروم پیش خودش میگه: حالا بعدا عشق بازی می کنیم دیگه ❗️ حالا چه وقتشه❗️ الان من وسط کار و درسم هستم و حال عشق بازی ندارم 🔹🔸🔸🔸🔸🔸 به اون استاد گفتم: خب اشتباه نماز رو معرفی کردی❗️‼️ بچت هی میره سراغ نماز هی لذت نمیبره و "هی دیگه نمیره سراغ نماز!" 😔 "خودش رو شکست خورده ی در نماز میبینه" خیلی خیلی خیلی مهم👆👆👆 ✅ بابا "نماز عشق بازی نیست فعلا" نماز عشق بازی با خدانیست ابتدائًا "نماز ابتدائًا مؤدب شدن است " "ادب رعایت کردن است" اول از همه ادب نماز رو رعایت کن. 〰️🔹🔸🌎🌍 لطفا نماز رو درست معرفی کنید به افراد. "مخصوصا به جوانان و نوجوانان" 👆🌎👆✅💻 برای اینکه بقیه هم نمازاشون درست بشه انتشار بدید. اجرتون با امام زمان علیه السلام ادامه دارد...
😔 😔 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 های من و سبحان ادامه داشت گاهی چند روز گاهی به چند ساعت تمام می شد . اما من هیچ وقت نمی توانستم سبحان را کنار بگذارم.😣 . که باسبحان درارتباط بودم.💑 اون . درکناردخترای متفاوتی که به صورت مجازی باهاشون درارتباط بود.😟 بعد از مدتها یکی از دوستان صمیمی ام که چند وقتی بود ندیده بودم اش را دیدم ازش گلایه کردم که خیلی نامردی چرا این چند وقته نیستی؟😓 تو ازدواج کردی دیگه توجهی به دوستات نمی کنی . نمیدونی این مدت من چقدر تنها بودم.😭 عذرخواهی کرد. اما دیگه الان برای عذرخواهی دیر بود .😰 مجبور شدم ماجرای خودم و سبحان رو براش بگم. دقیقا حرف‌های همسر برادرم رو زد 😠 و 😕 من همیشه به حرفاش گوش می کردم و بلکه مثل یه خواهر مهربون بود و همراه.👭 کسی بود که چندین سال بود با هم دوست بودیم و خاطره‌های خوبی داشتیم . حالا این حرفارو داشت بهم میزد. عصبانی میشد😡 ،داد میکشید سرم 😤،ناراحت می‌شد☹ ،حتی یک بار گریه کرد.😭 گفت پشیمونم از اینکه این مدت به خاطر مشکلات خودم تورو تنها گذاشتم اما باور کن من نمی تونستم فقط به تو توجه کنم و به مشکلات خودم نرسم . اما الان اومدم هر چند دیر اما ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است . خواهش می کنم لطفاً به دلایلی که خودت میدونی از سبحان فاصله بگیر . از کسی که چندین ماه باهاش بودم 💏 بهش محبت کردم خودم میدونستم 😭😭😫 ... 🍊 @baharnarenj251
🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨ 🦋✨ ✨ 🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟ ادامه داد: تازه اگه حرف هاش عادی باشه! چه برسه به حرف های شمااااا !.. 😬 قصد مهم نیست، مهم اینه که تو با یِ نامحرم چت کردی... و البته این گناه به منم مربوط میشد! 😢 چون من جلوتو نگرفته بودم.... و وقتی اینهارو فهمیدم دیگه کار از کار گذشته بود و سپهر چیزایی به تو گفته بود که....😖😔 🤨نفسی کشید و عصبی گفت: امشب حسابی سپهر رو تهدید کردم و گفتم میام دم خونتون به مامانت میگم، میام دم باشگاهتون.... میبرم... 👈 از واو به واو چت هات هم دارم.... بعد هم خوابوندم زیر گوشش چون واقعا نمیتونستم چیزهایی که بهت گفته بود رو تحمل کنم 🙁😰 ... و البته خودمو هم نمیبخشم چون باعث این گناه من بودم.😔 و کلی حرف زد و شروع کرد به نصیحت کردن درباره دوست بد... 💔🚶‍♀️ و در آخر هم گفت ماجرای امشب پیش خودمون میمونه و به کسی نگم .... شب که رفتیم خونه رفتم توی اتاقم، خوابم نبرد و توی فکر بودم🤐... فکر . فکر . فکر باورم نمیشد یعنی هر یک کلمه چت من با سپهر گناه بوده !؟😞 👈 باورم میشد،،،،، 😔ولی من واقعا داشتم خودمو میزدم با اون مسخره! 😈 من که قصدی ندارم..😏 به اتفاقات این چند هفته اخیر فکر کردم، من کیم ؟! 🙁 اصالتم چیه ؟! 😕 👈😔 یاد یکی از اعتقاداتم افتاده بودم : خیلی بدم میومد که یک پسر حتی به اسم صدام بزنه! 😎 یه جوری میشدم..😖 ❌هیچ وقت همچین اجازه ای رو به هیچکس نداده بودم ! اما سپهر چی ؟! 😭 ؟ 🍊 @baharnarenj251
🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨ 🦋✨ ✨ 🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟ ادامه داد: تازه اگه حرف هاش عادی باشه! چه برسه به حرف های شمااااا !.. 😬 قصد مهم نیست، مهم اینه که تو با یِ نامحرم چت کردی... و البته این گناه به منم مربوط میشد! 😢 چون من جلوتو نگرفته بودم.... و وقتی اینهارو فهمیدم دیگه کار از کار گذشته بود و سپهر چیزایی به تو گفته بود که....😖😔 🤨نفسی کشید و عصبی گفت: امشب حسابی سپهر رو تهدید کردم و گفتم میام دم خونتون به مامانت میگم، میام دم باشگاهتون.... میبرم... 👈 از واو به واو چت هات هم دارم.... بعد هم خوابوندم زیر گوشش چون واقعا نمیتونستم چیزهایی که بهت گفته بود رو تحمل کنم 🙁😰 ... و البته خودمو هم نمیبخشم چون باعث این گناه من بودم.😔 و کلی حرف زد و شروع کرد به نصیحت کردن درباره دوست بد... 💔🚶‍♀️ و در آخر هم گفت ماجرای امشب پیش خودمون میمونه و به کسی نگم .... شب که رفتیم خونه رفتم توی اتاقم، خوابم نبرد و توی فکر بودم🤐... فکر . فکر . فکر باورم نمیشد یعنی هر یک کلمه چت من با سپهر گناه بوده !؟😞 👈 باورم میشد،،،،، 😔ولی من واقعا داشتم خودمو میزدم با اون مسخره! 😈 من که قصدی ندارم..😏 به اتفاقات این چند هفته اخیر فکر کردم، من کیم ؟! 🙁 اصالتم چیه ؟! 😕 👈😔 یاد یکی از اعتقاداتم افتاده بودم : خیلی بدم میومد که یک پسر حتی به اسم صدام بزنه! 😎 یه جوری میشدم..😖 ❌هیچ وقت همچین اجازه ای رو به هیچکس نداده بودم ! اما سپهر چی ؟! 😭 ؟ 🍊 @baharnarenj251