eitaa logo
بهار نارنج🌼
176 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
736 ویدیو
8 فایل
🌹اینجا لحظه هایت را... با عطر بهارنارنج به دست بهار بسپار🌹 وعده ی دیدار ما: ملک شهر . خیابان بهارستان غربی. خ پاسداران .بوستان قدس. فرهنگسرای قدس😊 ارتباط با ما👇👇 @zeitooon @Toranj_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨ 🦋✨ ✨ 🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟ ی گوشی قدیمی داشتم که مادرم مجبور شده بود برای درس واسم بخره... از فضای مجازی فقط روبیکا رو داشتم که خیلی داخلش فعال بودم. ادمین یک کانال چالش بودم و همش چالش میزاشتم و جایزه و.... سرگرمی با نامحرم چت نمیکردم، برای چالش ها پسر هم شرکت میکرد، اما من هیچ حرفی نمیزدم باهوشون و فقط با ایموجی جواب میدادم، مثلا اگه جواب سوال چالش رو درست میدادند با ✅و برعکس با ❌جواب میدادم فقط در همین حد. و اگه هم کسی پاشو از گلیمش دراز تر میکرد که مشخص بود! بلاک 🤷‍♀ یک روز با نغمه قرار شد بریم پارک..... وقتی رفتیم من گوشی برده بودم ولی اون گفتش که گوشیم شارژ نداشت بعد تقریبا یک ربع تو پارک بودن گفت : _ صبا ! من خیلی حوصلم سر رفته میای ی نفرو ایسگا کنیم؟! مات و مبهوم بودم از حرفش 🤷‍♀ 🤔 آخه من از این کارا نمیکردم هیچ وقت!! گوشیمو گرفت و یک پسر پیدا کرد و شروع کرد باهاش چت کردن 😳 _ ببین من الان با این دوست میشم و حسابی صمیمی میشیم تا بهم وابسته شد بلاکش میکنم خخخخخخ🤣🤣🤣 کاری که اسمشو گزاشته بود ایسگا 😐 _ نه من نیستم چون گناهههههههه!!!! _ نه بابا! ما که قصدی نداریم؟! فقط میخوایم بخندیم پس اشکالی نداره 🤔 نمیتونستم حرفشو قبول کنم تا اینکه اینقدر باهام حرف زد تا بالاخره توجیح شدم! با اون پسره چت که چه عرض کنم.. ویس چت میکردند😐 من : اشکال نداره صداتو بشنوه؟! _ نه مگه چیکار میخواد بکنه _ ولی حرومه _ مثلا من الان دارم با تو حرف میزنم یکی صدامونو بشنوه.. گناه کردیم؟! این بار هم اون تونست منو توجیح کنه که کارش اشتباه نیست ؟ 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 #‏تمرین کنیم شش‌روز هفته، شش‌دنگ دلمون رو بدیم به ارباب و بی‌قرار (ع) باشیم، تا👇👇 ببرنمون و طعم زیارت هفتگی رو به ما بچشونن... 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاران امام زمان عج.mp3
2.9M
💢 من می‌خواهم از انتخاب‌شوندگان برای لشکر امام زمانم باشم! 💢 من می‌خواهم امامم، کارها و نیازهای مهمش را به من بسپارد! ❌ آیا واقعاً ممکن هست؟ برای این منظور، چه باید کــرد؟ 🎤 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق!😇 حواست‌بہ‌جوونیت‌‌باشه، نکنہ‌‌پات‌‌بلغزه... قرار‌ه‌‌با‌‌‌این‌‌پاھا‌‌ تو‌‌ گُردان‌‌صاحب‌الزمان‌‌باشۍ!☺️❤️ اللّٰهُمَــ ؏ـَـجِـلْ لِوَلیـِـڪَ الْفَرَّج💚 🍃 امام زمان (عج) 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد فرهمند 🤲التماس دعا 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 دین اومده حالت رو خوب کنه! 🔺 فلسفه همه بایدها و نبایدهای دین همینه! ➖غیبت نکن، حالت بد میشه ➖دروغ نگو، حال بد میشه ➕صدقه بده، حالت خوب میشه ➕کار کن پول دربیار، حالت خوب میشه ➕اسراف نکن، حالت خوب میشه 🍊 @baharnarenj251
☑️ مهربون باشیم 🔺 مهربونی با دیگران باعث میشه که حال خودتون هم بهتر بشه 🍊 @baharnarenj251
✨﷽✨ ✍ حواسمان باشد 🔻با " زبان " می شود ناسزا گفت، با " زبان " می شود حمد و ستایش پروردگار را گفت. 🔻با" زبان " می شود سکوت کرد، با" زبان" می شود ذکر گفت. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ، با "ﺯباﻥ" می‌شود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ، با "ﺯباﻥ" می‌شود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ، با "ﺯباﻥ" می‌شود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ، ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ. 🔻ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می‌شود جدایی انداخت، با "زبان" می‌شود وصل کرد. 🔻با "زبان" می‌شود آتش زد، با "زبان" می‌شود آتش را خاموش کرد. حواسمان به زبانمان باشد: "آلوده‌اش نکنیم" 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨ 🦋✨ ✨ 🤔خنــــــــــــــده بــه چـــــه قیمــــــت؟ دیگه خیلی داشت حرفای بدی میزد 😐 نغمه : ببخشید نمیدونستم شما این چیزها رو نمیفهمی 😏 تو دلم گفتم دونستن این چیزها هنر نیست.... 😤🙁ولی اون منو تحقیر کرد با این حرفش و من هم از سر لج گفتم : 😏میدونم خوبشم میدونم بیشتر از توهم میدونم و میفهمم.. 😤 ****** اون روز نحس بالاخره تموم شد... نغمه تا آخر درصد شارژ گوشیم داشت با اون پسره چت میکرد اون پسره هم که نگم براتون... 😑 آخرش هم بلاکش کرد و خندید. حس بدی داشتم خیلی تحقیر شده بودم!😥 انگار بچم! انگار فقط اون بلده از این کارا.... هع نغمه خانم کور خوندی 😬 من ته این خطام .. نشونت میدم!!🤨😏 عصر یک چالش گذاشته بودم که وقتی تموم شد یکی از شرکت‌کننده ها بهم پیام داد. انگار با هزار ترفند میخواست مخ منو بزنه ! منم که از خدا خواسته سوژه پیدا کرده بودم... اونم چه سوژه ای 😏 شروع کردم روش کار کردن... با هم آشنا شدیم سپهر 16 و جالب اینکه همشهری هم بودیم... با سپهر دوست شدم البته با هزار تا ناز.... 😔 همیشه وقتی به خودم میگفتم خدا؟! امام زمان؟! بعدشم باز خودمو توجیح میکردم که من که قصد بدی ندارم🤷‍♀ فقط میخوام بخندم دو روز با سپهر دوست بودم، با خودم قرار گذاشتم بکشمونمش سر قرار و اون بیاد و من بهش بخندم و بعدش بلاکش کنم... براش ویس میدادم اونهم ویس میداد... سپهر توی تیم فوتبال بودم و کلی هم مدال داشت.. ؟ 🍊 @baharnarenj251
✳️〽️ بهارنارنجی های عزیز🍑🍋 برای اردوی فردا حتماً جانماز ، مهر وچادر نماز همراهتون باشه . قصد داریم به یاد مدرسه نماز جماعت بخونیم. 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافیه دستت رو روی قلبت بگذاری💗 🔸حالا نه تنها می‌شنوی بلکه حس می‌کنی بودنش رو لمس می‌کنی حضورش رو اونی که درکش کردی 💫صدای قدم‌های خداست قدم‌هائی که به سمت توست و برای توست خدایی که در درون توست با تو راه می‌رود، می‌نشیند کلام می‌گوید، صدایت می‌زند و بودن را به تو هدیه می‌دهد چرا که دوستت دارد💗 💫روز خوبی داشته باشین باعشق به پروردگار❤️❤️❤️ 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنیدنی هایی از شهید بهشتی🌷🕊 👇👇 🕊🌷 شهید بهشتی: ♻️طلبه جوان هر روز می‌رفت دبیرستانها درس انگلیسی می‌داد. پولش هم می‌شد مایه امرار معاش. می‌گفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر می‌فهمم و با شجاعت بیشتری می‌تونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی می‌کرد.✅ از بهشتی پرسید؛ روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره❓گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه. گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمی‌ده.✅ بنی‌صدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم. بهشتی می‌گفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه✅ الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا می‌گیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می‌چسبه❗️ بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید❓ اسلام با صداقت رشد می‌کنه نه دروغ❗️ ✅ بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.✅ همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت: بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم✅ به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی ساک خود را به همراهت می‌دهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.» قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات...✅ مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد. ✅ با بی‌ادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی. هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بی‌ادبی مورد انتقاد قرار بدیم. ✅ اومده بودند در خانه بهشتی که یک مقام سیاسی خارجی می‌خواهد شما را ببیند. گفت: قراره به فرزندم دیکته بگویم. جمعه‌ام متعلق به خانواده است. نرفته بود. «بابا آب داد». بنویس پسر بابا❗️ ✅ صبح بود، یه اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خونه بهشتی. یه نگاهی و براندازی کردند و دوباره سوار شدند و رفتند. نگو دعوا شده بود، یکی گفته بود خونه بهشتی کاخه! یکی دیگ.ه گفته بودند هشت طبقه است! راننده بهشتی‌شناس بود. همه رو آورده بود دم خونه گفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید‼️ منبع: کتاب صد دقیقه تا بهشت 🍊 @baharnarenj251
[• 📿 •] ✨: همہ مےگویند: خوش بحآل فلانے شد اما هیچ کس حواسش نیست ڪہ فلانے برایِ شدن شهید بودن را یاد ڱرفت...😉✋🏻 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥💥💥💥💥 ➕افــــــــــــــــــــتتاح شد♨️ ➖چی؟؟؟!!! ➕بنا بر درخواستهای مکرر دوستان پاتوقی😇 🔻🔻🔻🔻🔻 کانال اختصاصی "سخنرانی‌های استاد خانی" در ایتا، راه‌اندازی شد.👌 💠سلسله سخنرانی‌های «حجہ‌الاسلام مجید خانی» در مجموعه پاتوقهای دختران اصفهان💠 ⏪ویژه نوجوانان⏩ 🔷برای ورود کافیست لینک زیــ🔻ـر را بزنید https://eitaa.com/majidkhani313 ▪️دیگه راحت هر سخنرانی رو که بخواهید پیدا می‌کنید😉 ✋دیگه بهونه بی‌بهونه، گوش بدید و به راحتی ۱۰۰امتیاز بگیرید.. 😉 @baharnarenj251
💠سلام 💠 سلام خبر دارم براتون اونم داغ داغ♨️ 🔴توجه 🔴توجه زائرین امام رضاجانــــــــــ❤️ ⏪ زمان امتحان از صوتهاےِ استاد خانے هم مشخص شد👌 کسانی که می‌خوان امتیاز کامل رو بگیرند عجله کنند که وقت کمه....🏃‍♀🏃‍♀ 🗓زمان امتحان از مباحث هدف خلقت و مبحث عشق 🔻پنج شنبه ۱۷ تیرماه ساعت ۴ بعداز ظهر🕓 🌍در مکانهای برگزاری پاتوقهای دختران در سطح شهر 💥💥💥دقت دقت هرکسی در پاتوق خودش رأس ساعت ۴ بعدازظهرِ پنج شنبه، حضور داشته باشه. 💢بعدا نگید نگفتینــــــــــا😉 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا من دنیای کوچکی دارم که تو با بودنت بی انتهایش میکنی تو با معجزه‌های هر چند کوچک و ساده روزم را رنگین کمانی میکنی خدایا من عادت کرده‌ام به تو به معجزه‌های هر روزت و به این آرامش در دلم خدایا می‌خواهم تو را از ته دل فریاد بزنم آنقدر که چشمانم و دلم آکنده از مهرت شوند خدایا به تو توکل می‌کنم که حس داشتنت پناهگاهی است همیشگی در اوج سختی‌هایم و غرق غرورم می‌کند خدایا شکرت که هستی 🍊 @baharnarenj251
🌸 پا به پای همسرم بودم بخش‌هایی از صحبت‌های سرکار خانم "سعدا حمزه‌ای" همسر آقای امیر سعیدزاده و راوی کتاب ‌ 👇 در پست بعدی بخوانید👇 ⬅️ متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب، هفته قبل منتشر شد. 🍊 @baharnarenj251
🌸 پا به پایِ همسرم بودم 🧕من در شهر بانه متولد شدم و در ۱۴ سالگی با آقای امیر سعیدزاده ازدواج کردم. بعد از یک‌سال از ازدواجمان، خدا به ما دختری داد که اسمش را لیلا گذاشتیم. لیلا تقریباً یک سالش تمام نشده بود که همسرم اسیر کومله‌ها شد. 💧 تقریباً یک هفته قبل از بمباران، کارتی پخش کردند که روی آن نوشته بود احتمالاً شیمیایی بزنند و آمادگی‌اش را داشته باشید. حالا نمی‌دانم این کارت‌‌ها از کجا آمده بود. البته من در مورد همه چیز احتیاط می‌کردم. همه‌ی بچه‌ها را به حمام فرستادم و چند تشت و کوزه‌ی آب هم آماده کردم که اگر شیمیایی زدند، بچه‌ها را بشویم. وقتی بمب شیمیایی زده شد، همه‌ی آب‌ها را روی بچه‌ها ریختم و یک نایلون روی سرشان کشیدم. آن موقع سه بچه داشتم و مصطفی را باردار بودم. آقای سعیدزاده هم نبودند؛ چون امدادگر بود و همان جای اصلی که بمب زده بودند، داشت به مردم کمک می‌کرد و اصلاً به فکر بچه‌های خودش نبود. بچه‌ها را برداشتم و به سر بام بردم. پشت خانه‌مان یک کوه بلندی بود و آنجا نشستیم تا بمب را خنثی کنند و هوا عوض شود. ✅ بعد از اسارت {همسرم} خیلی سخت گذشت. به همین خاطر خودم مشغول به‌کار شدم و با سواد کمی که داشتم، به بچه‌ها در درس‌هایشان کمک می‌کردم. وضعیت برایم خیلی سخت بود، امّا چون برای وطن و کشورم بود و مرام و عقیده‌ی شوهرم را دوست داشتم، بیشتر علاقه‌مند شدم. ❌ در طول دوران اسارتِ شوهرم، هرگز آرایش نکردم. در هیچ جشن و مجلس شادی شرکت نکردم. حتی به عروسی برادرم هم نرفتم. دو دست لباس مشکی داشتم که چپ و راست می‌پوشیدم و عوض می‌کردم. 📌 اسارت سعید از چهار سال گذشت. خبر دادند قرار است اعدام شود. اطلاعات دلداری‌مان داد و گفت: «هرکاری لازم باشه برای آزادی‌اش انجام می‌دیم. هرکسی را بخوان می‌دیم تا مبادله انجام بگیره. چندین زندانی داریم که می‌تونیم با سعید مبادله کنیم. غصه نخورین، این‌جوری می‌خوان روحیه‌ی شما را بشکنن.» بعضی‌ها هم به شایعات دامن می‌زدند و می‌گفتند: «امکان نداره دموکرات سعید را آزاد کنه.» افراد بانفوذ قول همکاری و سفارش به دموکرات را می‌دادند، ولی کاری از دستشان برنمی‌آمد. ‌ 👌 پرونده‌ی ما در کمیته‌ی امداد بسته شد و حقوق و مزایامان به بنیاد شهید منتقل شد. مستمری اطلاعات قطع شد. کمیته‌ی امداد هم خدماتش را قطع کرد. همه‌ی ارگان‌ها پذیرفتند که سعید اعدام می‌شود. دیگر هیچ‌کس امیدی به آزادی‌اش نداشت. برابر شواهد و قراین پذیرفتیم احتمال اعدام قوت گرفته و کاری هم از دست کسی بر نمی‌آید. معمولاً پرونده‌ی شهدا را به بنیاد شهید انتقال می‌دادند. ما هم باورمان شد سعید به کاروان شهدا پیوسته است. 😔 {بعضی از مردم} خیلی اذیت می کردند. همسایه‌مان آمد و گفت تلفن با تو کار دارد. خانمی بود و با فحش و ناسزا گفت شوهرت مرده و تو در خانه راحت نشستی! بدون مقدمه گفت شوهرت را کشتند و من بیهوش شدم. ❤️ یک ثانیه هم در خدمت‌کردن به شوهرم شک نکردم و پابه‌پایش بودم؛ چون برای مملکتم و ایشان بود. من واقعاً ایشان را تحسین می‌کنم که این‌قدر به نظام و وطنش علاقه‌مند است. من اصلاً حرف و اعتراضی برای گفتن نداشتم. واقعاً با من مهربان‌اند و ثانیه‌هایی که با هم زندگی کردیم، خیلی خوب بودند. من هرچه دارم، از ایشان دارم. چطور ممکن است که از ایشان گله کنم!؟ ‌ 🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا