#یا_صاحب_الزمان_عج💖
💞بس پیر در فراق تو مُرد و بسے جوان
✨در انـتظـار آمـدنٺ، پـیر مـےشود
💞تا ما نـمردهایـم، تو پا در رڪاب ڪن
✨تعجیل ڪن عزیز دلم! عزیز دلم دیر مےشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃
🌷 علامه حسنزاده آملی :
☘ با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد برحذرباش. خلاف مگو ، گرچه به مطایبت باشد.
👌 چه ایستادهاى دست افتادهگیر و تا مىتوانى نماز را در اول وقت بهجاى آر...
آیت الله بهجت👇👇
✅✅ @bahjat88 ✅✅
"حضرت آیتالله بهجت قدسسره:خدا کند در ما عشقی پیدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اولاً، بتوانیم یگانگی قرآن و عترت و معجون مرکب از آن دو را بیابیم و ثانیاً، در مقام پیروی و عمل، با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماییم و بدانیم که آنها از هر معشوقی بیشتر شایستهی عشقورزی هستند."
آیت الله بهجت👇👇
✅✅ @bahjat88 ✅✅
🌎طی الارض ایت الله بهجت(ره)
🕌در زمانی که در نجف، مشغول تحصیل بودم، پدرم، آخوند ملّا ابراهیم، برای زیارت، به نجف آمد. چند روزی در نجف بود و پس از آن، با هم به کربلا رفتیم. یک شب در حرم امام حسین (ع) مشغول زیارت بودم که ناگهان یادم افتاد که عهد کردهام چهل شبِ چهارشنبه، به مسجد سهله بروم و تا آن وقت، سی و دوشب رفته بودم. متأثر شدم که چرا صبح، متوجّه این مطلب نشدهام تا بتوانم به عهد خود، عمل کنم و اکنون باید مجدداً این برنامه را از ابتدا آغاز نمایم.
در این فکر بودم که دیدم آیت الله بهجت در قسمت بالاسرِ ضریح امام حسین (ع) نشسته و مشغول زیارت و عبادت است. خدمت ایشان رفتم و سلام کردم. فرمود: آقای قرنی! چیه؟ تو فکری؟ میخواهی به مسجد سهله بروی؟
توجّه نکردم که ایشان از کجا فهمید که من در فکر مسجد سهلهام. عرض کردم: بله! و موضوع عهد خود را توضیح دادم. فرمود: برو، پدرت را بگذار در مدرسه و بیا! من اینجا منتظر شما هستم.
پدرم در حرم بود. ایشان را به مدرسه بردم. شام را تدارک دیدم و به پدرم گفتم: شما شام را میل کنید و استراحت نمایید. گویا استادم با من کاری دارد، من مجدّداً به حرم امام حسین (ع) باز میگردم.
سپس به حرم بازگشتم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان فرمود: میخواهی به مسجد سهله بروی؟
گفتم: آری، خیلی مایلم.
فرمود: بلند شو همراه من بیا. و دست مرا در دست خود گرفت. همراه ایشان از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم و از شهر، خارج شدیم. ناگاه، به صورت معجزه آسا خود را پشت دیوارهای شهر نجف دیدیم. فرمود: از پشت شهر، وارد آن میشویم.
شهر نجف را دور زدیم و وارد مسجد سهله شدیم و نماز تحیّت و نماز امام زمان (ع) را در معیّت آن بزرگوار خواندم. پس از آن، آیت الله بهجت فرمود: میخواهی نجف بمانی یا به کربلا برگردی؟
عرض کردم: پدرم کربلاست و او را در مدرسه گذاشتهام، باید به کربلا برگردم.
فرمود: مانعی ندارد. و مجدداً دست مرا گرفت. دستم در دست آن بزرگوار بود که خود را در بالاسرِ امام حسین (ع) دیدم.
در پایان این ماجرا، آیت الله بهجت فرمود: راضی نیستم که تا زندهام، این جریان را برای کسی بازگو نمایی.منابع:
1ـ ادهمنژاد، محمدتقی. گلشن ابرار، قم: نورالسجاد، 1386، جلد 6.
آیت الله بهجت👇👇
✅✅ @bahjat88 ✅✅
مى گويند تقوا از تخصص لازم تر است!
آنرا مى پذيرم، اما مى گويم؛آنكس كه تخصص ندارد و كارى را مى پذيرد، بى تقواست!
✍شهید مصطفى چمران
آیت الله بهجت👇👇
✅✅ @bahjat88 ✅✅
💚 #سلام_آقای_من💚
❣چقدر دردناک است که سرور و آقای عالم باشی، اما تنها و بی کس و غریب واقع شوی
❣وای بر ما که اینگونه در #خواب_غفلت باشیم وهر لحظه ندای "کیست مرا یاری کند را بشنویم!!!
❣اما دریغ از این که باید "بیدار"
شویم و دنبالت بگردیم و ندای مظلومیتت را لبیک گوییم!!!
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
#فرجمولاصلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
از پیرمرد عذرخواهی کردند!
مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی هرگز خودبرتربینی نسبت به مردم نداشتند و احترام کامل برای همه آنها قائل بودند. از خاطرم نمیرود روزی در خدمت ایشان به حرم مطهّر امام رضا علیه السلام مشرّف میشدیم، در رواق اصلی وقتی پیرمردی قصد نزدیک شدن به ایشان و مصافحه داشت، توسط یکی از افراد کنار زده شد و رفت.
آقا که متوجه این کار شدند، برگشتند و چند قدمی به سمت پیرمرد- که در حال خارج شدن بود- رفتند و صدایشان زدند و از ایشان معذرت خواهی کردند و فرمودند هر امری دارید بفرمایید.
پیرمرد که شگفت زده شده بود، با چشمانی اشکبار دست آقا را گرفت و از ایشان التماس دعا کرد.
آیت الله بهجت👇👇
✅✅ @bahjat88 ✅✅
#اخ_نماز_شب_چه_لذتی_داری
آیت الله بهجت :🌺
دربین تمام مستحبات ، دو عمل است که بی نظیر می باشد و هیچ عملی به آنها نمی رسد.
۱- نماز شب
۲- گریه بر امام حسین علیه
آیت الله بهجت👇👇
✅✅ @bahjat88 ✅✅