eitaa logo
العبد آیت الله بهجت (ره)
80.9هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
53 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره نقل می کردند که مرحوم حاج حسنعلی نخودکی شب‌ها، به پشت بام حرم مطهر [رضوی] رفته، عبادت می کردند؛ 🔸 پشت بام حرم یک راهپله داشت. یکی از خدمه در را باز می کرده، ایشان بالا می رفتند و بعد از ساعتی، وقتی مرحوم نخودکی پایین می آمده، در را می بسته و می رفته است. 🔹 یک شب عبادت شیخ طول می کشد. پایین می آید می‌بیند خادم دم در نشسته است، یکی دو ساعت هم دیر شده است. مرحوم حاج شیخ حسنعلی شرمنده می شود، می گوید: شما نرفتی؟ می گوید می خواستم شما پایین بیایید و در را قفل کنم و بروم. 🔸 مرحوم حاج شیخ می‌پرسد: معطل من شدی؟ می گوید: بله. می گوید: خب حالا یک چیزی از من بخواه. می گوید چه بخواهم؟ من سواد ندارم. بعد می گوید که قرآن نمی توانم بخوانم. مرحوم حاج شیخ حسنعلی می گویند سوره‌ی یس را بخوان. 🔹 خادم شروع به گفتن کلماتی می کند. بعد که به خانه می رود به خانواده اش می گوید من یک چیزهایی می گویم ببینید اینها چیست و شروع به خواندن سوره‌ی یس می کند. 🔸 اینگونه صحبت کردن که از من چیزی بخواه در عالم سلطنتی است. کم افرادی می توانستند این گونه صحبت کنند: «چیزی بخواه».‌ ‌ ✳️ @bahjat_alabd‌
ارتحال آيت اللَّه "شيخ حسنعلی نخودکی اصفهانی" 🔻 آیت اللَّه شیخ حسنعلی اصفهانی، در سال ۱۲۴۰ ش در اصفهان متولد شد. از کودکی اهل تلاش بود. تحصیلات مقدماتی را در اصفهان فرا گرفت. ریاضیات و فلسفه را از ملا محمد کاشی و جهانگیرخان قشقایی آموخت. 🔹 وی سپس به نجف رفت و در محضر بزرگانی چون سید محمد فشارکی و سید مرتضی کشمیری شاگردی نمود. پس از مراجعت از نجف، در مشهد اقامت گزید و از علمای مشهد نیز بهره برد. 🔸 او علاوه بر تدریس و تحقیق و عبادت، به نیازمندان توجه داشت. کرامات فراوانی از وی نقل شده است که شرح آن در کتاب نشان از بی نشان‌ها منتشر شده است. مرحوم نخودکی در ۸ شهریور ۱۳۲۱ ش وفات یافت و در حرم امام رضا(علیه السلام) دفن شد. ره ✳️ @bahjat_alabd
🔻 یک سیدی بود که خیلی صادق بود و مرحوم آقای شیخ حسنعلی نخودکی را دیده بود و اهل اطراف زفرهٔ اصفهان بود که مرحوم آقای شیخ حسنعلی هم برای همان محل بود و از یک آبادی بودند و چیزهایی را دیده بود. 🔸 می‌گفت که من یک روز در همان آبادی بیرون آمدم، دیدم که مردم می‌روند و می‌آیند. گفتم: چه خبر است؟ گفتند: فلانی را مار نیش زده است. فلانی چه کسی بود؟ برادر آقای شیخ حسنعلی بود. 🔹 یک برادری داشت، اینجا زندگی می‌کردند. مار زده بود و به خودش می‌پیچید و می‌گفت که فأذاً (ناگهان) دیدیم که مرحوم آقای شیخ حسنعلی سوار بر الاغ است و می‌آید. ایشان مشهد بود. این‌جا کجا؟ چه‌طور آمده؟ 🔸 گفت:‌ جلوی باغ آمد و دید مردم می‌آیند و می‌روند. گفتند: آقا برادر شما را مار نیش زده است. گفت: عقب بروید. گفت: مار به کدام سمت رفت؟ گفتند: به سمت این دیوار و سوراخ رفت. 🔹 آن‌جا ایستاد و گفت: بیا بیرون. مار آمد بیرون و دمش را گرفت و گفت: از این‌طرف برو و از باغ بیرون برو. و بعد هم برادرش را از این مشکل نجات داده بود خود آن سید این‌ها را دیده بود. حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ‌ ‌ ‌ ‌ ✳️ @bahjat_alabd