🏞 حسین علیهالسلام، عشق مقدس
❛❛ عینصاد
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۳۸
✳️ @bahjat_alabd
🌄 آدم بودن، خیلی سختتر از...
✍🏻 عینصاد
❞ و آدم بودن، خيلى سختتر از طبيعى بودن است؛ چون آدم بايد هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردى را بسنجد و بررسى كند و از عكسالعملهاى طبيعى و از انعكاسها، به انتخابهاى سنجيده روى بياورد.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۱۶۱
✳️ @bahjat_alabd
🌄 آنچه فاطمه میخواهد...
✍🏻 عینصاد
❞ فاطمه به حكومتى دلبسته، كه نه تنها پرستار، كه آموزگار باشد؛ و آن هم نه آموزگار علم و سواد و دانش و صنعت؛ كه آموزگار تمامى دنياها و تمامى عوالمى كه انسانِ بزرگ در پيش دارد.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۱۳۴
#عین_ص
✳️ @bahjat_alabd
🏞 آگاه به تمامیِ هستی
✍🏻 عینصاد
❞ آنچه باعث مىشود كه شيعه به مسألهى امامت معتقد شود و اين نوع حكومت را مطرح كند، يک مسألهى تاريخى و عاطفى نيست؛ كه با هدفِ رشد و جايگاه انسان در جهان، تو حاكمى مىخواهى كه به تمامى هستى آگاه باشد و از تمام كششها آزاد. و اين آگاهى و آزادى، معيارى را مطرح مىكند كه عصمت نام دارد.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۳۵
✳️ @bahjat_alabd
🌄 فاطمه (سلام الله علیها) الگوی کسانی است که...
✍🏻 عینصاد
❞ فاطمه سلام الله علیها، الگوى كسانى است كه بيشتر از خودشان هستند و بيشتر از رفاه و عدالت و تكامل را مىخواهند!
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۱۳۴
#عینصاد
✳️ @bahjat_alabd
🏞 فاطمه الگوی ما نیست!
✍🏻 عینصاد
❞ گفته بود فاطمهالگوى ما نيست، الگوى ما اوشين است! ... اگر اين زنهاى بزرگ كار و تلاش و علم و هنر، توانستند كه از محدودهى خانه و پدر و مادر و هموطن خود بيرون بيايند؛ و اگر توانستند كه بهخاطر ديگران، از سينه و صورت و جان خود بگذرند؛ و اگر توانستند، نه بهخاطر آزادى و عدالت و رفاه و تكامل و... كه بهخاطر رشد انسان كارى بكنند، تازه مىتوانند فاطمه را الگو بگيرند و در اين كاروان، مىتوانند همراه او باشند.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص۱۳۴
✳️ @bahjat_alabd
🌄 دِلی دیگر...
✍🏻 عینصاد
❞ تنهایی را نمىتوان با اين لحظههاى شاد و يا بت هاى گوناگون و يا دلدارهاى چند رنگ، درمان كرد؛ كه اين دل ، دلدارى ديگر مىخواهد. اين خانه، براى ديگران بزرگ است!
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۸۸
#عین_صاد
✳️ @bahjat_alabd
🎞 اسیر مرگ
✍🏻 عینصاد
❞ آدمها، چه در برابر رنجها و مصيبتها و چه همراه كامروايىها و دلخوشىها، به پوچى مىرسند و از خود مىپرسند كه: اين زندگى، با اينهمه رنج و يا اين زندگى محدود و كودكانه، كه همه چيز آن فراهم و آماده است، چه معنايى دارد؟ چه خاصيتى دارد؟
من در ميان كاخهاى سبز و سفيد و همراه تمام خواستهها، جز زندگى مكرّر و بىحاصل چه خواهم داشت؟ آن جا كه آخر، مرگ و جدايى است، پس چرا تكرارها را تلاوت كنم و شكسته، اسير مرگ شوم؟
بعدها مىفهمى كه اين پوچى، درد محرومان و بىنوايان و يا گرفتارى كامرانان و كامروايان نيست؛ كه اينها درد آدمى است، كه فرصت محاكمهى خود را يافته و زندگى را زير سؤال برده است و در برابر اين سؤالهاى سِمج، به خودكشى و يا بىتفاوتى و بىخيالى و يا مِى و مستى پناه برده است تا دمى ز وسوسهى عقل بىخبر باشد.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۷۹
#عین_صاد
✳️ @bahjat_alabd
🌄 باور نمیکردم...
✍🏻 عینصاد
❞ بالهاى آگاهى من
اقتدار پروازم، در وسعت بلاء، در هواى طوفانى عشق تو شكست.
و باران چشمهايم را به آسمان و به دريا و به روح سبز جنگل، سپرد
اكنون در سينهى خستهى من، جوانههاى تمنّا شكفته است.
باور نمىكردم كه در نهايت مىتوان آغاز شد.
راستى اى التهاب دلانگيز!
با دلهاى شكسته و اشكهاى سرشار چه مىكنى؟
چقدر مهربان به من آموختى كه پلاس كهنهى رنجها را راحت بپوشم.
و راحتى را از شاخهى رنجهاى صميمى بچينم
و خشنودى را با زبان درد مزمزه كنم و راه بيفتم.
در جنگل محبت تو، زشتىها و رنجها، زيبا روييدهاند،
در آسمان عنايت تو، پرندههاى عاجز به معراج اقتدار رفتهاند.
در درياى طوفانى فيض، راستى چقدر آرامش گسترانيدهاند.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۲۴۷
✳️ @bahjat_alabd