31.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️آخر شاهراه آزادگی در غرب وحشی، این کلیپ را نه یکبار بلکه چندین بار ببینید، خصوصا دختر خانم هایی که کشف حجاب کرده اند 👈مهم و دلخراش، غیر قابل باور🤔 زنان فاحشه در کانادا بعد از اینکه تاریخ مصرف شأن به اتمام رسید، در چرخ گوشت های بزرگ چرخ میشن و سپس خوراک خوک ها می شوند🥺
☀️دکتر رضا حمیدی :در کانادا بعد از لو رفتن این عمل وحشیانه مقامات بلند پایه،مردم آمریکا و کانادا شش ماه گوشت خوک نخوردن
بزرگترین فاحشه خانه صنعتی اروپا در قبرس است که توسط ترکیه و اسرا ئیل از کشورهای دیگر برای صدها هزار نفر نظامیان آمریکایی ساپرت میشود
ارادتمند: #ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 از بی اعتقادی تا گریه برای امام حسین (ع). روايات است که، هر کس براي سيدالشهدا ع گريه کند همه گناهانش بخشيده ميشود اگرچه به اندازه ريگ بيابانها و برگ؛ درختان؛ باشد. يا درباره زيارت سيدالشهدا آمده که حتي يک السلام؛ عليک يا اباعبدالله ثواب حج و عمره دارد. اگر در کربلا زيارت کند که ثواب نود حج و نود عمره را دارد. حتي براي زيارت ايشان در روز عرفه يا برخي زمانهاي ديگر تا ثواب هزار حج و عمره بيان شده است. توجه داريد که در گذشته گاهي حج يک سال طول ميکشيد؛ اينکه مقدماتش را فراهم کنند و با امکانات و شرايط آن زمان و با آن خطرها به حج مشرف شوند. حج مثل الان نبود که دو سه ساعت بروند و دو سه ساعت برگردند. حالا هزار تا چنين حج و عمرهاي ثواب يک زيارت سيدالشهدا ع؟! اين روايات با آن آيه چگونه جمع ميشود؟ ما شيعيان ميدانيم (و حق هم همين است و همين باعث نجاتمان است) که در آنچه اهلبيت عليهمالسلام فرمودند شک و شبهه نيست. چه بسا ما سرّ آن را نميدانيم، توجيه؛ آن را نميفهميم، ولي ميدانيم که آنها اشتباه نميکنند. هزار حج و عمره! اصلا مگر کسي ميتواند در عمرش هزار حج و عمره به جا بياورد؟ آن هم خانه خدا با آن همه تشريفات و احرام و طواف و سعي صفا و مروه و آن خطرهايي که آن زمانها داشته است. چهطور ميشود يک زيارت يا حتي گريه در مجلس عزاي سيدالشهدا اين همه ثواب داشته باشد؟!
عکسالعمل افراد ـ به حسب مرتبه تسليمشان ـ در برابر اين روايات بسيار متفاوت است...
ادامه این نوشته زیبا را در آدرس زیر مطالعه کنید 👇
http://sedaghat42.blogfa.com/post/58
ارادتمند: #ناصرکاوه
قسمتی از داستان زندگی، #بی_بی_سکینه
🅾 خاطرات مادر یکی از نیروهای شهید سلیمانی که قابل تامل است👇
✅ "خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج می کند"
🌷من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد.هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دخترم سه ساله ام مریض بودند و هردو در یک سال مردند. در کل شهر کرمان کسی را نداشتیم من بودم همین یک پسر، به نام علی!
میرفتم سر کوره آجرپزی و بعد از ظهرها که از سرکار برمی گشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا می خواستم جان مرا هم بگیرد! 👈 حتی گاهی زندگی چنان سخت می شد که زیر باران و برف، گدایی هم می کردم. علی که کوچک بود نمی گذاشتم بفهمد چه کار می کنم با خودم می گفتم این بچه گناهی ندارد و غصه می خورد.
شب می گفت مامان!
#چرا_پاهایت_تاول_زده؟
می گفتم چیزی نیست بخاطر سرماست، مادر !
وقتی هیچ پولی نداشتم با یک نان سر می کردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت می کردیم تا در طول سه روز بخوریم.
علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می کردیم می گفت "مامان خدا داره ما رو امتحان می کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!"
یک دست لباس داشت که وقتی می شستم تو سرما بدون لباس می ایستاد تا لباسش خشک شود می گفتم: مادر سردت نیست؟
می گفت نه، کدوم سرما ؟!
وقتی که می رفتم سر کار برای این که حتی همسایه ها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم قابلمه ای آب می گذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایه ای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان!
کوچک بود هنوز یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟
با سرافکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است . گفت طوری نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می توانم تحمل کنم...
اون روز مستاصل آمدم در خیابان و رو کردم به خدا و گفتم خدایا🙌 امروز یک لقمه نان گیر من می آید؟😰
برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل...
علی بعد از چند دقیقه آمد گفت؛ مادر بیا بخوریم... گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده!
خودم رفتم پای کیسه دیدم نان ها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن ...
#علی_که_بزرگ_شد_جنگ_شد.
علی میرفت در کارهای پشت جبهه کمک می کرد تا به چشم حاج قاسم، که فرمانده لشکر کرمان بود بیاد، آنقدر رفت و آمد تا حاج قاسم او را با خودش به جبهه برد و شد جزو فرماندهان محوری #لشکر_ثار الله شد و بعدها هم #علی_شهید_شد...
بعد شهادت علی کسی را نداشتم.. حاج قاسم برایم پسر شد، از سوریه زنگ می زد می گفت صدایت را شنیدم خستگیم رفع شد مادر ! صدایت را شنیدم ارامش پیدا کردم مادر !
یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ زد با ناراحتی گفتم کیست این وقت شب زنگ می زند؟ برداشتم، گفت: منم قاسم، قاسم سلیمانی!؟ دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ می زنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوعاتی بیاورم؟
حاج قاسم همیشه می گفت: ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد! زن زحمت کشیده سیه چرده پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشت مالی او را بزرگ کرد...
🌷حالا اما بی بی سکینه در کنار دو پسرش خوابیده است... 👈 علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش می گذاشت و درب خانه های نیازمندان می رفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجت ها می دهد...
و قاسم پسر دیگرش که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد و آرامش قلب بی بی سکینه است...
بی بی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و ندارد ولی آنجا👇
#مادر_لشکری_از_شهیدان_راه_خداست....
#کناب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
🌷هدیه به روح بی بی سکینه پاکزاد عباسی و فرزند شهیدش سردار #شهید_علی_شفیعی فرمانده محور لشکر ثارالله و
#شهیدحاج قاسم_سلیمانی رحمت الله علیهم بخوانید فاتحه ای همراه با صلوات
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
حاج قاسم همه زندگی اش برکت بود
همراهان او هم مانند علی شفیعی
هرکدام یک افتخاری برای کشور بودند
ماجرای فوق را بخوانیم
نظام ما با خون اینگونه شهیدان آبیاری شده
قدر این نظام و ولایت فقیه و.. را بدانیم و خطاب به همه هستم، از خودم تا همه مسئولین و همه مردم از بالا تا پایین و از دارا و ندار 👈 اگر خیانت، دزدی، اختلاس، گرانفروشی، احتکار، کم فروشی، کم کاری، پارتی بازی، رشوه گرفتن و.... انجام دهیم 👈 پا روی این خونها گذاشته این و باید در آن دنیا و در مقابل خدا و انبیاء و ائمه معصومین و شهدا، جوابگو باشیم، در ضمن در این دنیا هم خدا ما را رسوا خواهد کرد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
التماس دعا، ناصرکاوه
https://eitaa.com/behzadzare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از دوستان گفت ناصر، خسته نشدی این همه درباره شهدا نوشتی، گفتم این که چهل سال است دارم نوکری شهدا را می کنم، اگر هزار سال هم بنویسیم، هنوز یه لحظه از اسارت و شکنجه شهید خلبان اقبالی دوگاهه را نتوانستم، تبین کنم، خدا من را ببخشد به خاطر این همه کوتاهی، در قبال امام و شهدا، خدایا ببخش👇
🎥 لحظه به شهادت رسیدن خلبان شهید علی اقبالی توسط بعثی ها
🌹 این انقلاب ، نظام و امنیت را ، با خون هزاران شهید به دست آورده ایم.قدر دان آن باشیم👇
🌷شهید سید علی اقبالی دوگاهه در یکم آبانماه ۱۳۵۹ در یک ماموریت برونمرزی با عملیات موفقیت آمیز در راه برگشت، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین او را نشانه رفت و هواپیمای وی مورد اصابت موشک قرار گرفت. پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به ۳۰ کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و اقبالی با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد. خلبان دلیر ایران زمین بیشتر تلمبهخانهها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداخته بود و طرحهای عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات ۳۵۰ میلیون بشکه نفت عراق از کار بیفتد... صدام به خون این خلبان شهید تشنه بود و صدام دیکتاتور، دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را با بستن میان دو خودرو، دو نیمه کردند. نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد...
#کتاب_خاطرات_دردناک، #ناصرکاوه
برشی از زندگی سرلشگر خلبان، شهید سید علی اقبالی دوگاهه
🌷شهدا ، حق حیات به گردن ما دارند.
🇮🇷 وصیت شهیدان : حفظ و حراست از دستاورد خون های پاک آنها یعنی ؛ حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران