eitaa logo
حسینیه بیت الرقیه (س)قم «خُدّٰام الرقیه»
288 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
24 فایل
اطلاع رسانی مراسمات حسینیه بیت الرقیه سلام الله علیها قم آدرس:قم _ میدان توحید(نیروگاه) خیابان توحید خیابان جوادالائمه علیه السلام خ قدس _ کوچه یازده پ۶۳ حسینیه بیت الرقیه (س) جلسات ثابت جمعه ها از ساعت هفت الی نه صبح ارتباط با خادم۰۹۱۹۲۱۱۷۳۹۸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر ناشکریم... حتما این یک‌دقیقه را ببینیم آنچه امروز داریم و قدرش را نمی دانیم، گذشتگان ما حسرتش را می خوردند...
با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شبیه آتش از داغ فراقِ کربلا می‌سوزم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عشق شاه نجف السلام علیک یا امیرالمؤمنین سلام الله علیه شادی روح گذشتگان پدران و مادران آسمانی علی الخصوص کربلایی مهدی ابوالحسنی رضوان الله علیه و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهشا از در این خانه بلندم نکنید گرچه سنگ از همه بسیار در آنجا خورده عاشق از سرزنش مردم این کوچه مرنج قیمتى تر شده قالیچه اگر پا خورده خواهشاً از در این خانه بلندم نکنید مگر این کاسه ما حق کسى را خورده؟ من از اینجا بروم زود زمین مى افتم این گدا چیزى اگر خورده همینجا خورده کربلا رفتن ما را که خودت میدانى اربعین رفتنم از دست تو امضا خورده؟ پسر فاطمه تشنه است ته گودال و مرکب شمر ولى آب گوارا خورده
💠👈/ به قلم استاد سعید احمدی آسترکی... 🔰گوشه قالیچه سوخته بود. صاحبش جوری ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ شده بود که باید همان را هم می‌فروخت. در هر دکانی كه می‌رﻓﺖ، به او می‌گفتند: اگه ﺳﺎﻟم بود پانصد تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ولی حالا خیلی بیرزد صد یا صد و‌ پنجاه تومن! 🔻مرد ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ به ﺍﻣﯿﺪ قیمت بالاتر بازار را می‌گشت. رسید به ﻣﻐﺎﺯﻩ حاج جواد فرشچی. حاجی گفت: قالی خوبیه! چرا خوب ازش ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾن؟ مرد ﮔﻔﺖ: مجلس ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، یکی از زغال‌های ﻣﻨﻘل چایی، افتاد روش و سوخت. حاج جواد به خودش تکانی داد و با لحنی نرم و آرام گفت: ﺗﻮی ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله! 🍃حالا چند می‌خری؟! فرشچی چشمش را دوخت به قالیچه. بعداز مکثی کوتاه نگاهی کرد به مرد فروشنده و گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد پونصد تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی نوکری اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ دو برابر قیمت سالمش ﺍﺯﺕ می‌خرﻡ! مرد با خوشحالی پول را گرفت و رفت. 🌺قالیچه ماند و حاجی. مثل یک رفیق همیشگی پهن شد روی میز فرش‌فروش. رفیق بازاری او تا آخر عمرش قسمت سوخته قالیچه را با گل محمدی پر می‌کرد. دوستان و همکاران او برای تبرّک یک پر از گلها را برمی‌داشتند و می‌گذاشتند توی استکان چایی خودشان. 📎قالیچه سوخته روضه ارباب حالا قیمتی داشت باورنکردنی.
هدایت شده از یا شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما کاری نکنیم که وقتی به آنها می‌رسیم ناشناخته باشیم و ما را نشناسند😔 این ساعت و این ثانیه دور -علیه السلام- مهمانیه... 🌹شادی ارواح طیبه شهدا