eitaa logo
سرداران شهید باکری
484 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
470 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
29.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• ﷽ • (کیفیت عالی)🎬 📌پیشنهاد بازدید 📝بدرود پنج ضلعی خونین نویسنده:مهرداد طاهری خاطرات جانباز دفاع مقدس حاج ابوالقاسم محتشمی موضوع:کتاب بدرود پنج ضلعی خونین سبک:تیزر مسابقه کتابخوانی | مسابقه کتابخوانی  | ‌https://eitaa.com/mo_baghiyatallah_313
شرط‌عـشق‌جنـون‌است،مـا کـه‌مانـده‌ایم‌مجنـون‌نبـودیم...
افسوس که خون دل خوردنت هایتان یادمان رفت کسانی را می بینم که خود را همرزم باکری معرفی کرده و بهره ها برده اند _______________________ به راستی شهید آقا مهدی عزیز تعلقات دنیوی را طلاق داده بود. الان کسان زیادی را می بینم که خودشان را همرزم ایشان معرفی می کنند و از این معرفی شاید بهره ها برده اند. شهید باکری را نباید در کالبد زمان و مکان بیاوریم. باکری نمونه استثنایی از مردان بزرگی بود که دنیا به سختی شاهد دیدن چنین وجودهایی شده است. کاش می‌شد در ناکجای مرزهای اندیشه‌ات قدم می‌زدم و حریری‌ترین لحظه‌هایت را در برگ ریزان شقاوت به نظاره می‌نشستم. حالا خوب می‌فهمم چرا عاقل‌ترین خاک دنیا، “جزیره مجنون” نام گرفت! یا شاید بهتر است بگویم دلت مجنون‌ترین جزیره دنیا بود و اگر تو و رفقای آسمانی‌ات نبودید، هرگز جمهوری عشق رقم نمی‌خورد!
سرداران شهید باکری
🌹مهدی پایین عکس حمید و دوستان شهیدش که به دیوار زده بود،روی کاغذ اسم هاشان را هم اریبی نوشته بود بعد؛چند تا نقطه چین و اسم خودش، ،دلش خون شد😔 هیچ وقت از حرف نمیزد،از شهادت خودش برای صفیه هیچ وقت نمی گفت،میدانست او ناراحت میشود،اما انگار این روزها دلش کنده شده بود،جای دیگری بود...🌹🌹 . من به کار خودم سرگرم میشدم،روبه روی این عکس ها می نشست،زانوهاش را بغل میگرفت و خیره میشد به آنها و با خودش زمزمه میکرد،تا من می رفتم بیرون، سرریز میشد😭؛اما جلوی من خودش را نگه میداشت😔،میدانست من تحمل این حرف ها و کارها را ندارم... بیست و پنجم اسفند،دوستم دعوتم کرد خانه شان،چند نفر دیگر از بچه ها هم  آمده بودند،احساس میکردم سرحال نیستند،اما کسی  چیزی نگفت،من زیاد پاپی نشدم؛ هم آمده بود،ساعت دوازده نصفه شب،فاطمه زنگ زد، گفت:"مریم،خواهر مهدی؛اینجاست،داشتیم با هم حرف می زدیم،یاد تو افتادیم،گفتیم یه زنگ بزنیم حالت رو بپرسیم"دلم شور افتاد...، :"چیزی شده؟" گفت:"نه بابا،همینجوری یادت کردیم" ✅حالا همه به هم تلفنی خبر داده بودند و میدانستند مهدی شهید شده😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 ( ) ، مهدی را پرسید،صبح زنگ زده بودم به ستاد کسی که گوشی را برداشت نتوانست حرف بزند،گفت:"گوشی دستتون" یکی دیگر جوابم را داد و گفت:" خوب هستند و عملیات تموم شده،رفته ند منطقه رو تحویل بِدَن و برگردند" خیالم راحت بود همین روزها سر و کله اش پیدا میشود،کسی جرئت نمیکرد چیزی به من بگوید،این کار را گذاشته بودند به عهده ی شهیدباقری که او آدم جا افتاده ای است،بلد است چطور بگوید،بنده ی خدا او هم نتوانسته بود....😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت...  صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا صحبتون منور به نور شهدا . 🌷به یاد دورفیق مخلص و 🌷 @bakeri_channel
بخشی از زندگی نامه شهید ولادت:  خوی شهادت  :  عملیات فتح خرمشهر
بخشی از وصیت نامه شهید ولادت  :  خوی شهادت: عملیات فتح خرمشهر
بخشی از وصیت نامه شهید ولادت:  خوی شهادت:  عملیات فتح خرمشهر
بخشی از وصیت نامه شهید ولادت:  خوی شهادت: عملیات فتح خرمشهر
بخشی از وصیت نامه شهید ولادت:  خوی شهادت  :  عملیات فتح خرمشهر
بخشی از وصیت نامه شهید ولادت:  خوی شهادت:  عملیات فتح خرمشهر