فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو دقیقه با کلام شیرزن آذربایجان همسر مکرّمهٔ شهید مهدی باکری:
💫 اگر آقامهدی امروز زنده بود، امکان نداشت به امثال پزشکیان رأی دهد.
شهید جهان آرا:
بچه ها اگر شهر سقوط کرد ایرادی ندارد دوباره پس میگیریم مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا والصالحین🌹
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
عاشقانت ميفروشند عيش را,غم ميخرند
دل به پاى روضه ميريزند ماتم ميخرند
باز هم شير حلال مادران تاثير کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم ميخرند
محرم اوج عشقبازی رزمندگان بود. آنها به صحنهای آمده بودند تا از اسلامی دفاع کنند که ۱۴ قرن پیش امام حسین(ع) و یارانش در کربلا جان خود را برای آن فدا کردند. سالهای جنگ، روز عاشورا و مناطق عملیاتی جنوب، غرب و شمالغرب کربلا بود.
محرم جبههها حال و هوای دیگری داشت. روزها قبل از آغاز ماه محرم رزمندگان آمادهی عزا میشدند. حسینیههای گردان را سیاه پوش میکردند. علم و پرچمها را در محوطهی پادگان نصب میکردند
آن روزها راه کربلای حسینی(صلوات الله علیه) بسته بود و بسیاری از این رزمندگان، با آرزوی زیارت تربت «سالارِ شهیدان» در خون خویش خفتند.
رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با اقتدا به سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین، همواره خود کربلایی دیگر را آفریدند و سید شهیدان اهل قلم به درستی می فرمود که " هر شهیدی کربلایی دارد "
#یا_زینب_ڪبرے_س💔
گفتن از زینب و عشقش به تو کار زهراست
زینبی که همهی دار و ندار زهراست
پرورش یافتهی باغ و بهار زهراست
باعث فخر همه ایل و تبار زهراست
#یا_زینب_ڪبرے_س🥀
#روز_چهار #محرم🥀
♨️ @bakeri_channel👈
رؤیاهای صادقانه شهید
امروز ۱۲/۵/۱۳۶۴ حوالی صبح قبل از طلوع آفتاب خواب دیدم که در مغازه پدر نشستهام، ناگهان گلولهای به سجده گاهم اصابت کرد، در آن هنگام شهید بزرگوار برادر «حجت ایزجی» در جلو مغازه ایستادهاند و مرا صدا میزنند، از مغازه بیرون رفتم. ایشان را زیارت کردم، سه بار رویشان را بوسیدم. عجیب نورانی بودند، لباس روحانی پوشیده بودند و عمامهای سفید و زیبا بر سر گذارده بودند از سیمایشان نور میبارید. حالش را پرسیدم، گفتم: «حجت خوب کنار مولا جا خوش کردهاید و یادی از ما نمیکنید و…» حالم را پرسید، خواست برود، چشمانم پر اشک شد وگفتم : «حجت نمیگذارم بروی» دامنش را گرفته بودم، میگفتم: «شهید حجت باید مرا هم پیش شهدا ببری، مرا هم پیش برادران شهیدم ببر.» مرا تنها مگذار! گفت: «مهدی، باشد تو هم خواهی آمد پیش شهدا. از دستم جدا شده داشت دور میشد و دورتر و دورتر… فریاد زدم: «شهید حجت، سلام مرا به شهیدان برسان و عوض من اقدام مبارکشان را ببوس». از خواب بیدار شدم.🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ببینید | مدیحهسرایی شهید حاج قاسم سلیمانی درباره حضرت علی اکبر (ع)
اکبرم در راه دین جان میدهد
رونقی بر دین و قرآن میدهد
🚩 بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی....
🏷 #محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت...
کربلا محصور در زمان و مکان نیست
علیاکبر یک مکتب است؛
مکتبِ فدایی شدنِ در راهِ حق...🥀
#کل_یوم_عاشورا
#کل_ارض_کربلا
فرازی از وصیتنامه #سیدالشهدا_لشگر_مقدس_۳۱_عاشورا_سردار_شهید_آقا_مهدی_باکری
#خدایا
چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی!
هیهات که نفهمیدم. #یااباعبداللهشفاعت!
آه چقدر لذتبخش است
انسان آماده باشد برای دیدار ربش،
و چه کنم که تهیدستم،
خدایا تو قبولم کن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شاعر شعر معروف «مکن ای صبح طلوع» را بیشتر بشناسید...
باور نمیکنید که شاعر این دودمه، پدر چه کسی بوده است..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین اخطار اصلاح طلبان به آقای پزشکیان
در واقع اینها از پشت پرده بودن آقای پزشکیان و دیده شدن آقای ظریف و آذری جهرمی و... به جای ایشون ناراحتن...
عجب حرفایی زدن 👌
سرداران شهید باکری
💠سالروز شهادت شهید عباس دوران 🖊تاریخ 30/4/1361 با دهان روزہ بقصد مأموریت دربغداد پایگاہ همدان را تر
❣❣❣❣❣❣❣
⚡️درد دل خلبان شهید عباس
دوران⚡️
💠هشتم تیر 1360
🖊دلم نمی خواهد از سختی ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می خواهد وقتی خانه می روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟
نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده ام. معده ام درد می کند. دکتر می گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می توانم عصبانی نشوم؟
آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم.
ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین.
👈یعنی فکر می کنند ما پرواز می کنیم و می جنگیم تا شجاعت های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟
باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن
🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯
برای پیوستن به گروه واتساپ سرداران شهد باکری این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/Bhf01tWig3fJmKJ6QLhCIk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_قاسم
💔این حسین کیست
که عالم،
همه ...
دیوانهی اوست